هجرت پیامبر-صلی الله علیه وسلّم- از مکه به مدینه از آن جهت حایز اهمیت است که هم مبدأ تاریخ اسلام از آن زمان آغاز می‌گردد و هم در پی آن اولین حکومت مدنی اسلامی پا به عرصه وجود می‌گذارد. 
هجرت پیامبر-صلی الله علیه وسلّم- از مکه به مدینه از آن جهت حایز اهمیت است که هم مبدأ تاریخ اسلام از آن زمان آغاز می‌گردد و هم در پی آن اولین حکومت اسلامی پا به عرصه وجود می‌گذارد. در حقیقت دین مبین اسلام از آن به بعد توانست حرکت اصولی و بنیادین خود را آغاز کند و اسلام در جزیرة العرب و بعدها تا ایران و بخشی از اروپا حاکمیت پیدا کند.
در این میان بررسی نقش پیامبر -صلی الله علیه وسلّم- و حرکت‌های ابتدایی صورت پذیرفته بسیار مهم است. پرواضح است که رسول خدا پیش از هر چیز به ایجاد یک حاکمیت دینی و الهی می‌اندیشید.
و بدین سان است که پیامبر-صلی الله علیه وسلّم- هم جهان بینی الهی ارایه می‌دهد و هم احکام دینی، اخلاقی و عبادی را تشریح می‌کند. از این رو در حکومتی که رسول خدا بنیان می‌گذارد تمامی مسایل مطروحه در نظر گرفته می‌شود و به درستی تمامی مسایل دینی و سیاسی در چارچوب فرامین الهی رعایت می‌گردد.
جدای از این، پیامبر -صلی الله علیه وسلّم- به انسان و جامعه پیرامونش و عوالم درونی اش و جایگاهش در زمین و آسمان‌ها توجه خاصی داشت و در تشکیل حکومت الهی خود همواره به مسایلی از این دست توجه می‌کرد.
به منظور تشکیل حکومت اسلامی در آن دوران ابتدا مذهب اسلام و اصولی‌ترین مبانی آن در جامعه مدینه می‌بایست تحقق یابد. طبیعی است پس از پذیرش مردم و قبول احکام آن چنین حکومتی بهتر از هر زمان تقویت و قوام می‌یافت. از این رو فرستاده خدا در ابتدا به این کار مهم روی آورد و به خوبی و به بهترین نحو از عهده آن برآمد.
در چنین شرایطی تمامی مسایل مردم می‌بایست طرح و به صراحت از مردم خواسته می‌شد تا از خداوند و رسولش اطاعت کنند: ... إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ (انعام ۵۷) 
حکم و فرمانروایی جز برای خدا نیست.
به راستی قبولاندن این مسأله و برطرف کردن شبهات در جامعه عرب جاهلی کاری بس بزرگ و در عین حال صعب بود. با این حال پیامبر -صلی الله علیه وسلّم- در کمال آرامش به وظایف الهی خود عمل می‌کند و همانا خداوند متعال در تمامی مراحل یاری رسان او است. او چونان حاکمان و به شیوه آنان به تشکیل نظام مورد نظر خود نمی‌پردازد، بلکه سعی می‌کند تا به مردم خود این مسأله را تفهیم کند که خداوند متعال تنها قانونگذار و حاکم است و تمامی نیروها در راستای این محور اصلی می‌بایست به کار گرفته شود.
پس می‌بینیم که رسول خدا توجه چندانی به نظام عشیره‌ای و قبیله‌ای نمی‌کند و در بسیاری مواقع قوانین خاص قبیله‌ها را منتفی می‌داند و به مقابله با آن می‌پردازد. او سعی می‌کند در جهت دست یافتن به این امر مهم در کنار مردم باشد و آن‌ها را در رسیدن به این هدف بزرگ یاری رساند.
در واقع مهمترین مسأله پذیرش جامعه عرب و تفهیم مسأله است در چنین شرایطی حکومت اسلامی به یک حاکمیت واحد دست می‌یافت و در پرتو آن مردم در کمال آرامش و امنیت می‌توانستند زندگی کنند و به رشد و کمال برسند.
دست یافتن به این هدف آنچنان مهم و سرنوشت ساز بود که پیامبر دستور فرمودند تا همه مسلمانان به سوی مدینه بشتابند. اهمیت مسأله تا آن حد بود که آیه‌ای بس سرنوشت‌ساز در آن زمان نزول کرد: وَالَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یُهَاجِرُوا مَا لَکُمْ مِنْ وَلَایَتِهِمْ مِنْ شَیْءٍ حَتَّى یُهَاجِرُوا (انفال ۷۲) 
کسانی که ایمان آورده ولی هجرت نکرده اند دوست شما نیستند تا این که هجرت کنند.
نکته قابل تعمق رویارویی مهاجرین و انصار بود.
در چنین شرایطی شهر مدینه می‌بایست پذیرای سیل عظیمی از مسلمانان می‌شد. یقیناً چنین رویارویی با مشکلات عدیده‌ای همراه بود. در آن شرایط هر گروه و دسته می‌خواست امتیازاتی را از آن خود کند و به پیشینه و کنش خود بنازد. پیامبر اسلام برای حل مسایل فوق بر تشکیل یک امت واحد و نحوه شکل گیری ارتباط میان مسلمانان پافشاری کرد.
در آن دوران این مسأله به خوبی به مهاجرین و انصار تفهیم شد که میان مسلمانان به هیچ عنوان اختلاف و دوری نباید باشد. آن‌ها می‌بایست حتی در هنگام ظهور ظلم، تهاجم و فساد اجتماعی با یکدیگر متحد می‌شدند و یکدیگر را تنها نمی‌گذاشتند. به همین جهت برای برقراری عدالت در جامعه اسلامی قانون فدیه که قبل از آن نیز در میان اعراب رایج بود مورد تصویب قرار گرفت تا در صورت قتل عمد مسلمانی فدیه داده شود. جدای از این در اولین حکومت اسلامی قوانین مهم و سرنوشت ساز دیگری هم مطرح و تصویب گردید. همچون حل اختلافات میان مسلمین تنها در پیشگاه خداوند و رسول -صلی الله علیه وسلّم- صورت پذیرد.
از دیگر مسایلی که در آن روزگار مورد توجه قرار گرفت مسأله قتل اعراب بود که چنین مصوب شد هر کسی مسلمانی را بدون دلیل به قتل برساند باید قصاص گردد مگر آن که اولیای دم او را ببخشند.
در این میان روحیه همدلی و یکپارچگی در جامعه مدینه به تدریج ایجاد گشت به گونه‌ای که اگر مسلمانی با مشکلی مواجه می‌گشت تمامی مسلمانان وظیفه خود می‌دانستند به یاری او بشتابند. مسلمانان در آن زمان فرا گرفته بودند که کمک و یاری همیشه می‌بایست به مظلومین برسد، همسایه را می‌بایست دوست داشت و به او احترام گذاشت...
درپی آن قوانین اقتصادی و سیاسی به منظور تشکیل یک نظام واحد به تدریج مطرح و قوام یافت. فرامین مهمی چون زکات اگر چه در مکه مطرح گشته بود در مدینه عملاً به اجرا درآمد. به غیر از این پیامبر -صلی الله علیه وسلّم- تنها به برقراری حکومت اسلامی در شهر مدینه نمی‌اندیشید و درصدد گسترش حکومت اسلامی خود بود. عقد قراردادها، صلح نامه‌ها، بیعت‌ها و حتی جنگ‌های مختلف با کفار تمامی برای پیوند امت اسلامی واحد بود.
پیامبر -صلی الله علیه وسلّم- در جهت تشکیل حکومت اسلامی گاه صبوری می‌کرد و گاه مستقیماً به نبرد برمی‌خاست. نکته بسیار مهم تشخیص درست و حساب شده ایشان در مواجهه با رویدادها و گروه‌های مختلف آن هم در شرایط گوناگون بود. پیامبر اسلام به خوبی می‌دانست در چه زمان به چه طریق رفتار کند و در کار خود کوچکترین اشتباهی نمی‌کرد. 
او به خوبی می‌دانست با افرادی که ضرری به جامعه اسلامی نمی‌رسانند و حال در اثر شرایط به خوبی نمی‌توانند با جامعه اسلامی تطابق پیدا کنند صبوری کند و در مقابل عده‌ای که مضر به حال جهان اسلام و مسلمین بودند قیام کند، و به همین دلیل بود که پیامبر -صلی الله علیه وسلّم- در زمان مناسب دین اسلام را با حرکت به مکه و فتح آن به همه‌ی شبه‌جزیره‌ رساند. 
وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ «بجنگید با آنان تا فتنه‌ای نباشد و هم دین از آن خدا باشد.» (انفال ۳9) 
و بدینسان بود که زمینه‌های رشد و ترقی اسلام فراهم آمد و حاکمیت اسلام در بسیاری از مناطق جهان تثبیت گردید.