دکتر جلال جلالیزاده
در اولین جلسه پویش حمایت از خاتمی که آبانماه برگزار شد، دوست و برادر همدردم آقای دکتر توفیقی مطلبی با عنوان"مردم از خاتمی معجزه نمیخواهند" ارائه داد که در آن با تشریح وضعیت بغرنج و اسفبار مناطق کردنشین و اهل سنت و یادآوری رنجهایی که مردم ستمدیده این دیار از دیرباز متحمل شده اند و در دوران سیاه مهرورزی به اوج خود رسیده است از خاتمی برای پایان بخشیدن به این همه درد و رنج تبعیضهای قومی و مذهبی دعوت به حضور در صحنه انتخابات ریاست جمهوری دهم نمود که خوشبختانه با پاسخ مثبت ایشان به همه نخبگان و دلسوزان، بارقههایی از امید به نجات و پایان شوربختیها پدیدآمده است.
برای جلوگیری از اطاله کلام و بهره مندی هرچه بیشتر از زمان کوتاهی که در اختیار بنده قرار گرفته است از تکرار مکرر حدیث تلخ آنچه که در این مرز و بوم برقومیتهایی مانند کردها و بلوچها و مذاهبی نظیر تسنن روا داشته میشود، درمیگذرم و سخن خود را از همانجائیکه دکتر توفیقی با گفتن این جمله که "آنچه که گفته است تنها مربوط به دوران دعوت بوده است و انشاءالله پس از قبول کاندیداتوری از سوی آقای خاتمی باید با برنامهریزی دقیق و عملیاتی از تکرار اشتباهات گذشته جلوگیری نمود و توان و راندمان اصلاحات را افزایش داد" آغاز میکنم. البته در کنار بیان و مشاهده همه دردها و بحرانها نمیتوان از زندانیان سیاسی کرد یادی نکرد که هر روز با نشان دادن برگههای اعدام و احتمال اجرای آن روح و روان آنان، دوستان و خانوادههای اشان را جریحهدار میکنند و یا اهانت به مقام مقدس دانشگاه و برخورد و آزار دانشجویان را به فراموشی سپرد.
آری اینک زمان به سرعت در حال سپری شدن است و برخلاف تصور عدهای که سادهانگارانه فکر میکنند با آمدن آقای خاتمی کار تمام شده است، همه چیز تازه آغاز شده است و در بازی نابرابری که رقیب با ستاندن همه مجاری ارتباطی ما با مردم و دنیایی از فریب،تهمت و توطئه بر ما تحمیل کرده است با ید برای رسیدن به پیروزیی که مهمترین ویژگی آن نه در رسیدن به قدرت و صندلیهای ریاست که در نجات ملک و مملکت و دین و دنیای مردم است چارهای اندیشید و طرحی نو درانداخت.
آنچه که جناب آقای خاتمی در تبیین برنامه اصلاحات به آن اشاره نمود غلبه بر 3 بیماری مزمن استبداد،استعمار و عقب ماندگی بود که بدون شک درمان آن نیز چیزی جز خواسته تاریخی ملت ایران در تحقق رویای یکصدساله آزادی، دمکراسی و پیشرفت نیست.
البته تشخیص این دردها و ارائه راهحلهای کلی گرچه در جای خود مهم و لازم است اما همه داستان نیست و ارائه راهکارهای مفید،جزیی،عملیاتی و امروزی و همچنین تعین و تبین نقشه راه برای رسیدن به این اهداف از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و میتوان گفت به همان نسبتی که مدعیان حل این مشکلات قادر به ارائه برنامههای عملیاتی و واقعبینانهتر و قابل فهم و درک برای مردم باشند از اقبال عمومی بیشتری نیز برخوردار خواهند شد.
یکی از مشکلات مبتلا به کشور که از دیرباز تاکنون یکپارچگی و همبستگی ملی را تهدید نموده و از آن بعنوان یکی از موانع اصلی عدم تحقق دمکراسی در ایران نیز میتوان یاد نمود، مدیریت غلط مسائل مرتبط با قومیتها و مذاهب کشور بخصوص اهل سنت بوده است. علیرغم تصریح اسلام بر برابری همه انسانها و به رسمیت شناختن اقوام گوناگون و معرفی این تنوع بعنوان یک فرصت و همچنین تاکید قانون اساسی بر برابری حقوقی آحاد ملت ایران(بغیر از استثنا سئوال برانگیز ممنوعیت غیر شیعهها برای کاندیداتوری ریاست جمهوری) متأسفانه در سایه تنگنظریها و قوانین نانوشته، امروزه شاهد محرومیت بخش چشم گیری از شهروندان ایران در بهره مندی از فرصتهای برابر برای برخورداری از منزلت اجتماعی، ثروت اندوزی مشروع و حضور در ساختار قدرت هستیم که عملا جامعه و نظام سیاسی موجود را با سم مهلک تبعیض و ستم مواجه نموده است. این معضل اساسی که اتفاقا ریشههای داخلی نیز دارد در مقاطعی زمینههایی برای جلب مطامع بیگانگان و دخالتهای آنا را نیز ایجاد کرده است.
اینک مایلم بدور از مصلحت پرستیهای معمول و تنها از سر دلسوزی و علاقه به اصلاح نظام و کشور به اطلاع برسانم که وضع موجود که آکنده از تبعیض و نابرابری در حق اقوام و مذاهب است به هیچ وجه قابل تداوم نیست و باید اذعان نمایم علیرغم همه تلاشها و اقدامات مفید دوران اصلاحات تکرار همان شعارها و برنامهها نیز در جلب نظر و تامین خواستههای آنان موثر نخواهد بود.زیرا اینک زمانه دیگری است و با گذشت دوازده سال از آن ایام و در سایه وقایعی که اتفاق افتاده است و بمباران تبلیغاتی دهها ماهواره و هزاران سایت اینترنتی سطح توقعات مردم و مطالبات به حق آنها به شدت افزایش یافته است و در عین حال دولت مهرورز نهم همه رشتهها را پنبه کرده است.
جناب آقای خاتمی و برنامه ریزان و مشاوران ایشان باید درک کنند که دیگر نمیتوان با ارائه چند شعار جذاب مبنی بر اصالت ایرانی اقوام و یا برادر بودن شیعه و سنی و درج عناوین کلی ذیل سرفصلهای مبهم و بی ربط به کسب رای کردها و ترکمنها و بلوچها و عربها و...امیدوار بود و در سایه نگاه مرکز پیرامون انتظار داشت که تنها با قرار دادن آمپلی فایرهایی در تهران و نصب بلندگوهای آن در مناطق قومی و مذهبی مردم را به جوش و خروش درآورد.
شکی نیست که در میان کاندیداهای مطرح در جبهه اصلاحات هیچ چهره ای به اندازه آقای خاتمی در میان اقوام و مذاهب محبوبیت و پایگاه اجتماعی ندارد اما این به تنهایی کافی نیست زیرا موانعی که در مسیر اصلاحات با هدف کاهش اثربخشی اقدامات مفید آفریدند و آنچه که در دوران موسوم به اصولگرایی بر سر آنان آورده اند اساسا منجر به قهر قومیتها و پیروان اهل سنت با صندوقهای رای و کاهش امیدشان به حل مسالمت آمیز مشکلاتشان شده است که کاهش شدید مشارکت مردم در چند انتخابات گذشته در مناطقی مانند کردستان خود شاهدی بر این مدعاست.
جان کلام اینکه اگر اصلاح طلبان خواهان رای و اقبال اقوام و مذاهب برای تضمین یکپارچگی ایران ، حفظ همبستگی ملی و تحقق دمکراسی هستند باید در درجه اول برای بازسازی اعتماد از دست رفته آنان ستاد انتخاباتی خود را بگونه ای طراحی نمایند که مینیاتوری از دولت آینده را نمایان سازد و با استفاده از چهرههای مقبول ، خوش نام و شناخته شده نشان دهند که از تابوی عدم استفاده از قومیتهای گوناگون و اهل سنت عبور کرده اند و دولت آینده اصلاحات در سطوح ملی و محلی خالی از نخبگان و شایستگان اقوامی مانند کردها ،بلوچها و عربها و اهل سنت نخواهد بود و در برنامههایی که ارائه میدهند بصورت شفاف و صریح ضمن اشاره به به تبعیضها و ستمهایی که در گذشته شاهد آن بوده اند با ارائه راهکارهای عملی، شفاف، کیفی ، قابل سنجش و ارزیابی دقیق حسن نیت خود برای حل ریشه ای مشکلات در سه بخش نادیده گرفته شدن هویت قومی آنان، توسعه نیافتگی شدید محل زندگی اشان و محروم شدن ناحق از حضور در ساختار قدرت را نشان دهند.
*متن فوق سخنرانی دکتر جلال جلالیزاده در مراسم دومین پویش حمایت (موج سوم) از خاتمی است که در مورخ 11/12/87 در سالن "اریکه ایرانیان" برگزار شد.
نظرات