۱. در انتخابات مجلس لیبی نتایجی متفاوت از مصر و مراکش و تونس حاصل شد، بدینصورت که برخلاف سه کشور مذکور، اخوانالمسلمین حایز اکثریت آراء نشد. «ائتلاف نیروهای ملی» به رهبری «محمود جبریل» نخستوزیر سابق لیبی با گرایش لبیرالی با کسب ۳۹ کرسی از ۸۰ کرسی پیروز انتخابات شد. حزب «عدالت و سازندگی» وابسته به اخوان با کسب ۱۷ کرسی در مکان دوم قرار گرفت. ۱۲۰ کرسی پارلمان نیز بر اساس نظام فردی به افراد مستقل اختصاص یافته است. تعداد کرسیهای حزب جبریل برای تشکیل دولت کافی نیست و او یا باید منتظر پیوستن اعضای مستقل به فراکسیونش باشد یا اینکه دولت ائتلافی تشکیل دهد.
برخی از نمایندگان مستقل هم عضویت یا گرایش اخوانی دارند که بهصورت مستقل ثبت نام کردهاند. اخوانیها در این کار خبره و دارای ید طولایی در اکثر کشورهای عربی در سالیان گذشته هستند.
۲.در لیبی دو قطبی اسلامگرا- علمانی بر خلاف مصر و تونس بسیار کمرنگ بود. برخلاف مصر که رقیب اخوان (احمد شفیق) عنصر و نماد نظام سابق بود، محمود جبریل شخصیت ملی و مورد قبول همه نیروهای انقلابی است که در دوران اعتراضات در کنار مردم ایستاد. بنابراین اسلامگرایان نتوانستند یا صلاح ندانستند ائتلاف نیروهای اسلامی گستردهای تشکیل دهند. فراموش نکنیم که در انتخابات ریاست جمهوری مصر دکتر مرسی از حمایت قاطع سلفیها و علمای الازهر برخوردار بود. در لیبی اما جبریل بهعنوان چهرهای ضداسلامی شناخته نمیشود، بنابراین طبیعی بود که بسیاری از اسلامگرایان غیراخوانی به کاندیداهای حامی وی رأی دهند. خود اخوان هم اختلافی با وی ندارد و در دوران انقلاب و پس از آن، رهبری او را پذیرفته بودند. نقشی شبیه برهان غلیون رییس سکولار شورای ملی مقاومت سوریه را میتوان برای جبریل قائل شد.
۳.ممکن است سؤال شود پس چرا اخوان بهطور مستقل در انتخابات شرکت کرد و در ضمن «ائتلاف نیرهای ملی» قرار نگرفت؟ اخوان دو هدف را دنبال مینمود: الف: وجود احزاب متعدد و تشکیل اپوزیسیون قوی برای استمرار و تحکیم دموکراسی ضروری است و هیچ گروهی جز اخوان قادر نبود چنین جناحی را تشکیل دهد. ب: وزن و اعتبار خود در جامعه لیبی بسنجد، با توجه به اینکه طی چهار دهه خفقان رژیم قذافی مجال سنجش خود را در این سطح نیافته بود.
۴.بدست آوردن 25 درصد کرسیهای احزاب بهعلاوه کرسیهای احتمالی نمایندگان مستقل اخوانی، نه شکست، که دستآورد مهمی برای اخوان لیبی است. این انتخابات نشان داد که اخوان بزرگترین حزب موجود در جامعه لیبی است. «ائتلاف نیروهای ملی»، حزب خاصی نیست بلکه متشکل از چندگروه و شخصیتهای مختلف است. فراموش نکنیم که ما داریم در مورد لیبی صحبت میکنیم. کشوری که طی چهل سال گذشته بهندرت خبری از درونش درز میکرد. نگارنده این سطور که بیش از ۲۰ سال جنبشهای اجتماعی و اسلامی در کل جهان اسلام را پیگیری میکند، نیز اطلاع چندانی از میزان توانایی اخوان در لیبی نداشت. یعنی مجال و منابعی برای پیگیری و دانستن، ممکن و فراهم نبود. توان اخوان در حفظ خود در آن فضای وحشتناک سیاسی و پرورش نیرو برای مبارزه و ادای نقش اجرایی پس از پیروزی را باید تحسین گفت.
۵.وجود احزاب ریشهدار مانند اخوان، نهادها و علمای دینی و همچنین همراهی شخصیتهای برجسته ملی برجایمانده از رژیم سابق مانند مجمود جبریل و یارانش، باعث شد تا برخلاف پیشبینیها و با وجود توزیع گسترده سلاح در میان مردم در دوره مبارزه، کمترین درگیریهای مسلحانه و تلفات خونین در جامعه قبیلهای و محروم لیبی در ماههای پس از انقلاب و در ایام انتخابات اتفاق افتاده و زودتر از آنچه انتظار میرفت بر ریل استقرار سیاسی قرار گیرد.
نظرات
محمد جهانی
05 مرداد 1391 - 09:30درود بر شما مطلب تان جامع بود. در مصر با اینکه برادران سلفی و صوفی ها در انتخابات مجلس مایندگان خاص خود را داشتند اما حزب اخوان بیش از چهل و پنج درصد آراء را به خود اختصاص داد که مجموعا با آراء سلفی ها و حزب الوسط به هفتاد و پنج درصد آراء رسید. در لیبی احزاب بیشماری فعال بودند که به سند ایسنا نقل می کنم: مهمترين احزاب و گروههايي كه امروز(شنبه) در انتخابات پارلماني به رقابت پرداختهاند، عبارتند: - ائتلاف گروههاي مليگرا: اين گروه، ائتلافي متشكل از 65 حزب ليبرال به رياست محمود جبريل، نخستوزير ليبي كه البته در اين انتخابات نامزد نشده است. - حزب عدالت و سازندگي: اين حزب شاخه سياسي اخوانالمسلمين در ليبي است كه هماهنگ با اخوانالمسلمين مصر به وجود آمده است. محمد صوان كه در زمان رياست قذافي يك زنداني سياسي بود رياست اين حزب را برعهده دارد. پيشبيني ميشود با بدست گرفتن منصب رياست جمهوري در مصر، اين حزب در انتخابات ليبي نيز از حمايت مردمي برخوردار شود. - حزب الوطن: يك حزب اسلامگرا كه عبدالحكيم بلحاج، از رهبران انقلابيون ليبي رياست آن را برعهده دارد. پيش از اين بلحاج رياست يك گروه اسلامگرا را برعهده داشت كه عليه قذافي در دهه 90 عليه قذافي شورش كرد و منحل شد. بلحاج در مبارزات جنبش طالبان در افغانستان مشاركت و حتي با برخي از اعضاي عالي رتبه القاعده ارتباط داشت، اما بعدها از اين گروه تندرو جدا شد. - جبهه الوطنية: اين جبهه مرتبط با جبهه ملي نجات ليبي است كه از اخوانالمسلمين نشات گرفته و محمد المقريف، رهبري آن را به عهده دارد. - حزب الاصالة: يك حزب سلفي به رهبري عبدالباسط غويله، است. تصوير نامزدهاي زن اين حزب سلفي با روبند بر روي پوسترهاي تبليغاتي ديده ميشود. - جريان ملي ميانهرو: علي الترهوني رياست آن را به عهده دارد. وي نامزد ليبرالي است كه در زمان انقلاب ليبي در منصب وزارت نفت قرار داشت.
بدوننام
06 مرداد 1391 - 01:38تحلیل بسیار جالبی بود.
محمدنور
07 مرداد 1391 - 07:35احسنت برعبدالسلام عزیز.تحلیل زیبا وجالبی بود.یک سوال آیا اخوان در کشورهای عراق .پاکستان وافغانستان که معمولا نا آرام است وراحت بمب گذاری صورت می گیردتوانسته تشکیلات منظمی را سرو سامان بده وهمه را در کنار هم قرار بده وناامنی ها کمتر بشه؟موفق باشید
عبدالسلام سلیمی
07 مرداد 1391 - 09:23با سلام خدمت دوستان و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات همه در این ایام مبارک ابتدا از همه دوستان بابت نظرات زیبا و مفیدشان تشکر میکنم محمدنور عزیز! به نکته بسیار مهمی اشاره فرمودید برادر. این موضوع مجال مفصلی برای پرداختن لازم داره. بنده در اینجا فقط خلاصه و اخبارگونه عرض میکنم که: اخوان عراق از ریشهدارترین و غنیترین شعبههای اخوان بوده و در همه حال وجود و نفوذ خود را حفظ نموده است چه قبل از صدام چه در دوره وی و چه پس از وی. در کردستان عراق همچنین. اخوان با شمولیت خود توانسته توان و تاثیر خود را در زمان صلح و جنگ را در همه کشورها نشان دهد. در افغانستان در دوره جنگ شخصیتهای بزرگی مانند شهید برهانالدین ربانی و شهید عبدالربالرسول سیاف اخوان را نمایندگی میکردند که نیروهای بسیار کارآمد و مفید در سطح ملی مانند احمدشاه مسعود و قانونی و عبدالله عبدالله و دیگران را تربیت نمودند. در دوره کنونی هم اخوان بنام جماعت اصلاح فعالیت رسمی و گسترده ای داره و عجب جشنی علنی برای پیروزی دکتر مرسی گرفتند. در پاکستان اخوان با جماعت اسلامی عقد اخوت دارد که بخاطر شباهت و مشترکات در منهج نیازی به فعالیت مستقل ندیده اند. بقول استاد قرضاوی ما در کشورهای عربی جماعت اسلامی هستیم و شما در شبه قاره هند اخوان المسلمین. و سلام علی من اتبع الهدی