دعوت اسلامی در بین پیروزی و فشار پیش می‌رود. به تازگی بزرگترین پشتیبان رسول (ابوطالب) فوت کرده، مشرکان مکه جدیتر شده‌اند و در مقابل نهال تازه پا گرفته‌ی دعوت می‌ایستند.
از طرف دیگر بزرگترین نوازش کننده، تأیید و تشویق کننده‌ی خود را (خدیجه) از دست داده است. بجاست که آن سال را عام الحزن نام نهد.
از این جریان که بگذریم پیامبر در جستجوی محلی برای ترویج و پشتیبانی رسالت، طائف را انتخاب کرده اما ثقیف نه اینکه جواب مثبتی نداده‌اند و این درخواست را پوشیده نکرده‌اند، بلکه به سران قریش اطلاع داده‌اند که محمد از ما علیه شما کمک خواسته است. جاهلان و کودکان و بردگان را به جان وی انداخته و با سنگ پای مبارکش را خون‌آلود کرده و از شهر بیرون راندند.
محمد انسان بود اینهمه اتفاقات برایش سنگین تمام شده بود تاجایی که نزد خالقش شکایت کرد. ملائک به ناله افتادند.
فرشته‌ی مأمور کوه پیش آمد اجازه گرفت تا کوه‌‌‌های طائف را بر سر آنها فرو ریزد. اما محمد رئوف، قبول نکرد و فرمود شاید از نسل آنان افراد صالح و مؤمن بوجود آید و چنین هم شد.
در این شرایط بود که دعوت و مهمانی انجام می‌گیرد تا از طرفی تأیید و از طرف دیگر تسلیت آنهمه فشار و تنگی باشد.
ایشان را از بیت‌ الله الحرام به بیت المقدس و سپس به سوی آسمان می‌فرستد.
این شب روی و این عروج توسط براق و در شب 27 رجب انجام می‌گیرد.
به محض اینکه به بیت المقدس رسید پیامبران حاضر و او را مقتدای خود قرار می‌دهند. نماز جماعت به امامت محمد صورت می‌گیرد.
در اینجا مواردی قابل تأمل و بررسی است مانند: براق، امامت محمد با حضور پیامبران، کلمه‌ی بیت المقدس و چرا این محل برای عروج انتخاب شد، دیدار با پیامبران در طبقات آسمان و...
1-  براق از برق است یعنی سوار وسیله‌ای شد که به سرعت نور حرکت نموده است. و این شاید بدین معنی است که بعداً وسایلی به وجود می‌آید که به سرعت نور حرکت می‌کنند.
2- امامت پیامبران اشاره به این اصل دارد که رشته‌ی دعوت آنان یکی بوده و با هم اختلافی نداشته و یکدیگر را تأیید نموده‌اند.
3- بیت المقدس از نامش پیداست که مقدس است چون مهبط و محل وحی و جایگاه و مهد پیامبران بوده است اما چون بنی‌اسرائیل نتوانسته‌اند به وظایف پاسداری از این جایگاه قیام کنند و اصول دین ابراهیمی را کنار نهاده‌، رابطه‌شان را با خدا قطع و به جای خدمت به مردم خیانت کرده‌اند تا اینکه این محل مقدس به جای دیگری (بیت الله الحرام) منتقل شد.
اما اینکه چرا این محل برای عروج انتخاب شد، اشاره به احترام و بزرگداشت آن محل دارد. در خبر است پیامبر آن را به عنوان سومین حرم مورد توجه و تأکید قرار داده است. مسجد الحرام، مسجد النبی و مسجد الاقصی به این معنی است که همگی پیامبران یک رشته و مروارید بوده نه تنها اختلافی نداشته‌اند بلکه مؤید یکدیگر بوده‌اند.
اسراء و معراج در وسط رسالت پیامبر بین بعثت و مرگ او اتفاق افتاده است یازده سال و نیم بعد از بعثت و یک سال و نیم قبل از هجرت تا مرهمی در مقابل تهدید و اذیت گذشته‌ی مشرکان و مقدمه‌ای برای تجدید قوا و آمادگی برای دولت اسلامی باشد.
در روایت معراج آمده است که در بهشت دو نهر جاری به دجله و فرات منتهی می‌شوند به معنی اینکه دین توحید به سرزمین خرم مصر و عراق خواهد رسید و جایگاه تبلیغ و انتشار دعوت اسلامی خواهند شد.
این عروج آماده‌سازی محمد بود برای برخوردها و جنگهایی که علیه او پیش خواهد آمد؛ مانند موسی وقتی که خداوند خواست او را به سوی فرعون بفرستد فرمود: ای موسی این چیست ؟ جواب داد: عصایم است دستور داد که آن را بر زمین بیندازد، عصا تبدیل به مار شد. موسی ترسید رب العزه فرمود نترس من با شما هستم.
این اسراء برای بزرگنمایی محمد نبود خود او هم چنین فکر نمی‌کرد می‌فرمود من جز بشری نیستم بلکه برای تأیید او و استدلال صداقت و رسالت او بود.
نکته‌ی دیگری که از امامت محمد برای پیامبران دیده می‌شود این است موضوع رسالت کسبی نبوده پیامبران و رسولان مشخص و معلومند همگی از طرف خداوند تعیین گشته‌اند نه مثل ادیانی مانند برهمایی و بودایی که توسط مردم به وجود آمده‌اند.
نکته‌ی دیگر در این شب پذیرایی از محمد دو جام شراب و شیر بود که شیر را انتخاب کرد و شراب را قبول نکرد. فلسفه‌ی آن این بود که دین اسلام دین فطرت بوده و باید با قلوب پاک دور از اغراض دنیوی صورت گیرد. نیت پلید و اغراض دنیوی در آن جایی ندارد می‌توان مردم را گول زد اما خدا را نمی‌توان گول زد.
در این شب بود که نماز فرض گشت به معنی اینکه نماز انسان را به پله‌‌‌های روحی و خدایی می‌رساند در حدیث آمده است که: «الصلاةُ طهورٌ» نماز پاک کننده است.
باید اول پاک شد و توبه کرد سپس به رابطه با خدا رفت دل‌‌‌های گندیده و مرده نمی‌توانند نماز برپا کنند.
کسانی که وحی در زمین را قبول ندارند در آسمان نیز مورد قبول قرار نمی‌گیرند.
محمد هیکل می‌گوید: وقتی کفار توصیف بیت المقدس را از محمد سؤال کردند آن محل در مقابل حضرت جلوه‌گر شد و برایشان توصیف نمود. تعجب نیست کسی که روح و قلبش پاک باشد می‌تواند بیشتر از اینها را ببیند.
در پایان امید است که همه‌ی ما مانند رهبرمان محمد پاک و قلبی سلیم در راه مسؤولیت و خدمت به مردم و ارتباط با خدا و غمخواری انسانها کوشش کنیم تا هم در دنیا و هم در قیامت آرامش و آسایش داشته باشیم

27 رجب – پاوه خانقاه