به نام خدا

استاندار محترم آذربایجان غربی جناب آقای دکتر محمدمهدی شهریاری

با سلام و احترام؛

  همانگونه که مستحضرید امسال هم به روال سال‌های گذشته، فرماندار محترم سردشت در مصاحبه با رسانه‌ها اعلام کردند که امسال نیز گرامیداشت بمباران شیمیایی ٧تیر با حضور مسؤولان برگزار خواهد شد. ضمن استقبال از اعلام این خبر، می‌خواهم از فرصت پیش‌آمده استفاده کرده و چند سؤالی را که مدت‌هاست ذهن بنده را به خود مشغول نموده با جنابعالی درمیان بگذارم.

  جناب استاندار! آیا می‌دانید شهرستان سردشت از لحاظ جغرافیایی، انسانی و اقتصادی یکی از محروم‌ترین شهرهای استان با جمعیتی بیش از ۱۳۰ هزار نفر و ۲۸۰ روستا است؟

  حال می‌خواهم بپرسم که آیا هدف از برگزاری چنین مراسمی صرفاً محکوم کردن حمله‌ی وحشیانه و جنایتکارانه‌ی صدام و زنده شدن خاطرات تلخ و آزاردهنده نیست؟  

  اگر همچون قصد و نیّتی هست یادآور می‌شوم که این درد و رنج سالهاست برای ما آشنا، همدم و مأنوس است. ما را به حال خود واگذارید و خود را به زحمت نیندازید چرا که جز بدبینی و یأس دستاوردی برای مردم نخواهد داشت و یا شاید من اشتباه کرده باشم و امسال را متفاوت و برخلاف سال‌های گذشته تجربه کنیم، جنابعالی می‌خواهید از اصل غافلگیری استفاده نموده، بدون اعلام قبلی و به دور از تبلیغات فریبنده رسانه‌ای، طرحها و پروژه‌های مهمی را صرفاً براساس وظیفه و مسؤولیت خطیرتان افتتاح و یا کلنگ‌زنی کنید؟! اگر چنین است ضمن سپاسگزاری و قدردانی از روحیه‌ی صادقانه و فداکارانه‌تان آن را به دیده‌ی منّت می‌پذیریم.

  خیلی از جوانان این مرز و بوم می‌پرسند چرا با آنهمه درآمد سرشار مرزی تاکنون هیچ مسؤولی با برنامه‌ای منسجم، مکتوب و‌ مدوّن، نسبت به محرومیت‌زدایی این شهرستان با این قدمت تاریخی و شناسنامه‌ی شجاعت و دلیری، اقدام قابل توجّهی انجام نداده است؟

 نسل ما با آرزوهای نابرآورده، به مرز پیری رسیده و هنوز در آرزوی خیابان و کوچه‌‌هایی وسیع ، پیاده‌روی امن، پارکی سرسبز، استراحت‌گاهی چشم‌نواز، سینما، کتابخانه، شهربازی و... هستند ولی آیا اصلاً مسؤولانی مسؤولیت‌پذیر و پاسخگو هستند تا به مردم پاسخ دهند و به جوانان امید؟!

  اگر امروز آرزوهای ما به باد رفته، بچه‌های ما چه گناهی دارند؟

   هر چند منکر اقدامات و خدمات اندک مسؤولان دلسوز و ایثارگری نیستم که با وجدان کاری و مسؤولیت‌پذیری شخصی و نه اداری، در اوج گمنامی و دلسوزی، در حدّ مسؤولیت و توان خود و برای بهبود نسبی چهره‌ی شهر، برخی طرح‌ها و پروژه‌ها را کلنگ‌زنی کرده و سعی نموده‌اند مشکلی از مشکلات عدیده‌ی شهرستان را مرتفع کنند که بعضاً از طرف مسؤول یا مسؤولان بعدی به بهانه‌های مختلف از دستورکار خارج شده و یا اقدام به تخریب آن نموده‌اند.

  قابل ذکر است که پیگیری‌های جدّی و تذکّرهای جناب آقای مهندس حسین‌پور تا کنون به‌جا و قابل تحسین بوده و تلاش کرده‌اند در این فاصله‌ی زمانی کم در مجلس شورای اسلامی صدای مردم سردشت و پیرانشهر باشند که امیدوارم همچنان سرزنده و فعّال مطالبات مردم را پیگیری کنند وکارشکنی‌های نابخردان باعث دلسردی و یا به حاشیه راندنش نشود.

 هرکدام از مسؤولان انتصابی که در این شهر مظلوم قد علم نموده با وعده‌ و وعیدهای بی‌پشتوانه با دعوت از شخصیت‌های طراز اول مملکت، به مردم نوید رفاه و آبادانی داده و در آخر همه را سرکار گذاشته‌اند.

 البته اذعان می‌کنم که در این بین فقط شما مقصّر نیستید. شهر محروم و مظلوم من، سالهاست مورد هجمه‌های تبلیغاتی و بهره‌برداری‌های سیاسی در سازمان ملل قرارگرفته و ظاهراً از کشور ژاپن عنوان خواهرخواندگی را دریافت نموده و صدای مظلومیتش طنین‌انداز شده‌ است و کارشناسان وزارت امور خارجه در راستای محکومیت این جنایت هر سال در این ایّام با خواندن پیام همدردی و ارائه‌ی سخنرانی برای مدّت محدودی فضای رسانه‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهند؛ امّا دریغ از یک اقدام عملی جهت دریافت غرامت و اختصاص سهمیه و بودجه‌ی ویژه جهت التیام زخم‌های برجای مانده از اینهمه جنایت هولناک و وحشیانه.

  باید اعتراف کنیم که از برکت توجّهات مدیران انتصابی در طول این ۳۴ سال از وقوع واقعه‌ی جانسوز، به‌جای آن‌که شاهد توسعه، آبادانی و پیشرفت باشیم با نادیده گرفتن منابع خدادای، از جمله نخبگان و استفاده نکردن از این سرمایه‌ی عظیم انسانی ضمن عقب‌ماندگی و محرومیت مضاعف، به مهاجرت بیش ازپیش منجر شده، تا برای سال‌ها بر جسم رنجور و نحیفمان حکمرانی کنند بدون این‌که به کسی پاسخگو باشند.

تصوّر کنید که اگر سردشت شیمیایی‌زده با آنهمه شهید و مصدوم در یکی از استان‌‌های مورد توجّه مسؤولان رده بالا بود چه اتّفاقهای مبارکی می‌افتاد؟ آیا سرزمینش بهشت ایران و ساکنانش قهرمانان ملّی نامیده نمی‌شدند؟ آه! از اینهمه تبعیض و نابرابری!

در پایان بازهم حق داریم بپرسیم که آیا واقعاً شهرستان سردشت با آن‌همه پتانسیل و جذّابیت‌های ویژه و دست‌نخورده، شایسته‌ی اینهمه کم‌لطفی و بی‌توجّهی است؟ 

آیا بمباران شیمیایی، آوارگی‌های پی درپی، تحمّل فقر و نداری‌های جنگ تحمیلی ناجوانمردانه‌ی هشت ساله‌ی رژیم بعثی، بیکاری، فرار مغزها، کشته شدن کولبران، ناکارآمدی و کم‌کاری مسؤولان، قیافه‌ی حق به‌جانب و زخم زبان‌هایشان برای این مردم بس نیست؟! علاوه براین دردها باید توجیه کم‌کاری در دیدارها و نشست‌ها و متّهم کردن مردم برای فرار از پاسخگویی را هم تحمّل کنیم. 

  شما هم نیک می‌دانید که دیگر برنامه‌های این‌چنین کلیشه‌ای و تکراری جوابگوی نسل امروزی نیست و غیر از هدر دادن بیت‌المال و رنج بیهوده دستاوردی نخواهد داشت. 

  امیدوارم استاندار محترم، با درایت و هوشمندی نقد اینجانب را که از سر دلسوزی و احساس مسؤولیت است پذیرا باشند و در راستای اصلاح امور و بهبود شرایط کنونی اقدامات ارزنده انجام دهند. ان شاء الله.

با آرزوی توفیق 

محمّد علی سوره

دبیر آموزش و پرورش سردشت

ششم تیر ماه ١٤٠٠