ماه نزدیکتر شدن به خالق در جهت خدمت به مخلوق است. ماه تقرب به رحمان رحیم جهت نرمتر کردن دلها و تخلّق بیشتر به رحمت است.رمضان ماه شناخت ودود رئوف است تا در تحکیم و تجلیه پیوندهای قلبی تواناتر گردیم و به یاری غفور حلیم در برابر جهالتها و ناسازگاریها بخشندهتر و سازگارتر شویم.
ماهی است که با مدیریت پاسخ به اولین نیازها چون نیازهای فیزیولوژیکیِ خوردن و آشامیدن و نیازجنسی، از خود انسانی قوی و مسلط بر خواستههای نفسانی و قانونگریزانه میسازیم تا طی یکسال بهتر بتوانیم با خدای خود و جهان پیرامون رابطه بهینه برقرار کنیم و موجودات اطرافمان از بودنمان بیشتر در امنیت و رحمت و برکت به سر برند.
رمضان مدرسه چنان پرباری است که اگر مسلمان در این مکتب شاگردی محتسِب باشد و اهل بازنگری در خودِ سابق و بازآفرینی خودِ لاحق باشد میتواند، در عرض مدت یک ماه شاگردی در این مدرسهی انسانسازی، بهصورت چنان انسان راستینی فارغالتحصیل گردد که در طی ماههای بعد بتواند ارزش ثمرات این خودسازی را در زندگی خود و ارتباطاتش ببیند. خروجی این مدرسه با وجود مدت کوتاه تحصیلش چنان بابرکت است که جوابگوی نیاز یازده ماه بعدش و حتی ویرایشگر گذشتهاش میباشد به شرطی که شاگرد خوبی باشیم و از این فرصتِ مدرسهی عملی خودسازی بیشترین استفاده را ببریم و در واقع رمز موفقیت در تحصیل در آن، اقامهی باورمندانه حسابگرانه آن است همانگونه که ممتازترین فارغالتحصیل این مدرسه، پیامبر گرانقدرمان بدان چنین اشاره میکند:
منْ صام رَمَضَانَ إِيماناً واحْتِساباً غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ (رواه البخاری و مسلم)
یعنی هرکس ماه رمضان را باورمندانه و آگاهانه روزه بگیرد، گناهان گذشته او بخشیده میشود و رمضان نوزایشی باشکوه و زیبا برایش میشود آنهم نه در سن خامی و ناتوانی نوزادی بلکه در سن بلوغ و آگاهی …
در جوامع مختلف اسلامی همواره، میزان پایبندی به دین در پیشرفت مدارس رمضان مؤثر بوده است. هر چه این باورمندی و پایبندی بیشتر بوده مدارس رمضان شاگردان بیشتر و موفقتری داشته است.
هر چه شاگردان مدارس رمضان در جوامع مختلف جوانتر باشند به همان نسبت برکت خروجی آن بیشتر و باکیفیتتر خواهد بود.
جوانان یک جامعه سرمایهی اصلی رشد اقتصاد سالم، امنیت، و علماند. هر چه این جوانان، سالمتر، باانگیزه واراده بیشتر و نوعدوستتر باشند، آن جامعه سالمتر، قویتر، پیشرفتهتر و امنتر خواهد شد.
جامعهشناسان معاصر، نسلهای بشر از سال ۱۹۰۰ میلادی را دستهبندی و نامگذاری کرده و برای هر نسل با بررسی جامعهشناسی و روانشناسی ویژگیهایی برشمردهاند، که نسل نوجوانان و جوانانمان را نسل Z نام نهادهاند و در مورد ویژگیهای این نسل به مواردی از جمله موارد زیر اشاره نمودهاند:
نسلی با ویژگیهای مثبت همانند خلاقیت، هوش هیجانی بالا، استدلالمحوری، عملگرایی، آزاداندیشی اما با ویژگیهای منفی چون ضعف مدیریت هیجانها، تمایل کم به دین و تمکین کمتر نسبت به عرف میباشند.
برخی ویژگیهای این نسل متأثر از تولدشان در دل اینترنت بوده که از همان کودکی در کنار دنیای واقعی در دنیای مجازی هم زیستهاند و از ثمرات آن ازجمله رشد هوش هیجانی و اطلاعات عمومی واستدلالمحوری بهره جسته و از مضرات آن ازجمله، افکار ضد انسانی مکاتب شیطانی و ووابسته به مافیاهای اقتصادی و سیاسیِ منفعتطلب آسیبها دیدهاند.
بخشی دیگر از جمله خلاقیت، متأثر از بهبود سطح تغذیه مادرانشان در بارداری بوده و ویژگیهایی چون ضعف مدیریت هیجانها و عرفگریزی متاثر از سبک تربیتی فرزندسالارانه میباشد.
بنابراین اگر نوجوان وجوان این نسل در مدیریت هیجاناتش ضعیف عمل میکند طبیعیتاً در برابر سمپاشی و شبههپراکنی دشمنان اسلام در جهت از بین بردن دینداری و باورمندی به دین، آسانتر از نسلهای گذشته تاثیر میپذیرد. خصوصا که بخاطر سبک تربیتی نادرست فرزندسالارانه و غیرخدامحورانه از هرنسلی با آموزههای دینی بیگانهتر است.
نسلی است که تحت تاثیر این سبک تربیتی بیشتر عادت به آزادیهای با حداقل قید و بند، و پاسخهای سریعتر و بیشتر به خواستههایش دارد.
نسلی که در کنار این ویژگی منفی که دستاورد تربیت نابجایش است، نقطه قوتش در اراده بالا و قدرت تعقل استدلالی است. لذا اگر بخواهیم این نسل را متصف به لباس زیبنده دین کنیم بایستی بدانیم دینی که پاسخگوی این اراده و استدلالمحوری آنان نباشد نمیتواند آنان را جذب کند. داعیان دین و مجریان حکومتهای دینی باید ادبیات ترویج دین در این نسل را متناسب با این سطح معرفت و و ویژگیها غنی کنند و خود اهل عمل به ادعاهایشان باشند تا شاهد سرمایهای دیندارِ مبتکرِ مترقی در میان خود باشند.
نسل Z نسلی است که با توجه به اراده بالا و جسور بودن، و عادت به خودمختاری و استدلالمحوری در پذیرش و تمکین، هم بهترین مخاطب برای دشمنان انسانیت و مروجان افکارو باورها و مکاتب سودجو و منفعتطلبند و هم برای هادیان و داعیان و مروجان انسانیت و انسانسازی میتوانند بهترین مخاطب باشند به شرطی که این نسل و ویژگیهایشان را خوب بشناسند و سیاستها و تاکتیکهای جذب این نسل را تشخیص و عملی کنند.
لذا شکستن همهی کاسهکوزههای ضعف ایمان و دینداری این نسل بر سر داعیان دین بدور از انصاف و تحمیل بار گناه همه عوامل بر آنان است. در حالیکه استعداد تربیتی و محیط رشد این نسل و صرف هزینه و وقت زیاد با تاکتیکهای روانشناسانه از سوی دینستیزانی که منافع اقتصادی و سیاسیشان در گرو دینستیزی و دینگریزی این نسل است، بیشترین تاثیر را در دینگریزی یا عدم میل به دین و در بدترین حالتش دینستیزیشان داشته است و البته برخی دعوتگران دین از دو جهت این زمینه را ممکن است تقویت کرده باشند: یا با ترویج غلط و ناکافی و نامتناسب دین و یا خود در عملکردِ خلاف ادعاهایشان، مروج عملیِ زشتی برای دین بودهاند بهویژه تصویری را به این نسلِ با کمترین شناخت از دین ارائه دادهاند که نه تنها آنان را جذب ننموده بلکه دافعهی بیشتر ایجاد نمودهاند.
دعوتگران باید بدانند که رمضان بهترین فرصت تربیت نسل جوان بعنوان بزرگترین سرمایهی جوامع است چرا که با واحدهای درسی تئوری و غالباً عملیاش، بهتر میتواند نقاط ضعف دوران نوجوانی و جوانیِ خصوصاً نسل Z از جمله: ضعف مدیریت هیجانها و آرزوها، زیادهخواهیها، ناپختگیها، استقلالطلبیهای کاذب نوسانات اخلاقی را پوشش اصلاحی دهد و در عین حال نقاط قوت این نسل از جمله فکر و دل پاکتر و استدلالی و سلامت رفتاری بیشتر و نگاه امیدوارتر و ارادهی قویتر را در آنان تقویت نموده و به سمت رشد بیشتر و بهترشان جهتدهی کند.
بر این اساس دعوتگران دینی بایستی حتماً دین را بر اساس شناخت ویژگیهای فکری، شخصیتی و رفتاری این نسل بر آنان عرضه کنند و در برابر این نسلِ استدلالمحور و خلاق، مجهز به علمی مستدل و تاکتیکی خلاقانه در دعوت باشند تا بتوانند در جذب این سرمایههای مستعد به سمت دینداری آکاهانه موفقتر شوند.
به برکت این ماه از خداوند میخواهم نسل آیندهمان را نسلی آگاهتر، دیندارتر و صالحتر گرداند و دعوتگران دین را در پرورش چنین نسلی، آگاهی، ایمان و عملگرایی عنایت فرماید. آمین.
منبع: سۆزی میحڕاب
ویرایش: اصلاحوب
نظرات