خداوند متعال همه چیز را به اندازه آفریده و مردم را به ثروتمند و فقیر تقسیم کرده است؛ از میان امتها چنان مقدر کرده است که برخی غوطهور در برکات و خیرات باشد و دیگری در مشقت و سختی روزگار بگذراند؛ دنیا را محل آزمایش قرار داده و فرموده است: «لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ» [ملک: ۲] تا شما را بیازماید کدامتان کارتان بهتر و نیکوتر خواهد بود.
در جهان معاصر ملتهایی هستند که از فقر و بیچارگی رنج میبرند همانند ملت آوارهی سوریه، ملت گرسنهی سومالی و مردم دردمند برمه و در مقابل ملتهایی را میبینیم که در لذایذ دنیایی غوطهورند و مال و داراییشان را بیهوده به هدر میدهند. خوشگذرانی ملتها و غرق شدن در مادهپرستی، آفت کشنده و یرانگری است که پیامد خطرناک و ناگواری دارد و یکی از دلایل عذاب الهی و محرومیت از نصرت و یاری خداوندی است: «حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِیهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ یَجْأَرُونَ [*] لا تَجْأَرُوا الْیَوْمَ إِنَّکُم مِّنَّا لا تُنصَرُونَ [*] قَدْ کَانَتْ آیَاتِی تُتْلَى عَلَیْکُمْ فَکُنتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ تَنکِصُونَ» [مؤمنون: ۶۴ - ۶۶].
(کافران به کارهای پلشت خود ادامه میدهند) و هنگامی که (در روز قیامت) سران خوشگذران ایشان را گرفتار عذاب میکنیم، ناگهان فریاد میکشند و لابه سر میدهند. (بدیشان خواهیم گفت:) امروز فریاد و واویلا سر ندهید و تضرّع و لابه نکنید، شما از سوی ما یاری و کمک نمیشوید (و با داد و بیداد از عذاب آتش رهایتان نمیکنیم). آیات من (در دنیا) بر شما خوانده میشد و شما بر پاشنههای خود چرخی میزدید (و بدانها پشت میکردید و از پذیرش احکام و دستور آنها سر باز میزدید).
«وکم قَصَمْنَا مِن قَرْیَةٍ کَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِینَ [*] فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا یَرْکُضُونَ [*] لا تَرْکُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِیهِ وَمَسَاکِنِکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْأَلُونَ» [انبیاء: ۱۱-۱۳].
بسیار بوده است که (اهالی) آبادیهای ستمگری را (به سبب کفرشان) نابود کردهایم و پس از ایشان، گروههای دیگری را روی کار آوردهایم. آنان هنگامی که عذاب ما را احساس کردهاند، ناگهان پای به فرار گذاشتهاند (و برای نجات خویش همچون چهارپایان به این سو و آن سو گریختهاند). نگریزید و باز گردید به سوی زندگانی پرناز و نعمتی که در آن بسر میبردید و به سوی کاخها و قصرهای پرزرق و برقتان! شاید از شما (کمکی و چیزی) خواسته شود (و به رأی و نظرتان محتاج باشند).
در طول تاریخ افراد خوشگذران همواره در پلیدیها میغلطیدند تا اینکه خوار و ذلیل شده و در باتلاق فسق و بیبند و باری افتادند؛ ارزشها و مقدسات را زیر پا گذاشته و به آبرو و حرمتهای افراد تاختند. چنین کسانی عامل هلاکت و نابودی و ویرانی هستند؛ کوران و کرانی هستند که هیچ پندی و اندرزی در آنان کارگر نیست:
«وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُواْ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیرًا» [اسراء: ۱۶].
هرگاه بخواهیم شهر و دیاری را نابود گردانیم، افراد دارا و خوشگذران و شهوتران آنجا را سردار و چیره میگردانیم، و آنان در آن شهر و دیار به فسق و فجور میپردازند (و به مخالفت با دستورات الهی برمیخیزند)، پس فرمان (وقوع عذاب) بر آنجا واجب و قطعی میگردد و آنگاه آن مکان را سخت درهم میکوبیم (و ساکنانش را هلاک میگردانیم).
هنگامی که خوشگذرانی به اوج میرسد و نگونبختی انسان در دنیا و آخرت فزونی مییابد، بردگان دنیا در دوزخی عذابآور و در میان دود سوزان و نفسگیر آن دست و پا میزنند نه خوشی میبینند و نه راحتی و نه آبی و نه غذایی: «وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ [*] فِی سَمُومٍ وَحَمِیمٍ [*] وَظِلٍّ مِّن یَحْمُومٍ [*] لّا بَارِدٍ وَلا کَرِیمٍ [*] إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذَلِکَ مُتْرَفِینَ [*] وَکَانُوا یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنثِ الْعَظِیمِ [*] وَکَانُوا یَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ [*] أَوَ آبَاؤُنَا الأَوَّلُونَ» [واقعه: ۴۱-۴۸].
سمت چپیها! چه سمت چپیهائی؟! (بدا به حالشان!). آنان در میان شعلههای آتش و آب جوشان بسر خواهند برد! و در سایهی دودهای بسیار سیاه و گرم قرار خواهند گرفت. نه خنک است و نه مفید فایدهای. چرا که آنان پیش از این (در دنیا، مست و مغرور نعمت و) خوشگذران بودهاند. و پیوسته بر انجام گناهان بزرگ، پافشاری داشتهاند. و میگفتهاند: آیا زمانی که مُردیم و خاک و استخوان گشتیم، آیا دوباره زنده گردانده میشویم؟! آیا پدران و نیاکان پیشین ما هم؟! (که هیچ اثری از آنان باقی نمانده است، دوباره زنده میشوند؟!).
بدون شک انسان مادهپرست تمام توان خود را برای بهرهگیری از لذایذ مادی به کار میگیرد و در آن غرق میشود بدون آنکه برای خوشگذرانی خود حدی قایل باشد؛ به همین خاطر در نوع زندگی با حیوان برابری میکند: «وَالَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَیَأْکُلُونَ کَمَا تَأْکُلُ الأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَّهُمْ» [محمد: ۱۲].
کافران (چند روزی از نعمتهای زودگذر جهان) بهره و لذّت میبرند و همچون چهارپایان (بیخبر و غافل از سرانجام کار) میچرند و میخورند، و (پس از بدرود حیات و گام نهادن به آخرت) آتش دوزخ جایگاه ایشان است.
انسانهای مادهگرا همانند چهارپایان میخورند و مینوشند؛ این تصویر نکوهیده تمام صفات و ویژگیهای انسانیت را نابود میکند و پرخوری و لذتجویی جنونآمیز حیوانی را در وجود انسان تقویت میکند به طوری که در این راستا هیچ زیبایی یا زشتی را مراعات نمیکند. لذتجویی در اوج خود که نه مسئولیتی برمیتابد و نه ارادهای از خود دارد؛ نه اختیاری، نه مانعی و نه وجدانی بر سر راهش میبیند. اما انسانی که اختیار نفسش را به دست دارد، چیزهایی را برمیگزیند که نزد خداوند پاکترین است، از ارادهای وام میگیرد که زیر بار فشار شهوت نمیرود و هلهلهی لذت جویی ناتوانش نمیسازد. چنین کسی تمام زندگی را سفرهی غذا تصور نمیکند و آن را فرصتی برای کامجویی بیهدف و بیمحابا نمیبیند که حلال و حرام را در یک ردیف قرار دهد. تفاوت انسان و حیوان در اینجاست که انسان دارای اراده و هدف است، از زندگی تصور خاصی دارد و بر اصول صحیح آن حرکت میکند. انسان هدفمند این مهم را از پدیدآورندهی حیات دریافت کرده است که اگر این صفت را از دست دهد مهمترین خصایص انسانیت را از دست داده است و از مهمترین مزایایی که خداوند به خاطر آن انسان را گرامی داشته است محروم مانده است. این تصویر واژگونه در مقابل حقیقتی قرار میگیرد که لازم است خوب دانسته شود و آن تأمل در پایان کار مادیگراها است؛ کسانی که در دنیا با اهداف حیوانی زندگی میکردند و در آخرت آتش در انتظار آنان شعلهور است:
اینان همان کسانی هستند که دنیا را بیش از آخرت دوست دارند و با کفر و عنادشان راه خدا را میبندند و میخواهند آن را مخدوش و منحرف نشان دهند:
«وَوَیْلٌ لِّلْکَافِرِینَ مِنْ عَذَابٍ شَدِیدٍ [*] الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا عَلَى الآخِرَةِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا أُوْلَئِکَ فِی ضَلالٍ بَعِیدٍ» [ابراهیم: ۲-۳].
وای بر کافران! که عذاب سختی (و مجازات شدیدی) دارند، (چرا که در چنگ خدای غالب بر هر چیز و مالک همه چیز گرفتارند. کسانی که زندگی دنیا را بر زندگی آخرت ترجیح میدهند، و مردمان را از راه خدا باز میدارند، و راه خدا را نادرست نشان داده و کج و معوجّ مینمایانند، آنان در گمراهی سخت و ژرفی گرفتارند.
ترجیح دنیا بر آخرت با برنامهی حق برخورد میکند اما اگر آخرت را برتری دهد چنین نخواهد شد؛ زیرا در این صورت دنیایش را اصلاح میکند و در استفاده از آن راه میانه میپیماید و جانب حق را نیز مراعات خواهد کرد. این است که هیچ تعارضی بین ترجیح آخرت و استفاده از دنیا پیش نمیآید. کسانی که دلهایشان به سوی آخرت هدایت شده است، دنیا را از دست نمیدهند بر خلاف چیزی که در افکار منحرفان وجود دارد. صلاح آخرت در سایهی دین الهی مقتضی صلاح دنیا است و ایمان به خدا به حسن خلافت بر روی زمین میانجامد و حسن خلافت در زمین یعنی آبادانی و بهرهمندی از پاکیهای دنیایی. زیرا در اسلام هیچگاه زندگی در انتظار آخرت تعطیل نمیشود بلکه زندگی با حق و عدالت و پایداری و طلب رضای خدا و مقدمهچینی برای آخرت اصلاح و تعمیر میشود. اما کسانی که زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح میدهند راه خدا را میبندند و مردم را از آن منحرف میکنند؛ در دایرهی کوچک منیت زندگی میکنند و هیچگاه از آن خارج نمیشوند.
این نوع گرایش و ادعا یکی دیگر از عوامل منازعه و درگیری است زیرا اهداف افراد همگرا و هماندیش را تنها به سمت اهداف مادی و بهره بردن از ثمرهی تلاشهای انسانی در دستیابی به لذایذ مادی سوق میدهد. در اینجا مفاهیم برادری و گذشت و همکاری و هر آنچه در دایرهی روابط انسانی جای میگیرد گم میشود و به جای آن انگیزههای نفاق و فرصتطلبی و سودگرایی وارد میشود؛ حقد و کینه قوت میگیرد و دستهای پنهان آن در تفرقهاندازی و خصومت روانی دایمی کارگر میشود و زمانی که قوانین حاکم بر روابط مردم کمرنگ شود حقد و کینه برجستهتر میشود. کافی است بدانیم اندیشهی مادی تنها بر اصل ماده در زندگی انسان حاکم است در نتیجه فکری موسوم به فکر مادهگرایی تاریخی را به وجود میآورد و به انحراف در تصور، نیرنگ در فهم و دروغ نسبت به حقیقت انسان پایان میپذیرد و سرانجام سرگرانی بدون راهنما و هدایت خالی از نور را به ارمغان میآورد. در پایان از خداوند متعال میخواهیم دنیا را در دستهای ما نه در دلهایمان قرار دهد و احساس نزدیکی نسبت به فقرا و نیازمندان را به ما عنایت کند تا به مسئولیتمان در قبال آنان عمل کنیم.
نظرات