این روزها حركت انسان‌دوستانه‌ی آقای «محمدیان» معلّم فداكار مریوانی، مرزهای كشورمان را درنوردید و بازتابی جهانی پیدا نمود. همزمان با رسانه‌های داخلی، خبرگزاری‌ها و رسانه‌های خارجی هم این خبر نوع‌دوستانه را تحت پوشش گسترده‌ی خبری قراردادند. آغازگر این «موج رسانه‌ای» عکسی بود که از دریچه‌ی لنز گوشی تلفن همراه «آقا‌ی معلّم»، و توسط دانش‌آموز همکلاسی «ماهان» گرفته شد که آقامعلّم مهربان آن را در صفحه‌ی شخصی‌اش در فیسبوک به اشتراک گذاشت. دیری نپایید که سیل «لایک» و «کامنت» نزدیک بود، صفحه‌ی آقای «محمدیان» را با خود ببرد و طی چند روز از اشتراک، این سوژه‌ی خبری با استقبال گسترده‌ی مردم اقصی نقاط جهان مواجه گشت.
این رخداد بهانه‌ای شد تا یکی از همین روزهای سرد «مریوان» به نزد این معلّم دلسوز و فداکارِ«ماهان»، این مرد بی‌ادعا برویم و گفتگوی کوتاهی با ایشان داشته باشیم.

سؤال: آقای محمدیان، شما در جایگاه معلّمی در اقدامی نمادین خبر ساز شدید و به حكم نوع‌دوستی و همدردی با «ماهان رحیمی» كه به سبب بیماری و انجام مراحل درمان، موهای سرش ریزش نموده بود، حاضر شدید سرتان را بتراشید. اندكی از ماهان و بیماری‌اش برای ما بگویید؟

جواب: ماهان مدت 2سال است كه با بیماری دست‌وپنجه نرم می‌کند. سال گذشته به سبب بیمار‌ی‌اش، والدین دیگر دانش‌آموزان كلاس با حضور او در كلاس مخالفت نمودند و اعتراض خود را به عوامل مدرسه رساندند. آن‌ها دوست نداشتند ماهان در كلاس حضور داشته باشد.گویا تصور می‌كردند شاید بیماری‌اش «واگیر» باشد یا به‌نوعی حضورش در کلاس به سایر دانش‌آموزان آسیب برساند. به‌ناچار امسال اولیای دانش‌آموزان را توجیه نمودم؛ سپس دانش‌آموزان دیگر را متوجّه اهمیّت موضوع نمودم و با تشویق، اعتمادبه‌نفس ماهان را بالا بردم. با تكنیك‌های خاص معلّمی، اعتماد همه را جلب نمودم و در این اواخر هم كه سرم را تراشیدم «ماهان » بسیار خوشحال شد! او به من گفت: «آقای آموزگار به‌خاطر من این كار را كردی؟» من هم جواب مثبت دادم. خوشحالی از چهره‌اش نمایان بود. ماهان الان مراحل اوّلیه درمان را در مراكز درمانی معتبر می‌گذراند.

سؤال: آقای محمدیان، ایده‌ی این حركت چگونه به ذهن شما متبادر گشت؟ آیا گمان می‌كردید چنین اقدامی تا این اندازه خبرساز شود؟

جواب: در واقع ماهان و مشکلاتش تداعی‌گر مشکلات و رنج چهل ساله‌ی خودم بود كه چطور با آن‌ها دست‌و‌پنجه نرم می‌كردم. دوست داشتم به نوعی او را كمك كنم. کسی در این‌باره با من حرفی نزده بود. یك روز بدون اینكه با كسی حرفی زده باشم در منزل سرم را تراشیدم. ابتدا با تعجب خانواده‌ام مواجهه شدم. گفتم دلیل آن‌ را بعداً خواهید فهمید. خانم و بچه‌هایم ابتدا به‌نوعی ناراحت شدند ولی بعداً كه بازتاب آن ‌را در رسانه‌ها و مردم دیدند، خوشحال شدند. در آغاز هم فكر نمی‌كردم كه چنین بازتابی داشته باشد. این نشان دهنده‌ی قدرت رسانه است. این روزها كه بیشتر فكر می‌كنم به این نتیجه می‌رسم اگر خداوند بخواهد كسی را امتحان و سربلند كند، كافی است كه خود انسان «اراده» کند و حركتی از خود نشان دهد. شخصاً این رخداد را هدیه‌ای از طرف خدا می‌دانم! به نظر می‌رسد یكی از علت‌ها این باشد كه در دنیا چنین رفتاری از طرف یک «معلم» كم‌نظیر بوده‌است. من نشنیده‌ام كه معلّمی چنین رفتاری از خود بروز داده باشد. علتی دیگر فكر كنم به لطف و مهربانی یک معلّم و مربّی به شاگردش برمی‌گردد كه رسانه‌ها هنرنمایی کردند و آن ‌را از زوایای متنوع به تصویر کشیدند.

سؤال: در جریان روزمره‌ی زندگی، ما همواره در معرض موقعیت‌ها و دوراهی‌های این ‌چنینی قرار داریم. دوراهی «بی‌تفاوتی» و «حس نوع‌دوستی». شما چگونه توانستید از میان احتمالات بسیار، از خود بگذرید و عشق به «ماهان»را برگزینید؟

جواب: بنده در مدّت23سال خدمت در آموزش‌و‌پرورش همواره فعالیت‌هایی را انجام داده‌ام كه به‌نوعی وظیفه‌ام هم نبوده‌اند؛ یعنی به خاطر انجام ندادن آن‌ها كسی مرا مؤاخذه نمی‌كرد. مانند: تهیه‌ی پوشاک،كفش و تأمین تغذیه‌ی مناسب برای بچه های خانواده‌های كم‌درآمد و... من عاشق انجام این نوع کارهای خیریه‌ام و دوست‌دارم به این دانش‌آموزان محروم كمک شود. با انجام بعضی شگردهای معلّمی می‌توان پی به ناراحتی‌ها و معضلات دانش‌آموزان برد و به‌تبع نسبت به رفع آن مشكلات هم کوشید. امّا در مجموع محبت و مهربانی به دانش‌آموزان می‌تواند بهترین مكمّل جهت رفع این موانع و معضلات باشد. معلّم با انجام بعضی كارها می‌تواند در سرنوشت و آینده‌ی آن‌ها دخیل و موثر واقع گردد.

سؤال: هزینه‌ها‌ی درمان «ماهان» طی دو سال بیماری‌اش چگونه تأمین شده‌است؟ آیا این حركت شما تأثیرِی در بازگرداندن روحیه و امید برای ایشان به‌ همراه داشته‌است؟

جواب: قبل از این حركت بنده، خود خانواده بوده‌اندكه متحمل هزینه‌های درمانی فرزند خود می‌شدند. البته پدر ماهان تعمیرکار ماشین است و با اندک درآمد خود مجموعه‌ای از مراحل درمان را انجام داده‌است.حتی اقوام نزدیک از بیماری ماهان خبر نداشتند. امّا الان نه تنها اقوام و فامیل نزدیك، بلکه خیرین بسیاری در كردستان ایران و حتّی خارج از كشور، سازمان‌ها، مؤسسات، بیمارستاهای خصوصی به‌ویژه مؤسسه‌ی‌درمانی‌پارس در تهران و... اعلام آمادگی نموده‌اند كه هزینه‌های درمانی ماهان را تقبّل نمایند. حتّی پزشكان بسیاری در خارج ایران ضمن تماس با اینجانب و خانواده‌ی ماهان، اعلام آمادگی كردند كه در صورت عدم تأمین درمان در ایران، در خارج حاضر به درمان ماهان هستند.

الحمدلله روحیه‌ی این دانش‌آموز بسیار بهبود پیدا كرده و تأثیر مثبت داشته است. قبلاً كلاه خود را ازسر بر نمی‌داشت امّا الآن بدون هیچ واهمه‌ای كلاه خود را بر می‌دارد. پیشتر كم‌حرف بود الآن در حرف‌زدن هم بسیار عادی است. ماهان قبلاً حاضر به پذیرفتن مسئولیت در کلاس و مدرسه نبود امّا، الآن نماینده‌ی كلاس است. غیبت‌هایش بسیار كم شده‌است، در پاسخ دادن به سؤالات درسی جدی‌تر و كوشاتر است و در كل بسیار تغییر مثبتی داشته است.

سؤال: چگونه و چه كسی برای اوّلین‌بار این خبر را در رسانه‌ها و شبكه‌های اجتماعی به اشتراك گذاشت؟

جواب: شخصا عكسی را که یکی از دانش‌آموزانم از من و ماهان در کلاس گرفت، در صفحه‌ی شخصی‌ام در فیسبوک به اشتراک گذاشتم. در همان روز نزدیك به 2000نفر آن‌ را لایک نمودند یا به اشتراک گذاشتند و یا كامنت برای آن گذاشتند. در روزهای بعد این لایک‌ها و کامنت‌ها به هزاران نفر رسید و بدین ترتیب بود که این خبر به شبكه‌های تلویزیونی و رسانه‌های داخلی و خارجی رسید.

سؤال: در خبرها آمده كه جناب آقای روحانی رئیس‌جمهور منتخب، دستور «تشویق» شما به‌عنوان یك معلم فداكار و پیگری و تقبّل هزینه‌های درمانی این دانش‌آموز را به استاندار كردستان صادر نموده‌است. آیا پیرو دستور ریاست‌جمهوری اقداماتی در این زمینه صورت پذیرفته است؟

جواب: بله، جناب آقای زاهدی استاندار كردستان، هم به صورت تلفنی و هم حضوری با بنده و خانواده‌ی ماهان ارتباط برقرار نمود. فعلاً بیمارستان رازی تهران کلیه‌ی هزینه‌های درمانی ایشان را تقبل نموده‌است و مجموعه‌ای آزمایش انجام داده‌اند که فعلاً منتظر جواب آزمایشات هستیم. آموزش‌و‌پرورش هم وسیله‌ی ایاب‌وذهاب و مسافرت به تهران را فراهم نموده است. باید منتظر بود و دید که مراحل درمان چگونه پیش می‌رود.

سؤال: به نظر شما چه بر سر این جامعه ما آمده است كه سرزدن رفتار مهربانانه‌ی یك معلّم نسبت به شاگردش این چنین عجیب‌وغریب و نامعمول جلوه می‌نماید. این در حالی‌ست كه پیامبر اسلام حضرت‌محمد_صلی‌الله‌علیه‌وسلّم_ به‌عنوان الگوی بشریت فرموده است«همانا من برای كامل نمودن مكارم اخلاق برانگیخته شده‌ام»؟

جواب: به نظر من این جامعه‌ای كه ما در آن زندگی می‌كنیم دید منفی و مصرفی نسبت به آموزش‌وپرورش دارند و آن‌ را تولید‌كننده به حساب نمی‌آورند. ولی از دیدگاه من این قضیه نمی‌تواند درست باشد. اگر تربیت و آموزش این همه انسان در حوزه‌های مختلف، تولید نیست پس چه می‌تواند باشد؟ مطلب دیگر سیاست‌های وزارت آموزش‌و‌پرورش است كه در این زمینه مناسب نبوده و آن‌چنان كه باید باشد، خوب سرمایه‌گذاری و عمل نشده‌‌است. متأسفانه نگرش‌های منفی نسبت به آموزش‌وپرورش در جامعه نتیجه‌ی همین سیاست‌هاست. باید دیدگاه جامعه به طور عام و مسوولین به طور خاص این باشد كه به معلم و دانش‌آموز به‌عنوان سرمایه ملی نگاه شود، تا زمینه‌ی رشد و شكوفایی و پیشرفت فراهم گردد و وجهه معلّم را در جامعه بالا برد و ارزش و جایگاه مناسب و والای خود را بیابد. این‌گونه سیاست‌های دو‌گانه است كه رفتارهای محبت‌آمیز فرهنگیان را متأسفانه در جامعه‌ی ما غریب جلوه می‌دهد.

سؤال: بار دیگر یک معلّم در جامعه ما درخشید و الگوی انسانیت و نوع دوستی شد. به نظر شما چرا قشر فرهنگی در این مملكت علی‌رغم بی‌مهری‌های «دولت‌مردان و و برخی اوقات مردم» همواره قابلیت الگوشدن برای سایر اقشار جامعه را دارند و از پای نمی‌‌افتند؟

جواب: ما از این جامعه و در بطن آنیم. وجدان انسان‌ها بعضی مواقع انسان را به انجام كارهای مفید وامی‌دارد. كار نیك انجام‌دادن در سرشت انسان‌ها وجود دارد البته، اگر بستر مناسب باشد. شاید بیشتر معلّمان این سرزمین بتوانند كارهای بسیار شایسته انجام دهند. لقمه‌ی حلال، ذات پاک و تربیت درست والدین می‌تواند در مسیر كار و رسیدن به اهداف راهگشا و در مسیر و سرنوشت زندگی فرزندان تاثیرگذار باشد.

سؤال: فرهنگ غنی «ملی» و «اسلامی» كردستان، چه اندازه در ایجاد شوق و انگیزه در معلّم و مربّی همچون شما جهت بروز چنین رفتار نوع دوستانه‌ای الهام‌بخش بوده‌است؟

جواب: فرهنگ كردستان بسیار غنی است و با فرهنگ اسلامی در آمیخته است و افتخار می‌كنم كه در این فرهنگ و جامعه بزرگ شده‌ام. من هم فرزند این آب‌ و ‌خاكم. گذشتگان به‌درستی این فرهنگ درست را به ما انتقال داده‌اند. این وظیفه‌ی ماست كه آن را به نسل‌های آینده منتقل نماییم. وظیفه دانش‌آموزان است كه این امانت را درست دریافت نمایند تا آن را هم به‌ صورت درست به آیندگان منتقل نمایند.

سؤال: آقای محمدیان، از دغدغه‌های امروز خودتان پس از انتشار این خبر در جامعه برای ما بگویید؟

جواب: خدا را شاکرم که برخورد مردم و دست‌اندركاران بسیار مناسب بوده و ازحمایت همكاران، همسایه‌ها، اقوام دور و نزدیك، ادارات و سازمان‌های دولتی و خصوصی برخوردار بوده‌ایم. لازم می‌دانم اینجا از تمام اقشار تشكّر نمایم. تنها انتظارمان این است كه این حركت معنوی به شیوه‌ای واقعی و درست نقل گردد و از افراط و تفریط پرهیز شود. از همكاران استدعا دارم كه ما فرهنگیان با اطرافیان به‌خصوص با بیماران مهربان باشیم و فرقی بین دانش‌آموزان قایل نشویم، به درد‌ دل‌های آنان گوش فرادهیم، و در جهت حل دردهای آنان بكوشیم، و در جهت آموزش و بهبود فرهنگ مدارا و تعامل تلاش نماییم.

سؤال: در اخبار آمده بود كه در حال تأسیس انجمنی برای دانش‌آموزان بیمار هستید؛ توضیحاتی در این زمینه بفرمایید؟

جواب: بله، با توصیه‌ی دوستان و دلسوزان حالا كه چنین روزنه‌ای گشوده شده، با توجه به اعلام مؤسسات خیریه و افراد خیر و سازمان‌های دیگر در حال تأسیس انجمنی برای كمك به دانش‌آموزان بیمار صعب‌العلاج هستیم كه در آینده مشخصات آن اعلام خواهد شد و اطلاع‌رسانی لازم صورت خواهد گرفت.

سؤال: اگر بخواهید احساسات خود را در یک عبارت بیان نمایید، چه می‌فرمایید؟

جواب: «عشق ورزیدن به خلق، زیباترین ترنم گفتگو با خالق است.»

 

با تشكر از شما كه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید.