تألیف: محمد محقّ
برگرفته از کتاب تربیت اسلامی

ریشه‌یابی:
کلمه‌ی «تربیه» بر وزن «تفعله» که از نظر قواعد عربی مصدر باب تفعیل و از باب‌های متعدی است، از ریشه‌ی واژه‌ی «ربو» اشتقاق یافته است که به‌ معنای زیادت و فزونی است، از جمله در آیه‌ی:
«یمْحَقُ اللهُ الرِّبوا وَ یرْبِی الصَّدَقاتِ»
(خداوند ربا را کم و کاست و بی برکت می‌گرداند و صدقات را افزایش می‌دهد.)
معنی دقیق تربیت که معادل «پرورش» در فارسی است بر عملی قابل اطلاق می‌باشد که توانایی‌های نهفته‌ی یک چیز یا یک شخص را از قوه به فعل آورد؛ مثلاً یک دانه‌ی گندم که بالقوه دارای ریشه، ساقه و ... است، برای آنکه بالفعل به این مرحله برسد نیازمند شرایطی است: اول فراهم نمودن مواد غذایی و رساندن مستمر مواد رشد دهنده به آن در زمینه‌ای قابل رشد، و دیگری نبودن یا دور ساختن موانع و آفاتی که به رشد طبیعی آن آسیب می‌رساند. عین آن‌چه درباره‌ی گندم گفتیم بر نطفه انسانی نیز صادق است. به این معنی که نطفه‌ی انسانی بالفعل نطفه‌ای بیش نیست، ولی بالقوه انسانی است دارای پا، سر، دست، کمر و... و انتقال آن از شکل نطفه به شکل تکامل یافته‌ی انسانیش نیازمند دوره‌ای زمانی است که در خلال آن تغذیه‌ی مستمر و بدون مانع صورت گرفته و پرورش یابد.
به این ترتیب، تربیت در مورد انسان عبارت از این است که با کوشش و تلاشهای سنجیده، برنامه‌دار و مستمر، شخص را که مجموعه‌ای از خامی‌ها و کاستی‌ها است و جز مجموعه‌ای از استعداد نهفته چیز دیگری ندارد، از رکود و سقوط بیرون آورد و وارد مسیری سازد که توانایی‌هایش را به کار اندازد و رشد دهد و همزمان با آن موانع رشد را که هم در وی نهفته است، از وی بزداید. دقیقاً مانند مواد خامی که می‌توان به بهترین یا به بدترین شکلش درآورد.
اما تربیت اسلامی دارای مفهوم خاصی است که از تربیت به‌معنای عام کلمه جدا می‌گردد، وبرای آشنایی بهتر با مفهوم آن باید نخست دید که انسان از نظر «اسلام» چگونه موجودی است، و برای چه هدفی آفریده شده است؟ هر تلاشی که برای تحقق آن هدف مؤثر واقع شود، تلاشی تربیتی است، و می‌توان بر آن نام «تربیت» نهاد.
از دیدگاه اسلام انسان دارای کرامتی است که آفریدگارش به وی بخشیده و به همان دلیل اشرف مخلوقات گردیده و شایستگی یافته که فرشتگان الهی برایش سجده، و بر این منزلت اعتراف کنند و باز به همان دلیل بسیاری از آن‌چه در جهان آفرینش می‌توان یافت به جهت تمتّع و بهره‌وری او آفریده و در دسترسش نهاده شده است، تا با استفاده از آنها به ادای وظایف و تکالیفی که بر عهده‌اش گذاشته شده بهتر بپردازد.
وی برای آنکه بتواند هدف از آفرینش خویش را تحقق سازد، علاوه بر دسترسی به امکانات طبیعت و آفاق هستی، به نیروهای برتری مجهز گردیده است که به او توانایی انجام کارها و طرح‌ها و نوآوریها را داده و برای اختراعات و ابتکارات استعدادهای بی‌نظیری به او بخشیده است، و جمع کردن این همه استعداد جسمی، ذهنی و روحی در یک جا او را موجود منحصر بفردی گردانیده است که در جهان هستی جایگاه والایش را از دور نمایان می‌سازد.
هدف از آفرینش وی آن است که پروردگار بزرگ را با صفات شایسته‌ای بشناسد و وظایف خویش را در برابر او دریابد و آن وظایف را به نیکوترین وجه عملی نماید.
این وظایف البته ابعاد و اشکال مختلف دارد . بخشی از آنها اعمالی است که جنبه‌ی ستایشی و پرستش خالص دارد که امروزه اصطلاحاً «عبادات» نامیده می‌شود. بخشی دیگر به کسب و کار و نحوه زندگی انسان ارتباط دارد تا مشکلاتش را برطرف سازد و از موانع گوناگونی که در راهش سر برمی‌آورند عبور کند و در پیمودن مسیر زندگی گرفتار ناتوانی‌ها و ناکامی‌ها نگردد.
بخشی دیگر به طرز رفتارش با همنوعان تعلق دارد که امور اخلاقی و حقوقی خوانده می‌شود، و زندگی سعادتمندانه‌اش در زمین به رعایت کردن این احکام و دستورات بستگی زیادی دارد.
اولین قدمی که در زمینه انجام دادن این تکالیف برای انسان نیاز است فراگیری علم و دانش است و این از مهمترین خصوصیات اوست که در بدو آفرینش نیز بعنوان برترین ویژگیش نسبت به فرشتگان جلوه‌ گر شد، و برای دست یافتن به آن، گذشته از هوش و ادراک خاصی که دارد، زمینه‌های فراوانی در جهان پیرامونش نیز وجود دارد که میدان مناسبی برای شکوفایی آن استعداد و تواناییهای درونی اوست.
علاوه بر فراگیری علم و دانش، سعی و تلاش جدی و مستمر در پرتو آموخته‌ها و استعدادها و پای‌بندی صحیح به موازین و مقررات، و کوشش خستگی ناپذیر در راستای رسیدن به خواسته‌های مادی و معنوی، از دیگر نیازمندی‌های او در جهت ادای وظیفه است.
مهمترین خواسته‌های مادی او تسخیر طبیعت و استفاده‌ی درست از منابع آن و تهیه‌ی اسباب و امکاناتی است که موجب تسهیلاتی در بالا بردن سطح زندگی می‌شود.
اما نیازهای معنویش نیازهایی است که در عمق وجودش جای دارد و در رأس همه‌ی آنها تحقق بخشیدن به فضایلی از قبیل عدالت، اخوت، ایثار، خیرخواهی، نوع‌دوستی، یک‌رنگی، صمیمیت، امنیت، اطمینان، صلح، مودّت و... را می‌توان نام برد.
هر گاه انسان بتواند درین مسیر بدرستی گام بردارد و بدون وقفه و رکود، به حرکتش ادامه دهد و خواسته‌های مادی و معنوی حقیقی‌اش را جامه‌ی عمل بپوشاند و در انجام وظیفه به موفقیت و سربلندی دست یابد، شایستگی می‌یابد که او را خلیفه‌ی خدا در روی زمین خواند و برترین آفریده‌ی پروردگار به‌شمار آورد.
اما اسلام بر این موضوع نیز تأکید دارد که رسیدن به چنین منزلتی به آسانی و سهولت فراهم نمی‌شود و تحقق بخشیدن به این هدف آرزویی شیرین است، ولی مشکلات و سختی‌هایی در راه است که عده‌ای را در آغاز راه و جمعی دیگر را در نیمه‌های آن وادار به عقب‌گردی زیانبار و دردآور می‌سازد.
کسانی که از پیمودن این مسیر عاجز می‌مانند خواسته یا ناخواسته به‌سوی پرت‌گاهی خواهند رفت که مهمترین ویژگی انسانی را از آنها می‌گیرد. و صفت حیوانی به خود می‌گیرند. با سقوط در آن پرت‌گاه وی دیگر یک موجود عادی نیست که در ردیف دیگر آفریدگان الهی و هم‌سطح آنان قرار داشته باشد، با توجه به آن همه استعداد نهفته در او زمینه‌ی سقوط و تباهی را در وی چند برابر می‌سازد و در تبهکاری، جنایت، فسادپیشگی، ویرانگری، شرارت و بسیاری معایب دیگر او را نمونه می‌گرداند.
از آن پس دیگر نه می‌تواند خلیفه‌ی خدا باشد، و نه لیاقت دارد که فرشتگان بر او سجده کنند و نه اشرف مخلوقات است، بلکه سربازی از سپاهیان شیطان و حیوانی از حیوانات زیان رسان می‌گردد که جز بدی و بزهکاری توقعی دیگر از وی نمی‌توان داشت، و نه تنها خود در تحقق آن هدف والا که در آفرینش وی منظور بوده است سهمی نتواند گرفت، بلکه دیگران را نیز از پیمودن آن مسیر مانع خواهد شد، و برای آنان که قصد اصلاح و نیکوکاری دارند مایه مزاحمت و مشکل تراشی خواهد شد.
همه‌ی انسانها بر سر این دو راهی قرار دارند و بزرگترین گزینه در زندگی‌شان انتخاب یکی از این دو راه است، و راه سومی غیر از این دو نیست که نه اولی باشد و یا دومی، چه بخواهند یا نخواهند باید یکی از دو راه را بعنوان راه زندگی خویش برگزینند. که البته گفتیم راه دومی راهی است تماماً متفاوت با راه اولی و سرانجامش کاملاً متفاوت و در جهت عکس آن است.
توجه به این حقیقت است که ضرورت و اهمیت تربیت را آشکار می‌سازد و نشان می‌دهد که هیچ انسانی بدون تربیت اصیل و درست اسلامی راهی برای نجات، ترقی و اعتلاء معنوی نمی‌تواند در پیش داشته باشد. و پس از این توجه و دقت معلوم می‌شود که تربیت اسلامی تنها به برنامه‌ریزی و کوششی قابل اجرا است که انسان را در این مسیر به پیش ببرد و از آن سقوط احتمالی که بدون تربیت، سقوطی حتمی و اجتناب ناپذیر است به دور نگهدارد، و هر تلاشی به نام تربیت که از تحقق چنین هدفی عاجز باشد، می‌توان بر آن هر اسمی نهاد، غیر از اسم تربیت اسلامی.
پس تربیت اسلامی عبارت از پرورش مستمر و بدون وقفه که صفات شایسته را در انسان پدیدار سازد و رذایل را از وی بزداید تا از این طریق به درجه‌ای نیل گردد که بحق سزاوار کسب مقام خلافت الهی باشد.
معنی مختصر تربیت اسلامی این بود، و برای آشنایی با مفهوم وسیع آن باید ابعاد تربیت اسلامی را مورد نگرش و مطالعه قرار دهیم، به صورتی که در زیر می‌آید.

ویژگیهای تربیت اسلامی:
تربیت اسلامی دو ویژگی اساسی دارد که آن را با همه شیوه‌های تربیتی دیگر متمایز می‌سازد.
اولین ویژگی مهم آن این است که پایه‌ها و اصول کلی آن را نه فکر و تجربه‌ی بشر بلکه تعالیم آسمانی وضع نموده و از رهنمودهای الهی الهام می‌گیرد.
طبیعی است آن‌چه از ذهن و مغز انسانها تراوش یابد به هر اندازه از پختگی هم که برسد، به هیچ وجه نمی‌تواند با تعالیمی برابری کند که از عالم بالا فرود آمده و رنگ و نشان کاستی‌های بشری در آن قابل مشاهده نیست.
این درست است که در تربیت اسلامی نیز تجربه بشری تأثیر دارد اما این دخالت تنها به جزئیات و شرح و مقایسه آن است و نه در پایه‌گذاری و ترکیب کلّی آن.
با توجه به این ویژگی و نبودن آن در دیگر نظام‌های تربیتی است که ما معتقدیم بشر راهی بسوی تکامل نهایی نخواهد گشود مگر آن که به این نظام روی آورد و از این برنامه پیروی نماید.
دومین ویژگی آن، کامل و همه جانبه بودن است. به این معنا که در تربیت اسلامی پرورش هر بعد از ابعاد شخصیت انسان در نظر گرفته شده و متناسب با رشد آن دقیقاً مورد عنایت قرار گرفته است، تا یک بعد بر ابعاد دیگری برتری نیابد، و رسیدن به کمال را ناممکن سازد؛ زیرا به همان گونه که ساختار ظاهری انسان از اجزاء و اعضای مختلف بوجود آمده، ساختار کلّی شخصیت وی نیز از ابعاد مختلف تشکیل شده، و باز به همان گونه که در پرورش سالم و مطلوب وی باید همه‌ی اجزاء و اعضای وجودش یکسان و هماهنگ و بدون استثناء شرکت داشته باشد تا هماهنگی دقیق میان‌شان در زمینه‌ی رشد حفظ شود. در پرورش و رشد کلّی شخصیت وی نیز حفظ این برابری ضروری و حیاتی است.
همان‌طوری که رشد نامیزان جسمی، سیمای ظاهریش را سخت بدریخت و زشت می‌سازد، رعایت نکردن هماهنگی در پرورش همه‌ی ابعاد شخصیتش آسیبی به مراتب زیان بارتر را متوجه کمال انسان ساخته و او را از نیل به انسانیت راستین و رسیدن به مقام الهی باز می‌دارد.
یکی از مشکلات بزرگ نظام‌های تربیت مکاتب فکری و حتی ادیان مختلفی که پرورش سالم و کامل انسان را مدعی گردیده‌اند در همین بعد، نمایان می‌شود، زیرا غیر از اسلام، نمی‌توان مکتبی را یافت که توانسته باشد در برنامه‌ی تربیتی‌اش این هماهنگی و شمولیت را در نظر گرفته و انسان را به کمال شایسته برساند.

جنبه‌های تربیت اسلامی: مهمترین جنبه‌های تربیت اسلامی موارد زیر است:

1. تربیت عقیدتی:
اولین موضوع تربیتی که اسلام اهمیت ویژه‌ای برای آن قایل است، و همه مراحل دیگر تربیتی را بر آن بنا نهاده، تربیت عقیدتی است. که این نوشتار گنجایش پرداختن به آن را ندارد، برای آشنایی با‌ آن باید به کتاب‌های معتبر عقیده که از سوی دانشمندان بزرگ اسلام به نگارش درآمده، مراجعه شود.
در اینجا اشاره به نکات کلی آن را کافی می‌دانیم:
یکی از موضاعات مهم عقیده که در رأس همه‌ی موضاعات دیگر قرار دارد، شناخت صحیح خداوند است، تا انسان وی را با همه‌ی صفاتی که شایسته‌ی ذات اوست بشناسد و او را از هر گونه نسبت ناروا و ناپسندی منزه بداند.
اسلام می‌خواهد انسان با پی بردن به قدرت، علم، قیومیت، رحمت، کبریا، حکمت و دیگر صفات الهی خود را و همه‌ی هستی را از هر نظر به وی محتاج ببیند و او را شایسته‌ی پرستش ، نیایش، فریادرسی و فرمانروایی و فرمانبرداری بداند، در این زمینه نباید کوچکترین عملی انجام داد که رنگ شرک در آن وجود داشته باشد.
پس از لبریز شدن وجود انسان از یقین خالص و پاک درین مورد، نخستین سنگ بنای شخصیت وی نهاده می‌شود، و وی مهمترین گام تربیتی را برداشته است.
ایمان به جهان غیب و نیروهای غیبی، ثبت اعمال و محاسبه آنها، تحولات آینده‌ی جهان هستی، برپایی روز رستاخیز، عذاب‌های جهنم و نعمت‌های بهشتی و... بخشی دیگر از موضوعات عقیده است که ایمان قلبی به آنها از مهمترین مسایل تربیت اسلامی است. همین‌طور ایمان به فرشتگان، کتب آسمانی، پیامبران الهی و مسایل مربوط به قضا و قدر که جزء موضوعات عقیده قرار دارد.
علاوه بر اینها نوع نگرش انسان به جهان طبیعت و طرز تفکرش درباره‌ی تحولات هستی، جایگاه انسان در میان دیگر موجودات، صفات و ویژگیهای مهم انسان، دانستن ارزش و امکانات مادی و هدف از پیدایش آنها، واموری از این قبیل که از مسایل مهم فکری است، نیز به تربیت عقیده تعلق دارد، و بدون آشنایی صحیح با این مسایل همانگونه که در نصوص دینی تذکر و یادآوری شده است، تربیت عقیدتی فرد ناقص می‌ماند.
به‌طور فشرده تربیت عقیدتی عبارت از این است که انسان پیدایش خود و دیگران را بیهوده نداند، تحولات جهان هستی را به عوامل موهوم نسبت ندهد، از نیروهای ناشناخته و مرموز نهراسد، در برابر موجودات گوناگون مرئی و نامرئی سرخم نکند، رفتار و اعمالش تابع کشش‌های درونی یا خواسته‌های این و آن نباشد، بلکه قوانین معقولی را بر جهان حاکم بداند، حکمت الهی را در آفرینش هستی و تحولات آن مشاهده کند، قدرت الهی را در آفاق عالم جلوه‌گر بیابد، اگر هراسی به دل راه می‌دهد تنها از او باشد، اگر به کسی دل می‌بندد و امیدوار می‌شود تنها به او باشد، و اگر از کسی فرمان می‌برد تنها از فرمانروای بزرگ هستی باشد و بس.
تا فردی بدین درجه از آگاهی و یقین نرسیده باشد تربیتش ناقص و نارسا است، و واداشتن وی به هر برنامه‌ی دیگر تربیتی کاری غلط و بیهوده است!

2. تربیت فکری:
تربیت فکری هر چند پایین‌تر از تربیت عقیدتی است، اما دارای اهمیتی است که باید همانند اصلی مستقل بدان نگریست.

انسان مسلمان ـ بخواهد یا نخواهد ـ ناگزیر است درباره بسیاری از تحولات سیاسی و اجتماعی دیدگاهی شفاف و موضعی آشکار داشته باشد. دیدگاهی که بیانگر اعتقادات دینی و شخصیت اسلامی اوست و نشان می‌دهد که اندیشه‌اش از سرچشمه‌ای مشخص و معروف سیراب می‌گردد. انسان مسلمان لازم است در تربیت اسلامی آشنایی درست و کاملی با موازین و دستورات اسلامی داشته باشد، تا دیدگاهش تحت تأثیر نگرشهای مکاتب بیگانه و طرز فکر متفکران بیگانه قرار نگیرد.
همچنین وی ناگزیر است درباره‌ی بسیاری از گروه‌ها که در عصر حاضر یا گذشته وجود داشته‌اند و نیز بسیاری از شخصیت‌های دیروز و امروز، و حتی بسیاری از فراز و نشیب‌هایی که جوامع انسانی با آن روبرو می‌شوند، داوریش الهام گرفته از اصول فکری و موضع‌گیریهایش متناسب با طرز تفکر دینیش باشد.
در صورتی که به این بخش از تربیت فرد مسلمان توجه لازم مبذول نشود، تربیتش گرفتار کاستی و نقصی نازدودنی خواهد گردید، و موضع گیریهایش همراه با خامی‌ها و لغزش‌های متعدد خواهد بود.
امروزه نمونه‌های فراوانی می‌توان یافت از نگرش‌های سطحی و غیر اصولی بسیاری از مسلمانان به بسیاری از شخصیت‌ها و جماعت‌ها و احزاب فکری، سیاسی و اجتماعی، که از یکسو باعث ایجاد اختلافات کمرشکنی در صفوف مسلمانان گردیده و از سوی دیگر بخش مهمی از اهداف و خواسته‌های دشمنان اسلام را برآورده ساخته است.
ضعف تربیتی بسیاری از مسلمانان در این قسمت به جایی رسیده که تعدادی از بزرگان امت اسلامی و شخصیت‌های معروف و پیشرو، به شدت مورد بدگویی و دشنام و توهین قرار گرفته‌اند و در مقابل، برخی اشخاص شیاد و مکار نام نیک یافته و مورد تعریف و تمجید قرار گرفته‌اند.
چنین بوده موضع‌گیری بسیاری از مسلمانان درباره‌ی خیلی از گروه‌ها، جماعت‌ها، حکومت‌ها و تجمعات مختلفی که در جهان اسلام در این قرن یا قبل از آن به‌وجود آمده‌اند. موضع‌گیریها در اکثر موارد بدون تحقیق و استدلال بوده و به هیچ یک از اصول و موازین فکری اسلام متکی نبوده، و آن‌چه بیشتر به چشم می‌خورد، موضع‌گیریهای خام و تحقیق و پژوهشهای علمی، با برداشت‌های وهمی و آمیخته با عواطف و احساسات کودکانه اتخاذ می‌گردد.
کسانی که در امور تربیتی تخصص دارند اگر راه‌حلی روشن برای این مشکل نجویند و اصول ثابت فکری را به کمک قرآن و سنت و اصول فقه روشن نسازند و افکار مسلمانان را با این اصول آشنا نگردانند، فاجعه‌ی بزرگی آینده‌ی امت اسلامی را تهدید می‌کند.
به دلیل محرومیت و ناآگاهی بسیاری در مورد تربیت اسلامی، روز به روز بر حجم اختلافات و چند دستگی‌ها افزوده شده و آبها گل آلودتر می‌گردد و دشمنان دیرینه‌ی اسلام فرصت‌های بهتر و مناسب‌تری به چنگ می‌آورند تا به آرزوی خویش دست یابند و کیان متزلزل این امت را به فروپاشی و ویرانی بکشانند.
متأسفانه در برخی از فِرَق و جریانات اسلامی ـ یا به نامْ اسلامی ـ بجای توجه جدی به چنین تربیتی کوشش بر آن است در افراد و پیروان خویش روح تعصب و بدبینی را نسبت به دیگران تقویت کنند و بجای تشویق به گفتگوی عاقلانه و استدلال عالمانه، آنان را به تهمت زنی، ناسزاگویی و لعن و توهین و نفرین دیگران عادت دهند، و شکی نیست که این گونه عملکرد نه تنها نفعی به اسلام و مسلمانان نمی‌رساند، بلکه نتیجه و حاصل آن جز زیان و تباهی چیز دیگری نیست.
اگر بخواهیم بیش از این شکار توطئه‌های دشمنان اسلام نشویم و بر زخم‌های این امت نمک نپاشیم و با عملکردهای بدون دلیل و منطق و جاهلانه خود در قلب آغشته به خونش خنجر زهرآگین فرو نکنیم، مهمترین راه پس از پرورش اخلاص و خدا‌جویی، توجه اساسی به تربیت فکری و راه‌‌حلی اساسی و درست برای این امر است.

3. تربیت روحی:
سومین بعد از ابعاد تربیت، تربیت روحی انسان است، تا همگام با رشد تفکر و استحکام عقیده، پیوند وی با جهان غیب و به‌ویژه آفریدگار بزرگ عملاً برقرار شود، و روح انسان همانند جسم و اندیشه‌اش نیازمند تغذیه و تقویت پی در پی است، تا از رشد و نمو باز نماند و بتواند سیر تکامل و ملکوتیش را ادامه دهد؛ سیری که بی‌نهایت است و تا هنگام بازگشت به‌سوی پروردگار متعال نباید از حرکت بایستد.
بهترین راه تربیت روحی از نظر اسلام و بلکه یگانه راه آن ادای درست و منظم یک سلسله اعمال خاص است که امروزه بنام عبادات می‌شناسیم.
این عبادات میدان‌های مناسبی است برای تقرب به خداوند و غلبه بر کشش‌های نفسانی و تقویت اراده و اثبات نیت خالص و صفای باطن.
مکلف بودن انسان به انجام این عبادات امتحان همیشگی و جاری و مستمری است که او را وظیفه‌شناس و جدی به بار می‌آورد و آزمایش روشنی است برای نشان دادن میزان اطاعت و فرمانبرداری و فریادخواهی از خداوند یکتا.
در این نوشتار فشرده فرصت آن نیست که فلسفه عبادات و اسرار عظیم نهفته در آنها را مورد شرح و مورد بررسی قرار دهیم، در این زمینه لازم است به کتبی مراجعه شود که حق مطلب را به خوبی ادا نموده‌اند.
در این جا به ذکر چند نکته کوتاه که به موضوع تربیت ارتباط بیشتری دارد، اکتفا می‌شود:
اعمالی که از دیدگاه اسلام عبادت به شمار می‌رود به دو بخش تقسیم می‌گردد:
1) اعمالی که از نظر فقها «معقولة المعنی» نامیده می‌شود و پی بردن به حکمت و مصلحت نهفته در آن‌ها برای عقل انسانی مبهم و دشوار نیست.
این‌گونه اعمال از نظر فقهی به عبادات مسمی نیست، ولی از نظر ارزش شرعی و پاداش اخروی، هم سطح عبادات اصطلاحی است؛ مثل معامله حلال، نفقه فامیل، فراگیری علم، نصیحت و اصلاح دیگران و...
2) اعمال «غیر معقولة المعنی» که رمز بندگی و پرستش به شمار می‌رود و به تعبیر امروزی حالت رمزی و سمبولیک دارد و پی بردن به فواید تفصیلی آن در توان عقل انسانی نیست، هر چند آثار و فواید کلی آن از دید عقل پنهان نمی‌ماند.
می‌توان مثال نماز را در نظر گرفت. فلسفه کلّی آن در قرآن و سنّت آمده، دوری از فحشا و منکر و زمینه‌سازی برای یاد خدا و برقراری ارتباط با او بیان شده، برای انسان قابل درک است، ولی انتخاب پنج وقت معین وتعیین رکعتهای مشخص برای هر وقت و انجام آن به شکل و هیأت خاصی بنا به دلیل عقلی نیست، و علم به حکمت این تفصیلات و توضیحات، آشکارا غیر ممکن است.
در تربیت روحی تکیه بر انجام مرتّب اعمالی است که به دسته‌ی دوم تعلق دارد و از نظر شرعی شعایر یا علایم بندگی و پرستش خداوند «جلّ جلاله» قـلمداد شده است.
این اعمال نیز به دو بخش تقسیم می‌گردد:
1. فرایض «واجبات» که اندازه‌ی مشخصی دارد و هر انسانی که شرایط تکلیف شرعی را دارا باشد، باید آنها را انجام دهد، مگر در حالتهای استثنایی. این امور مهمترین و بالاترین وسیله تقرب به خدا شناخته شده است، و بدون آنها راه رسیدن به کمالات ایمانی را نمی‌توان طی کرد.
2. نوافل «سنتها» که کیفیت و چگونگی انجام آنها همراه با اوقات معین از سوی شریعت نشان داده شده، ولی اجبار و الزامی در انجام آنها نیست، تا هر کس که می‌خواهد به میل و رغبت خویش بدانها قیام کند و از آن طریق خود را به درجات و منازل بالاتر ایمانی برساند.
تعالیم اسلام در این مورد جنبه‌ی تشویقی دارد و نخواسته با تحمیل اجباری آنها، مردم را گرفتار سختی و مشقّت سازد.
مهمترین عبادات اسلامی عبارت است از نمازهای واجب و سنت، روزه‌ی واجب و سنت، زکات و صدقات سنت، حج، تلاوت قرآن مجید، استغفار، درود بر پیامبر(ص) و خواندن دعاهای مأثوره که شامل اذکار و اورادی است که پیامبر به عمل به آنها اهمیت داده است.
انسانی که به عبادات توجه ویژه‌ای نمی‌کند، و یا به انجام بی‌روح و سطحی این اعمال اکتفا می‌کند، از نظر تربیت اسلامی شناخت ریشه‌ای از دین ندارد، زیرا قلبش از تشعشات غیبی و فیوضات آسمانی برخوردار نمی‌شود و روحش با پروردگار متعال انس و پیوند لازم را پیدا نمی‌کند؛ و کسی که به چنین حالتی دست نیافته باشد، مسلمان بودن و دینداریش بی پایه و اساس است.
مرحله‌ی اساسی در تربیت اسلامی این است که انسان مسلمان از طریق عبادات و ادای آنها همراه با آدابی که شریعت نشان داده است، بتواند از جهان ماده فاصله بگیرد و با روحش بسوی عالم پاک و ملکوت اعلی اوج گیرد. از این طریق است که از سنگینی ماده و تعلقات دنیوی کم شده و انسان مؤمن سبکبال و عاشقانه در عالمی به پرواز در‌می‌آید که در آن از حرص و آز، خودخواهی و عجب، خصومت و کینه‌توزی، حیوانیت و شهوت‌رانی، اضطراب و نا امنی و... خبری نیست، و با همه‌ی وجودش حقایقی را لمس می‌کند که برای دیگران بیش از رؤیایی شیرین و آرزویی دست نیافتنی نمی‌تواند باشد.
کسانی که در مقام مربی قرار دارند یا ادعای مربی بودن می‌کنند، باید بدانند که فرد تربیت‌ شده تا به آن درجه نرسیده باشد بهره‌ای از تربیت نخواهد برد و تربیت او سودی ندارد.

4. تربیت اخلاقی:
دین اسلام با تمام کمال و جامعیتی که دارد به هیچ روی موضوع روابط انسان‌ها با یدیگر و نحوه‌ی رفتار فردی و اجتماعی آنها را فراموش نکرده و اهمیت آن را نادیده نگرفته است.
دینی که نتواند روش‌های درست و شیوه‌های پسندیده اخلاقی را به پیروانش بیاموزد واز کارهای زشت و رفتارهای ناپسند بازشان دارد، دیگر جوانب و زاویه‌های آن ذره‌ای ارزش ندارد.
تحقق رهنمودهای اخلاقی اسلام و عملی ساختن آنها بهترین تجلیگاه زیبایی‌های اسلام و یکی از بهترین راه‌های دعوت غیرمستقیم دیگران به‌سوی این آیین آسمانی است. به همین جهت تربیت اخلاقی یکی از ارکان مهم تربیت اسلامی است، و مسلمانی شخص مسلمان در گرو عنایت و توجه به موازینی است که اسلام در زمینه‌ی اخلاق و رفتار وضع نموده است.
در تعالیم اسلام، فضایلی از قبیل صدق، امانت، وفا به عهد، جود، کرم، شجاعت، عزت، اخلاق، حلم، صبر، قناعت، نظافت، حیاء، اخوت، اتحاد، رحمت و... مورد ستایش قرار گرفته است و با تأکید از انسان مسلمان خواسته شده به آنها پای‌بند باشد و خویشتن را بدانها آرایش داده تا زندگی دنیا و آخرتش مظهر خوبی و خوش‌رفتاری همراه با سعادت و کامیابی و زیبایی باشد.
هم‌چنان که از رذایلی مانند ترس، بخل، حسد، دورویی، سخن‌چینی، ‌کینه‌توزی، عیب جویی، کبر، خودخواهی، خودسری، خیانت، دروغ، پیمان شکنی، بی‌حیایی، تفرقه‌افکنی، بدزبانی، سنگدلی و بی‌بندوباری بشدت نهی گردیده و گذشته از نتایج زیانبار دنیوی اینگونه صفات و رفتارها، به کرّات گفته شده است که نجات اخروی بدون رهایی و پیراستن خویش از چنین اخلاق و عادات ناستوده‌ای، ممکن نیست.
تأکید اسلام در این زمینه بر این است که انسان مسلمان باید تا بدانجا بر این موازین استوار بماند که هر یک از صفات پسندیده در وی به صفتی راسخ و ملکه تبدیل شود و جزء ملکه پاک درونیش گردد، و به‌همان ترتیب دوری و نفرت از آن رذایل در اعماق جانش جای بگیرد و هر صفتی که از شعبه‌های کفر و فسوق و عصیان است در نظرش منفور و زشت جلوه کند.
چنان‌که در این آیه به صفات صحابه‌ی کرام اشاره رفته است:
«ولکنّ اللهَ حَبَّبَ إِلَیکُمُ الأَیمانَ و زَینَهُ فِی قُلوبِکُمْ و کَرَّهَ إِلَیکُمْ الکُفْرَ و الفُسوقَ و العِصیانَ أُولئکَ هُمُ الرَّاشِدونَ».
(ولی خداوند ایمان را خوشایند شما قرار داد و آن را در دلهایتان آراست، و کفر و فسق و عصیان را برای شما ناخوشایند ساخت، اینان‌اند که ره‌یافتگانند).
کسانی که با تعالیم اخلاقی اسلام آشنایی عمیق و مفصل دارند به خوبی می‌دانند که بسیاری از مسلمانان برای عمل به آن تعالیم اخلاقی ارزش و اهمیتی قایل نیستند، جز آنکه بر روی منابر و یا در جلسات سخنرانی بر زبان می‌آورند، دیگر در عمل از آنها خبری نیست، و از این لحاظ می‌توان گفت وضع کشورهای غیرمسلمان بویژه ملل متمدن غرب نسبت به برخی از سرزمین‌های اسلامی تا حدودی بهتر است، چرا که بخشی از این تعالیم در آنجا مورد عنایت و توجه قرار گرفته و جزء ارزش‌های آن دیار گردیده است!
ادعای تربیت اسلامی بدون اعتنای جدی و اهتمام اساسی به این تعالیم و احیای مجدد آنها در سرزمین‌های مسلمان نشین، گزافه‌ای بیش نیست، و دعوت دیگران به اسلام تا روزی که این ارزشها در میان مسلمانان تحقق نیابد و این رذایل ریشه‌کن نگردد، جز حسرت و دریغ نتیجه‌ای نخواهد داشت.

5. تربیت جهادی:
مهمترین تفاوت انسان مسلمان با پیروان دیگر ادیان، رسالت سنگینی است که در زمینه اصلاح جامعه‌ی انسانی و مبارزه با مفاسد گوناگون، بر عهده دارد. اجرای این رسالت با دشواریهای زیادی روبرو است که بدون برنامه‌ریزیهای درست و در پیش گرفتن شیوه‌های کارساز، امید و امکان موفقیت در آن وجود ندارد. به همین جهت بخشی از رهنمودها و تعالیم اسلام متعلق به اموری است که شخص مسلمان در انجام رسالت دینیش به رعایت آن نیازمند است. این گونه امور را می‌توان تحت عنوان کلی «تربیت جهادی» قرار داد، و البته جهاد به معنای عام کلمه، که شامل هر گونه تلاش جدی در راستای تحقق اهداف دینی و آرمانهای اعتقادی باشد.
انسان مسلمان در انجام رسالت اسلامیش نیازمند آن است که برخی عادات و رفتارش را کنار بگذارد و خویشتن را به برخی عادات و خصلت‌های دیگر پای‌بند سازد؛ در امور زندگی خود مرتب و منظم باشد نه بی‌نظم و نامرتب، همچنین از اوقات خود بهترین استفاده را بکند نه اینکه بدون استفاده وقت بگذراند و همین طور عادت کند که فردی جدی و دقیق باشد، نه سهل‌انگار و بی‌توجه به کارها؛ زیرا تا چنین تغییری در رفتار و عاداتش ایجاد نکند، وفقیت شایسته‌ای در زمینه‌ی خدمت به دین و تحقّق مسؤولیت‌های دینی‌اش بدست نخواهد آورد، به ویژه در شرایط امروز دنیا که مشاغل فراوان، و مشکلات متعدد بوجود آمده، و دشمنان اسلام مجهز به تجارب و امکانات پیشرفته گشته‌اند.
در حقیقت تریبت جهادی از همین تغییر عادات شروع می‌شود و انسان مسلمان را برای کمربستن به کارهای مهمتر و دشوارتر آماده می‌سازد.
این نیز قسمتی از تربیت جهادی است، زیرا بدون رعایت این امور، شکل‌گیری انسان مسلمان در خدمت به دین و تحقق اهداف اسلام، کاری ناممکن است.
گذشته از این، آمادگیهای جسمی از قبیل نگهداری تن سالم، رعایت توصیه‌های بهداشتی، انجام تمرینات ورزشی و دیگر اموری که به قوّت بدنی انسان مسلمان انجامد و وی را برای تحمل مشکلات و رویارویی با ناملایمات زندگی آماده سازد، قسمتی دیگر از تربیت جهادی است و این فرموده پیامبر(ص) در این مورد کافی است که:
«الْمُؤْمِنُ القَوی خَیرٌ و أَحَبُّ إِلَی اللهِ مِنَ المُؤْمِنِ و فِی کُلٍّ خَیرٌ».
(مسلمان توانا بهتر و دوست‌‌داشتنی‌تر است در نزد خدا از مسلمان ناتوان، و در هر یک خیری هست).
به دنبال اینها نوبت به آموزش فنون جنگی و خصوصاً استفاده از تسلیحات پیشرفته و مدرن امروزی و آشنایی با تجهیزات جنگی و پیشرفتهایی می‌رسد که دشمنان اسلام حاصل کرده‌اند و تحولاتی که در این بخش به وجود آمده است، تا آگاهی‌های لازم را در این مورد بدست آورد، و بتواند در هنگام ضرورت وارد عرصه های جهاد مسلّحانه گردد و با نشان دادن شجاعت شایسته، سنگر جهاد و نبرد اسلامی را گرم نگهدارد. بی‌توجهی مسلمان به این بخش از تربیت اسلامی ضعفی آشکار و پی آمدهای ناگوار آن قابل درک است.
یقیناً ذلتی که امروز بر سرزمین مسلمانان سایه افکنده است یکی از عوامل مهم آن، ضعف مسلمانان در زمینه‌ی توجه به جهاد و حاضر شدن در میدانهای رزم است، و این مهم اُبُهّت مسلمان را از دلهای دشمنان‌شان بیرون کرده است و هراس و بزدلی را در دلهای خودشان قوّت بخشیده است.
تاریخ گذشته‌ی ما شاهدی گویا بر این است که زنده بودن روحیه‌ی جهاد در میان این امت چه شکوه و عظمتی به آنها بخشیده، و ترس و هراس از مسلمانان چگونه ملت‌های دیگر را به خضوع و تسلیم واداشته است.
مبارزه با زبونی و ذلت کنونی و احیای روحیه‌ی جهاد و شهادت طلبی و برانگیختن غیرت و شجاعت در مسلمانان یکی از واجبات اساسی در راه دعوت اسلامی و بخشی مهم از تربیت اسلامی است، و دیگر ابعاد تربیت اسلامی بدون توجه به این بخش، کاملاً ناقص و عیب‌دار خواهد بود، و انسان مسلمانی که مورد نظر اسلام است، تربیت نخواهد شد.
خلاصه‌ی مطالب:
یکی از مشکلات اساسی در تربیت اسلامی، روشن نبودن تعریف و مفهوم آن نه تنها در ذهن بسیاری از مسلمانان که در ذهن بسیاری از مربیان و متولیان امور تربیتی است. پس از آشنایی درست با مفهوم و معنای کامل تربیت اسلامی، می‌توان به اجرای عملی آن دست یازید، و به دنبال آن است که می‌توان درباره‌ی بسیاری از تلاشها که تحت نام تربیت اسلامی انجام می‌شود، داوری منصفانه کرد. بدون چنین فهم همه جانبه‌ای از مسأله تربیت، به هیچ روی نمی‌توان به چنین کار مهمی کمر بست، و تلاش موفقیت‌آمیزی را در راستای پرورش اساسی و کامل شخصیت انسان مسلمان سامان بخشید.
به همین دلیل است که با وجود گروهها و جریانات اسلامی زیاد تاکنون هنوز تصویر روشن و گیرایی از انسان مسلمان عملاً ترسیم نشده و شخصیت‌های نمونه‌ی اسلامی تقدیم جامعه‌ی انسانی نگردیده است، مگر مواردی نادر و انگشت شمار. درست است که بسیاری از جماعت‌ها و و فرقه‌های اسلامی می‌خواهند انسان مسلمان را از انحرافاتی که دامن‌گیرش گردیده رهایی بخشند و او را به گونه‌ای پرورش دهند که برای انجام رسالت بزرگ و تاریخیش آمادگی پیدا کند، اما آن‌چه مهم است ناکامی چشمگیر و سؤال برانگیز آنان است که می‌تواند هر شخص بابصیرت را در صحت تلاش‌های‌شان سخت به تردید اندازد. زیرا از دامن برخی از فرقه‌ها و گروه‌ها کسانی برمی‌خیزند که زیان‌شان به جامعه اسلامی به مراتب بیشتر از نفع‌شان و خیانتی که مرتکب می‌شوند بیشتر از خدمت ایشان است. گویا شاعر در وصف آنان چنین گفته:

ترسـم نرسی به کعبه، ای اعــرابی
کاین ره که تو می‌روی به ترکستان است