یکسال با تمام پستی و بلندیهایش گذشت، برخی رخدادهای برای ما شیرین بود و برخی دیگر بسیار تلخ؛ اما آنچه تلخی آن بیش از همه احساس میشد و میشود، از دست دادن علما و شخصیتهای برجستهی یک ملت است که شاید کمتر بتوان خلأ رفتن آنان را پر نمود.
حضرت عبدالله بن عمرو بن عاص رضی الله عنهما گفت: از رسول خدا صلى الله علیه وسلم شنیدم که میفرمود: خداوند علم را با برچیدن آن از میان مردم نمیگیرد، بلکه با گرفتن (و مرگ) علما، علم را میگیرد و برمی چیند تا آنگاه که عالمی را باقی نمیگذارد و مردم، رؤسای جاهلی برمی گیرند که از ایشان سؤال میشود و آنان بدون آگاهی فتوا میدهند، خود گمراهند و دیگران را نیز گمراه میکنند. روایت بخاری (حدیث ۱۰۰).
در این مقاله، سعی بر آن است که از علما و شخصیتهای برجستهای که جامعه اهل سنت ایران در خلال سال ۱۳۹۱ از دست داد، یادی شود تا هم مردم با شخصیتهای آنان آشنا شوند وهم تشکر و سپاسی باشد برای خدمت مخلصانه آنها برای دین اسلام.
از خداوند متعال خواستاریم که آنان را با رحمت گستردهاش در برگیرد و در بهشت پهناور خود جای دهد به جامعهی اهل سنت ایران و خانوادههای آنان نعم البدل عنایت فرماید.
شیخ حسینی، دانشمندی از سرزمین فارس
شیخ سیدمحمد حسینی، استاد مدارس دینی اهل سنت جنوب، روز شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۱ به رحمت ایزدی پیوست.
سید محمد حسینی، سال ۱۳۵۳ چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتداییاش را در روستای قلات از توابع بخش اوز استان فارس و مقاطع راهنمایی و دبیرستان را در شهرهای اوز و بندرعباس گذراند. وی دانشنامهی لیسانس خود را در تهران اخذ کرد و موفق به گذراندن کارشناسی ارشد در رشتهی الهیات در تهران شد.
وی از سال ۱۳۷۸ استاد مدارس عالی دینی شهرهای اوز و خنج بود. از سال ۱۳۸۱ دچار بیماری طاقتفرسایی شد که با صبر و شکیبایی تا آخرین لحظات این بیماری را تحمل کرد و با صبری جمیل، توانست اجری عظیم را برای آخرت خویش ذخیره کند.
استاد بایجان آخوند قزل، عالمی مخلص از دیار ترکمن
استاد بایجان آخوند قزل، استاد حوزه علمیه نعمان سیمین شهر (کتوک)، پس از عمری مجاهده، در روز شنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۱ دار فانی را وداع گفت و به دیار باقی شتافت.
ایشان در سال ۱۳۰۴ (هـ ش) در حوالی «آجی یاب» در کشور ترکمنستان در خانوادهای متدین دیده به جهان گشود. تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش تا کلاس ششم به پایان رساند.
کودک بود که پدرش در زندان ضددینی نظام کمونیستی به شهادت رسید. در ۱۶ سالگی به علت اوج خفقان سیاسی و مذهبی نظام سوسیالیستی، به ایران مهاجرت نمود. ۲ سال واندی در دوره مکتب، نزد استاد «ملا قره توماج» زانوی تلمّذ به زمین نهاد. در سن ۱۹ سالگی وارد حوزه علمیه آخوندآباد (مرادبردی کنونی) شد و از استاد «عطا آخوند (چراغ مغصم) چوگان» و استاد «عزیز آخوند چوگان» کسب فیض نمود. در سن ۳۱ سالگی فارغ التحصیل شده و پس از چند ماه، بنا به دعوت استاد «مشهد آخوند ایری»، بانی حوزه علمیه نعمان کتوک، و مشورت اساتید خود، مسئولیت اداره حوزه و تدریس در آن را بر عهده گرفته، در سال ۱۳۳۵ شمسی رهسپار روستای کتوک شد، و به مدت ۵۵ سال با اخلاص کامل در تربیت شاگردان و ایجاد محیط مذهبی و روحیه دینی در بین عموم مردم منطقه، به روش عملی همت و تلاش والایی نمود.
زندگی بایجان آخوند قزل سراسر پاکی و تقوا بود. ایشان نمونهی بارزی از سلف صالح بود. ساده زیستی، زندگی بیتکلف، تواضع و فروتنی، اخلاص، غرق بودن در ذکر و عبادت و تلاوت، اخلاق نیکو و مجاهده فی سبیل الله و… زندگی صحابه را در نظر هر ملاقات کنندهای تداعی میکرد.
کاک عمر شاپری، دانشمند برجستهی کردستان
کاک عمر شاپری، از علمای اهل سنت کردستان و عضو شورای مدیریت و هیأت افتاء و قضاء مکتب قرآن، روز یکشنبه ۲۱ خردادماه ۱۳۹۱ بر اثر عارضهی ایست قلبی در سنندج درگذشت. ایشان از شاگردان نزدیک مرحوم کاک احمد مفتی زاده ـ رحمه الله- بود که از همان سالهای اولیهی فعالیت مکتب قرآن و دعوت اسلامی در کردستان حضور فعال و چشمگیری داشت.
منیب افشانی، عالم و شاعر برجسته بلوچ
مولانا عبدالغنی رسولی متخلص به منیب، از علمای صاحب نام بلوچستان و از ادیبان توانای زبان بلوچی بود که روز جمعه نهم تیرماه ۱۳۹۱، پس از سپری نمودن دوران بیماری طولانی مدت، دارفانی را وداع نمود.
مولانا عبدالغنی رسولی، در روستای افشان شهرستان سرباز متولد شد. تحصیلات ابتدایی را درحوزهی علمیهی عین العلوم گشت گذراند و پس از کسب فیض از محضر عارف فرزانه، حضرت مولانا عبدالواحد سیدزاده، برای گذراندن سطح بالاتری از علم، به پاکستان و هندوستان رفت. منیب، چند سالی را در جام ننگر هند در محضر مولانا ابراهیم بلوچ، به تحصیل پرداخت. بعد از آن یک سال را در محضر مولانا فضل احمد، در مظهر العلوم کده کراچی گذراند و سالی دیگر را در سند به شاگردی در محضر مولانا اسماعیل ذبیح گذراند و چهار سال دیگر را در پنجاب به نزد استاد مولانا مفتی محمد نعیم شاگردی نمود.
مولانا افشانی پس از فراگیری علم، به منطقهی خویش بازگشت و به امامت نماز جماعت و جمعه پرداخت و نیز مدرسهی علمیهی محمدیهی افشان را تأسیس کرده و به تدریس در آن مشغول گردید. ایشان در کنار علوم اسلامی و ادبی، دستی در طب گیاهی نیز داشت و به همین جهت به حکیم نیز معروف بود.
وی از ادیبان برجسته زبان بلوچی و فارسی بود. ترجمهی قرآن به بلوچی اثر ارزشمند وی میباشد. در شاعری ـ هم به بلوچی و هم به فارسی ـ مقام والایی داشت و همتراز مولانا عبدالله روانبد بود.
حافظ علی بیجارزهی، مترجم و نویسندهی جوان
مولوی حافظ علی بیجارزهی مدرس حوزه علمیه عین العلوم گشت، روز جمعه ۲۴ شهریور ۱۳۹۱ در بیمارستان بوعلی زاهدان دارفانی را وداع کرد.
وی در سال ۱۳۵۶ ش. در روستای گلشهر از توابع شهرستان ایرانشهر دیده به جهان گشود. پس از گذراندن تحصیلات دولتی، برای حفظ کلام الله مجید وارد حوزه علمیه مخزن العلوم خاش شد و آن را به پایان رساند و جهت تحصیلات تکمیلی حوزوی وارد حوزه علمیه عین العلوم گشت شد و در سال ۱۳۸۳ از همین مدرسه فارغ التحصیل گردید و به عنوان استاد شعبهی حفظ متعین شد. بعد از چند سال فعالیت در شعبهی حفظ، به تدریس کتب درسی روی آورد. کتابهای «غیر مقلدین را بشناسیم» و ترجمهی «نوشتن حدیث در زمان رسول الله صلى الله علیه وسلم» و «مقام والای امام ابوحنیفه در علم حدیث» از آثار اوست.
مولانا محمد یامدد، استاد برجستهی حدیث
مولانا محمد یامدد، شیخ الحدیث و استاد حوزه علمیه انوار العلوم خیراباد تایباد شامگاه سه شنبه (۹ آبان ۱۳۹۱) بر اثر عارضه قلبی در بیمارستان خاتم الأنبیاء تایباد، دار فانی را وداع گفت.
مولانا یامدد سال ۱۳۳۴ در روستای پلبند ـ تایباد متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهشان و نزد مرحوم «آخوند شیخ جامی» خواند و جهت فراگیری علوم دینی وارد «مدرسه علمیه مزار تربت جام» شد.
بعد از اینکه سه سال از محضر اساتید آنجا مستفید گردید، به مدت دو سال به «حوزه علمیه احناف خواف» رفت و از «جناب مولانا خواجه شمس الدین مطهری» استفاده نمود. و در سال ۱۳۵۲ به پاکستان رفت و به مدت ۸ سال از علمای آن مناطق بهرهی علمی برد و از جامعه نیوتاون فارغالتحصیل شد و به منطقهاش بازگشت و به حوزه علمیه انوار العلوم خیر آباد رفت و به تدریس علوم دینی مشغول شد و به مدت ۳۰ سال به تدریس علوم دینی پرداخت. ایشان از اساتید برجستهی حدیث آن حوزه بود.
مولانا عبدالواحد مرادزهی، دانشمندی متواضع
مولانا عبدالواحد مرادزهی مدیر حوزهی علمیهی دارالهدی اسماعیلآباد خاش پس از طی دوران بیماری، شامگاه پنج شنبه، ۱۸ آبانماه ۱۳۹۱، درگذشت.
مولانا عبدالواحد مرادزهی در سال ۱۳۲۴ هـ. ش دیده به جهان گشود و پس از آموختن علوم ابتدایی در زادگاهش، برای فراگیری علوم دینی به پاکستان رفت.
ایشان علوم دینی را در دو مدرسه «دارالهدی» تیدی خیرپور در استان سند و نیز مدرسه «بدرالعلوم» رحیم یارخان استان پنجاب فرا گرفت و از محضر علمای مشهور و بزرگواری همچون شیخ القرآن مولانا عبدالغنی جاجروی، شیخ الحدیث مولانا غلام قادر، مولانا امدادالله، مولانا بلال- رحمهم الله- و تعداد دیگری از علمای منطقه کسب فیض نمود و در سال ۱۳۴۹ از حوزه علمیه «بدرالعلوم» رحیم یارخان فارغ التحصیل شده و در همان سال به وطن بازگشت.
در سال ۱۳۵۰ در حوزه علمیه دارالهدی اسماعیل آباد خاش، که توسط برادر بزرگوارش (مولانا عبدالرحیم مرادزهی- رحمه الله-) تاسیس شده بود، مشغول تدریس و فعالیت شد.
مولانا عبدالواحد مرادزهی- رحمه الله- دارای اخلاق بسیار پسندیده و صفات بارز منحصر به فردی بود. از مهمترین ویژگیهای اخلاقی ایشان میتوان به تواضع، اجتناب از شهرت طلبی و تظاهر، عبادت و پرهیزگاری و تلاش زائدالوصف در جهت پیشرفت حوزه علمیه دارالهدی اشاره نمود.
ایشان همچنین علاوه بر مشغولیت تدریس علوم دینی، در زمینه رفع اختلافات مردمی و ایجاد اتحاد و صلح در بین اقشار مختلف جامعه فعالیت بسیار زیادی داشت.
مولانا عبدالله براهویی، جوانی دعوتگر
مولوی عبدالله براهویی، از علمای اهل سنت زاهدان و از دانشآموختگان عین العلوم گشت، روز جمعه، ۱۳ بهمن ۱۳۹۱ توسط افرادی ناشناس ترور شد.
مولوی عبدالله براهویی، علاوه بر تدریس در چند مکتب سطح شهر زاهدان، امامت یکی از مساجد اهل سنت واقع در خیابان بدر زاهدان را نیز بر عهده داشت و به تعلیم قرآن و آموزش احکام دینی به فرزندان مسلمان مشغول بود.
یحیى صادقوزیری، آخرین وزیر سنی مذهب ایران
یحیی صادقوزیری، آخرین وزیر سنی مذهب ایران و آخرین وزیر دادگستری دورهی پهلوی به سن صد و یک سالگی، روز چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۱ در بیمارستان دی تهران درگذشت.
یحیی به تاریخ ۱۸ مهر ۱۲۹۰ خورشیدی در خسروآباد سنندج متولد شد. اعضای خاندان صادقوزیری در حکومت قاجارها دارای مقامهای دولتی مختلفی بودند.
یحیی صادقوزیری در سال ۱۳۰۶ وارد دبیرستان شد و در سال ۱۳۱۳ به دارالفنون راه یافت. در دارالفنون با معلمهایی همچون نصرالله فلسفى، جلال همایى و… آشنا گردید. سپس وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد. از استادان معروف وی در دانشکده حقوق مى توان به این افراد اشاره کرد: سنگلجى، کریم سنجابى، تقى نصر، محمد مشکاة، متین دفترى و على حائرى. مهر سال ۱۳۱۶ پس از لیسانس، وارد دانشکده افسرى گردید و به عنوان افسر مالیه، به هنگ ۲۸ پیاده کردستان رفت. مهرماه ۱۳۱۸ در تبریز دادیار درجه دوم دادسرا، اواسط آبان۱۳۲۰ دادیار دادسراى کرمانشاه و سپس دادستان کردستان و اردیبهشت ۱۳۲۵ دادیار تهران و مامور بازرسى نخست وزیرى – قوام - شد. به اصرار رزم ارا در مسند قضاوت بین قاضى محمد و حکومت وقت ایران نشست. هنگام بازگشت به تهران و ارائه گزارش کار به پیرنیا، به بازپرسى دیوان کیفرى منصوب شد. به دستور قوام و اللهیار صالح به عنوان دادیار تهران مامور خدمت دادگستری در نخست وزیری یا نماینده مخصوص شد. صادقوزیرى در دادسراى دیوان کیفرى به بررسى قضاوت درباره پروندههاى مختلف رشوه، اختلاس، سوء استفاده، شکایات و… پرداخت. پس از تیر ۱۳۳۱ با تغییر کابینه به عنوان بازپرس به دادسراى تهران منتقل گردید. سال ۱۳۳۴ که سپهبد زاهدى از نخست وزیرى کناره گیرى کرد و حسین علا به عنوان نخست وزیر مامور تشکیل کابینه شد به دستور شاه از طرف دادگستری، مامور رسیدگی به وضع گمرک شد. بعد از طرف اسدالله علم – وزیر کشور – بازرس شهردارى تهران گردید و هنگامی که دکتر على امینى وزیر دادگسترى بود، به معاونت اول دادستانى منصوب شد.
سال ۱۳۳۵ نخست متصدى امور دادسرا و سپس در سال ۱۳۳۷ به دادستانى دیوان کیفر منصوب شد و سال ۱۳۳۸ مجددا به دستور شاه در تهیه گزارشى به کابینه از جریان پرونده مربوط به شرکت گوشت تهران مامور دادگستری شد. اوایل سال ۱۳۳۹ ابتدا به سمت مستشار دیوان کشور و پس از کابینه اقبال و شریف امامى، در ایام نخست وزیری على امینى در سال۱۳۴۰ دادستان دادگاه انتظامى قضات شد. اواخر تیر ۱۳۴۱ در دوره نخستوزیری اسدالله علم، حکم مدیریت بازرسی کل کشور به او ابلاغ شد، اما صادقوزیری از پذیرش آن امتناع کرد. اواخر سال ۱۳۴۱ در زمانی که دکتر محمد باهری به وزارت دادگستری منسوب شده بود، صادق وزیری به عنوان اعتراض باز هم از پذیرش پست قضایی ابلاغ شده از سوی باهری خودداری کرد. به خاطر این اعتراضها سرانجام در۱۸ آبان ۱۳۴۴ با ابلاغ وزیر، صادق وزیرى منتظر خدمت و ارتباط وی با دادگسترى قطع شد و تا سال ۱۳۴۶ خانه نشین گردید.
او در سال ۱۳۵۱ به عنوان کارمند دادگستری ایران بازنشسته شد. از کانون وکلای دادگستری پروانه وکالت گرفت، اما هیچ وقت وکالت کسى را قبول نکرد و به عنوان وکیل در هیچ دادگاهى حاضر نشد.
اول دی ۱۳۵۷ شاپور بختیار از او برای پذیرش وزارت دادگستری دعوت به عمل آورد. صادق وزیری با تماسهای مکرر بختیار و درخواست قضات و دوستانش از جمله احمد حاج سیدجوادی، دکتر باقر عاملی، فتحالله بنیصدر و… روبهرو شد و به این درخواست پاسخ مثبت داد و در روز معارفه کابینه به محمدرضا پهلوی حضور یافت.
پس از رأی اعتماد مجلس به دولت بختیار و خروج محمدرضا پهلوی از ایران، صادق وزیری از مقام خود استعفا داد که در تاریخ سیاسی معاصر، این استعفا را یکی از عوامل مهم سقوط کابینه بختیار میدانند.
در ماههای پس از انقلاب ۱۳۵۷ با شروع ناآرامیهای کردستان او عضوی از هیأت حسن نیت دولت مهندس بازرگان بود. در سال ۱۳۵۹ مدتی درتدوین شورای قانون اساسی هم فعالیت داشت. پس از آن پیشنهاد استانداری کردستان را رد کرد و به طور کلی از صحنه اجرایی و سیاسی کنار رفت و سکوت پیشه کرد.
نظرات
همراه
04 اردیبهشت 1392 - 06:08انا لله وانا اليه راجعون ضمن تشكر وقدرداني از زحمات برادر عزيز حسين بر، كه ياد آوري زيبايي را به ذهنمان آوردند.
صلاح الدین.عباسی/مهاباد
06 اردیبهشت 1392 - 07:32مکتوب کردن این آمار و رویدادها را بسیار جالب یافتم. امید است نوشتار و مکتوب کردن چنین مسایلی سر لوحه کارهایمان قرار گیرد ئ بشود آمارهای دقیقی از ابعاد متفاوت اهل سنت تهیه و ارائه کرد
سعيد انصاري
07 اردیبهشت 1392 - 03:53خدا همه شان را مورد رحمت و آمرزش قرار دهد. خداوند متعال به ملت سرفراز اهل سنت ايران نعم البدل عنايت كند و علما و بزرگاني را در قيد حيات هستيد، طول عمر به همراه سلامتي عنايت فرمايد
محبوبه ايماني
24 اردیبهشت 1392 - 04:59واقعا اهل سنت نياز دارند كه وفيات علما و مشاهير آنان مكتوب شود به صورت يكجا تا بتوان هم آن را شناخت و ... علما سرمايههاي امت اسلامي هستند كه بايد قدرشان را دانست و براي رفتگان دعاي آمرزش خواست. اميدوارم كه از اين پس سالانه رفتگان اهل سنت يك جا گرد آورده شوند و همچنين اگر رخ دادهاي مهمي كه براي اهل سنت رخ داده، به صورت سالنامه جمع شود مناسب است. به اين برادر عزيز كه اين كار را انجام داده دست مريزاد مي گويم و برايشان توفيق موفقيت در كارهايشان دارم و اميد وارم كه كارهاي خود را در معرفي مشاهير و علماي اهل سنت استمرار دهد.