با شروع یکجانشینی و تمدن، مسئله تأمین شرایط همزیستی انسان‌ها مانند امنیت، عدالت، آزادی، صلح و رفاه فراروی بشر قرار گرفت و متفکران و حاکمان را به جست‌و‌جوی اندیشه‌ها و روش‌های کسب و تقویت این ارزش‌ها واداشت؛ پس از تجربه‌های پرهزینه، سرانجام بعد از جنگ جهانی دوم اعلامیه جهانی حقوق بشر تدوین و ترویج شد و مقرر گشت به جای هویت‌های متنوع فرهنگی، انسانیت انسان به عنوان یک عنصر ذاتی و همگانی، مبنای احترام و ملاک برخورداری از حقوق اجتماعی قرار گیرد؛ گر چه این تحول نظری یک نقطه عطف و دستاوردی فرخنده محسوب است، اما در میان ما و تحت تاثیر اصالت و نیرومندی خوی تبعیض، ذاتی بودن کرامت انسانی با موانعی چند روبرو است؛ از جمله: 

مانع دینی: عده‌ای از مسلمانان با تفسیری ناروشمند از آیه «إنما المشرکون نجس» که مقصودش پلیدی نگرش و فرهنگ شرک است، نامسلمانان را نجس و عاری از کرامت انسانی می‌دانند که تفسیری خطاست و به گفته امام نووی در شرح صحیح مسلم، جسم و تن همه انسان‌ها صرف نظر از نوع دیانت و اعتقادشان پاک و طاهر است. برابر گزارش‌های قرآن، سلب حرمت از ناهمکیشان و معاف دانستن خویش از مراعات اخلاق در تعامل با دگراندیشان، نگرشی نکوهیدنی و مردود و جزء فرهنگ یهودیان محسوب است (آل عمران: ۸۵)؛ قرآن، در عین ابطال و تقبیح عقاید غیراسلامی، معتقدان به آن عقاید را از شمول کرامت انسانی و احکام اخلاقی محروم نساخته و عدالت را حتی با دشمنان و نیکوکاری حتی با کفار (ممتحنه: ۸) را نیز توصیه کرده است. 

مانع مذهبی: دریغا که تعصب مذهبی و پیروی از تمایل غریزی به رسوایی هویت‌های رقیب، عده‌ای از فقیهان را واداشته باور نادرست خویش به نجاست کفار را به مسلمین دارای مذهب متفاوت نیز گسترش دهند و آنان را نجس و فاقد شایستگی احترام بدانند! حتی در برخی منابع فقهی به پشتوانه روایتی مجعول از امام صادق (ع)، کوردان را از نسل جن خوانده و آنان را هم ردیف اشخاص مبتلا به پیسی و اشخاص مشئوم دانسته و ارتباط با آنان را ناپسند و مایه بدشگونی خوانده‌اند! 

مانع قومی-قبیله‌ای: اصالت فرهنگ قبیله‌ای در استان کرمانشاه و بقای عوارض زندگی ایلی، یکی دیگر از موانع عمومیت نیافتن کرامت انسانی است؛ این البته در سطح ملی نیز رایج است و متأسفانه در عین حال که ما در قرن بیست و یکم و در عصر حقوق بشر زندگی می‌کنیم، رذیلت انسان ستیزانه تحقیر قومیتی و ساخت جوکهای سیاه بر ضد اقوامی مانند ترک و لر به فراوانی رایج است و ما به آسانی و بدون توجه به ارزش‌های دینی و انسانی این گونه مطالب را بازگو و ترویج می‌کنیم! در سطح استان نیز، همین آفت در سطحی محدود‌تر، بر ضد برخی تیره‌ها و قبایل رایج است و ما عینا می‌بینیم که تعامل مبتنی بر کرامت انسانی با دارندگان هویت و هیأت غیر رسمی ضعیف است. 

مانع سیاسی: به رغم آنکه نهادهای سیاسی مانند دولت‌ها و احزاب در اصل برای مدیریت اجتماع و خدمت بشر تکوین یافته‌اند، اما به عللی چند که گشودن آن‌ها مجال دیگری می‌طلبد، غالباً کارکرد معکوس پیدا می‌کنند و قربانی ستیز بر سر قدرت و هویت می‌شوند و افراد وابسته به آنها‌گاه چنان مبتلا به دگردیسی طبع می‌شوند که انسان‌ها را نه بر اساس ارزش ذاتی، بلکه بر مبنای نقش و جایگاه سیاسیشان احترام می‌نهند؛ بدین گونه که خادمان و وابستگان خویش را که زمینه ساز حفظ و افزایش لذت و قدرتشان هستند، ارزشمند و شایسته و مخالفان را فاقد احترام انسانی و مستحق تخریب و حذف می‌انگارند؛ حتی برخی صراحتا اعلام می‌کنند که کرامت مورد تأکید قرآن، نه یک کرامت ذاتی بلکه مشروط به قبول تابعیت نظام اسلامی است و مسلمان و کافر در صورت ترک تابعیت نظام اسلامی هیچ گونه احترام و کرامتی نخواهند داشت! این آفت یعنی سلب ارزش انسانی از مخالفان سیاسی، کمابیش در اکثر ما هست و یکی از موانع تعمیم کرامت به کل انسانهاست. 

ما در صورت تمایل به داشتن یک زندگی انسانی و توسعه یافته، چاره‌ای جز بازسازی نگرش‌های خلاف کرامت ذاتی انسان و تعامل با یکدیگر در پرتو احترام و عدالت نداریم و همه ما و مخصوصاً نخبگان و نهادهای فرهنگی موظفیم با نقد و نقض سویه‌های غیر انسانی فرهنگ خویش، بستر لازم برای همزیستی مبتنی بر تکریم و عدالت را آماده سازیم و مقدمات نظری و عملی برخورداری یکدیگر از شرافت انسانی را فراهم و تقویت کنیم.

 * سخنرانی در مراسم سالگرد صدور فرمان مشروطیت، از طرف «بنیاد باران» شعبه کرمانشاه درباره «موانع تعمیم کرامت انسانی»