ﺍﺷﺎﺭﻩ: ﺯﻧﺎﻥ به سان ﻧﯿﻤﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﻧﻘﺶ ﭼﺸﻢ ﮔﯿﺮﯼ ﺩﺭ ﭘﻮﯾﺎﯾﯽ ﻭ ﺭﺷﺪ ﺷﺎﺧص‌های ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺍ ﻣﯽﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ تاﺭﯾﺦ ﻭ ﻣﺘﻮﻥ ﺍﺳﻼﻣﯽ نيز ﻧﺸﺎﻧﮕﺮ ﺗﻮﺟﻪ ﻭﯾﮋﻩ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ نقش ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ گسترﺵ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﻣﺸﺎﺭﮐﺖ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ بطن ﺭﺧﺪﺍﺩﻫﺎﯼ ﻣﻬﻢ ﻣﯽ‌ﺑﺎﺷﺪ. ﺗﻔﺎﻭﺕ میان ﺩﻭﺭﻩ ﻃﻼﯾﯽ ﺍﺳﻼﻡ به جهت ﺣﻀﻮﺭ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻭ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ حال حاﺿﺮ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻣﻮﺍﻧﻊ ﻭ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﺭﺍﻫﮑﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ آسیب‌های این ﻣﻮﺿﻮﻉ ﭼﺎﻟﺶ ﺑﺮﺍﻧﮕﯿﺰ ﺑﭘﺮﺩﺍﺯﯾﻢ؛ ﺑﺪﯾﻦ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ‌اﯼ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻢ «ﺳﻌﺎﺩﺕ ﭘﯿﺮﺍﻧﯽ» - ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺱ ﺍﺭﺷﺪ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺕ ﺯﻧﺎﻥ - ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺩﺍﺩﻩ‌ﺍﯾﻢ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﭘﺮﺳﺶ‌ﻫﺎﯼ ﻣﻄﺮﻭﺣﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﻮزه پاﺳﺦ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ.

1. منظور از مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان چیست؟ 

اگر بخواهیم مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان را بر اساس معیارهای رایج در جوامع مدرن و توسعه‌یافته مورد بررسی قرار دهیم، حوزه‎ی وسیع کنش‎های سیاسی و اجتماعی از مدیریت در سطوح بالای آن از قبیل ریاست جمهوری، وزارت، ریاست احزاب و تشکل‎های مدنی و یا مناصب بالای مدیریت اجتماعی و اقتصادی تا سطوح پایین‎تری چون شرکت در انتخابات، عضویت در احزاب، تشکل‎های مدنی و فعالیت‎های مختلف اجتماعی واقتصادی را در برمی‎گیرد. با توجه به ساختار سیاسی و اجتماعی جامعه ایران با وجود زمینه‎ها و فرصت‎ها، محدودیت‎ها و محرومیت‎هایی برای مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان وجود دارد، با تمام این اوصاف، زنان ایرانی در عرصه حضور مدنی و فعالیت‎های اجتماعی نسبت به کشورهای همسایه وضعیت مطلوب‎تری دارند؛ هرچند که تا دسترسی به جایگاه شایسته‎شان هنوز راه درازی در پیش دارند.

 

2. پیشینه‎ی تاریخی مشارکت اجتماعی زنان را بیان کنید؟ 

بدون شک زنان از ابتدای تاریخ بشر همواره در کنار مردان بوده‏اند؛ اما آنچه به عنوان مشارکت اجتماعی زنان می‎شناسیم مربوط به دنیای مدرن و ساختارهای جدید زندگی بشر است. همانطور که می‏دانید در طول تاریخ همواره زنان نامدار و تاثیرگذار در اجتماع حضور داشته‎اند؛ شاید برای مسلمانان بارزترین مثالی که به ذهن متبادر شود «ملکه سبا» باشد، که حاکمیت و مدیریت جامعه خود را برعهده داشته است. این زنان موارد خاص و انگشت شمار بوده‎اند و حضور اجتماعی و سیاسی زنان به معنای عام آن در سطوح جهانی به اواخر قرن هیجده و اوایل قرن نوزده میلادی برمی‎گردد. در مورد ایران، دوران مشروطه را می‏توان سرآغاز حضور زنان دانست؛ چرا که اولین انجمن‎ها و نشریات زنان شکل می‌گیرد. در مورد کردستان، در هر چهار بخش آن در کشورهای ایران، ترکیه، عراق و سوریه، از دیرباز زنان نامداری چون فاطمه بنت احمد کُردی (که در سال 358 ق حاکم دیاربکر بود)، ضیفه خاتون دختر سیف‏الدین شاه ایوبی، همسر ظاهرشاه پسر صلاح‎الدین ایوبی (که پس از درگذشت پسرش به مدت شش سال بر حلب فرمانروایی کرد و مدرسه فردوس را در حلب بنا کرد)، عادله خاتون همسر عثمان پاشا حاکم حلبچه (که پس از فوت همسرش حاکم شد و در آبادانی و توسعه آن منطقه بسیار کوشید)، شهده دینوری (خوشنویس برجسته)، عذرا دختر نورالدوله ایوبی (موسس مدرسه عذراویه در دمشق)، حفصه خان نقیب دختر شیخ معروف حفید(دعوتگر دینی و فعال اجتماعی)، گزیده خان(مدیر مدرسه دخترانه در سلیمانیه)، مستوره اردلان (شاعر و تاریخ نگار کُرد)، سیرا خانم دیاربکری (که به سه زبان کُردی، فارسی و عربی می‌نوشت)، حیران خانم نخجوانی (که قصیده‌های فراوانی به کُردی و فارسی دارد)، شمس الملوک (دانشمند علم حدیث) و... وجود داشته‌اند.

 

3. مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان در صدر اسلام چگونه بوده؟ در طول تاریخ اسلام تا دوره‌ی معاصر میزان مشارکت چگونه بوده است؟

حضرت محمد (ص) با زنی ازدواج کرد که تاجر بود و او را به روایتی «سیده قریش» یا «بانوی قریش» می‌نامیدند. ایشان، پس از بعثت با زنان بیعت کردند، آنان را در غزوات همراه سپاه می‌بردند و در موارد متعدد از مشورت زنان بهره می‌بردند، که نمونه آن ماجرای پیشنهاد «ام سلمه» پس از صلح حدیبیه است.

آنچه مسلم است، اسلام زمینه‌ساز افزایش مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان شده است؛ اما در مورد بررسی تحولات آن در تاریخ اسلام، به دلیل گسترش جغرافیایی اسلام در کشورهای مختلف، شاهد اشکال متفاوتی از آن هستیم. وضعیت زنان در کشورهای مختلف اسلامی از صدر اسلام تا کنون، تابع شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این جوامع و همچنین نوع برداشت عالمان دینی آن‌ها از تعالیم اسلامی (قرآن و سنت) می‌باشد،  به همین دلیل در کشورهای مختلف اسلامی در دوره‌های متفاوت تاریخی، اشکال گوناگونی از حضور اجتماعی و سیاسی زنان دیده می‎شود، که دارای فراز و فرودهای متناسب با تغییرات سیاسی و اجتماعی جامعه خود است، برای نمونه در کشوری مانند افغانستان حضور اجتماعی و سیاسی زنان با توجه به وضعیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در دوره‌های مختلف تاریخی متفاوت بوده است.

 

4. آثار مثبت مشارکت اجتماعی کدام است؟ پويايي و نشاط با مشارکت اجتماعی چه رابطه‌ای دارد؟

شاخص توسعه‌ی انسانی و توسعه‌ی پایدار از معیارهای توسعه‌یافتگی جوامع به شمار می‎آیند. توسعه‌ی پایدار به عنوان یکی از بسترهای تعالی و رشد انسان، زمانی می‎تواند موفقیت آمیز باشد که با یاری و مشارکت همه گروه‌های اجتماعی  و برای همه‎ی آنان انجام شود. اگر زنان بتوانند به جایگاه و «نقش» مناسب خود در اداره امور کشور و در تصمیم گیری‌ها دست یابند، ضریب باسوادی، تندرستی، شاخص‌های تغذیه و تامین مسکن، ایجاد اشتغال و درآمد و ... بالا می رود و جامعه به سوی «توسعه مشارکتی» پیش خواهد رفت؛ در چنین وضعیتی بخش‌های مختلف جامعه به دلیل استفاده از تمام نیروهای اجتماعی خود به بالندگی و پویایی لازم خواهند رسید.

 

5. تاثیر جدایی جنسیتی بر میزان کیفیت و چگونگی مشارکت اجتماعی زنان چه خواهد بود؟ محدودیت‌های فقهی و حتی عرفی برای زنان بر حضور در جامعه و مشارکت اجتماعی را بیان کنید؟ مثلا حدیث نبوی که بر عدم خروج زن از خانه بدون همراهی یکی از محارمش، چه موضعی را می‌طلبد؟

پرداختن به حدیث مورد اشاره مستلزم دانش کافی در حوزه علوم فقه و حدیث است که خارج از تخصص من است و به آن نمی‌پردازم. اما نظرتان را به نکته‌ی نهفته در دل آن جلب می‌کنم و آن «امنیّت اجتماعی» است. متاسفانه در جوامع توسعه نیافته و یا در حال توسعه به دلیل ضعف امنیّت اجتماعی همواره بر تفکیک حوزه زیست بشری به زنانه – مردانه تاکید می‌شود و نتیجه‌ی این تفکیک جنسیتی محدود کردن فعالیت و حضور زنان در عرصه خصوصی و عدم ورود آن‌ها به عرصه عمومی است که ماحصل این روند، جا ماندن این کشورها از دستیابی به توسعه پایدار است.

6. آیا ازدواج و پذیرش مسئولیت های زنانه، مانع و عامل کاهش مشارکت اجتماعی زنان نخواهد بود؟ ارتباط بین مسئولیت‌های زنانه و مشارکت اجتماعی چگونه است؟

ازدواج مانع مشارکت اجتماعی زنان نخواهد بود، اما متاسفانه به دلیل فشار «نقش»ها و فقدان سازوکارهای حمایتی از سوی ساختارهای کلان سیاسی – اجتماعی و همچنین عدم هماهنگی و همکاری خانواده‎ها و همسرانشان، در وضعیت کنونی این دو به آسانی با هم جمع نمی‌شوند. ازدواج یک قرارداد متقابل و دارای کاکردهای مثبت عاطفی و اجتماعی است که نیازمند مدیریت صحیح از سوی زوجین و مسؤولیت‌پذیری هردوی آنان برای تحقق کارکردهای مورد نظر است. زن و مرد پیش از پذیرفتن نقش‌های جدیدشان، انسان‌هایی با توانایی‌ها و استعدادهای خاص خود هستند که نباید ازدواج مانع توسعه و پیشرفت فردی هر کدام از آن‌ها شود، در عین حال هیچ کدام از آن‌ها نباید در مورد وظایف و تکالیف توافق شده‌شان در درون خانواده بی‌توجهی و کم کاری کنند، به ویژه اگر دارای فرزند یا فرزندانی باشند که مسؤولیت ها دو چندان است، در غیر این صورت نهاد خانواده تضعیف می‌شود و از بین خواهد رفت.

 

7. با توجه به تفاوت‌های جنسیتی و عاطفی فارغ از مباحث برابری حقوقی بین زنان و مردان، رابطه‌ی زنان با نظم تشکیلاتی چگونه می‎تواند باشد؟ آیا زنان می‌توانند به طور مستقل از مردان کار تیمی موفقی داشته باشند، یا نیازمند نظارت مدیریتی مردان هستند؟ ارتباط این استقلال عملکردی با میزان مشارکت اجتماعی و هم چنین اثبات هویتی زنان چگونه است؟

این سوال بر اساس یک کلیشه‌ی جنسیتی پایه‌ریزی شده است، چرا که تاریخ صد سال گذشته شاهد زنان سرشناس فراوانی در سطح بین المللی و داخلی بوده است که خلاف این ادعا را ثابت می‌کنند، زنانی چون مارگارت تاچر، بی‌نظیر بوتو، آنگلا مرکل، معصومه ابتکارو...، علاوه بر این پژوهش‌های بسیاری صورت گرفته که بیشتر آن‌ها رابطه‎ی معناداری میان تعهد به نظم تشکیلاتی و جنسیت را نشان نمی‌دهند و در مواردی هم که رابطه وجود داشته، این تعهد در میان زنان بیشتر از مردان بوده است، برای نمونه شما را ارجاع می دهم به «پژوهش زنان، دوره 5، شماره 3، زمستان 1386؛ 168-141». اما در مورد مسأله مدیریت آنچه بیشتر اهمیت دارد اعمال "تبعیض مثبت" به نفع زنان است، چرا که همواره زنان از دست‌یابی به مدیریت‌های مختلف سیاسی و اجتماعی به دلیل جنسیت محروم شده‌اند و امکان کسب مهارت و توانمندی در این عرصه از آنان سلب شده است و راهکار عملی برای رفع این محرومیت، اعمال تبعیض مثبت و گشودن مسیر پیشرفت و ترقی برای زنان مستعد و توانمند است.

 

8. در مورد پیدایش فمنیسم اسلامی توضیح بدهید؟ تاثیر فمنیسم اسلامی بر مشارکت اجتماعی زنان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا فمنیسم اسلامی همان تاثیر فمنیسم را بر سستی بنیاد خانواده نخواهد گذاشت؟

فرهنگ لغت انگلیسی وبستر، فمنیسم را این گونه تعریف می‌کند:«طرز تفکری که حقوق اجتماعی و سیاسی زنان و مردان را مساوی دانسته و نهضتی که برای تحقق چنین آرمانی تلاش می‌کند». فمنیست‌ها معتقدند که زنان به دلیل جنسیتشان گرفتار تبعیض بوده و هستند و برای تغییر این وضعیت باید اقداماتی صورت گیرد. پاسخ به دو سوال، نوع و کیفیت تبعیض‌ها و نوع و کیفیت اقدامات لازم برای تغییر وضعیت موجود، سبب ایجاد رویکردهای مختلف فمنیستی شده است، فمنیسم لیبرال، مارکسیست، رادیکال، سوسیالیست، پست مدرن و روان کاوانه. شاید با این تحلیل زنان مسلمانی را که با توجه به ساختارهای سیاسی و اجتماعی جامعه‌یشان به دفاع از حقوق زنان در چارچوب دین اسلام می‌پردازند، فمنیست‌های مسلمان نامید، اما از جهت روش شناسی علمی، به کار بردن واژه‌ی «فمنیسم اسلامی» نیازمند بررسی و دقت بیشتری است.

سابقه‌ی تاریخی رویکرد اخیر بیش از 150 سال است و شاید کشور مصر جزو اولین کشورهای اسلامی باشد که اندیشه‌های فمنیستی به آن راه یافته است و مهم ترین اثر مکتوب در این باره را می توان «تحریر المرأة و المرأة الجدیدة»«قاسم امین» دانست. پس از او فاطمه مرنیسی(مراکش)، رفعت حسن(پاکستان)، لیلا احمد (مصر)، عزیزه الحبری(لبنان)، فاطمه احمد ابراهیم (سودان)، نوال السعداوی (مصر) و... در این حوزه فعال بوده اند.

در ایران هم زنان پس از مشروطه با تاسیس مدرسه‌های دخترانه،تشکیل انجمن‌های زنان، انتشار روزنامه و... تا زمان حاضر در دفاع از حقوق زنان تلاش کرده‌اند. هر مکتب فکری می‎تواند اثرات مختلفی بر جامعه داشته باشد، اما آن چه تاکنون در کشورهای اسلامی و به ویژه ایران دیده شده است ، بیشتر تلاش زنان برای ایجاد جامعه‌ای سالم و به دور از تبعیض و محرومیت برای زنان بوده است.

9. عوامل موثر در فرایند افزایش مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان کدام ها هستند؟

شناخت صحیح موانع مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان سرآغاز ارائه راهکارهای عملی در جهت افزایش مشارکت آن‌ها است. بخشی از این راهکارها متوجه سیاستگذاران، مسئولان دولتی، نخبگان، اصحاب رسانه، احزاب و تشکل‌های مدنی است که با درنظر گرفتن وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعه و لحاظ کردن مسایل و حساسیت‌های فرهنگی و دینی در زمینه کاهش نابرابری‌ها تلاش کنند و با برنامه‌ریزی دقیق و اولویت‌بندی شده در جهت کم رنگ کردن تبعیض‌های موجود با ابزار قانون و سیاست‌های حمایتی اقدام نمایند.

بخش دیگر خود زنان هستند که با خودآگاهی و تلاش در جهت پرورش استعدادها و کسب مناصب مدیریتی مختلف در جامعه سبب افزایش مشارکت اجتماعی و سیاسی خود شوند.