نویسنده: طارق سویدان
برگردان از عربی به فارسی: مرحوم اسکندر محبوبی‌راد

در شماره‌ی پیشین – که قبلاً در سایت درج شده است- گفتیم که تبدیل انسان به «فردی صالح و فعال» هدف برنامه‌ی تحول‌آفرین اسلام است و این هدف نیز فقط با حرکت بر محور برنامه‌ای تربیتی، اجتماعی و تبلیغاتی جامع و منسجم میسر گردد. برای تبدیل انسان به فردی صالح و فعال باید پنج محور از محورهای شخصیتی انسان تغییر در بینش و نگرش، گرایش، مهارت و کارآیی، رابطه و الگو است.
در مقاله‌ی پیشین یکی از انی محورها یعنی «تغییر در بینش و نگرش» و نقش تبلیغات دینی در آن را شرح دادیم و اینک به محورهای دیگر می‌پردازیم و با محور تغییر در گرایش و علاقه آغاز می‌کنیم.
تغییر علاقه

1-آسان‌ترین راه آگاهی از گرایش و علاقه هر فردی آن است که در می‌یابیم او اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند. برای نمونه باید از این آگاهی یابیم که آن فرد اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند. برای نمونه باید از این آگاهی یابیم که آن فرد اوقات فراغتش را در کدام یک از زمینه‌های ورزشی، مطالعه رفتن به بازار، فعالیت‌های جوان‌پسند، کامپیوتر، دعوت یا غیره سپری می‌کند.

2- توجه انسان به هر چیزی، منعکس‌کننده‌ی اندیشه و نگرش او به نقشی است که او در زندگی برای خود تعریف کرده و آرمان‌ها و اهدافی است که او برای خود در نظر گرفته‌است.

3- آنان که آرمان‌خواه و فعال و سازنده و مثبت هستند، بیشتر توجه آنان به مسایل مفید معطوف است، اما آنانی که در حاشیه هستند، وقت خود را به توجه به مسایل بیهوده تلف‌ می‌کنند.

4- درک انسان از ارزش وقت و این که «وقت یعنی زندگی» و این که این فهم تا چه اندازه در وجود فرد تعمیق یافته باشد، موجب می‌شود که علاقه و توجه فرد به سوی مسایل مفید و مثبت معطوف شده و چنین فردی حاضر نمی‌شود وقت خود را در کارهای مفید تلف کند.

5- روشن بودن اهداف زندگی حتی اهداف کوتاه‌مدت انسان بر گرایش‌های فرد اثرگذار است، از همین‌رو آنانی که به اجرای یک پروژه‌ی اقتصادی یا کار تجاری علاقه دارند، توان و وقت خود را در جهت بررسی و آماده‌سازی مقدمات آن‌ها سپری می‌کنند و این گرایش دغدغه خاطر آنان می‌شد؛ اما کسی که هدف یا برنامه‌ای ندارد، اوقات فراغتش را در اکثر موارد در کارهای بیهوده می‌گذراند.

6- بی‌گمان جدیت جامعه یا جایی که فرد در آن کار یا تحصیل می‌کند و حتی جدی‌بودن دوستان و خانواده بیشتر اوقات بر جدیت و واقعی‌تر بودن گرایش ها و فعالیت‌های فرد اثرگذار است.

7- تبلیغات به ویژه تبلیغات دینی باید در جهت‌دهی به گرایش‌های مثبت افراد به ویژه جوانان مؤثر می‌باشد. این امر نیز می‌تواند در کانال‌های زیر تحقق یابد:

الف: تمرکز بر تبلیغ «اهمیت وقت و ارزش آن» و این که وقت ارزشمندترین چیزی است که انسان در اختیار دارد و ضایع و تلف‌کردن ان در حقیقت هدردادن و تلف‌کردن زندگی است.

ب: تشویق افراد بر گرایش به سوی کارها و امور مفید و آموزش استفاده بهینه از اوقات به جوانان به ویژه آموزش آنان به اهمیت و ارزش مطالعه.

ج: هشدار به افراد نسبت به همنشینی با افراد وقت‌گذران و فاسد و تشویق افراد به همنشینی و دوستی با افراد جدی و سازنده که این نکته یکی از اساسی‌ترین راه‌های تغییر گرایش‌ها در افراد است.

د: آشنا کردن افراد با الگوهای زنده یا از دنیا رفته‌ای که در یکی از عرصه‌های زندگی، مثبت بوده و نماد یک ویژگی و صفت سازنده بوده یا هستند. الگوگیری از رفتار و کردار و بینش و منش آنان و این‌که گرایش آنان بر زندگی‌شان و زنگی دیگر انسان‌ها چه تأثیری داشته، یکی دیگر از وظایف تبلیغات دینی و نیز تغییر در افراد به سوی رسیدن به هدف «انسان صالح فعال» است.

تغییر مهارت

1- مهارت فرد یعنی کارایی و توانایی وی در علم، هنر یا فنی از فنون. در بیشتر اوقات این کارایی به گرایش و علاقه و میل فرد بستگی دارد، هر چند که برخی از مردم نیز هستند که کاری را بسیار عالی انجام می‌دهند، اما آن را دوست ندارند.

2- اندکی از افراد هستند که از مهارت و کارایی فطری و خدادادی برخوردارند و آن را بدون تلاش یا یادگیری از دیگران آموخته‌اند، اما این افراد در میان مردم بسیار کم و اندک هستند.

3- بیشتر مردم مهارت‌های خود را از راه آموزش و تمرین و عادت بر آن و در طول سال‌ها یاد می‌گیرند و پس از این مدت است که انجام این امور برای آن‌ها بسیار آسان خواهد بود.

4- مهارت‌های هر انسانی می‌تواند زبانی مانند نوشتن، سخنرانی، شعر و ادبیات و مانند آن‌ها باشد یا این‌که بدنی و حرکتی مانند ورزش‌های بدنی یا هنری مانند نقاشی، خوانندگی، بازیگری و مانند آن‌ها یا علمی مانند اختراع و دانش علوم کامپیوتر و دیگر مهارت‌های موجود در جهان باشد.

5- هرگاه مهارت فردی افزایش یابد، پنجره‌های تازه‌ای از توان تولیدی در وجودش باز می‌شود و اثرش در میان مردم بیشتر و روابطش با دیگران گسترده‌تر و مؤثرتر می‌گردد و درهای روزی تازه‌ای که پیش از آن به رویش گشوده نبود، به رویش باز می‌گردد.

6- رشد مهارت‌های تازه و به‌روز کردن و تقویت آن نیازمند وقت و تلاش پی‌درپی و مداوم است و می‌تواند بخشی از اوقات انسان را به خود اختصاص دهد، بنابراین زمانی برای وقت‌کشی و تنبلی و مشغول‌شدن به کارهای بیهوده باقی نمی‌ماند.

7- برای همین منظور نگاه تبلیغات به ویژه تبلیغات دینی باید به سمت تشویق آموزشی و فراگیری مهارت‌های تازه و رشد مهارت‌های موجود افراد و توسعه آن‌ها سوق یابد.

8- مضاف بر این، باید برنامه‌های مستقیم و رو در رو یا غیرمستقیمی برای افراد ترتیب داده‌شود تا آنان به یادگیری مهارت‌های معین و راه کسب و آن‌ها و رشد و توسعه و راه‌های بهره‌گیری از آن‌ها تشویق شوند؛ یا میزان تأثیر این مهارت‌ها بر تغییر مثبت در زندگی انسان یا توسعه‌ی هر جامعه‌ای یا حجم سودی که انسان‌ها در گذشته یا حال از آن کسب کرده‌اند، برای عموم بازگو شود.

9- تعیین جایزه یا برگزاری مسابقاتی که رشد مهارت‌ها یا علاقه افراد به مهارت‌ها را افزایش و گسترش دهد، زیرا این امور علاوه بر نکات مثبتی که پیش از این به آن‌ها اشاره شد می‌تواند افراد را از فساد و انحرافی که به سبب بیکاری و همنشینی با افراد فاسد و وقت‌گذران در وجود آن‌ها ریشه می‌دواند، دور سازد.
توسعه مهارت‌ها و رشد و گسترش آن‌ها در میان جوانان، سرآغاز توسعه امت و رشد افراد جامعه و حفاظت از جوانان امت اسلامی در برابر انحراف و تلف‌شدن توانایی‌های آنان است.

تغییر رابطه
محور چهارم در تغییر انسان و تبدیل به «افرادی صالح و فعال» رابطه‌هاست.
این جمله معروف ‌است که انسان‌ها از اطرافیان خود تأثیر می‌گیرند. در این میان جوانانی که به ویژه از مصونیت‌های تربیتی یا فکری عمیقی بهره‌مند نیستند، تأثیرپذیری آنان از اطرفیان و محیط بسیار زیادتر است، از همین‌رو تأکید می‌گردد که تغییر در رابطه‌ها می‌تواند یکی از محورهای اساسی تغییر انسان‌ها باشد. به همین منظور باید توجه داشته‌باشیم که:

1- محیط اطراف تأثیر زیادی بر رفتار و منش انسان‌ها دارد و بسیاری از مردم عادت‌ها و صفات پسندیده یا ناپسند را با تقلید از اطرافیان خود فراگرفته‌اند.

2- انسان اندیشه و گرایش و عقیده را نیز از اطرافیان کسب می‌کند، زیرا انسان بر فطرت پاک متولد می‌شود و این پدران و مادران هستند که آن‌ها را به آیین یهودیت، مسیحیت یا دیگر آیین‌ها درمی‌آورند. با بزرگ‌شدن انسان، اثرگذاری پدر و مادر کم و کم‌تر و تأثیر دوستان بیشتر می‌گردد و با گذشت ایام پسران و دختران اندیشه‌های و گرایش‌ها و مهارت‌های گوناگون را از اطرافیان خود می‌آموزند.

3- از مهم‌ترین ابعاد تربیتی آن است که والدین و مربیان یقین حاصل کنند که فرزندانشان یا افراد زیر آموزش و تربیت آنان با افراد صالحی تعامل و رابطه دارند و (به صورت نامحسوس) روابط اولاد یا شاگردان خود را با افرادی که از نظر دینی و اخلاقی و فکری مورد اعتماد هستند، نزدیک‌تر سازند. از نظر من این امر بسیار مهم‌تر از یاد دادن سوره‌ای از قرآن به فرزندان یا شاگردان بدون آموختن‌ معانی آن به آ‌ن‌هاست.

4- از همین‌رو، نقش تبلیغات دین در توضیح اهمیت این موضوع یعنی دوستی و رفاقت با افراد و آموزش معیارهای همنشینی و دوست‌یابی بسیار مهم و حساس است.

5- جامعه نیز نقش مهمی در ایجاد مراکزی جهت تقویت این بعد از زندگی افراد به ویژه جوانان دارد و تأثیرگذاری فعالیت‌هایی که پسران و دختران جوان در آن مشارکت دارند و نیز دوستانی که آنان را در برگرفته‌اند در اخلاق و منش و کردار و بینش افراد تأثیر فراوان دارند.

6- وظیفه‌ی تبلیغات به ویژه بخش دینی آن، تبیین و تشریح تأثیر روابط با افراد نیکوصفت یا بدکردار و معیارهای انتخاب و گزینش دوستان و همنشینانی صالح و سازنده و شرکت در فعالیت‌های اجتماعی و مراکز رشد مهارت‌ها و فنون افراد و گروه‌های تربیت‌کننده رهبران آینده‌ی جامعه‌ی اسلامی و تشویق سفرهای دسته‌جمعی و مفید و ارایه‌ی جایگزین مناسب و مثبت برای فعالتی فاسد و فسادانگیز و ابداع روش‌های جدید در آموزش روش ایجاد روابط سازنده و تأثیرگذاری مثبت بر مردم و دوری از تأثیر منفی و سلبی بر آنان به جوانان و آموختن هنر بهره‌گیری از اوقاتی که جوانان در میان جمع حضور دارند در راستای تبادل منافع میان افراد مختلف، است.
در پایان باید این نکته را یادآور شویم که هر تلاشی که خانواده در راستای ایجاد رفتار و اخلاق و عقیده درست در فرزندان به کار می‌گیرد، ممکن است با وجود روابط ناسالم از بین برود و نابود شود، بنابراین این عنصر یعنی ایجاد روابط سالم، تأثیر بسیار زیادی بر جوانب دیگر امور تربیتی دارد.