انسان گل سرسبد و محصول تکنولوژی آفرینش آفریدگار مقتدری است که با مهارت و کاردانی و ظرافت خاصی طراحی شده و کوچکترین نقصی در آفرینشش وجود ندارد در کارگاهی به نام رحم مادر و بستر امنی بە نام خانواده و زیر نظر دو امانتدار با وفا به نام پدر و مادر پرورده میشود.
حسگری به نام خرد برای انجام امور دنیوی و زندگی در او فعال است که چون راهنمایی کمکیار زندگی اوست و حلقهای از عشق پروردگار به نام قلب، درون او نهاده شده که امورات عاطفی و معنوی و انسانیت را پرورش دهد تا چون پروردگارش همیشه طراوت و تازگی و زلالی معنوی و خوبی را داشته باشد.
انسان چون موجودی برگزیده و تاج آفرینش میتواند نور و روشنایی پروردگار را مجسم نماید و ظلمات و تاریکی و نقاط کور زندگی را با آن روشن کند ولی غرور و تفکر و اندیشههای نارس، این موجود زیبا و با طراوت را به وادی ناسپاسی و سرگردانی و بیراهە و غرور میکشاند و دچار اشتباهات و انتخابهای کشنده و نادرست و شکست پذیر مینماید.
نظام ارزیابی این موجود خردمند، بر نمرهدهی و تبعیض و درجهبندی استوار است در این کارگاه که سراسر حکمت و کاردانی است انسان همیشه سعی کرده که پا از تواناییهای خود فراتر نهد و به حریم خالق جهان وارد شود و خداگونگی نماید و زیردستان را بەیوغ اسارت بکشد همیشه گروه کثیری را پلهی ترقی و صعود عده قلیل و کم توان مینماید گرسنگی میکشند تا شکم سیرناپذیر محدودی پر گردد و در رفاه و آسایش به سر برند.
هدف از بعثت پیامبران برقراری نظم و تعادل و توازنی است که در زندگی این موجود خردمند رخت بربسته است و خود را به مقام الوهیتی زدە که هرگز چنین لیاقت و شایستگی را پیدا نخواهد کرد؛ چون بر آن سرشته نشده است به محض قدرت یافتن معیارهای نابرابر و آغشته به تبعیض را به کار میگیرد و گزینشهای ناجوانمردانه و سلیقهای را از سر میگیرد افراد را به نام خودی و ناخودی و آشنا و بیگانه تقسیمبندی مینماید.
در این نظام نادادپرور و نابرابر، استعدادهای زیادی را زیر پا له میکنند و گروهی به نام موافق و دست به سینه به اوج میرسند و گروهی هم به نام ناموافق و نادوست، از همه امکانات محروم میشوند.
سروری و عظمت و شایستگی خدادادی انسان در این برنامه و کارزار، به کلی نابود میشود کارایی خرد و اندیشه و استعدادها خاموش میگردد، سیستم ناقصی کە، آزمونها بر اساس خطا و لغزش و سرسپردگی تنظیم میگردد چنین برنامەای هرگز در اندیشەی خالق منان نبوده است.
امتیازدهی و سنجش این مخلوق پرمدعا در تار و پود زندگی و حوزههای جغرافیایی او وارد شده تبعیض و نابرابری که چون پیلهای بە تن جامعه پیچیده شده و حرکت و جنبش و خرد و آزادی او را گرفته و نمیگذارد وزشی به سوی پرواز داشته باشد. انسان مظلومی که با غرور و خودخواهی پیشقراولان سردرگم، دستاویز علم و تکنولوژی و ثروت و بازرگانی قرار گرفته است تا با مهارت کاذب بیشتر به سوی نابخردی و درندگی سقوط نماید.
سامانەی نمرهدهی و امتیاز گذاری حتی در میان خانوادهها با تقسیماتی به نام باهوش و کمهوش، سبب شده که تعدادی از افراداز همان بدو ورود به جامعه از پیشرفت و ترقی محروم بمانند و به حاشیهی زندگی رانده شوند و بازدهی بسیار ناچیزی را به همراه داشته باشد و چنین تفکری با سلطه و قدرت همه جامعە را فرا بگیرد.
حتی در این عصر به ظاهر متمدن، با ترفندهای هوشمندانە و قوی و رنگینی به نام دموکراسی، حقوق ضعفا و ملتهای محروم را بیشتر چپاول میکنند و برای تاراج بیشتر این افکار مسموم، اتاقهای فکری و پارلمانها و انتخابات پر آب و تاب و سازمانهای مخوفی را راە میاندازند تا راهها و دسیسههای قدرتمندتری را بیافرینند.
اما نظام ارزیابی خالق مهرپرور، از خلقت آفرینش بر کیفیت و زیبایی و کارآیی بنا نهاده شده است. استوارنامهای از همان عهد الست فی ما بین خالق و مخلوق و طبیعت بسته شده کە باید جهانشمول باشد چون رضایت و خرسندی آفریدگار بر شایستگی و توانایی و تلاش و خوبی و صلاحیت نهاده شده است.
این قانون و سنت استوار از آدم تاخاتم، بدون هیچ تغییر و دگرگونی در میان همهی اقوام و ملل با سلایق و زبان و فرهنگهای مختلف یکی بوده و هرگز قابل تغییر نخواهد بودو «جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا» چون مرهمی بر زخمهای کهنهی بشر مغرور و دیکتاتورمنش و نژادپرست باشد و همە در یک کلاسی بەنام آفرینش باشند و معلمانی از جنس خودشان با سند و مدرک نبوت را مأمور کرده که فریاد برداشتند: «یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم» صفت خودستایی را کنار بگذارید چون ما در نهایت تساوی و برابری «انا خلقناکم من ذکر وانثی» نهال جامعه را از پدر و مادری موجود ساختیم. فرزندان آدم هیچ کدام بر دیگری برتری ندارند و همسو و هماهنگ حرکت مینمایند ولی هر کدام طبق استعداد و توانایی خاص خود عمل مینمایند که عین دادگری و تساوی میباشد تا سبب شود کاروان پرهیاهو و سرگردان پس از طی کردن قرنها حرکت و جنبش در ناهمواری و همواریهای تاریخ به رضایت درونی و آرامش جاودان «ان اکرمکم عندالله اتقاکم» نایل گردد و با قلبی مهربان و خالی از کینهی همنوع و دور از سیاەنمایی تکبر و خویشپسندی و حرص و آز، به سطح معرفت همزیستی و دگرپذیری برسد تا انسان بتواند جهانی با رنگ و لعاب عشقورزی و دوستی بنیاد نهد و بر ساحل آرامش درونی تکیه دهد.
بشر به ظاهر متمدن امروز پس از طی کردن فراز و نشیبهای زیاد و تخریب و ویرانگری و مرگ نسلهای بشر و جنگ و جدالهای بیپایان و سیریناپذیر، هماکنون اندکی متوجه شده است که باید ارزیابی خود را در این جهان به صورت کیفی اجرا نماید نظام نمرهدهی و تبعیض و جدولبندیهای مغرضانه را از سر راه بردارد تا کیفیت حرکت و مسیر زندگی را سهل و روان نمایند و همه با هم و در یک ردیف و خط برابر، عرصهی دنیا را به سوی ترقی و پیشرفت بپیماید.
در این عصر به ظاهر مترقی و دموکراسیخواه و شایستهسالار، فقط در بخشی از امور زندگی به این حوزه دست یافتهاند و تا حدودی به دروازههای موفقیت و ارزیابی کیفی نزدیک شدهاند نظام ارزیابی بسیار روان و طبیعی و خردپسند انسانمدارانهای که خداوند جهانآفرین از طریق مدارس نبوت و رسالت به زمین گسیل داشت تا بندهاش اندک اندک به سرمنزل مقصود نزدیک شود.
ولی تا زمانی که این موجود باهوش، برای رفع عطش خداگونگیاش که قرنهاست این برنامهی کارا و تاثیرگذار نظام آفرینش را در پستوی اندیشههای تاریک جهل و غرور پنهان کرده و نسل اندر نسل آدمیزاد را به سوی قهقرا و سرگردانی میکشاند نتیجه و ثمرهای به دست نخواهد آمد.
امید است نسلِ مدرسەرفته و کتابخوان و شکافندەی اتم و دانشگاه رفتەی امروز، بار دیگر به وادی دگراندیشی و روشنگری و دگرخواهی، با آغوش باز و تابآوری فکر و دیدگاه، به استقبال نظام ارزیابی کیفی پروردگار جهان برگردد که مصداق بارز آن در طبیعت، سرشت و فطرت هر موجودی نهفته است که انسانها را بر معیار انسان بودن و جوانمردی و مهربانی و لیاقت و کاردانی بسنجند و با چشم دوست و همنوع بە یکدیگر بنگرند.
نظرات