نمی‌توان این تجاوز را از بافت منطقه‌ای پرتنش جدا دانست؛ وضعیتی که حاصل سیاست‌های هدفمند صهیونیستی است؛ سیاست‌هایی که هدفشان کشاندن منطقه به سمت درگیری‌های گسترده‌ای است که همه را فرسوده و در نهایت، برتری اسرائیل را تثبیت می‌کند.

خداوند میزان را همراه با کتاب نازل کرد تا مردم در پرتو آن به عدالت قیام کنند؛ میزان بر حقیقت مطلق و عدالتِ رها از هوا و هوس استوار است؛ تا جایی که به نیکوکار بگوییم «نیکو کردی» و به بدکار بگوییم «بد کردی»:
«فمن يعمل مثقال ذرة خيراً يره، ومن يعمل مثقال ذرة شراً يره».

پس هرکس به اندازه‌ی ذرّه‌ی غباری کار نیکو کرده باشد، آن را خواهد دید (و پاداشش را خواهد گرفت). (۷) و هرکس به اندازه‌ی ذرّه‌ی غباری کار بد کرده باشد، آن را خواهد دید (و سزایش را خواهد چشید). (سورة الزلزلة:٧-۸)

بر این اساس، موضع مسلمان باید بر پایه‌ی حق و عدالت شکل بگیرد، نه بر مبنای احساسات و تمایلات. در این صورت، مسلمان حقیقتاً بنده‌ی خدا خواهد بود.

با تکیه بر همین اصل، موضع ما بر پایه‌ی فقه میزان نسبت به تجاوز صهیونیستیِ آشکار به ایران در این برهه‌ی حساس، چنین است: این تجاوز از هر دیدگاه اخلاقی و بر اساس تمام میثاق‌های بین‌المللی محکوم است؛ تجاوزی که آنچه از نظام حقوق بین‌الملل باقی مانده را زیر پا گذاشته است.

تأکید می‌کنیم بر نکات زیر:

۱. منطق بی‌نظمی و هرج‌ومرج به قاعده‌ای بدل شده که صهیونیسم و استکبار جهانی به آن پایبندند.

۲. سلطه‌جویی و زیاده‌خواهی، هر حرمت و قاعده‌ای را زیر پا می‌گذارد؛ حتی حرمت حاکمیت دولت‌ها و کرامت ملت‌ها را.

۳. نمی‌توان این تجاوز را خارج از بافت سیاست‌های صهیونیستی دید؛ سیاست‌هایی که می‌کوشند با گشودن جبهه‌های نبرد در منطقه، اسرائیل را به تنها قدرت برتر بدل کنند. همه‌ی این‌ها در حالی است که غزه در معرض نسل‌کشی بی‌سابقه‌ای قرار دارد: بمباران از هوا و زمین، محاصره‌ی کامل و کشتار با سلاح‌های مرگ‌بار. هزاران شهید، عمدتاً کودک و زن، صدها هزار آواره، بیمارستان‌های ویران، دانشگاه‌های متلاشی، رسانه‌های خاموش و ملتی که در گرسنگی و تشنگی و سرما و بی‌پناهی گرفتار آمده‌اند.

۴. این جنایات بخشی از پروژه‌ی صهیونیستیِ فراگیر و برنامه‌ریزی‌شده‌ای است برای خلق واقعیتی جدید: محو کامل فلسطین، زدودن هویت اسلامی از قدس و ساخت معبدی موهوم بر ویرانه‌های مسجدالاقصی؛ نماد عزت امت و کلید بیداری معنوی آن.

۵. رژیم حاکم بر تل‌آویو دشمنی‌اش تنها محدود به فلسطینی‌ها نیست، بلکه تمام مسلمانان را دشمنان وجودی خود می‌داند. هر جنبش اسلامی، عربی یا غیره را تهدیدی برای موجودیت خود تلقی می‌کند و «امنیت اسرائیل» را تنها در نابودی هر امکان حاکمیت مستقل عربی یا اسلامی می‌بیند. همان‌طور که نتانیاهو، سموتریچ، بن‌غفیر و دیگران بی‌پرده از اشتیاق خود به تسلط بر کرانه‌ی باختری، غزه، قدس و حتی کل منطقه سخن می‌گویند؛ و این را با اسناد رسمی، قوانین داخلی و سلاحی همراه با سکوت جهان و خیانت برخی نزدیکان دنبال می‌کنند.

۶. با این حال، باید یادآور شد که موضع ما نباید به سکوت در برابر ظلم بیانجامد؛ بلکه همواره باید با ظلم مقابله کرد، چه از سوی دشمن باشد و چه دوست، به شرط رعایت اولویت‌ها و تعادل میان امکانات و وظایف.
فقه شریعت حکم می‌کند که: یاری مظلوم و دفع تجاوز، از بزرگ‌ترین عبادات است.
دفاع از عقیده و مقدسات، بخش جدایی‌ناپذیر دین و از مقاصد بزرگ آن است.
دینی که از غیرت و حمایت تهی باشد، بی‌معناست؛ و بی‌طرفی‌ای که پشت عقلانیت پنهان شده، اما درواقع توجیه‌گر سکوت است، بی‌ارزش خواهد بود.

امروز وظیفه‌ی مسلمانان این است که از دایره‌ی احساسات عبور کرده و به سطح تصمیم و کنش ارتقاء یابند. جهاد مالی اگرچه واجب است، اما به‌تنهایی کافی نیست؛ بلکه همه‌ی انواع جهاد باید محقق شود: از فعالیت رسانه‌ای گرفته تا اثرگذاری در افکار عمومی، و بسیج ظرفیت‌های جوانان و نهادهای حقوقی.

از علمای دین و متفکران انتظار می‌رود به بیانیه‌های محکومیت بسنده نکنند؛ بلکه در مسیر ساختن آگاهی‌ای پایدار، بی‌مماشات و بدون توجیه حرکت کنند.
از دولت‌های عربی و اسلامی نیز انتظار می‌رود که در سطحی عمل کنند که در شأن ملت‌هایشان باشد، نه آنچه از پایتخت‌های قدرت جهانی به آن‌ها دیکته می‌شود.
آن‌ها باید دریابند که عقب‌نشینی در برابر تجاوز نه امنیت‌شان را تضمین می‌کند، نه بقای‌شان را؛ و کناره‌گیری از صحنه، مانع از بازخواست تاریخی نخواهد شد.

اقداماتی که باید انجام شوند عبارتند از:

  • قطع روابط با رژیم صهیونیستی؛
  • توقف همه‌ی اشکال عادی‌سازی روابط؛
  • حمایت سیاسی، مالی و رسانه‌ای از مقاومت؛
  • ارجاع جنایات به دادگاه‌های بین‌المللی؛
  • تشکیل ائتلاف‌های منطقه‌ای فراتر از تقسیم‌بندی‌های فرقه‌ای، برای مقابله با دشمن اصلی منطقه.

کشورهایی که در مدار سلطه‌ی غرب نیستند ـ مانند آفریقای جنوبی و برخی کشورهای آمریکای لاتین ـ اکنون باید نقش تاریخی خود را ایفا کنند. این کشورها که تجربه‌ی استعمار و تبعیض نژادی را پشت سر گذاشته‌اند، توان تأثیرگذاری در محافل بین‌المللی را دارند. آن‌ها باید ابتکاراتی واقعی برای توقف تجاوز ارائه دهند، روایت صهیونیستی را به‌کلی مردود بشمارند، و مسأله‌ی عدالت را وارد دستور کار نهادهای بین‌المللی کنند.

مرحله‌ی کنونی، آزمونی است برای همه‌ی وجدان‌ها؛ آزمایشی برای سنجش میزان پایبندی ما به ارزش‌های حق، عدالت و آزادی.
کسی که بر خون‌های ریخته‌شده در غزه سکوت کند، ویرانی مسجدالاقصی را نادیده بگیرد، یا تجاوز به ایران یا هر کشور دیگر را توجیه کند، شریک جنایت خواهد بود.
سکوت در زمان کشتار، خیانت است؛ و بی‌طرفی هنگامی‌که سرزمین‌ها اشغال می‌شوند و مقدسات مورد هتک قرار می‌گیرند، جنایتی اخلاقی و سیاسی است که هرگز قابل بخشش نیست.

ما نه اهل هیجان کور هستیم، و نه راضی به ذلت و خواری. موضع ما، بر پایه‌ی فقه میزان، بر عدالت استوار است و کنش ما از روح شریعت سرچشمه می‌گیرد؛ همان شریعتی که امت اسلامی را بر این اجماع رسانده که:
خون مسلمان واحد است، کرامتش تقسیم‌ناپذیر است و آن‌که در برابر ظلم سکوت کند، شیطانِ لال است.

در پایان باید گفت: فقه میزان ایجاب می‌کند که هر مقام، مقتضای گفتاری خاص خود را دارد. در مقام یاری به مظلوم، نباید از خطاهای او سخن گفت، بلکه باید نخست در کنارش ایستاد، سپس او را پند داد. و خداوند بر کار خود چیره است، اما بیشتر مردم نمی‌دانند.
همانا خداوند حق را تحقق می‌بخشد و باطل را نابود می‌سازد، هرچند کافران ناپسند بدارند.

*رئیس اتحادیه‌ی جهانی علمای مسلمان 
 ۱۴ ژوئن ۲۰۲۵