متنی که در پی میآید برگردان نوشتهای از عرفان زمردی با زبان کوردی است که در روز دوازدهم بیع الاول امسال در مسجد قبای پاوه قرائت شد. با توجه به اهمیت موضوع، بنده هم با هماهنگی صاحب قلم، آن را به زبان فارسی به حضور شما خواننده گرامی تقدیم میدارم. به این امید که مفید واقع گردد.
بیشک اگر جهان اسلام امروز را در یک آن، از جلو دیدگان خود بگذرانیم، آنچه را که از کانالهای ماهوارهای و تلویزیونی میبینیم و یا بر سربرگ روزنامهها و مجلات میخوانیم و یا از امواج رادیو وسایتهای اینترنتی میشنویم و میبینیم خیلی امیدوارکننده نیستند.
بیشترین تصاویر و برجستهترین خبرها، اخبار مربوط به کشت و کشتار و ضرب و جرح و فریاد و فغان و گرسنگی و آوارگی و محاصرهی اقتصادی و زندانی کردن و اعدام و... است. که هیچکدام مایهی افتخار و مباهات نیستند.
چه اخباری میشنویم و میبینیم و میخوانیم از عراق و سوریه، از لبنان و فلسطین، از سرزمین اهرام، از مصر و لیبی و یا در مورد بحرین و یمن و سودان و سومالی و دیگر سرزمینهای اسلامی؟
نمای روشن و واضح همهی این ممالک ما نمای همدیگر را قبول نکردن و اعتراف نکردن به حق و حقوق دیگران و پایمال کردن آن است. باهم بودن، آزادی و عدالت و مساوات و تسامح و مهربانی و گذشت و مهرورزی در میان ما خیلی کمرنگ و نایاب است.
حال با نگاهی کلی و گذرا مقایسهای کن با ممالک و شهروندان اروپایی و آمریکایی که صدها کشور با زبان و گویشهای متفاوت و اقوام و ملیتهای مختلف و آیین و ایدئولوژی گوناگون هستند و چگونه باهم ارتباط دارند و با همگرایی زندگی میکنند؟
چقدر اخبار جنگ فرقهای، زبانی، ملی و مذهبی و از این دست را میشنویم و میخوانیم و میبینیم؟
به انتخابات آنها نگاه کنید. به انتقال قدرت در میان آنها نگاه کنید که چقدر آسان و راحت از یکی به یکی دیگر منتقل میشود! نگاه کنید که چگونه مایهی شگفتی ما شدهاند. خیلی از اوقات با حسرت به آنها نگاه میکنیم و خودمان را در مقایسه با آنها خیلی دست کم میگیریم.
ای دوستان گرامی به یاد دارید آن هنگام که باراک حسین اوبامای افریقاییتبار، سیاهپوست مسلمانزاده، که به عنوان اولین رییسجمهور سیاهپوست آمریکا انتخاب شد، چگونه ورد زبان همه کس شده بود و آفرین و بارک الله میگفتیم که مردمان آن دیار نژادپرستی را به کناری گذاشتهاند. و آرزوی میکردیم که چه زمانی ماهم به آن سطح از باهم بودن و زندگی مسالمتآمیز داشتن برسیم!
چند مدت پیش هم خبری از این دست را دیدیم و شنیدیم که دختری کورد اهل شهر کلار استان حلبچه کوردستان به نام بانو هانا جاف که مشاور نخستوزیر مکزیک است جهت دیدار به زادگاهش کوردستان برگشت و رسانهها توجه و بهای خاصی به آن دادند و از این طرف و آن طرف شنیده میشد که آفرین و بارکالله برای مکزیکیها به خاطر تسامحهای و زندگی مسالمتآمیزشان که دختر بیست و هفت سالهی کورد زبان در میان آنها به کابینهی ورزا دست مییابد و میرسد.
یا این مورد که همه میدانید به عنوان مثال اکراد ساکن اروپا و آمریکا مانند همهی اقلیتهای ملی درمدرسه و اماکن آموزشی در هفته، چند ساعتی با زبان شیرین کوردی مشغول به تحصیل هستند.
آری همهی اینها نکتههای مثبت و مهم و شایستهی دستمریزاد گفتناند، به همین دلیل است که باعث شگفتی ما شده و آرزومندیم که در میان ملت و مردم ما هم تسری یابد.
ولی جای خود دارد که بپرسیم که آیا همیشه ما اینگونه و آنان، این چنین بودهاند؟
وقتی به تاریخ مراجعه میکنیم و تاریخ را ورق میزنیم مشخص میشود که نه. اینگونه نبوده است.
اگر غربیها در قرن بیست و یکم به همگرایی و همزیستی مسالمتآمیز دست یافتهاند ما مسلمانان پانزده قرن پیش از این، نمونهای خیلی زیباتر از آن را در دوران طلایی و درخشان زندگی پیشوای بزرگمان حضرت محمد (ص) پیشوای پیامبران پیامبر آشتی و باهم بودن را تقدیم به جامعه بشریت نمودهایم.
نگارمن که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسألهآموز صد مدرس شد
آن کس که خواب را با دیدگانش قهر داد تا قانون بلند مرتبهی آسمانی را از بارگاه پاک یزدانی به مژدگانی و به عنوان هدیه برایمان بیاورد، دسته دسته سلام و درود و صلوات بر روح پاک او وهمهی رهروان و یاران پاکش باد.
همراهان گرامی، ما به عنوان امت اسلامی میبایست بیشتر از اکنون و پیشرفتهتر از سایر ممالک پیشرفته در زمینهی وحدت و داشتن زندگی مسالمتآمیز رشد میکردیم.
ملتی که بداند در آیین اسلام و در اولین منبع آن یعنی قرآن کریم یک نفر که مستقیم اسمش در قرآن آمده و مورد نفرین و لعن قرار گرفته آن هم ابولهب عموی بزرگ پیامبر باشد و در همان حال بلال حبشی آفریقاییتبار سیاهپوست به عنوان سخنگوی اسلام و پیامبر، شایستهی قدر و احترام گردد و بدان پایه از رشد و تکامل دست یابد. چرا باید نژادپرستی در میانشان رشد کند و دوباره زنده شود؟
نگاهی به یاران پیامبر اسلام بیندازید. بلال حبشی از حبشه، سلمان فارسی از ایران، صهیب رومی از روم، ابوبصیر و کاوانی کوردی از کوردستان و چندین نفر دیگر از همین افراد. میبینیم که خداوند بلند مرتبه در آیات قرآن کریم به زیباترین تعابیرو کلمه به تعریف آنها میپردازد (السابقون الأولون) پیشقراولان و جانفدایان اولین. اینگونه آنها را اجر مینهد و بالاتر از همه قرار میدهد و وعده و مژدگانی بخشش به آن میدهد: (رضی الله عنهم ورضوا عنه)
آری میبایست امت اسلامی خیلی زودتر از همه، عینک نژادپرستی، ملیگرایی و تعصب طبقاتی را به کناری میگذاشت و دید و باورش را با دید و باور رسولالله و یاران و اصحاب بزرگوارش روشن میکرد.
سروران و بزرگان این نمونهای از مدرسهی پانزده قرن پیش رسول الله و اصحاب کرامش بود. حال آیا فقط همین بوده؟ خیر
نگاهی به شاگردان مدرسهی پیغمبر بیندازید. قهرمان بزرگ جهان اسلامی عموما و کوردستان عزیزمان خاصتاً، سلطان صلاحالدین ایوبی از شاگردان برجستهی مدرسهی پیامبر است. صلاحالدین در همهی دنیا به زیرکی، توانمندی، شجاعت، دلیری و با عاطفه و مهربانی و در اوج قدرت و حاکمیت به بخشش و گذشت معروف بوده است. دوران صلاح الدین ایوبی یک نمونهی کامل برادری و زندگی مسالمتآمیز مسلمانان در میان خود و با دیگران به حساب میآید.
صلاح الدین در کوردستان به دنیا آمد و رشد کرد و در کشور اهرام، کشور امیدها و آرزوها، قاهرهی پایتخت مصر بر تخت حاکمیت نشست و از آنجا رهبرهمهی مسلمانان شد.
جهان اسلامی آن روز نزدیک به نهصد سال پیش از این، با همهی تفاوتهای ملیتی و زبانی و... همه از برادران فارس و عرب، کورد و ترک، لر و بربر، یکصدا و یک صف به یاری صلاحالدین شتافتند و هجوم و حملات صلیبیها را در هم شکستند.
آنچه که دارای ارزش است و خیلی مهم؛ این است که در هیچ منبعی نوشته یا اشاره نشده که فردی یا گروهی و یا طبقهای و طایفهای در جهان گستردهی اسلام آن دوران، علیه صلاحالدین قیام کند و یا اعتراضی نماید و بگوید که چطور میشود یک فرد کورد بیاید و در کشور من در مصر یا یمن و حجاز و شام و کجا و کجا رهبر من گردد. بلکه همه با دل و جان سرباز صلاحالدین و خدمتگزارقوم و ملت و آیین خود بودند.
براستی این است بازی روزگار و جای بسی شگفتی است!
باید از خودمان و تاریخ این سؤال را بپرسیم که براستی چرا هزار و چهار صد و اندی سال پیش در دوران رسول الله و کمی کمتر از هزار سال پیش در دوران صلاحالدین ایوبی توانستیم نمونهای آنگونه عینی از همزیستی، برادری، برابری و دادپروری را تقدیم به جامعهی انسانی کنیم و هماکنون نیز به آن مفتخر هستیم؟
ولی حالا چی؟ باید چشم به راه چه چیزی باشیم؟ که عینک نژادپرستی و تعصب طبقاتی و خودی و غیر خودی چشم ما را کمسو کرده و بیشتر از آن در میان یک روستا بالا برره و پایین برره و این ورِ دِه و آن ورِ دِه درست شده است و میان آنها جنگ و دعوا و سر و صدا برپا میشود چشم دیدن یکدیگر را ندارند و مثل دشمنان قسم خورده و به خون هم تشنه، به یکدیگر مینگرند. تا برسد به دو کشور متفاوت و دو قوم مختلف با دو زبان و دو مذهب متفاوت.
دوستان همراه من! با همهی اینها میدانید نسیم امیدبخش آگاهی و بیداری، جهان اسلام را فرا گرفته و کلافهی به هم تنیده و مستحکم دیکتاتورهای خونآشام، بعثیهای ظالم، آتاتورکهای فاشیست و فرعونیان خونریز به سراشیبی افتاده و یک به یک و پشت سر هم آنها را به کناری پرت میکند و به زبالهدان تاریخ میسپارد.
بهتر است بدانید و بدانیم هزاران کودتای خونآلود آمریکایی و صهیونیستی و سلطنتطلبان عربی نمیتواند جلوی آن را بگیرد و امت اسلامی باری دیگر با تکیه بر نصرت الهی و با همت فکر نافذ و توانمند ایدئولوژی اسلامی آن به قلههای افتخار و مباهات و سرافرازی برمیگردند و در زیر سایه با هم بودن و داشتن زندگی مسالمتآمیز و بر سر سفره و خوان ایمانی رسول الله و شاگردانش جمع میگردند.
رێژنهی رهحمهتی یهزدان
له سهرگیانی پێشهوامان
له سهر خزم و خێزانانی
ههم یار و ههم هاوەڵانی
له سهر جهم شوێنکهوتووانی
له ئیستاوه تا بهیانی
له بهیانی تا کۆتایی
له وێنهش تا ماڵاوایی
ماڵاوایی دوا سهفهری
دونیای فانی
خدایا باران رحمتت را بر روح پیشوایمان محمد –صلّی الله علیه وسلّم- و همهی آل، یاران، همسران، خویشاوندان و پیروانش، از همکنون تا طلوع فجر و از بامدادان تا شامگاهان و از آنجا تا وداع نهایی از دنیای فانی، فرو ببار!
نظرات