سرعت تحولات افغانستان و سقوط ولایات کلیدی بدون درگیری بدست طالبان حکایت از معامله‌ی پنهان دارد که بین خلیل زاد و ملا برادر در قطر صورت گرفت واکنون درحال عملیاتی شدن است.

امارت اسلامی در افغانستان احیا می‌شود و این‌که آمریکائیها مدعی شده‌اند آنها غافلگیر شده‌اند خود بخشی از بازی پیچیده‌ای است که آمریکا و شرکای منطقه‌ایش برای تشکیل امارت اسلامی طالبان طراحی کرده‌اند.

آمریکا طی بیست سال گذشته حدود یک تلریارد دلار در افغانستان هزینه کرد؛ بیش از ٢٥٠٠کشته و٢٠هزار مجروح داشت. چگونه قابل قبول است که از همه‌ی این هزینهها صرف نظر کرده و گریبان خود را از افغانستان رها کرده باشد.

واقعیت این است که آمریکا از فساد و ناکار آمدی دولت لیبرال دموکرات افغانی به تنگ آماده و به‌کلی از این نیرو ناامید و در معامله با طالب از آن عبور کرد.

جریان لیبرال دموکراتیک که به لحاظ ذهنی نظام دموکراسی ولو ظاهری را هضم کرده بود امتحان بدی از فساد و عدم کارائی داد و خود را در معرض معامله قرار داد.

اکنون معامله شده است. کسی هم برایش اشک نخواهد ریخت.

طالب و جریان رادیکال اسلامی انتخاب آمریکاست نه تنها برای افغانستان بلکه برای کل دنیای اسلام. هدف چین است و نگه داشتن آن پای پلکان نردبان قدرت جهانی قرن ٢١ و پر ویژه حقوق جاه‌طلبانه یک کمربند - یک جاده، و زیر مجموعه‌ی آن کریدور اقتصادی چین و پاکستان و نقشه راه ٢٥ ساله‌ی ایران و چین.

این هر دو پروژه با معامله‌ی دوحه و انتخاب طالبان مرتبط هستند.

این پروژه‌ها باید بوسیلهی جریان رادیکال اسلامگرایان جهادی متوقف شوند. 

طالب تنها با تسلط بر افغانستان زمینه را برای جریان رادیکال جهادی باز خواهد کرد. جریان جهادی که قرار است علیه رقبای آمریکا جهتگیری کند و تضادی را که بن‌لادن بین تمدن مسیحی غربی و جهان اسلام با حمله به ساختمان‌های دو قلوی تجارت جهانی، نماد قدرت اقتصادی سرمایه‌داری جهانی و مقر پنتاگون در حومه‌ی واشنگتن، نماد قدرت نظامی سرمایه‌داری جهانی، به وجود آورد طالب، داعش و القاعده قرار است درون‌اسلامی کنند و در قالب شیعی و سنی صورت‌بندی شود.

معامله جوش خورده است و غول را از بطری خارج کرده‌اند.

جهان اسلام تا بیاید بفهمد که چه شده است نیروهای دمکرات لیبرال و ملی‌گرایی درد سرساز را به دست خودشان خنثی خواهند کرد.

افغانستان گام اول است. همه چیزی نوبتی است، شک نکنید.

دو نیرو درون جهان اسلامی در قالب دو باور ایدئولوژیک بیش از یک قرن است در جست‌وجوی برون‌رفت از چنگ توطئه‌ی غرب هستند و همواره با ناکامی روبرو می‌شوند. این بار طعم تلخ ناکامی را به کام نیروی ترقی‌خواه منطقه‌ی اسلامی قرار است طالب بچکاند.

نیروی ترقّی‌خواه درون جهان اسلامی قربانی است و متهم به غربگرائی در شکل نرم و ارتداد، اگر مقاومت کند، درشکل سخت‌افزاری آن.

بازی تازه از افغانستان آغاز شده است.

نیروهای فکری دنیای اسلام در جریان غالب رادیکالیسم استحاله یا حذف می‌شوند و یا درنهایت به‌عنوان کار گزار در خدمت رادیکالیسم قرار می‌گیرند.

امّا یک واقعیت مهم‌تر را نباید دست کم گرفت طالب از دو ظرفیت برخوردار است، می‌تواند با غرب سازش کند و همزمان با رقبای غرب هم کنار بیاید.

پاکستان متحد آمریکا و شریک در به قدرت رساندن طالبان همزمان در سی پک متّحد چین است. این ظرفیت در طالب هم وجود دارد و می‌تواند با آمریکا معامله کند و فضا را برای داعش باز کند تا چین، روسیه و ایران را تحت فشار بگذارد و همزمان با چین و روسیه وارد معامله شود.

انفعال این کشورها در تحولات جاری افغانستان تنها به این دلیل نیست که آنها متوجّه خطر نیستند بلکه به این دلیل است که:

آنها هم امیدوارند که از این جریان به نفع خود بهره گیرند. دعوی در همین جاست که پیچیده‌تر و فهم آن دشوارتر خواهد شد.

پاکستان و چین به دنبال ایجاد کنفدرال افغانستان و پاکستان هستند تا جغرافیای زیست پشتون و بلوچ را که موفقیت و یا عدم موفقیت پروژه سی پک به این جغرافیا بستگی تامی دارد یکپارچه کنند. طالب باید این امر را محقق کند و آمریکا بر عکس به دنبال آن است که طالب این جغرافیا را برای پاکستان و چین ناامن کند و پروژه یک کمربند - یک جاده را متوقف کند.

طالب و جریان رادیکال در نهایت در کدام مسیر قرار خواهد گرفت به درستی روشن نیست! اما روشن است که آنها هم بازی خود را می‌کنند.

تنوع بازیگران به بحران افغانستان تاکنون شکل می‌داده و از این به بعد هم به احتمال زیاد شکل خواهد داد.