نیازهای اساسی، دسته ای از نیازهاست که چنانچه برآورده نشود، زندگی فرد به مشکل دچار میشود. والدین باید به این نکته توجه داشته باشند که در بسیاری از مواقع میتوانند با ارضای به موقع و بهنگام نیازهای فرزندانشان، زمینهی بروز رفتارهای نابهنجار را در آنان از بین ببرند و اگر این اتفاق بیفتد، در بسیاری از موارد، به تنبیه نیاز نخواهند داشت.
برخی از نیازهای اساسی فرزندانمان عبارت اند از:
الف) نیازهای جسمانی
نیازهای جسمانی برای ادامهی حیات ضروری است؛ همچون خوراک، پوشاک و مسکن در منابع دینی ما از این نیازها به نفقه یاد شده که تأمین نفقه کودک بر ولی او واجب است.
البته امروزه در بسیاری از خانوادهها، والدین به این نیاز توجه دارند؛ تا جایی که حتی بر نیازهای روانی فرزندان نیز سایه افکنده و والدین را از دیگر نیازهای ضروری فرزندانشان غافل کرده است. پس ضمن توجه به نیازهای جسمانی فرزند، نباید به نیازهای روانی او بی توجه بود.
ب) نیاز به امنیت
پژوهشهای روانشناسان نشان داده است که تجربه احساس امنیت و فقدان ترس، برای رشد شخصیت بهنجار کودک اهمیت زیادی دارد؛[١] بنابراین نیاز به امنیت یکی از نیازهای اساسی فرزندان ماست. حال باید دید چه عواملی این امنیت را خدشهدار میکند تا با برطرف کردن آنها، احساس امنیت را در فرزندانمان ایجاد کنیم.
برخی از این عوامل عبارتاند از:
ابراز نکردن محبت و علاقه به کودک: والدینی که در ابراز علاقه و محبت به فرزندشان کوتاهی می کنند، باید بدانند که درواقع با این کار احساس عدم امنیت را در آنها ایجاد می کنند که می تواند به شکلگیری اضطراب بنیادین منجر شده، زمینهی شکلگیری انواع اختلالهای روانی را در آنان ایجاد کند؛
اختلاف والدین: ایمنترین رابطه در نظر فرزندان، رابطهی والدین است؛ از این رو وقتی این رابطه به مشکل دچار میشود، احساس عدم امنیت را در آنان شکل میدهد. مادری میگفت فرزندم به تازگی بسیار ترسو شده است؛ تاجایی که اگر در مهمانی من یا پدرش را نبیند، شروع به جیغ کشیدن میکند. پس از بررسی متوجه شدم که این زوج مدتهاست با هم اختلاف دارند و به قول خودشان از هفت روز هفته، شش روز با هم دعوا دارند که درواقع این رفتار فرزندشان نشانه عدم امنیت بود؛
رعایت نکردن عدالت بین فرزندان: این امر میتواند به احساس عدم امنیت در فرزند ما منجر شود. کودک احساس می کند که جایگاهش در خانواده به خطر افتاده و این احساس عدم امنیت در رفتارهای او ظاهر میشود. در واقع حسادت، جلوه بیرونی این احساس است. حسادت بین فرزندان میتواند پیامدهای ناگوار در پی داشته باشد که نمونه آن را در رفتار برادران یوسف میتوان دید.
فقدان گروه همسالان: یکی از عواملی که احساس امنیت را در فرزندتان خدشه دار میکند، محروم شدن از گروه همسالان است؛ نیازی که بسیاری از والدین از آن غفلت کرده، فرزندانشان را به دلایل واهی از داشتن گروه همسال و از بودن کنار آنها محروم میکنند. والدین باید بدانند که گروه همسال برای فرزندشان، یکی از نیازهای ضروری است. وقتی فرزندتان کنار کودکان دیگر است، مهارت ارتباط مؤثر، کنترل خشم، همدلی و... را میآموزد.
رفتار دمدمی والدین: والدینی که در برخورد با فرزندشان ثبات نداشته و بسته به حال خودشان با کودک برخورد می کنند؛ در واقع احساس عدم امنیت را در او ایجاد میکنند؛ زیرا فرزندان این دسته از والدین نمیدانند که چه زمانی و به چه دلیل تنبیه خواهند شد.
بررسیها نشان داده است که عواملی دیگر همچون تنبیههای غیرمنصفانه، وفا نکردن به عهد، تمسخر و تحقیر نیز، احساس امنیت را در کودکان تضعیف می کند.[٢]
ج) نیاز به محبت
یکی دیگر از نیازهای فرزند ما نیاز به محبت است و آن قدر اهمیت دارد که برآورده نشدن آن در هر مرحلهای از رشد، میتواند مشکلات روانی فراوانی ایجاد کند؛ حتی در مقطع نوزادی فقدان محبت مادرانه میتواند منجر به افسردگی و درنهایت حتی مرگ نوزاد شود. در روانشناسی مرضی، این افسردگی را، «افسردگی اتکایی» نام نهاده اند. جایی که نوزاد با فقدان ما در مواجه شود، امکان ابتلا به این اختلال وجود دارد.
مازلو (یکی از روانشناسان مشهور) نیز این نیاز را جزء نیازهای اساسی برای خودشکوفایی در بزرگسالی دانسته است. شاید شما مادر بزرگوار بارها با این پرسش فرزندتان روبه رو شده باشید که «مامان چقدر منو دوست داری؟» اجازه ندهید کودکتان، خودش دست به کار شده، از شما طلب محبت کند؛ پس محبت خود را به فرزندتان ابراز کنید و همچون نیازهای جسمانی که روزانه باید تأمین شود، به نیازهای روانی فرزندتان نیز توجه داشته باشید. یکی از قوانین تربیتی شما این باشد که روزی پنج بار به فرزندتان بگویید «دوستش دارید». محبت کلامی، لازم و ضروری است؛ ولی از محبت عملی نیز نباید غافل شد. محبت عملی شامل بازی نوازش، بوسه، نگاه محبت آمیز و... می شود.
د) نیاز به احترام
والدین باید رفتار کودک را از شخصیت او جدا کنند؛ شخصیت کودکان در هر حال باید تکریم شود، هرچند رفتارشان اشتباه باشد. آنان تنها در این صورت قادر خواهند بود رفتار غلط خود را ترک کنند. تکریم و احترام شخصیت، عزت نفس آنها را افزایش میدهد و اینگونه توان و نیرو آنان برای کنترل خود و ترک آن رفتار نادرست افزایش مییابد؛ به همین دلیل یکی از مهمترین وظایف والدین، تکریم شخصیت فرزندانشان است.
شخصیت انسانی هرکس قابل احترام است، هرچند او مسلمان هم نباشد. حال کودکی را که امانت الهی در دست والدین است و برای رشد و شکوفایی خود به احترام و تکریم از سوی پدر و مادرش نیاز دارد، چگونه می توان از این نیاز اساسی محروم کرد؛ از این رو تکریم فرزندان نه تنها در سخنان اهل بیت توصیه شده است، بلکه در سیره آن بزرگواران شاهد توجه خاصی در این زمینه هستیم؛ تا جایی که رسول خدا در مقابل کودکان خود برای احترام میایستند.
راجرز (یکی از روان شناسان معروف انسان گرا) نیز پذیرش بدون قید و شرط شخصیت را مطرح می کند که برای رشد و شکوفایی شخصیت، جزء نیازهای اساسی است.
ه) نیاز به توجه
همه ما نیاز داریم که مورد توجه قرار گیریم. در واقع نظر و توجه دیگران یکی از عوامل مهم در شکل دهی خودپنداره (تصویر جامع فرد از خودش) است؛ از این رو اگر خواهان شکل گیری خودپنداره مثبت (یکی از مهمترین عوامل موفقیت در بزرگسالی) در فرزندانتان هستید، باید از توجه مثبت به رفتارهای درست آنان غافل نشوید. اگر این نیاز طبیعی فرزندتان از راه درست برآورده شود، او به هر رفتار نادرستی برای جلب توجه دیگران، دست نخواهد زد.
حال چنانچه مجموع این نیازها برآورده شود، در واقع تنور تربیت داغ شده است و می توان نان تغییر رفتار را بر آن چسباند و در غیر این صورت، همه زحمات والدین برای اعمال فنون اصلاح رفتار، تنها به توقف ظاهری رفتار و نه تغییر آن منجر میشود. در واقع تعامل کودک و والد، تعاملی طرفینی است؛ یعنی همانطور که والدین انتظار دارند رفتارهای نادرست کودک اصلاح شود، باید در خصوص برآوردن نیازهای اساسی او نیز دقت و توجه لازم را داشته باشند؛ پس این جاده دو طرفه است، نه یک طرفه و برای فرستادن واگن تربیتی از سوی والدین، ابتدا باید ریل گزاری کرد و گرنه بدون اصلاح رابطه، تربیت و تغییر رفتار به جایی نخواهد رسید.
پی نوشت:
[١] . دوان شولتس، نظریههای شخصیت ، ص۲۳۷.
[٢] . همان.
نظرات