نوشته: فیصل احمدپور

در این مقاله به بحث مدیریت پیامبر اسلام می‌پردازیم سپس بخشهای زیر را به طور مفصل توضیح می‌دهیم.
الف) مبانی مدیریت آن حضرت -صلّی الله علیه وسلّم-
ب) مشخصات دولت ایشان
ج) اهداف سیاست نظامی‌ رسول خدا
د) برنامه‌‌های نبوی برای رسیدن به توسعه اقتصادی
مقدمه
انسان از آغاز پیدایش خود و تا جایی که تاریخ مدون او نشان می‌دهد بصورت دسته جمعی و گروهی زندگی کرده است، که لازمه آن تقسیم کار و مسئولیت و درجه‌بندی نقش افراد در گروه می‌باشد، و اگر مفهوم رهبری و مدیریت را بصورت نسبی بپذیریم. هر نوع تقسیم وظایف، بین گروهی از مجموعه انسانها، مبین نوعی تقسیم بندی اهمیت افراد در گروه و در نتیجه نشان‌دهنده نوعی طبقه‌بندی مدیریت و یا رهبری است. این مفهوم از آنجا نتیجه می‌شود که امروزه در تعریف مدیریت یا رهبری گفته‌اند که در هر مجموعه‌اى از انسان‌‌ها موضوع بودن یا نبودن رهبر یا مدیر مطرح نیست بلکه موضوع، میزان درجه تأثیر آن است. چرا که مدیریت عبارت از تأثیری است که یک فرد در یک مجموعه روی سایر افراد می‌گذارد لذا در آن مجموعه هر کس به نسبت تأثیری که روی افراد دارد و نقشی که به عهده می‌گیرد به همان نسبت نقش مدیریت را ایفا کرده است.
تاریخ بشر بیشتر از هر چیز دیگر اهمیت و نقش رهبران و مدیران را ترسیم کرده است، به طوری که برخی از مورخان و نویسندگان تمام پیروزی‌‌ها و شکست‌‌ها، سازندگی‌‌ها و ویرانگری‌‌ها و بالاخره سعادت و شقاوت بشر را در طول تاریخ مرهون رهبری‌‌های صحیح یا ناصحیح دانسته‌اند و هیچ عاملی را چون مدیریت و رهبری برای سعادت و تعالی انسان مؤثر و نافذ نمی‌دانند.

تعریف مدیریت
از نظر لغت، کلمه مدیر از مصدر اداره است (مدیر به معنای اداره کننده). کلمات مدیر، مدیریت و اداره در اصل از ماده دَوَرَ گرفته شده که مصدر آن دوران یعنی گردیدن است. بدین ترتیب مدیر به معنای گرداننده می‌باشد.

1. مبانی مدیریت حضرت محمد-صلّی الله علیه وسلّم-
یکی از فلسفه‌‌های نزول تدریجی قرآن به همین معنا برمی‌گردد که مدیریت و رهبری الهی در جامعه بشری، نیازمند تربیت و هدایت فکری و قلبی است. نزول تدریجی آیات نشان می‌دهد مدیریت اسلامی ‌به کمک مشورتی و ارائه خط مشی فکری الهی، و ارائه معیار و میزان تقویت روحیه نیاز دارد. در این قسمت به برخی از مبانی مدیریت آن حضرت اشاره می‌کنیم.

1-1: سرچشمه وحی و عدم تقدم بر خدا
چون دستورات و تعالیم اسلام بسیار کامل و دقیق است حتی در زمینه مدیریتی نیز این دستورات بصورت تمام و کمال وجود دارد. پس پیامبر هیچگاه نباید کارهای مدیریتی را برخلاف وحی انجام دهد و مؤمنین نیز نباید برخلاف امر خدا و رسولش رفتار نمایند.
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ» ای مؤمنین شما چیزی را در برابر خدا و رسولش مقدم نکنید.
و در آیات فراوان از زبان پیامبر تذکر داده شده است که: «إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَى إِلَیَّ» (انعام:50) من از چیزی جز آنچه که وحی می‌گوید تبعیت نمی‌کنم.
تا زمانی که پیامبر و مؤمنین دستور هجرت از مکه را دریافت نکرده بودند، در مکه ماندند ولی وقتی هجرت واجب شد همه مسلمانان مخصوصاً حضرت محمد -صلّی الله علیه وسلّم- به همراه ابوبکر (رض) مهاجرت کردند، و یا در صلح حدیبه پیامبر به مسلمانان قول رفتن به خانه خدا و طواف را داده بود ولی فشارهای قوم قریش را پذیرا شدند و با آنها سازش کردند. مسلمانان از جمله حضرت عمر (رض) ناراحت شدند. حضرت عمر نزد پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم- رفت و عرض کرد: «چرا باید به خواری تن در دهیم و باز گردیم در حالیکه هنوز خدا میان ما و اینان حکم نکرده است؟!» حضرت فرمودند: «ای پسر خطاب من رسول خدا هستم و حق ندارم نافرمانی او را بکنم، او نیز یار و یاور من است و هرگز مرا ترک نخواهد کرد. » پس باید در رهبری و مدیریت کاملاً پیرو قوانین و دستورات الهی بود و نباید چیزی را بر امر خدا متقدم دانست.

1-2: آخرت گرایی
رمز آن همه دلیریها و پایمردیهایی را که تلاشگران و مجاهدان صدر اسلام در راه آرمانهای بلند انسانی و ریشه کن کردن هر نوع پلیدی از خود نشان می‌دادند به خاطر همین عقیده بود که کشته شدن خود را پایان زندگی نمی‌دانستند و در نظر آنها مرگ تنها انتقالی از زندگی این جهان و پیوستن به زندگی جاوید آن عالم بود.
برنامه ریزی چنین حرکتی از ریزترین تا درشت‌ترین آنها باید توسط مدیری مجرب و خبره و معتقد به چنین اصلی باشد، زیرا تا خود مدیر به آخرت اعتقاد نداشته باشد نمی‌تواند دیگران را به این امر مهم معتقد سازد و پیامبر را می‌بینیم که همیشه در راه رفتن به جنگ جلو سپاه و بعد از جنگ و هنگام برگشت آخرین فرد سپاه قرار می‌گرفت و حضرت علی (رض) می‌فرماید: «ما در جنگها همیشه به رسول الله پناهنده می‌شدیم چون او شجاع‌ترین ما بود.»
این خود نشان دهنده اعتقاد عمیق آن حضرت به امر شهادت بود، همچنین اموری چون مدیریت مالی، اجتماعی، خانوادگی و...، همه و همه در سایه اعتقاد به آخرت با یقین هر چه تمامتر انجام می‌شوند. قناعت و صدقه در امر مدیریت مالی، انفاق و زکات و برادر بودن با مؤمنین در امر اجتماعی همچنین تربیت فرزند صالح (که در حدیثی داریم هرکس سه دختر خوب را تحویل جامعه دهد بهشتی است) در امر خانوادگی و...، خود بیانگر اهمیت مسئله آخرت گرایی است.
البته آخرت گرایی، آینده نگری را در ذهن هر مدیر تداعی می‌کند و مدیر باید در مسائل دنیایی نیز آینده نگر باشد تا موفق شود. مثلا پیامبر مسلمانان را به آموختن علم سفارش می‌کرد تا در آینده از آن به نحو احسن استفاده کنند ویا اینکه پیامبر دختر حضرت ابوبکر و عمر را به عقد خود درآورد و دخترانش را به حضرت عثمان و علی داد، به خاطر قرابت و همنشینی بیشتر با آنها بود تا آنها را مدیرانی کارآمد و لایق بار آورد، کما اینکه چنین هم شد و آنها خلفای راشدین جهان اسلام شدند. همچنین ساده زیستی و زهد مدیریت، سلامت و طهارت خانمها در جامعه، توزیع عادلانه ثروت و... از شاخصهای مهم آخرت گرایی هستند.

1-3: وحدت و هماهنگی و مشورت
در اسلام موضوع وحدت در مدیریت از اهمیت فوق العاده برخوردار است: خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُو» همگی با هم به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید. حرکت فردی (تکروی) عموماً مطلوب نیست بلکه باید حرکت، اجتماعی و منسجم و بر محور توحید باشد، به همین خاطر پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- می‌فرماید کسی که به تنهایی مسافرت برود شیطان است، همچنین در اسلام به نماز جماعت تأکید فراوان شده و در کلیه نمازهای جماعت، یک نفر به عنوان امام، رهبری و مدیریت دیگران را در دست دارد و رسول الله -صلّی الله علیه وسلّم- حضرت ابوبکر (رض ) را به عنوان امیر الحاج، برای دسته‌اى از مؤمنین که قصد رفتن به حج را داشتند، انتخاب نمودند تا آنها را رهبری کند. امر مشورت نیز یکی از مهمترین امور مدیریتی است، همانگونه که قرآن می‌گوید: «وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ» و در کارها با آنان مشورت کن. در جنگ بدر یکی از صحابی گفت: یا رسول الله دستور خداست که در اینجا اتراق کنیم یا نظر شماست. پیامبر گفت:دستور نیست. گفت:به نظر من نزدیک آن چاهها اتراق کنیم بهتر است چون کاملاً به آب دسترسی داریم، بعد رسول الله مکان را عوض کردند.
حضرت عمر که از شاگردان راستین پیامبر بود، همیشه شورای 6 نفره را در حل مشکلات جامعه اسلامی، تشکیل می‌دادند. حتی قرنها قبل از بوجود آمدن اندیشه دموکراسی در جهان، شورا و مشورت در جامعه اسلامی ‌مطرح بود.

1-4: سازماندهی اداری

الف) کار
حضرت محمد -صلّی الله علیه وسلّم- سازماندهی اداری دولت اسلامی ‌را بر اصول قرآنی استوار نمود تا اختیارات و مسئولیتهای افراد به هنگام فعالیتهای اداری واجتماعی مشخص گردد. اعمال و کارها مشخص کننده تعیین رتبه مسلمانان در دنیا و آخرت است. قرآن کریم در آیه 19 سوره احقاف می‌فرماید: «وَلِکُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَلِیُوَفِّیَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ» برای هرکدام بر مبنای کارشان درجات و مراتبی است و پاداش اعمال آنها بطور کامل داده خواهد شد و مورد ستم قرار نمی‌گیرند.
پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم- با کار پیوسته و مداوم و مدیریتی منظم، افراد را به توحید دعوت می‌کرد و به همین خاطر در آن شرایط سخت و کمی‌ امکانات بهترین نتایج را می‌گرفت.

ب)علم، قدرت و شایستگی
پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم- مسلمانان را به اندیشیدن و کسب مهارت و تخصص فرا خواند تا بر قدر و منزلت آنان بیفزاید. توانایی و قدرت جسمی‌و سن نیز از ملاکهای مورد نظر آن حضرت در انتخاب افراد بود. پیامبر اسامه 17 ساله را فرمانده سپاه قرار داد و جوان 15 ساله را از جنگ کردن بازداشت.
پیامبر به یادگیری تیراندازی و اسب سواری سفارش کرده و در جایی دیگر فرموده مؤمن قوی و نیرومند از مؤمن ضعیف بهتر است. همچنین پیامبر افرادی دارای علم و شایستگی را برای ابلاغ دین به سایر نقاط استفاده می‌کرد، مثل فرستادن مصعب بن عمیر به مدینه. اینها همه نشان دهنده درایت بالای آن حضرت نسبت به تعیین افراد براساس ملاکهای علم، قدرت و شایستگی است.

ج) مساوات
اسلام همه مسلمانان را در حقوق اجتماعی با یکدیگر برابر می‌داند و میان آنها در اصل خلقت و نژاد یا رنگ پوست و دیگر اعتبارات تفاوتی نمی‌گذارد. صهیب رومی، سلمان فارسی و بلال حبشی در کنار هم برادرانه زندگی می‌کردند. اسلام حتی عدم رعایت مساوات بین زنان یک فرد را نمی‌پذیرد و می‌گوید:"فان خفتم الا تعدلوا فواحده" اگر می‌ترسید که عدالت و مساوات برقرار نکنید، یک زن بگیرید ؛ این مدیریت در سطح خانواده است و همین را باید در اجتماع به کار برد و میان تمام افراد جامعه اعم از زن و مرد، پیر و جوان، غنی و فقیر، عوام و خواص... مساوات برقرار نمود.

1-5: اعمال مدیریت براساس اختیار و بصیرت نیروها
مسئولیتهای مدیریتی باید براساس اختیار باشد، چراکه اسلام دین اختیاراست نه اجبار. «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» در پذیرش دین هیچ اجباری نیست. پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم- در جواب حضرت علی(رض) که گفته بود مردم را به زور به طرف دین بکشانیم، فرمود: " من به آنچه خداوند به آن راضی نیست تن در نمی‌دهم.
به جز اختیار، مدیر باید براساس آگاهی و بصیرت عمل کند نه جهل و غفلت. براین اساس قرآن اینچنین شاخصه مهم در شیوه مدیریت الهی را از زبان پیامبر می‌گوید: «قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی» بگو ابن است شیوه من، شما را براساس بصیرت به سوی خدا دعوت می‌کنم، هم خودم و هم، هر کسی که تابع من است. یعنی اگر پیامبر دین را تحمیل کند و با جهل و تنگ نظری و کورکورانه مردم را به سوی خدا بخواند در واقع (نعوذ باالله) نقصی را بر خدا وارد کرده است، به همین دلیل دین و مدیریت دینی براساس اختیار و بصیرت می‌باشد.

2- مشخصات دولت پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم-
2-1: مطابقت با قوانین قرآن
یکی از شاخصهای دولت محمد -صلّی الله علیه وسلّم- مطابقت قوانین دولت ایشان با قوانین قرآن می‌باشد. چون قرآن سرچشمه وحی الهی است و پروردگار علم مطلق است پس قوانین وضع شده برای دولت، قوانین نشأت گرفته از علم لایزال پروردگار است پس برای هر زمان و مکانی پایدار و ثابت خواهد بود. این قوانین شامل کلیه ابعاد عبادی، اخلاقی، حقوقی، اجتماعی و... می‌باشدکه بطور مرتب و جامع در کتاب مقدس وجود دارد.

2-2: تبلیغ دین اسلام
یکی از مشخصه‌‌های دولت رسول الله-صلّی الله علیه وسلّم- این است که هم خود مسلمانان موظف به رعایت قوانین و دستورات اسلام هستند و هم وظیفه رساندن آن به دیگر اقوام و ملل را بر دوش دارند و تنها دین اسلام است که مسلمانان با نائب رسول الله و خلیفه خدا بودن، عهده دار تبلیغ دین می‌باشند.
یکی از نمادهای موجود در بین مسلمین آن بود که آنچه را برای خود می‌پسندیدند برای تمام مردم دنیا نیز می‌پسندیدند. همچنین ایمانشان نسبت به آیه «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّه» باعث می‌شد که مال و جانشان را برای جهانی کردن دین بدهند و با بررسی تاریخ می‌بینیم که قبور غالب صحابی در اقصی نقاط دنیا وجود دارد که خود، نشان دهنده جهاد صحابی برای تبلیغ دین است.

2-3: توسعه فضای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی
بعد سیاسی و اقتصادی در بند ج و د توضیح داده خواهد شد. اما سفارش به توسعه بعد اجتماعی از آیات و روایات و احکام دین مشخص است. نمازهای جماعت و توصیه به زکات (برای زدودن فقر از اجتماع ) و صدقه و انفاق از احکام دین و یا آیه «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» و «ید الله مع الجماعة» بیانگر توجه ویژه دین به جماعت و اجتماع است. در روایات هم به این مهم اشارات فراوانی شده است.

2-4: عدالت و دادگستری
خداوند مسلمانان را به عدالت امر کرده است «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ» همچنین عدالت یکی از پایه‌‌های ایجاد بعد اجتماعی است که باید آن را در تمامی‌اعمال و رفتار و همچنین گفتار رعایت نمود. عدالت بحث محوری دین است که باید بین زن و مرد، فقیر و غنی، فرزند و پدر، شاگرد و معلم، دوست و غریب و... برقرار شود و به قول قرآن «وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَى» در سخن گفتن نیز باید عدالت رعایت گردد، اگر چه درباره نزدیکان باشد.

2-5: فرمانده دولت
حضرت محمد -صلّی الله علیه وسلّم- به عنوان فرمانده دولت اسلام، نمونه یک انسان کامل در رساندن احکام و دستورات دین و همچنین وحی نازل شده از طرف خداوند بود. پیامبر معمولاً در غالب اوقات بر اساس وحی تصمیم می‌گرفت ولی اگر نیازی به وحی نبود با تدبر و تفکر خاص مشکل را حل می‌نمود. خود شخص پیامبر عامل به تمامی‌احکام و دستورات دین بود. حرامها را زشت و حلالها را نیکومی‌دانست، وفای به عهد داشت، عادل و شجاع بود و هیچگاه در امر قضاوت مقام و ثروت را ملاک برتری نمی‌دانست و همه اینها باعث شده بود که به عنوان یک الگو در بین مسلمان محبوبیت خاصی داشته باشد و دیگران نیز از او تبعیت کنند. دولت پیامبر دارای این ویژگی خاص و منحصر به فرد بود که آن حضرت به عنوان فرمانده در رأس همه امور، بهترین و کاملترین انسان بود.

3- اهداف سیاست نظامی‌ رسول خدا
پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم- بعد از هجرت به مدینه و ایجاد پیمان برادری میان مهاجرین و انصار مسجد را به عنوان مهمترین مرکز دینی، اجتماعی، سیاسی و... بنا نهاد و شهر مدینه را با تأسیس دولت اسلامی ‌به رهبری خود مقر فرماندهی قرار داد تا پایه‌‌های سیاسی و نظامی‌ و اقتصادی و... را مستحکم نماید. همچنین برای دعوت مردم به دین خدا افرادی را از مدینه به نواحی مختلف اعزام می‌کرد تا هم از آرمانهای اسلامی ‌دفاع کند و هم قدرت نظامی‌ را به رخ دیگران بکشد. به این منظور رسول الله -صلّی الله علیه وسلّم- خود فرمانده غزوه‌‌های مختلف می‌شد و گاهاً سریه‌‌هایی را به فرماندهی صحابی به مناطق مختلف اعزام می‌کرد و بعد از چند سال مردم خود را از نواحی مختلف به سوی مدینه می‌رساندند و خود را به دین حق تسلیم می‌کردند.
از طرف دیگر، هر چند اسلام اصل را بر صلح می‌نهاد نه جنگ، ولی برای تحقق اهداف می‌بایست جنگ‌‌هایی صورت می‌گرفت. یکی از اهداف رسول خدا -صلّی الله علیه وسلّم- گسترش دین به تمام نقاط جهان بود، چون اسلام یک دین جهانی است و پیام رب العالمین به تمامی‌بشریت، پس باید تعالیم اسلام به گوش جهانیان برسد. در این راستا سپاه اسلام عازم مناطق مختلف می‌شد تا مردم را به سوی دین دعوت دهد، اگر تسلیم شده و می‌پذیرفتند دین را بر آنها عرضه می‌کردند، درغیر این صورت با تامین امنیتشان سالانه مقداری پول را به عنوان جزیه از آنها می‌گرفتند، اگر این روش را نمی‌پذیرفتند، آنگاه جنگ با شمشیر بود. به این ترتیب پیامبر کسانی را که جلوی پیشرفت وتبلیغ دین اسلام را سد می‌کردند، کنار میزد واین مسئله نه تنها افراد، بلکه قبیله‌‌ها و امپراطوری‌‌ها را نیز شامل می‌شد و به این ترتیب یکی از هدف‌‌های سیاسی- نظامی‌ رسول خدا اجرا می‌شد.
پیامبر اسلام با مدیریتی قاطع پس از 10 سال موفق شد ابتدا امنیت داخلی مدینه را برقرار کرده وسپس با بستن قراردادهای دفاعی با یهودیان و قبیله‌‌های گوناگون عرب، امنیت خارجی آن شهر را نیز تامین کند. بعد شبکه‌اى قوی و منظم از جاسوسان وخبر رسانان را تشکیل داد بطوریکه از کلیه تصمیم‌‌ها و حرکت‌‌های دشمنان آگاهی می‌یافتند وهیچ گاه هیچ دشمنی نتوانست غافلگیرانه به آنها حمله کند. همچنین برخی اوقات به دشمنان فشار اقتصادی واردمی‌کردند وراه کاروان تجاری مشرکان قریش را که بسوی شام می‌رفتند نا امن می‌کردند. نمونه بارز آن قافله ابوسفیان بود که بار تجاری فراوانی داشت و نهایتاً تعقیب این کاروان به قصد تصاحب مالشان منجر به جنگ بدر شد. شکست‌‌های پیاپی که بر قریش و یهودیان وارد می‌شد آنها را نا امید می‌کرد و مانع رسیدن به اهداف خبیثشان می‌شد.
هدف دوم رسول الله -صلّی الله علیه وسلّم- بعد از برداشتن دشمنان از سر راه، حفظ آیین و مقدسات و پاسداری از ارزشهای اسلامی ‌بود که هر لحظه مورد حمله و تاخت و تاز زبانی، فکری، روانی و... دشمنان اسلام قرار می‌گرفت. از نمونه‌‌های بارز آن تلاشهای منافقین و یهودیان و کفار دراین زمینه بود. مثلاً منافقین به حضرت عایشه (رض) تهمت ناروا زدند که اسلام را زیر سئوال ببرند ولی قرآن در معرکه‌اى مناسب و جالب در سوره نور، آتش اتهامات آنان را خاموش نمود.
حتی بعد از رسول الله نیز این افراد به نوعی قصد تحریف دین داشتند مثل قبایلی که در زمان حضرت ابوبکر قصد فرار از زکات را داشتند که این توطئه‌‌ها یکی پس از دیگری خنثی شدند.
هدف سوم که پیش نیازی برای دو هدف قبل محسوب می‌شود حفظ جان شخص رسول الله-صلّی الله علیه وسلّم- به عنوان رهبر اسلام بود، چرا که تا رهبری متفکر و دلسوز و واجد دو شرط بالا نمی‌بود، اسلام تحقق پیدا نمی‌کرد. رسول الله شبی در مدینه قبل از خواب دعا می‌کرد که «ای خدا اگر کسی برای حفظ جانم مرا پاسداری می‌داد خیلی خوب بود.» در همان لحظه صدای شمشیری شنیده شد. رسول الله پرسید کیستی؟ گفت :یا رسول الله سعد بن ابی وقاص هستم؛ از سلامت جان شما می‌ترسیدم، برای پاسداری آمدم. این موضوع تا چند شب ادامه پیدا کرد و بعد از مدتی آیه «وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» نازل شد. پیامبر فرمود دیگر کسی برای نگهبانی من نیاید چون خداوند سلامتی مرا از دست دشمن تضمین کرده است و بعد از این مدت خودبه خود این هدف تأمین شد.
سعادت اخروی انسانها و رساندن دین به آنها ازاهداف دیگر سیاسی نظامی‌ رسول الله بود و اگر این هدف را هدف غایی نظام سیاسی اسلام در نظر بگیریم متعاقباً اهداف متوسطی در این راستا قابل ذکرند که می‌توان از احقاق حق، بسط عدالت، آزادی‌‌های مشروع، تعلیم و تربیت، ایجاد بستری مناسب برای رشد اسلام و تعالی معنوی افراد و... یاد کرد.
همچنین از خصوصیات نظامی‌ رسول خدا -صلّی الله علیه وسلّم- آمادگی بدنی، دوراندیشی و تصمیم‌گیری سریع و اراده قوی آن حضرت را می‌توان نام برد.
4- برنامه‌‌های نبوی برای رسیدن به توسعه اقتصادی
در قسمت قبل بخشی از سیاستهای نظامی‌ رسول الله را توضیح دادیم. در اقتصاد اسلامی ‌اهدافی چون رفع فقر، ایجاد رفاه عمومی‌و رشد و توسعه جامعه و... مدنظر هستند، اماباید به خاطر سپرد که تحقق این مناسبت‌‌ها در گرو حاکمیت سیاسی اسلام و عدالت اجتماعی است. اگر به حاکمیت سیاسی لطمه وارد شود، فقر و عدم رفاه بوجود می‌آید چون حکومت به یک حکومت وابسته به دیگری تبدیل می‌شود. همچنانکه رسول الله -صلّی الله علیه وسلّم- محاصره در شعب ابی طالب را بر تسلیم شدن در مقابل دشمنان اسلام ترجیح داد. جهاد با مال و جان و دفاع از اسلام و مسلمین در مقابل کفر و تجاوزدیگران، به همین منظور است. اموال بسیاری صرف می‌شود امکانات فراوانی نابود می‌گردد، افراد زیادی به شهادت می‌رسند یا صدمه می‌بینند تا کفر حاکم نشود و مسلمانان زیر سلطه بیگانگان نروند، و به همین دلیل پیامبر در مکه اهداف اقتصادی پیاده نکرد بلکه وقتی به مدینه هجرت فرمود و پس از تشکیل یک حکومت سیاسی منظم، برای رسیدن به توسعه اقتصادی برنامه‌‌هایی را ارائه داد.

4-1: ایجاد پیمان برادری و مشارکت در زندگی و تعدیل سرمایه
هر چند حب مسلمان بودن بعد از بعثت در میان مسلمانان وجود داشت ولی بعد از هجرت پیمان اخوت بین مهاجرین و انصاربرقرار شد و چون مسلمانان از لحاظ امکانات و غذا در مضیقه بودند هرکدام از انصار موظف شدند عده‌اى از مهاجرین را جا و غذا دهند. از طرفی این پیمان چنان شدید بود که به یک حالت کلی تبدیل شد و آیه «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» این مطلب را تأیید می‌کند و مؤمنین همدیگر را در حد برادر و یا حتی بالاتر از آن دوست داشتند و کلیه روحیات مثبت کم کم در آنها جوانه می‌زد. مهربانی و عطوفت شدت گرفت و خودخواهی و سودجویی به بخشش و ایثار تبدیل شد.
همکاری، همیاری، وفای به عهد، امانتداری، عدالت، تحریم کم فروشی و از سوی دیگر واجب شدن زکات و انواع صدقات، انفاق، مانع تجمع ثروت در دست ثروتمندان می‌شد و فقر را ریشه کن می‌کرد و اوضاع اقتصادی بهبود می‌یافت این امر لازم بود اما کافی نبود زیرا اصحاب صفه و کسانی که جدیداً به اسلام می‌پیوستند به مدینه می‌آمدند و نیاز به حمایت داشتند، آنها غالباً گرسنه بودند و جایی برای خوابیدن نداشتند حتی برخی تا دو روز چیزی نمی‌خوردند و سرنماز از شدت گرسنگی غش می‌کردند، به همین دلیل با وجود اینکه برخی صحابی تا 80 نفر از اصحاب صفه را طعام می‌دادند ولی علی کل حال اینها کافی نبود و نیاز به پایه ریزی برنامه‌‌های اقتصادی دیگری بود.

4-2: جنگ و غنائم جنگی
غنائم جنگی منبع خوبی برای تزریق سرمایه به جامعه نوپای اسلامی ‌بود. خصوصاً اینکه غنائم منحصر به پول نقد و طلا نبود، بلکه بخش بزرگی از آن بصورت کالا‌‌های مصرفی (از قبیل گندم، جو، خرما و پوشاک)و یا واسطه‌اى (از قبیل کشاورزی، ابزار صنعتی، دامهای شیرده) بود، همچنین وجود منابع تولیدی که از آن رهگذر در اختیار مسلمین قرار می‌گرفت، مثل زمینهای کشاورزی و باغستانها و چاه‌‌های آب و حتی ابزار کار. در جنگ بدر به جز غنائم برای آزاد سازی اسراء به ازای هر نفر 4000دینار، از آنها فدیه گرفته شد. همچنین جنگهای دیگر و سریه‌‌های مختلف و فتوحات گسترده، غنائم فراوانی را نصیب مسلمانان گردانید که همه آنها بین مسلمین تقسیم می‌شد و وضعیت اقتصادی مسلمانان را تا حد زیادی دگرگون ساخت.

4-3: کاروانهای تجارتی
کاروانهای تجارتی قریش که از مکه به شام می‌رفتند تحت تعقیب و حمله نظامی‌ نیروهای مسلمین قرار می‌گرفتند و از این رهگذر نیز امکانات و اموال زیادی نصیب مسلمانان می‌شد. البته باید گفت که به هیچ وجه یورش به کاروانهای تجارتی قریش از ناحیه مسلمین خلاف اخلاق و عدالت اسلامی ‌نبود و تجاوز محسوب نمی‌شد؛ زیرا اولاً مهاجران مسلمان آوارگانی بودند که تمامی‌اموالشان بلکه سرزمینشان به دست قریش مصادره شده بود و می‌توانستند به جبران آن همه تعدی، از مال قریش برداشت کنند. ثانیاً پیوسته قریش در صدد ضربه زدن به مسلمین بودند و مکرراً به آبادیها و مزارع مسلمین یورش می‌آوردند و آنها را غارت می‌کردند و به آتش می‌کشیدند. ثالثاً هیچ گونه پیمان عدم تعرضی از طرفین به امضا نرسیده بود وامنیت خطوط تجاری تضمینی نداشت ولی آنگاه که پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم- با آنان پیمان صلح در حدیبه را بست از هرگونه تعرضی نسبت به کاروانهای آنان خودداری نمود.

4-4: تشویق رسول الله به کار
قبل از اسلام بر اثر اختلافات و عدم امنیت و هماهنگی لازم منابع تولید در مدینه منوره بطور صد در صد بکار گرفته نشده بود و ظرفیتهای خالی تولیدی فراوان به چشم می‌خورد. با تشکیل حکومت اسلامی ‌و یکپارچگی جامعه و تأمین امنیت و تشویق لازم به کشاورزی و دامپروری وصنعت و حتی بازرگانی ظرفیتهای تولید به مراتب بالا رفت و بهره برداری از زمینهای موجود به شکل بهتری انجام گرفت و زمینهای بایر دیگری نیز آباد و به ظرفیتهای تولیدی افزوده شد، مزارع و باغستانهای دیگری بر آنچه وجود داشت افزوده شد و در نتیجه بهبود اقتصادی و بهبود وضع تولید و حتی بهبود توزیع ظرفیتهای اقتصادی بالا رفت و زمینه اشتغال و درآمد را افزود و مشکلات قابل انتظاری را خنثی نمود.

4-5: الگو بودن
قرآن شریف می‌فرماید: «و براستی که انسان بسیار ستمگر و ناسپاس است.» به تصریح این آیه ظلم و ناسپاسی علتهای اساسی مشکلات اقتصادی جوامع انسانی می‌باشند، زیرا ظلم و بی عدالتی موجب سوء توزیع ثروت است و کفران و ناسپاسی مستلزم تنبلی و عدم بهره برداری از منابع طبیعی می‌باشد.
رسول الله به جز جلوگیری از انباشته شدن ثروت و یا عوامل دیگر، همیشه سعیش بر آن بود که خود به عنوان یک الگو ونمونه بارز برای مسلمانان باشد تا دیگران طریقه استفاده صحیح از ثروت وامکانات را بدانند. رسول الله عادل‌ترین شخص بود، ظلم را ریشه کن می‌کرد و با مردم با مساوات برخورد می‌کرد و نمونه کامل یک انسان واقعی در ایجاد زمینه‌‌های اقتصادی بود.

نتیجه
در زندگی روزمره و حتی در تمامی‌مسائل اجتماعی نمی‌توانیم مسئله مدیریت و رهبری را در نظر نگیریم و یا کم اهمیت جلوه دهیم؛ براین اساس کوچکترین جامعه یعنی خانواده نیاز به رهبر دارد تا بزرگترین جامعه یعنی کشور و بالاتر از آن جهان هستی که دارای مدبرترین رهبر است، یعنی خداوند سبحان. پیشرفت در امر دین و دنیا رهبری شایسته را می‌طلبد تا با استفاده از قوانین دین و عمل به آنها ابتدا خودمان و بعد جهان را آباد سازیم و در این مسیر بهترین الگو حضرت محمد -صلّی الله علیه وسلّم- و برنامه‌‌های آن حضرت است در پیشبرد اهداف گوناگون هر چند به هیچ وجه هدف ما از ارائه این مقاله این نبوده است که اسلام سیاسی، اقتصادی و مدیریتی را ترسیم کنیم چرا که همه این ابعاد جزئی از اسلام، بلکه خود اسلام هستند. دین ما سیاسی نیست، بلکه سیاست ما دینی است و با آن آمیخته شده است. ما باید دیندار باشیم و با تحقق این هدف و با رعایت دستورات اسلام و پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم- به افرادی سیاستمدار، اقتصاددان، مدیر، عالم و دانشمند و... تبدیل شویم، چرا که همه‌ی اینها در تعالیم اسلامی ‌نهفته است.

منابع:
1. مبارکفوری، شیخ صفی الرحمن، خورشید نبوت
2. سید وکیل، دکتر محمد، اسلام آیین رشد و ترقی
3. ندوی، ابوالحسن، تفسیر سیاسی اسلام
4. شلتوت، محمود، سیری در تعالیم اسلام
5. محمود العقاد، عباس، راه محمد
6. نقی پورفر، ولی الله، اصول مدیریت اسلامی ‌و الگوهای آن
7. جاسبی، عبدالله، مباحثی از مدیریت اسلامی
8. سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی، مبانی اقتصاد اسلامی
9. حسینی، سید مجتبی، تاریخچه سیاسی اقتصادی(صدر اسلام)
10. تقوی دامغانی، سید رضا، نگرشی بر مدیریت اسلامی
11. علیزاده، محمد جواد، قرآن و مدیریت راستین.