نویسنده: دکتر عادل بن احمد باناعمه*
ترجمه از: علی عزیزی – بانه
مقدمهی مترجم: این روزها موضوع غزه، حماس و صهیونیستها بسیار داغ است، موضوع داغی که رسانهها، سمینارها و محافل روشنفکری را به خود اختصاص داده، و هر یک بنا بر شناخت و پیش فرضها و نگرههای خاص خویش آنرا تفسیر مینمایند.
البته باید هم زبان را به سخن و قلم را به نوشتن وا دارند، و راجع به این سناریوهای وحشتناک جر و بحث و اعلام موضع نمایند.
زیرا بسیار شگفتآور و سرسامآور است در عصری که از کمال عقلانیت سخن به میان میآید هنوز هم گفتمان بربریت و توحشگری کاملاً بر جهان سیاست و قدرت حاکم است.
هر چند که جنگ وحشیانه صهیونیستها علیه مردم غزه بسیار دلخراش بود اما این جنگ توانست پرده را از بسیاری از ابهامات بردارد، و بسیاری ازحقیقتهای قدرتمندان عربی و غربی را برای شهروندان به واقعیت تبدیل نماید، و ما به طور خلاصه ذیلاً به برخی از آنها خواهیم پرداخت:
1. افشای ماهیت صهیونیستها برای جهانیان، طوری که حتی یهودیان آزاده نیز علیه آنها به خیابانها آمدند.
2. افشای ماهیت سردمداران به اصطلاح حقوق بشر و دموکراسی، از جمله آنها آمریکا و اروپا و نهادهای ناکارآمد بینالمللی.
3. افشای ماهیت سازشکارانهی دولتهای عربی و بیمایگی آنها، طوری که حتی تا پایان جنگ نتوانستند بر سر یک نشست هماهنگ در خصوص غزه به توافق برسند.
4. افشای سطح احساسات ناسیونالیستی گروههای ناسیونالیست و سکولار عربی.
5. افشای واقعیت جنگ میان اسرائیل و حماس، آنگاه که وزیر خارجه اسرائیل اعلام داشت که جنگ ما با آنها جنگ ارزشها است.
6. افشای دخالت برخی از دولتهای عربی در جنگ غزه، ازجمله آنها حکومت غیرقانونی محمود عباس، همانگونه که وزیر خارجه اسرائیل در مصاحبهای که در اروپا با خبرنگاران داشت این واقعیت را فاش نمود.
7. موضوعیت حماس در دیپلماسی سیاسی، و اینکه بدون حماس و دیگر گروههای مقاومت نمیتوان به راه حل سیاسی فلسطین دست یافت.
8. افزایش محبوبیت مردمی حماس، و شکست طرح اسرائیل برای کاهش محبوبیت مردمی آن، و یا برای ایجاد کودتایی مردمی علیه ایشان.
علاوه بر همه اینها و شاید ازهمه بدتر، تبلیغات مسموم بعضیها در خصوص علت اصلی این جنگ است، که باوجود همه اینها باز هم گروههای مقاومت را عامل آن میدانستند، تبلیغاتی که خواسته یا ناخواسته، مستقیم یا غیرمستقیم با تبلیغات و اهداف و خواستهای صهیونیستها در ارتباط است.
این مقاله میخواهد با سنجشی عقلانی و واقعی به این تبلیغات مسموم پاسخ بدهد، هر چند که این نوشتار بطور گذرا به این مطلب مهم میپردازد، اما در این وقت حساس میتواند تا حدود زیادی ادای مطلب بنماید.
... در مقابل چرا آنها ملت فلج خویش را در زندانی خطرناک جا دادهاند، زندانی که نامش غزه است، و همچنان به پرتاپ موشک به سوی اسرائیل میپردازد، موشکهایی که جز شکافهای ناچیز در خیابانهای تل آویو به بار نمیآورد، و وقتی که اسرائیل فاسد با آن زشتکاریهای خویش وارد عمل میشود، و خانههای شهروندان فلسطینی را بر سر ساکنانشان ویران میکند، آنها ناراحت میشوند و زبان خود را با بدگویی ومتهم کردن عربها و مسلمانان به سازشکار، ناتوان و خیانتکار به سخن میآورند، ولی هرگز از بدرفتاریهای خویش نسبت به ملت خود و بازی با آنها صحبت به میان نمیآورند... عبدالله ثابت- روزنامه الوطن شماره: 3.15-3./1/143.
... عربها جنگهای زیادی را تجربه کرده اند، اما جز سرگردانی و خسارت چیزی عاید آنها نشده، مقاومت نیز آنرا تجربه کرده اما جز فشار و اضمحلال و نابودی چیزی را در برنداشته... حماس تربیت شده ی مدرسه اخوان المسلمین است، که هدف نهایی آنها رسیدن به قدرت از هر راه ممکن میباشد و اینکه با هر هزینه ای که شده از آن حفاظت نمایند، حتی اگر آن هزینه خون فلسطینیها و نابودی غزه هم باشد... عوام فریبان نمیتوانند موضوع فلسطین مظلوم راحل کنند، و سوداگران هم نخواهند توانست آنها را نجات دهند؛ بلکه حل و فصل آن در عقل و حکمت و سیاستی نهفته است، که دور از شعارها و هیاهوهای تو خالی باشد، شعارهایی که هیچ سودی دربرندارد... عبدالله بن بجاد، روزنامه الاتحاد الاماراتیه:1/1/143.
اینها عبارات و تحلیلهای برخی از روشنفکران ونویسندگان (!) راجع به موضوع غزه است، که تا هم اکنون شمار شهیدان آن به 12..نفررسیده.
هر چند اینها با این تحلیلهای بیهوده میخواهند مقدمات همراهی و همدردی را با غزه فراهم نمایند، اما این تحلیلها نتیجه ای جز ذلت و خاری برای ملت غزه در برندارد، زیرا اینهم علاوه بر بمبارانهای دشمن، میخواهد گونه ای دیگر آنها را مورد هجوم قرار دهد؛ به ویژه آنگاه که یکی از آنها میگفت:این مقاومت است که بدون دلیل در پی بهانهجویی به اسرائیل است... اسرائیل کاری نکرده تا ما در برابر آن بایستیم!!
آنهم در وقتی که ما نویسندگانی غربی و بلکه یهودی را همانند (روبرت فیسک، ماری فویس، کاسیلرز و...) میبینیم که حملات وحشیگرانه اسرائیل را محکوم کرده و صراحتا اعلام داشته اند که مقاومت حق مشروع فلسطینیها است. ولی این همزبانیها شدیدا حملات خود را علیه مقاومت آغاز کرده وهمه ی این جنایتها را به گردن آنها انداخته اند!!
من نمیخواهم در اینجا به هماهنگی این سخنان با تصریحات بوش و اولمرت و سارکوزی بپردازم. و همچنین نمیخواهم وارد میدان اتهامهایی همانند خیانتکار و سازشکار و... شوم، زیرا این کار آسانی نیست و به سادگی نمیتوان بدان پرداخت، بلکه میخواهم با نهایت احتیاط از احساسات خود جوش خوداری ورزم، تا اینکه بتوانم این موضوع را با دیدگاهی عقلانی مطرح کنم.
اصل موضوع
این تحلیلها در کل حاوی سه دیدگاه اصلی میباشند:
یک: موشکها وسلاحهای کودکانه مقاومت علت اصلی ماجرای غزه میباشند، لذا آنها شریک این جرم بزرگ هستند، و بلکه این همانهایند که گوسفند را به سختی برای قصاب گرفته تا هر آنچه برایش ممکن است آنرا انجام دهد.
دو: مقاومت فلسطین چندان شکرگزار نیست و توجه کافی به مسایل نمیدهد، آنها یک دست را به سوی بخشش دولتها دراز کرده و با دست دیگر آنها را با سنگ خیانت رجم میکند.
سه: مقاومت از جانبی برای رسیدن به قدرت تلاش میکند و از جانبی دیگر برای استقرار نیروهای بیگانه کار مینماید، و همه اینها را بر روی حساب فلسطینیهای مظلوم انجام میدهد، بدون آنکه به جان آنها توجه بورزد.
نتیجه کلی این دیدگاههای سه گانه این است که: مقاومت فلسطین از نوک پا تا فرق سر اشتباه است، همانگونه که اکثر مردم این اعتقاد را دارند! و افراد مقاومت در اوج حماقت و سفاهت اند، و سمبل آنها نیز افراد یاوهگو هستند.
به عبارت دیگر، این مقولات همه حاوی یک پیام اند و آنهم اینکه گزینه مقاومت مسلحانه یک انتخاب کاملا اشتباه است. بلکه راه حل واقعی همانگونه که یکی از آنها میگفت: در عقل و حکمت و سیاستی منسجم و آگاه نهفته است...
ما در اینجا به بحث و مناقشهی دیدگاه اول میپردازیم، زیرا غیر ممکن است فرد عاقل این تبلیغات زهراگین را بپذیرد که آن دسته ازمجاهدان جان بر کف خواهان قدرت اند، آنهایی که سالهاست در صف اول مجاهدت و شهادت خود را جا داده اند!! و هر لحظه آماده نوشیدن شربت شهادتاند!، بلکه برای ما روشن خواهد شد آنهایی که از میدان نبرد گریخته و در آسایش و رفاه به سر میبرند و تنها به حرفهای توخالی کفایت مینمایند در حقیقت آنهایند که در پی قدرت و سیاست و ثروتاند.
با این وصف چطور میتوان خیال کرد که مقاوت تنها در فکرقدرت و سیاست است حال آنکه تقریبا تمامی رهبران آن شربت شهادت را نوشیده و یا در معرض ترور نافرجام قرار گرفته اند؟
اما موضوع تبرعات ما نسبت به برادران و خواهرانمان، و همچنین عصبانیت آنها از ما، آنگاه که از کوتاهیهای ما گله مینمایند، دقیقا همانند آن دانش آموزی است که مکلف به انجام سه وظیفه شده ولی او تنها یکی از آنها را انجام میدهد، هنگامیکه استادش او را مورد ملامت قرار میدهد، او خشمگین میشود و میگوید: آیا این کافی نیست که من وظیفه اول را کاملا حلال کرده ام!!
این کار خوبی است که ما کرده ایم، و هرگز ما منتظر قدردانی مردم نیستیم بلکه تنها خدا را مد نظر داریم، هر چند که آنها مراتب ستایش خود را از ما اعلام داشتند، ولی آنها از آن جهت از ما گله دارند که آنها را تنها گذاشته ایم و دارند مظلومانه زیر حملات وحشیانه دشمن جان میسپارند و ما آنها را نظاره میکنیم حال آنکه میتوانیم کارهای زیادی را انجام دهیم.
آیا آنها خراب گفته اند؟ هرگز گمان نمیکنم!
اما کسی این گمانه زنیها را دارد که با بخششهای خویش برمردم منت بگزارد و بلکه... با بخششهایی که دیگران انجام میدهند!!
اگر ما بخواهیم راجع به منت نهادن صحبت بکنیم این باید فلسطینیها باشند که بر ما منت بنهند، زیرا این آنها هستند همانند دیواری پولادین در برابر امیال و آمال نامشروع اسرائیل ایستادگی کرده اند، واگر ایستادگی آنها نمیبود امروز هواپیماهای اسراییلی پشت خانههای ما مانور میزدند! لذا اگر هر آنچه که داریم به آنها بدهیم باز هم در برابر فضل و منت آنها یک به هزار است، اینکه آنها در برابر دشمن جانانه ایستادگی کرده و نگذاشته اند پا را از مرزهای خود فراتر بگزارند.
مقایسهای که حقیقت را کشف میکند
بحث خودرا با مقایسه ای تاریخی آغاز میکنیم، مقایسه میان آنچه که 42 سال قبل روی داد و میان آنچه که الان در حال وقوع است.
در جنگ حزیران 67 اسرائیل توانست کاملا سلاحهای هوایی اردن و سوریه و تعداد فراوانی از هواپیماهای ارتش عراق را نابود گرداند!! و بر منابع ذخایر نفتی در سینا تسلط پیدا کرد، و منابع اردن را در دست گرفت و خلیج عقبه را نیز تحت تسلط خود درآورد!! عربها پی به این حقیقت بردند که جنگ با اسرائیل سخت است، طوری که در پنج روز دچار شکست و خسارت فراوان مالی و انسانی شدند، در این مدت کم ده هزار کشته و زخمی و پنج هزار اسیر عاید عربها شد، و نزدیک 33. هزار فلسطینی هم آواره شدند، و اسرائیل توانست قسمتهایی از پنج دولت عربی را تحت اشغال خود درآورد...
و از همه رسواتر... قدس را نیز از دست دادند!!
اسرائیل در آنوقت تنها در مقابل فلسطینیها نبود، بلکه در مقابل کل عربها ایستاده بود...
عربهایی که دارای سه هزار تانک در مقابل یک هزار تانک اسرائیل بودنند!!
عربهایی که دارای شش هزار هواپیما بودند، درحالی که اسرائیل دارای 197هواپیما بود!!
عربهایی که تعداد سربازان آنها 33.... هزار بود، آنهم در برابر 25.... هزار اسراییلی!!
باوجود میزان بالای نیروی عربها باز هم نتیجه اش آن بود که دیدیم... روز5 حزیران 1967 رسواترین روز و رسواترین جنگ در تاریخ عربها بود که در آن همه چیز از بین رفت!!
نبردها پایان یافتند... سپاه عرب شکست خورد... همه تسلیم شدند!! جولان، سینا و شبعا هنوزتحت اشغال صهیونیستها است.
اما امروز...
ما امروز در روز 19 از جنگ وحشیگرانه غزه هستیم...
جنگی که ناگهان آغاز شد، آنهم بعد از ضمانت دهی عربها برای فلسطینیها که هرگز سایه جنگ آسمان آنها را در برنخواهد گرفت!!
جنگی که نقطه آغازین آن بسیار حساس بود، تا اینکه شمار قربانیان فراوان باشد.
جنگی که اسرائیل باوجود نیروی مجهز خود باز هم بمبهای چند تنی بر سر خاک آن فرو ریخت...
جنگی که جز مقاومت فلسطین در برابر آن ایستادگی نکرد، آنهم بدون اینکه از جایی به وی کمک نظامی شود.
جنگی که عربها به یاری آنها شتافتند و گذرگاهای خود را از آنها بستند، و راهپیمایها را سرکوب کردند، و در تشکیل جلسه ای ویژه و یا اتخاذ بیانیه ای مؤثر و شجاعت آمیز سهل انگاری و وقت کشی نمودند.
جنگی که برخی از فلسطینیها به یاری برادرانشان در غزه شتافتند و اعلام داشتند که آنها آماده اند پستهای سیاسیی که در غزه بعد از جنگ خالی میشوند را به عهده گیرند!!
جنگی که رسانهها نیز در آن بازی ناموزون خود را آغاز کردند و مردم مظلوم را مجرم جلوه دادند و ذهن مردم را به موشکهای حماس مشغول نمودند، تا اینکه متوجه بمبهای چند تنی اسرائیل نشوند!!
همراه با تمام این وقایع و حقایق... موشکها همچنان پرتاب میشوند، بلکه حتی روز به روز برد آن بیشتر میشود!! و بزرگترین پایگاه نظامی دشمن را هدف قرار داده، ویهودیها از ترس موشکها در پناهگاهها خود را پناه میدهند.
آیا تفاوت میان آن دو وضعیت را ملاحظه کردیم؟
بعد از جنگ 67 هیچگاه یک یهودی در اسرائیل دچار رعب و وحشت نشد،... اما میبینیم که امروز در جنگ غزه صدها هزار اسراییلی در دایرهی ترس قرار گرفته اند وبه پناهگاهها پناه میبرند و مدارس خود را تعطیل مینمایند!!
هرگز در جنگ 67 یک مسئول دچار آشفتگی و سراسیمگی نشد، اما درجنگ غزه ملیونها بیننده مشاهده کردند که چگونه یکی از وزرای یهودی در برابر موشکهای مقاومت دچار هراس میشود و خود را زیر ماشینش پناه میداد...
خندههای لیفی اشکول و موشه دایان در جنگ 67 روز به روز بیشتر میشد، اما ما میبینیم که خندههای اولمرت و باراک و لیفنی هر روز تلختر میشود!!
چه کسی این وضعیت را تغییرداد؟
چه چیزی همه دولتهای عرب را در جنگ شش روزه در برابر اسرائیل شکست داد، درحالی که حرکتهای مسلحانه هر روز بیشتر در برابر حملات وحشیانه دشمن ایستادگی مینماید ؟
درحقیقت این انتخاب خود ملت فلسطین است که گزینه مقاومت را برگزیده، و این همان تفاوت اساسی میان این و آن است!!
به تاکید سنگ مقاومت، تفنگ مقاومت و موشک مقاومت است که این تفاوت چشمگیر را به وجود آورده...
لازم است ما به خوبی این موضوع را درک کنیم... قبل از آنکه گمانه زنیهای خود را تقویت کنیم و خیال نماییم که این موشکهای مقاومت است که برای فلسطینیها مشکل ایجاد کرده...
بنا به گمان من این موشکها نه اینکه موشکل زا نیستند بلکه راه حل واقعی هم هستند... زیرا دشمن قبلا ما را مورد حمله قرار میداد و در مقابل ما خاموش و ساکت مینشستیم، اما امروز این زدوخردها دو طرفه شده...
تاریخی که پراز خون است...
اگر اسرائیل خود به تنهایی وبدون آنکه موشکی و یا حتی سنگی به سوی وی پرتاب شود دست به دهها جنایت هولناک نمیزد، ما میتوانستیم باور کنیم که این موشکهای مقاومت است باعث تجاوزگریهای صهیونیستها شده...
اما همه ما میدانیم بدون آنکه موشکی و یا حتی سنگی به سوی وی پرتاب شود حدود 7. جنایت و قتل و عام را بنا به هدف آواره سازی وتصفیه ی نژادی در حق ملت فلسطین مرتکب شده، ازجمله آنها جنایت وحشیانه در: دیر یاسین، قبیه، اللد، عیلوط، الطنطوره، الصفصاف، صبارین و... است.
علاوه بر اینها اسرائیل حتی دامنه جنگها و جنایتهای خود را به خارج از مرزهای فلسطین توسعه داده!!
در11فبریه 1967جنایت ابو زعبل را در منطقه قاهره به راه انداخت که در این عملیات 6. کارگر کشته و دهها نفر نیز زخمی شدند.
در 8 آوریل197. جنایت در مدرسه بحرالبقر را در منطقه پورسعید به راه انداخت، که 46 دانش آموزکشته و 16 نفر دیگر نیز مجروح شد.
درسال 1982نیروهای اسرائیلی به فرماندهی وزیر وقت آریل شارون قتل عام صبرا و شاتیلا را به راه انداختند، که در این دو شهر نزدیک 16.. بی گناه را به کام مرگ کشاندند.
و در 18 آوریل 1996نیروهای صهیونیستی شهر قانا را مورد جنایت آفرینی خود قرار دادند، و در همان روز 1.9 شهروند لبنانی را کشتند...
اینها تنها نمونههای اندکی بودند...
بازخوانی تاریخ فلسطین این واقعیت را روشن خواهد کرد که پر از جنگ و جنایت است، و اینکه این جنایت آفرینیها همه از جانب صهیونیستیها بوده است! یعنی هرگز بخاطر عواملی دیگر نبوده، مگردلیلی همانند زندگی در سرزمین خود و عدم ترک آن باعث تحریک دشمن شده باشد!!
و اگر تاریخ رژیم صهیونیستی را مورد بازنگری قرار دهیم خواهیم دید تمام انتخابات اسرائیل با طراحی سناریوی وحشتناکی همراه بوده، اینکه آریل شارون با قتل و عام مردم صبرا و شاتیلا، و شیمون پرز بعد از سلسله جنایتهای( عناقید الغضب) پست نخست وزیری را به دست گرفتند، و لیفنی هم با این جنایت آفرینی در غزه میخواهد برنده بازی انتخابات آینده باشد، و این کافی است که آژانس خبری فرانسه گزارش داد که در اثنای جنگ علیه غزه در یک نظر سنجی، باراک و لیفنی بیشتر از نتانیاهو آرای مردم را به خود اختصاص داده بودند!!
و آژانس خبری فلسطین نیز درتاریخ 13/11/2..8، یعنی یک ماه و نیم قبل از جنگ غزه اعلام داشت که: محمد صبیح، مدیر کل کمکهای اتحادیه عرب درخصوص فلسطین راجع به خطرناک بودن انتخابات پیش روی اسرائیل هشدار داد که به احتمال قوی اسرائیل جنایتهایی را خارج از چارچوب قانون در راستای اهداف سیاسی خویش انجام بدهد...
علاوه بر این اکثر آنهایی که پست نخست وزیری اسرائیل را بدست میگیرند از جمله اعضای گروههای تروریستی میباشند که هر یک برای خود دارای تاریخی پر از خون است.
آیا باز هم گمان میرود که اگر مقاومت در برابر فشار و جنایت محاصره ی غزه تسلیم میشد و ساکت مینشست دیگر غزه دچار این روز سیاه نمیشد؟ یا...
آیا باز هم این با معیار عقلانیت و واقعیت میخورد که در برابر آنهمه تفسیرها و گزارشها ی رسانهها همچنان سهل انگارانه وغیر عالمانه با این قضیه برخورد و قضاوت کنیم ؟ سناریویی که شش ماه قبل برای اجرای آن تدارک دیده بودند! و بلکه حتی از اجماع بین المللی در اینجا و آنجا سخن میرانند؟ یا اینکه خیلی وقت بود که از دور و نزدیک برای اسرائیل چراغ سبز روشن کرده بودند!!
چگونه موشکهای مقاومت باعث جنگ آفرینیهای اسرائیل است حال آنکه چند ماه قبل از پرتاب موشک، خود را برای آن آماده کرده بود ؟ هنگامیکه غزه با مشکل محاصره دست و پنجه نرم میکرد.
پایبندی وتعهد...
حماس آتش بس را خاتمه نداد،... بلکه خود به خود در 19/12/2008 به پایان رسید، وقتی حماس اعلام داشت دیگر آتش بس را تمدید نخواهد کرد، البته این بهمعنای نقض آتش بس نبود، زیرا عدم تمدید آتش بس کاملا با نقض آتش بس فرق دارد.
و اینکه عدم تمدید آتش بس تنها تصمیم حماس نبود... بلکه تصمیم تمام گروهای فلسطینی در غزه بود...، وقتی میتوان آنرا بطور کامل فهم کرد که شروط آتش بس را بدانیم، از جمله این شرطها: توقف تجاوزگری، رفع محاصره، بازگشایی گذرگاهها، گسترش دامنه آتش بس به نوار غربی و...، آیا اسرائیل هیچ یک از آنها را اجرا کرد ؟
آیا این عاقلانه است که غزه با تمدید آتش بس موافقت نماید، درحالی که اسرائیل همچنان شروط اصلی آن را زیر پا مینهد؟ و غزه را در فشار و محاصره قرار میدهد ؟ و مانع ورود آب و خوراک و وسوخت و برق میشود!!؟ آتش بسی که همراه با محاصره و قحطی و فشار باشد؟ آیا این سیاست است یا دیوانگی؟
یا اینکه عقلانیت یعنی تسلیم مطلق در برابر دیکتههای اسرائیلی؟
اردوغان (سیاستمداری که مدت مدیدی با اسرائیل رابطه داشته ) این حقیقت را کاملا درک کرده، و بسیار شجیعانه در مصاحبههایش ظاهر شد، و همه مسئولیتها را به عهده اسرائیل واگذاشت، زیرا این اسرائیل بود که پایبند به آتش بس نبود، بهمین خاطر اسرائیل میانجیگری ترکیه را میان خود و حماس رد کرد.
انتخاب مردم فلسطین
آنهایی که گمان میبرند موشکهای مقاومت علت اصلی آشوبهای فلسطین است شدیدا شایعه پراکنی مینمایند که رهبران مقاومت با شعارهای خویش مردم را فریب میدهند، و این هیاهوها همه یک معاملات سیاسی است که به راه انداخته اند، و هیچگاه خود ضرر نخواهند کرد بلکه تنها این مردم اند که قربانی میشوند.
باید خود مردم باشند که پاسخ این سؤال و این شبه را بدهند، و ما بعدا آنرا ذکر خواهیم کرد.
مردم فلسطین کمی چند قبل از جنگ همه به خیابانها آمدند و در تجمعی بی نظیر حمایت شدید خود را از انتخاب مقاومت و جهاد و حکومتی که خود آنرا انتخاب کرده بودند اعلام داشتند، تجمعی که بنا به قول آژانسهای خبری بزرگترین تجمع مردمی در تاریخ فلسطین بوده است {مقاله دکتر مهنا الحبیل}
این تجمع ملیونی گفته ما را تصدیق مینماید، زیرا هیچگاه بخاطر فلانی و فلانی و یا بخاطر ارتباط با فلان حرکت و حزب به خیابانها نیامدند، بلکه تنها بخاطر حمایت از انتخاب مقاومت آمده بودند، مقاومتی که امروز فلانی آنرا رهبری میکند و فردا دیگری.
این تجمع در وقتی بود که جریان {سازشکار وطرفدار گفتگو}بخاطر کثرت انشقاقات واختلافات داخلی نتوانست کنفرانس سالیانه خود را جشن بگیرد.
مردمی که بعضی از کینه توزان میگویند: مقاومت آنرا در زندانی تنگ قرار داده، وبا خون آنها معامله مینماید، و آنها را در معرض عذاب و ناراحتی قرار داده... ولی این همان مردمی است که خود برای حمایت از برنامههای مقاومت به خیابانها آمده اند... و همچنین این خود آنها بودند که نخست آنرا برای منصب حکومت انتخاب کردند، آنهم در حالی که همه از برنامهها و گفتمان مقاومت آگاه بودند
و این همان مردمانی هستند که ما آنها را در رسانههای تصویری و نوشتاری دیده و خوانده ایم که در اوج جنگ محکم دست مجاهدان را گرفته و از مجاهدان میخواهند هر چه زودتر از یهود انتقام بگیرند.
ولی بعدا ما میآییم و در اوج بی انصافی میگوییم.... وای! بر این مردم مظلوم که نیروی مقاومت چگونه با روح آن بازی میکند.
سؤال معاکس
موضوع مهمی که باید در اینجا بدان پرداخت این است که...
همیشه آنهایی که انگشت اتهام را به سوی مقاومت دراز کرده میگویند: ببینید که مقاومت با آشوبگری خویش در برابر اسرائیل چگونه باعث آنهمه آشوبگریها شده اند... ولی هیچ یک ازآنها آن سؤال را بطور عکس مطرح نمیکنند و بگویند: اگر مقاومت نمیبود اسرائیل چه کارهایی را انجام میداد؟
آیا مگر اسرائیل از ایجاد دولت بزرگ «از نیل تا فرات »صحبت نمینماید ؟ آیا مگر از نابودی کامل فسطین سخن نمیراند؟ آیا ما تصریحات لیفی اشکول، موشی دایان، اسحاق رابین و... را فراموش کرده ایم؟!!، این چه کسانی اند که در برابر استثمارگریها و استعمارگریهای اسرائیل ایستادگی کرده اند؟!
مگر مقاومت پایدار نیست که اسرائیل را مجبور به دست بر داشتن از خواب و خیالهایش کرده؟ مگر حکومت رام الله (که به ترک گزینش مقاومت فرا میخواند) از دامن جنگ و مقاومت زاده نشد؟ گروهی که اسرائیل به خاطر ترک مقاومت چه باجهایی به آن نداده!!
موشکها و سیستم تبلیغاتی
ما این موضوع را از زاویه ای دیگر بررسی مینماییم.... آنهم زاویه ی فکری و اجتماعی است.
ما باید این موضوع را خوب درک کنیم که اکثر شهروندان اسرائیلی کاملا از جانب دولت تامیین میشوند، اکثر آنها تنها بخاطر رفاه معیشتی به فلسطین مهاجرت مینمایند، رفاهی که دولت برای آنها فراهم مینماید؛ اگر شهروندان مهاجر نسل اول بخاطر ابعاد دینی و اعتقادی به فلسطین میآمدند، دیگر نسل حاضر – با وجود ضریب بالای نسبت سکولاریستی-تنها از رفاه زندگی سخن به میان میآورد و فقط آنرا ملاک مهاجرت خویش قرار میدهد، و استدلال آنهم اینست که تبلیغات رسانههای غربی برای مهاجرت به اسرائیل دیگر همانند گذشته ازتاکتیک و گفتمان «بازگشت به سرزمین پدری » استفاده نمینمایند، بلکه تنها از تاکتیک طرح مزایای مادی – در صورت مهاجرت به فلسطین – بهره میگیرند!!
لذا صهیونیستها برای مهاجرت یهودیان به فلسطین از طراحیهای گوناگون تبلیغاتی و ترفندهای سیستماتکی استفاده خواهند نمود، روشهایی همانند اینکه: اسرائیل سرزمینی است که دارای رفاه و امنیت پایدار میباشد... وقتی که این موضوع برای ما روشن شد دیگر اهمیت موشکهای مقاومت را در روند سیاست اشغالگرانه ی صهیونیسم را خوب خواهیم فهمید، اینکه هرآنچه باعث رنجایش وفرسایش زندگی روزمرهی شهروندان مهاجر شود، این در نهایت میتواند طرحها و سیاستهای صهیونیسم را با شکست جدی مواجه کند...
دیگر دراینجا موضوع تنها موضوع موشکهای حماس نیست که حتی نمیتواند خیابانهای تل آویو را دچار آسیب بنماید.
بلکه موضوع این است که این موشکهای ساده سیستم تبلیغاتی و اهداف سیاسی صهیونیستها را ناکام خواهد کرد، و از این به بعد یهودیها از مهاجرت به اسرائیل تجدید نظر خواهند نمود، وحاضر نیستند جان خود را به خطر بیندازند؛ و اینکه اذهان مردم غرب در خصوص امنیت اسرائیل خدشه دار خواهد شد.
آیا حالا ارزش واقعی موشکهای حماس را دانستید؟ و بلکه حتی ارزش آن سنگ را هم دانستید که یک کودک فلسطینی به سوی یهودیها پرتاب مینمایند ؟
تعطیل مدارس در جنوب اسرائیل به خاطر پرتاب موشکهای مقاومت، یعنی درهم شکستن سیستم تبلیغاتی اسرائیل، که دهها میلیارد دولار را برای نهادینه کردن موضوع امنیت پایدار در نهان شهروندانش صرف کرده.
موشکهای مقاومت نه اینکه تنها در بازار اسرائیل ایجاد حفر مینماید بلکه خود ساختار آن را نیز دچار حفر خواهد کرد.
موضوع اصلی اینجا است...
موضوع تنها مسألهی موشکهایی نیست که مقاومت آنرا پرتاب مینماید، بلکه مشکل اسرائیل خود گزینه مقاومت است، او هرگز نمیخواهد هیچ فردی به انتخاب مقاومت ایمان داشته باشد، بلکه میخواهد همه تحت تسلط و فرمان او باشند...، علاوه بر این میخواهد نهایتا یک دولت کاملا یهودی را تشکیل دهد!! و این ما را به یاد سخنان وزیر خارجه اسرائیل میاندازد که در این اواخر راجع به خواب و خیال خویش میگفت: ما یک دولت کاملا یهودی را میخواهیم که جدا از دیگران باشد!!، یعنی طرد یهودیهای سال 48... آنهایی که هرگز سلاح را به دست نگرفته، و هرگز یک موشک را هم به سوی یهودیها پرتاب نکرده اند!!.
آنچه مایهی تاسف است این است که نویسندهای یهودی پی به این حقیقت برده، ولی هنوز برخی از ما خود را در برابر این واقعیت به جهالت یا تجاهل میاندازد...کاسریلز وزیر اطلاعات در جنوب آفریقا (فردی که یهودی است اما مخالف صهیونیست) میگوید: «هدف اساسی صهونیستها طرد شهروندان اصلی فلسطین است، تا اینکه دولتی کاملا یهودی را تشکیل دهند، وقتی که فلسطینیها پی به این واقعیت بردند شروع به مقاومت کردند و آنرا به عنوان راه حل انتخاب کردند»!!
این فرد یهودی خوب میداند که مقاومت یک واکنشی طبیعی است در برابر استعمارگریهای اسرائیل، بعدا همین فرد میگوید: بنابه نظر بسیاری ازکارشناسان این تجاوزگریها و استثمارگریهای اسرائیل است که علت اصلی جنگ وآشوب شده.
این فرد بسیار خوب پی به علت اصلی جنگها و آشوبگریهای فلسطین برده، در حالی که برخی از همزبانان و همکیشان خود همچنان جاهلانه و یا کینه توزانه اصرار دارند که علت این مشکلات همه در موشکهای مقاومت نهفته است!!
داستان توازن:
بعضیها معتقدند: ملتهای ستمدیده باید درصورتی دست به مقاومت ببرند که از لحاظ نیروی انسانی و تسلیحاتی به خود کفایی و توازن با دشمن رسیده باشند؛ به گمان من اگر ملتهای ستمدیده گوش به فرمایشات ای داورهای ناخوانده بسپارند، همچنان تا قام قیامت بعنوان مستعمره و مظلوم باقی خواهند ماند.
یک نمونه را ازحرکتهای آزادیبخش در جهان معاصر وقدیم به من نشان دهید که در آنجا نیروهای مقاومت از لحاظ قدرت از استعمارگرانشان قویتربوده اند؟ چه کسی...؟؟!!
آیا افرادی همانند اینها نبودند که در ویتنام و جنوب آفریقا، در هند و تمام دولتهای عربی و در فرانسه در برابر نازیها به آن نتایج مهم و قهرمان آفرینیها دست یافتند؟
تمام این نمونههایی که به استقلال و پیروزی دست یافته اند از همه لحاظ همانند امروز فلسطین بودند... نیروی مقاومت از لحاظ تسلیحاتی در برابر دشمن بسیارضعیف است، امامجهز به نیروی بسیارمحکم و قویی میباشند که هرگز نیروی تا دندان مسلح اشغالگر بدان مسلح نیست، و آنهم نیروی اراده و ایمان است، نیرویی که- با وجود ضعف تسلیحاتی مقاومت وتوان بالای نظامی دشمن- توانسته رعب و وحشت فراوانی را در دل دشمن ایجاد نماید، و این خود یک موفقیت بسیار بزرگی است که خداوند به آنها عطا فرموده...
همراه با همه اینها... مقاومت توانسته از مرحلهی پرتاب سنگ به مرحله پرتاب موشک برسد ، ذموشکهایی که دارای بعد 60 کیلومتری است، و عمق شهرهای اسدود، عسقلان و سدیروت را مورد هدف قرار میدهد، این مقاومت ان شاالله در آینده بیشتر در تجهیزات دفاعی خویش تغییر و تحول ایجاد مینماید.
در پایان خواهیم گفت:
اگر سنجش عقلانیت این باشد که فرد قربانی مجرم و فرد مظلوم ظالم تلقی شود!! هرگز این عقلانیت مبارک نباد؟!
و اگر سنجش عقلانیت خالی از انسانیت و اخلاق و کاملا آغشته به خون بیگناهان باشد، مرگ بر آن عقلانیت!!
درود بر آن عقلانیتی که مظلوم را یاری میدهد، و به ظالم میگوید از ظلم و ستم دست بردارید.
* عضو هیـئت مدرسین دانشگاه ام القری
نظرات
با سلام <br /> براستی که این مقاله حق را نمایش داد و عقل را سیراب گرداند، براستی که واقعیت را نمایش داد و ما را با حقانیت حماس آشنا گرداند.<br /> لذا از گردانندگان این سایت و نویسنده و مترجم این مقاله نهایت تشکر و قدردانی دارم و از خداوند منان خواهانم که همهی شما را پیروز و موید گرداند.
سلام تشکر از ترجمه ی عالی علی عزیزیس بانه.قولی که در جشن فارغ التحصیلی دادی فرموش نشود.((ئیمه که کوری کوردین مه ردین وموسلمانین <br /> سه ربازی گه لی کوردین دلسوزی هه زارانین.))
جزاک الله یا اخی در حقیقت دنیا فقط زبان زور را می فهمد واعدوا لهم ....صدق الله و من اصدق من الله قیلا
فضائیة الأقصى – وکالات- <br /> ذکرت صحیفة روسیة معروفة تصدر بأمریکا بتشددها للصهیونیة العالمیة وسیطرة اللوبی الصهیونی علیها بمقالها بالصفحة السابعة بعنوان (هل هذا نصر) سیتم هنا ترجمة بعض ما جاء بهذه المقالة علما أنه بعد نشر هذه الجریدة تم سحبها من الأسواق بسبب هذه المقالة:<br /> قال الکاتب:<br /> إن کنا ذهبنا الى غزة لإعادة شالیط ،،،، فقد عدنا بدونه.<br /> إن کنا ذهبنا الى غزة لوقف الصواریخ ،،،، فقد زاد مداها حتى أخر یوم وزادت رقعة تهدیدها.<br /> إن کنا ذهبنا الى غزة لإنهاء حماس ،،،،، فقد زدناها شعبیة واعطیناها شرعیة.<br /> إن کنا ذهبنا الى غزة لإحتلالها ،،،،، فقد ذکرنا أن قوات النخبة لم تستطع التوغل متراً داخل غزة.<br /> إن کنا ذهبنا الى غزة لنظهر أن یدنا هی العلیا ،،،، فقد توقفت الحرب عندما قررت المقاومة ولیس عندما قررنا.<br /> إن کنا ذهبنا الى غزة لنستعرض قوتنا ،،،،،،، فقد کان یکفی إجراء عرض عسکری فی تل ابیب.<br /> إن کنا ذهبنا الى غزة لقتل قادة حماس ،،،،،، فقد اغتلنا اثنین من بین خمسمائة قائد فی الحرکة.<br /> إن کنا ذهبنا الى غزة لنکسب تعاطف عالمی،،،،،، فقد انقلب الرأی العام العالمی ضدنا ومن کان معنا صار ضدنا.<br /> إن کنا ذهبنا الى غزة لنعید الثقة لجنودنا ،،،،،،، فقد زدناه جبنا کما زدنا مقاتل المقاومة ثقة بنفسه.<br /> إن کنا ذهبنا الى غزة لنثبت قوة الردع ،،،،،،،، فقد تبین ان السلاح بیدنا لا نجید استخدامه على الارض بتجربتی 2006 + 2008 ولم نردع حزب الله و لا حماس وزادت تهدیدات وکبریاء قادة حماس والله أعلم من القادم بعد انتشار هذه الثقافة بین شعوب المنطقة وهی ثقافة المقاومة والقدرة على الوقوف بوجوهنا ولا ننسى أنه خلال جمیع لقائاتنا اثناء الحرب بهدف التهدئة لم نسمع طلب لحماس و لا مرة ایقاف اطلاق النار حتى طلبناه نحن فدعونی اسأل (( من ردع من )) ووالله اعلم یوجد الان ثمانمائة ألف اسرائیلی وهم سکان الجنوب إذا ذکرت اسم حماس أمامهم ارتجفوا وذهبوا للملاجئ ((فمن ردع من ))<br /> ویکمل الکاتب الأهداف و النتائج التی توصلوا الیها ویختم قوله:<br /> -إن هذه الحرب کلفت الکیان الصهیونی مبلغ عشرة ونصف تریلیون دولار وهی قیمة ما تم دفعه على الحملات الإعلانیة على مدى 40 عاما لتجمیل صورة الیهود بالعالم فبخلال 22 یوم دمر الجیش الإسرائیلی کل هذه الحملات کما أن هذه الارقام لا تشمل المبالغ تکلفة الحرب. <br /> -کما لا تشمل الخسائر البشریة التی تکبدناها (عسکریین بالجبهة ومدنیین من الصواریخ) قال الکاتب عنها حرفیا ( خسائرنا البشریة بالحرب على غزة أنا أعرفها وأولمرت وباراک یعرفاها وجمیعا ممنوعین من التصریح عنها)<br /> وأنهى مقاله بالقول هذه النتائج کلها تدعونا بالقول ( کفانا کذب نحن لم ننتصر)! <br /> <br /> <br /> <br />