نویسنده‌: یحیى سهرابى

جام جهانی فوتبال 2010روز جمعه بیست ویکم خرداد امسال با حضور 32تیم ملی برتر از کشورهای مختلف جهان در شهر ژوهانسبورگ کشور آفریقای جنوبی با بازی کشور میزبان و مکزیک آغاز به کار نمود..فوتبال بعنوان پرطرفدارترین ورزش جهان دارای میلیونها طرفدار و بیننده پر وپا قرص است که حاضرند 120دقیقه سر جای خود میخکوب شوند و با تمام وجود تا پایان یک رقابت فوتبال دنبال‌کننده حوادث و اتفاقات آن باشند. البته جام جهانی فوتبال حال و هوای دیگری دارد و برای 30روز تمام مردم کشورهای دنیا را درگیر خودش می‌نماید.
جام جهانی فوتبال تلفیق عجیبی از اندیشه‌های پوپولیستی ولیبرالیستی را خلق می‌نماید که میتواند موضوع کنکاش متفکران و جامعه شناسان سیاسی باشد. هر فرد ممکن است در حالیکه طرفدار تیم ملی کشورش است دارای دیدگاهها و آراء کاملا متفاوتی با دیگر هموطنانش راجع به تیم ملی کشورش، میزان شانس موفقیتش در رقابتها، تفکرات مربی و بازیکنانش باشد. با آغاز جام جهانی تب فوتبال بالا می‌گیرد، خیابانهای کلان شهرهای جهان در لحظه پخش یک بازی حساس خلوت می‌شوند، پای رهبران سیاسی جهان برای لحظه ای هم که شده به استادیوم‌های فوتبال و میان توده مردم معمولی باز می‌شود. از طرفی ممکن است تبدیل به یک رقابت تمام عیار سیاسی از نوع مسابقه تیمهای ایران و آمریکا در سال 98 در کشور فرانسه شود. خلاصه جام جهانی فوتبال برای یک ماه قلب تپنده دهکده جهانیست و زمینه آشنایی و صلح و برادری و انس و الفت میان ملت‌هاست. بعلاوه بنا به طبیعت عنصر مبارزه و رقابتی که در فوتبال موج می‌زند می‌تواند مردم یک کشور را تحت تأثیر قرار دهد. با یک باخت کل یک کشور ناراحت می‌شوند و با یک برد روحیه از دست رفته باز می‌گردد و در طی این جدال‌ها مردم مختلف یک کشور با خواستگاه‌های متفاوت اجتماعی با کمترین هزینه به اتحاد و انسجامی دست می‌یابند که شاید با صرف میلیاردها دلار پول و امکانات نتوان به چنین مهمی نائل شد. در فضای رقابتی جام جهانی حتی باخت و شکست یک کشور و اشک ریختن همگانی مردم آن پیام‌آور وحدت دلها و صفوف و انسجام و همدلی می‌گردد. برای لحظه‌ای هم که شده همه خود را یک صف به‌هم‌پیوسته و یک دل حس می‌کنند و این بزرگترین سرمایه اجتماعی‌ است. حال سؤال استراتژیک بنده متوجه استراتژیست‌های جماعت دعوت و اصلاح ایران است که چرا تاکنون این منبر و زبان و رسانه همه‌گیر اجتماعی یعنی فوتبال با تمامی جذابیتهای واقعی و کاذبش ذهن آنها را به خودش مشغول نساخته؟ چرا با حکمت و بصیرت به کنکاش این پدیده نپرداخته‌اند؟ ورزش و بالاخص فوتبال می‌تواند یکی از رسانه‌ها و وسایل بسیار جذاب و مردمی جهت خدمت به دعوت مبارک لا اله الا الله در میان اقشار متنوع جامعه باشد. از طریق ورزش پرهوادار فوتبال می‌توان جوانان بسیاری را جذب اندیشه پاک اسلامی نمود و دعوت اسلامی را از کنج حجره‌ها و مساجد سنتی به عرصه فراخ و جذاب و مدرن باشگاه‌های ورزشی، استادیوم‌ها، کانالهای پخش زنده ورزشی تلویزیونی و حتی تبلیغات دور زمین‌های ورزشی کشاند. یک باشگاه ورزشی در صورت داشتن هدف و برنامه‌ریزی منسجم و تعریف‌شده می‌تواند بزرگترین و مدرنترین رسانه حامل و مبلغ رسالت لا اله الا الله در یک منطقه، استان و حتی کل کشور باشد.
ای مدیران ارشد جماعت! چرا ذهنتان متوجه این ابزار و وسایل مدرن که زاییده تمدن امروز جهانست و همه بطور یکسان در آن سهیم‌اند، نمی‌گردد؟ در دنیای جدید بایداز ابزار و روشهای جدید که در بورس قرار دارند و به روزاند بیشترین بهره‌برداری را در راستای خدمت به مسیر دعوت اسلامی و روشنگری و بیداری ملت خود نمود. امید است این صدای ضعیف بنده به گوش مدیران و برنامه‌ریزان دعوت اسلامی برسد؛ چون معتقدم با عملگرایی و واقعگرایی‌ است که می‌شود به اصلاح و دعوت مردم پرداخت و چشم‌انداز روشنی از آینده حرکت اسلامی در عرصه رقابت‌های اجتماعی و سیاسی کشور بزرگ و مهم ایران ترسیم نمود و به‌جای غافلگیری از هم اکنون به فکر ترمیم و تقویت همه‌جانبه خود بود و با آمادگی و توان کافی پای در میدان رقابت و مشارکت فکری، اجتماعی وسیاسی نهاد. بنابراین جام جهانی فوتبال2010 آفریقای جنوبی می‌تواند حامل پیامهای بسیار مهمی برای مدیران دلسوز و خلاق دعوت اسلامی باشد که فرصت‌سازیهای این پدیده اجتماعی را بطور دقیق و کارشناسی رصد نمایند و در اندیشه بهره‌برداری از ورزش در مسیر مبارک و سرشار از امنیت و سعادت دعوت و اصلاح باشند. ان شاءالله