الحمدلله رب العالمین، والصلاة و السلام علی المبعوث رحمه للعالمین سیدنا محمد و علی آله و صحبه اجمعین. 

کسانی که در واقعیت دنیای امروز دقت می‌کنند از بدی‌ها، مفاسد، جنگ‌ها وستم‌هایی که ناشی از حقد و کینه و طمع و تمایل به تسلط بر دیگران است دچار حیرت و وحشت می‌گردند. 

ریشه‌ی درد

تلاش اندیشمندان و عقلا برای تشخیص و تحلیل این درد، ‌گاه آن‌ها را به علت‌های مستقیم آن می‌رساند که غالبا ظاهری و سطحی هستند، اما اگر انسان چشمش را باز نموده و عمیقا فکر کند به ریشه اصلی درد و بلای نمایان در «بحران اخلاقی» خواهد رسید و آنگاه است که برنامه درمان می‌تواند آغاز گردد. 

 «اخلاق انسانی و اسلامی» 

افراد بشر ممکن است در ملیت، ‌نژاد، رنگ، فرهنگ، زبان و عقیده اختلاف داشته باشند اما در مورد ارزشهای اخلاقی اتفاق نظر دارند. اقدامات و تعاملات ناشی از صداقت و صراحت، بزرگواری و بزرگ منشی، امانتداری و عدالت، مهربانی و رأفت، شهامت و جوانمردی، شجاعت و عمل گرایی، بردباری و کنترل نفس و... (بدون تردید) در وجود کسانی که آن را می‌بینند یا می‌شنوند اعجاب انگیز بوده و حس احترام و تقدیر آن‌ها را بر می‌انگیزد. تعامل و برخورد با سایر اخلاق انسانی نیز همین گونه است. 

در دیدگاه اسلامی، اخلاق بسی گسترده‌تر و عمیق‌تر است. اسلام با مجموعه‌ای از ویژگی‌های اخلاقی خاص خود نسبت به دیگر مکاتب برتری دارد. ویژگی‌هایی مانند اخلاص، ورع، خشوع، خشیت و.... این برتری به خاطر آن است که چنین ویژگی‌های اخلاقی از ایمان به خداوند تعالی و توحید (ربوبیت، الوهیت و عبودیت) سر چشمه می‌گیرد و این ایمان به نفوذ عمیق اخلاق انسانی در فرد مسلمان می‌افزاید. زیرا او به خاطر رضایت خداوند و پاداش او به اخلاق انسانی متخلق می‌شود. به همین خاطر در رعایت اخلاق سهل انگاری نمی‌کند و از آن کوتاه نمی‌آید، هر چند که در طول زمان دچار مشکل و ابتلاء گردد. ولی اگر کسی از چنین ایمانی (به خداوند) محروم باشد فقط تا زمانی به رعایت اخلاق مبادرت می‌ورزد که منفعتی از قبیل کسب مال، شهرت و احترام اجتماعی بر آن مترتب باشد و در صورت عدم تحقق چنین اهدافی از کوتاهی در رعایت اخلاق و حتی پشت پا زدن به آن ابایی ندارد. این چنین است که رابطه‌ی محکم بین ایمان و اخلاق نمایان می‌گردد و این مفهوم سخنی است که پیامبر (ص) می‌فرماید: «کامل‌ترین مؤمنان از نظر ایمان بهترین آن‌ها از نظر رعایت اخلاق است». 

 «جایگاه اخلاق در دین اسلام» 

اخلاق در دین ما آن چنان جایگاه ویژه و منزلت رفیعی دارد که پیامبر (ص) هدف رسالت اسلام را در اتمام مکارم اخلاق در زندگی و سلوک مردم خلاصه نموده است: «بعثت لأتمم مکارم الاخلاق». و این بیان کاملا درست است زیرا در تکلیف به عبادت اهداف اخلاقی و رفتاری نهفته است. برای مثال در سوره‌ی بقره (آیه‌ی ۲۱) به صورت کلی و در آیه‌ی ۴۵ سوره‌ی عنکبوت، آیه‌ی ۱۸۳ سوره بقره و آیه‌ی ۱۰۳ سوره توبه به صورت ویژه بر اهداف اخلاقی عبادات تأکید گردیده است. 

بنابر اینجای شگفتی نیست که سلف صالح دین را اخلاق بدانند و این معنای سخن ابن قیم است که: «الدین الخلق دین اخلاق است، هر کس به اخلاق تو افزود التزام تو را به دین افزوده است و هر کس به اخلاق تو ضرر رساند از التزام تو به دین کاسته است». 

 «فضل و ارزش اخلاق نیک برای فرد» 

به خاطر این اهمیت اخلاق نیک، اسلام فضلی بزرگ برای آن قایل شده و پاداشی بزرگ برای آن وعده می‌دهد؛ انسان به وسیله‌ی اخلاق به حب پروردگارش (ج) نایل می‌شود. آن چنانکه پیامبر (ص) در پاسخ به این سؤال که «چه چیزی بندگان را نزد خداوند محبوب می‌سازد؟» فرمود: «حسن خلق». 

فرد به تبع محبت خداوند به محبت مردم دست می‌یابد؛ پیامبر (ص) می‌فرماید: «وقتی که خداوند بنده‌ای را دوست داشته باشد به جبریل می‌گوید: من فلان بنده را دوست دارم، پس جبریل نیز او را دوست می‌دارد؛ سپس جبریل به اهل آسمان می‌گوید: خداوند فلان بنده را دوست دارد، پس شما نیز دوستش بدارید و اهل آسمان نیز او را دوست خواهند داشت و سپس او در زمین مورد قبول و احترام قرار می‌گیرد». 

همچنین کفه اعمال بندگان در روز قیامت با حسن خلق و زین می‌گردد. این فرموده‌ی پیامبر (ص) جالب است که «روز قیامت در (کفه ی) ترازوی بنده هیچ عملی سنگین‌تر از حسن خلق نمی‌باشد». پس اگر به (کفه) ترازوی بنده همراه عبادت کم حسن خلق اضافه شود آن کفه سنگین شده و او نجات می‌یابد. داستان آن زن شنیدنی است که نزد پیامبر (ص) در مورد کمی نماز و روزه و صدقه‌اش صحبت شد ولی گفته شد همسایه‌اش را اذیت نمی‌کند، پیامبر (ص) فرمود: «او در بهشت جایی دارد». به همین صورت اگر در ترازوی بنده به همراه کثرت عبادت و انجام شعائر، سوءخلق نهاده شود، آن کفه سبک شده و او هلاک می‌گردد و این داستان آن زنی است که بسیار نماز و روزه و صدقه داشت ولی همسایه‌اش را اذیت می‌کرد و در مورد او پبامبر (ص) فرمود: «او در جهنم قرار دارد». 

 «فضل حسن خلق برای جماعت» 

اسلام بنای امت‌ها و بقا و شکوفایی تمدن و استمرار قدرت آن‌ها را به بقای اخلاق منوط می‌کند. به این معنی که با سقوط اخلاق امت نیز سقوط خواهد کرد. شوقی چه جالب سروده است که: 

و إنما الأمم الأخلاق ما بقــــــــیت

فإن همو ذهبت أخلاقهم ذهبوا

 (همانا امت‌ها به اخلاق پایدارند اگر اخلاق آن‌ها سقوط کند آن‌ها سقوط خواهند کرد) 

از ملتی که ارزش‌های عدالت، مساوات وآزادی در آن حاکم است و افرادآن با ارزش‌هایی چون اخوت، تراحم و تعاون با یکدیگر رفتار می‌کنند چه انتظاری می‌رود؟ بدون شک چنین ملتی قوی، پیشرفته، امن و استقراریافته خواهد بود و برعکس آن نیزدر صورت عدم رعایت برادری، مهربانی و همکاری اتفاق خواهد افتاد. شیخ الاسلام ابن تیمیه دراین زمینه می‌گوید: «خداوند حکومت عادلانه را پایدار می‌کند اگر چه حاکمان آن کافر باشند وحکومت ستمگرانه را پایدار نمی‌کند اگر چه حاکمان آن مسلمان باشند». 

 

 «تأ ثیر اخلاق در جامعه» 

تاریخ نمونه‌های رفتاری زیبا و برجسته‌ای را از حکومت اخلاقی اسلام در خود ثبت نموده است. این سفارش پیامبر (ص) به مجاهدان راه خدا بسیار زیبا وشنیدنی است که: به دنبال کسی که ازمیدان (جنگ) فرار می‌کند نروید، به زخمی‌های دشمن آسیب نرسانید، زن و بچه وپیران را نکشید، متعرض راهبان صومعه‌ها نشوید، درختی را قطع نکنید و.... اخلاق اسلامی چنین بلند است! و چنین دیدگاه بلند و روشنی دارد! 

رفتار فاتحان مسلمان در شام قابل توجه است؛ وقتی احساس کردند که ممکن است رومی‌ها بر آن‌ها غلبه کنند اموال و دارایی‌های مسیحیان را به آن‌ها برگرداندند زیرا در مقابل دفاع از آن‌ها این اموال را دریافت کرده بودند (و چون در چنان شرایطی نمی‌توانستند به مسئولیت دفاع اقدام نمایند اموال را به صاحبانشان تحویل دادند). چنین رفتاری باعث شد که مردم تحت تأثیر قرار بگیرند و بگویند: «عدالت شما برای ما بهتر از ستم آنهاست» و پس از آن تا شکست رومی‌ها در کنار فرماندهان سپاه اسلام ایستادند. 

موقف عمروبن عاص با أرمانوسه دختر مقوقس حاکم مصر قابل توجه است؛ وقتی که آن دختر به اسارت مسلمانان درآمد (در حالی که پدرش او را برای ازدواج با قسطنطین پسر هرقل فرستاده بود) عمروبن عاص او را آزاد کرد، به او احترام گذاشت و با هرچه که به همراه داشت (با محافظت گروهی از مجاهدان به فرماندهی قیس بن ابی عاص سهمی) او را به پدرش برگرداند. 

این رفتار صلاح الدین ایوبی مثال زدنی است که پزشک مخصوص خود را برای معالجه‌ی ریچارد فرمانده‌ی صلیبی‌ها فرستاد و از ارسال دارو و هدیه نیز غفلت نورزید. 

آیا دنیا در طول و عرض خود چنین بزرگواری‌هایی را دیده است؟ نه! بلکه این اسلام بزرگ و ارزش‌ها، تمدن، رحمت و انسانیت آن است که چنین صحنه‌هایی به وجود می‌آورد. 

 «تأ ثیر بی‌اخلاقی» 

بخشی از آثار بزرگ و نتایج پاک حکومت اخلاق در زندگی مردم را بیان کردیم. اما اگراخلاق دچار مشکل گردد بدی و فسا د در همه‌ی زمینه‌های زندگی سیاسی، رسانه‌ای، اقتصادی و... پدیدارمی گردد. در زمینه سیاسی شاهدیم که رییس جمهور و وزیر خارجه قوی‌ترین و ثروتمند‌ترین کشور دنیا با دروغ، افترا و تزویر سعی می‌کنند جنگ‌های وحشیانه‌ی خود را در کشورهای مختلف با دلایل ساختگی وتقلبی (نابود سازی سلاح کشتار جمعی، مبارزه با تروریسم و القاعده، نجات مردم عراق از دست ظلم و خشونت دیکتاتور مستبد و...) توجیه نمایند اما حاصل آن بیش از صد‌ها هزار قربانی (زن، بچه، جوان، پیر) می‌شود. به دنبال چنین جنگ‌هایی، هزاران نفر درزندان‌ها در معرض پست‌ترین انواع شکنجه و توهین قرار می‌گیرند، نفت و ثروت دزدیده می‌شود، به حرمت و ناموس زنان پاک دامن تجاوز می‌شود، آتش دشمنی‌های مذهبی آن چنان افروخته می‌گردد که گروهی از مردم گروه دیگر را نابود می‌کنند و همه‌ی زیر ساخت‌های اقتصادی در زمینه‌ی آب، برق، راه، پل، دانشگاه و مؤسسات نابود می‌گردد و حتی میراث فرهنگی و تاریخی، موزه‌ها، نما یشگاه‌ها و... در امان نمی‌ماند. 

همچنین عربده کشی رژیم صهیو نیستی در سرزمین مقدس فلسطین نمونه‌ای از تأ ثیر غیبت اخلاق در حوزه سیاسی است، آنجا که این رژیم به قتل و ترور، زندان و شکنجه، تبعید و آواره نمودن، محاصره و گرسنه گذاشتن، تخریب خانه‌ها و خشکاندن زمین‌های زراعی، گسترش شهرک‌ها و دیوار کشی و... علیه ملت فلسطین اقدام می‌کند. در غیاب حکومت اخلاق، استکبار و ظلم بعضی از حکام را در مقابل مردم می‌بینیم که بر ملت‌هایشان تسلط یافته و حرمت خانواده‌ها را مورد هدف قرارداده و امنیت خانوادگی آن‌ها را نیز نشانه گرفته‌اند. اینان دارایی‌های مردم را مصادره و انسان‌های شریف، نیکو کار و آزاده را روانه‌ی زندان نموده و به آن‌ها اتهامات واهی و بی‌اساسی وارد می‌کنند و صدا‌هایشان را خفه می‌نمایند و در تمام این موارد به فساد و استبداد خود ادامه می‌دهند و وعده‌هایشان را در مورد اصلاحات و رعایت حقوق مردم یا فراموش می‌کنند و یا انکار! 

در زمینه رسانه‌ها و اطلاع رسانی، بسیاری از وابستگان این حوزه را می‌بینیم که به نفاق عادت نموده و دین خود را به دنیای دیگران می‌فروشند. اینان همچون بوق‌های زشت و نا‌ساز در امتداد امیال ستمگران به نشر کذب و افتراء می‌پردازند و به انسان‌های شریف و آزاده تهمت زده و پیرامون آن‌ها غبار‌هایی از شبهه می‌افکنند. اینان در تمام کارهایی که می‌کنند تحت تأثیر امیال و آرزو‌های نفع جویانه‌ی مادی صداقت، امانت، دقت و موضوع گرایی و حتی وجدان کار حرفه‌ای را نادیده می‌گیرند و از این مراقبت الهی غافلند که در سوره ق (آیات ۱۸، ۱۷، ۱۶) می‌فرماید: 

 «و لقد خلقنا الإنسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن أقرب إلیه من حبل الورید (۱۶) إذ یتلقی المتلقیان عن الیمین و عن الشمال قعید (۱۷) ما یلفظ من قول إلا لدیه رقیب عتید (۱۸)» 

و همچنین از این حدیث پیامبر (ص) که «و هل یکب الناس فی النار علی وجوههم إلا حصا ئد ألسنتهم». 

پس باید به سوی هدایت و رشد حرکت کنیم و به اخلاق پای بند باشیم تا وضع ما بهتر و زندگیمان سعادتمندانه گردد. 

ای برادران مسلمان بیایید به خود یاد آوری کنیم که: «اخلاق نیکو و متین از مهم‌ترین ارکان ده گانه شخصیت انسان مسلمانی است که می‌خوا هیم» و همچنین اخلاق از مهم‌ترین مظا هر پنج گانه‌ای است که مسئو لیت دعوت را برای فرد مؤمن می‌سر می‌کند. 

پس لازم است با جدیت تمام خود را به اخلاق نیک بیا راییم تا زبان‌های صادقانه‌ای برای منهج خود و الگویی نیک برای دیگران باشیم. 

والله ولی التوفیق، و هو الهادی الی صراط مستقیم. 

وآخر دعونا أن الحمد لله رب العالمین. 

محمد مهدی عاکف – مرشد عام اخوان المسلمین