قضاوتم در این مقاله بر اساس ظاهر و آنچه در صحنه‌ی عمل روی داده می‌باشد و نیات افراد و گروه‌ها را به قضاوت الهی می‌سپارم. 

یکی از برکات و فواید برکناری محمد مرسی تبدیل شدن میدان رابعه‌ی عدویه؛ سایر میادین و خیابان‌های مصر به مکانی جهت دعوت و تبلیغ دین الهی و رساندن تئوریک و عملی این پیام سعادتبخش به جهانیان می‌باشد. پیامی که از طریق رسانه‌های جمعی به سراسر جهان مخابره شده و به گوش جهانیان می‌رسد تا جمعی از مسلمانان گواه و حجتی بر دیگران باشند. 

وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ؛ و همچنین‌ شما را امتی‌ وسط گردانیدیم‌ تا بر مردم‌ گواه‌ باشید. (بقره/۱۴۳)

این امت وقتی که راه افراط و تفریط را نپیموده و خویش را از گرداب اختلافات و نزاع‌های تفرقه افکن برهاند و بر‌‌ همان منهج پیامبر (ص) و یاران باوفایش قدم بردارد می‌تواند شاهد؛ گواه و الگویی عملی و اتمام حجتی بر جهانیان باشد. 

معترضین، معتصمین و حامیان محمد مرسی با اصرار و پافشاری بر حقوق خویش و ظلم ستیزی به منزله‌ی الگو و سرمشقی برای جامعه‌ی بشری با ادای شعائر و شرایعشان، ثبات و پایداری؛ ادای نمازهای پنجگانه و تراویح در صفوف منظم و منسجم با وجودی که مظلومانه و با زور اسلحه، حق شرعی و قانونیشان سلب شده، همچنان بر قواعد دموکراتیک که مطابق آن صاحب حق شده بودند، پایبندند. 

با وجودی که مظلومان کشته دادند و در نماز صبح از پشت مورد اصابت گلوله واقع شدند (در مسجد مصطفی مقابل گارد ریاست جمهوری) و در نماز تراویح با گاز اشک‌آور و گلوله‌های پلاستیکی (میدان رمسیس) ارتش مواجه شدند از راه مسالمت‌جویانه عدول نکرده و به تخریب و آتش زدن اماکن عمومی روی نیاوردند. 

با تنظیمات و تشکیلات منسجم مانند بیمارستان میدانی، افطاری‌های روزانه با عذرخواهی از ساکنان و اهالی میدان رابعه عدویه و قول به جبران ضرر و... توانسته‌اند در حد توان الگو و سرمشقی از میانه‌روی اسلامی را در معرض قضاوت جهانیان بگذارند. 

چنین اتفاقاتی هر چند ممکن ناخوشایند باشد؛ خواب را از چشمان برباید و اذیت وآزارهای فراوانی را متوجه تمامی آزادیخواهان نماید، ولی به طور حتم سنتی از سنن الهی در راستای استقرار نظام توحیدی و برچیده شدن حاکمیت طاغوت می‌باشد. 

وَعَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ؛ و چه‌ بساچیزی‌ را ناخوش‌ داشته‌ باشید، در حالی‌ که‌ آن‌ به‌ سود شما باشد. (بقره/۲۱۶) 

قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ﴿١٣٧﴾ هَـٰذَا بَيَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِينَ؛ پیش از شما ضوابط و قواعدی بوده است پس در زمین به گردش بپردازید و بنگرید که فرجام تکذیب کنندگان چگونه گشته است. این (قواعد و ضوابط ثابت) روشنگری است برای مردمان و مایه‌ی رهنمود وپندپذیری پرهیزگاران است. (آل عمران/۱۳۷، ۱۳۸)

تأملی در شعار‌ها و بیانات داعیان و مجریان میدان رابعه‌ی عدویه که بیشتر آیاتی از سوره‌ی آل عمران می‌باشد مرا به فکر وا داشت تا با نگاهی به این سوره، درس‌های فرا زمانی و فرا مکانی را که می‌توان از قرآن کریم گرفت در حد توان بیان دارم: 

از وقتی که متوجّه شدم ما مسلمانان از نظر پروردگار بهترین امّت به‌ حساب می‌آییم، خوشحال بودم و در پوست خود نمی‌گنجیدم و بدان افتخار می‌نمودم؛ ولی علّت آن را نمی‌دانستم و به راز این برتری پی نبرده بودم تا پس از مراجعه‌ی به قرآن آن را فهمیدم. حال باید پرسید علّت این انتخاب چیست؟ این سؤالی است که ممکن است ذهن مخاطبان و به ‌خصوص افرادی را که بیرون از دایره‌ی اسلام هستند به خود جلب کند. چرا بایستی مسلمانان به ‌عنوان بهترین و بر‌ترین امّت‌ تاریخ به‌ حساب آیند؟ آیا برای کسب این عنوان و مقام؛ تولّد از پدر و مادری مسلمان کافی است؟ (ایمان جبری؛ تقلیدی و وراثتی) آیا این یک میلیارد و چند صد میلیون مسلمانی که امروز در این کُره‌ی خاکی زندگی می‌کنند، برچسب بهترین امّت را بر روی شانه‌های خویش می‌بینند و آن را همراه خویش یدک می‌کشند؟ آیا این افتخار به‌ خاطر رنگ‌ پوست، زیستن در موقعیت جغرافیایی خاص، زبان و‌ نژاد خاصی نصیب مسلمانان شده است؟ 

اگر از نازی‌ها علّت این برتری پرسیده می‌شود جواب می‌دهند چون‌ نژاد آریایی هستند تنها ایشان برترند. اگر به تلمود مراجعه شود، درمی‌یابی که یهودی بودن عامل برتری بر سائر امّت‌ها و آئین‌ها بوده که سایر ملل را همچون حیوانات مستحقّ خدمت به بنی‌اسرائیل می‌نماید. اگر از یک معتقد به تبعیض نژادی سؤال شود، سیاهی پوست را عامل حقارت و سفید بودن را علّت برتری دانسته و چه ‌بسا برای سیاه‌پوستان حق حیات هم قائل نباشد. چه‌بسا اگر از افرادی که معتقد به جبر تاریخی هستند و حرکت تاریخ را به سوی اهداف خویش اجتناب‌ناپذیر تصوّر می‌کنند پرسیده‌ شود با استناد به تنازع بقای داروین عاملی مادّی را به ‌عنوان گرداننده‌ی چرخ ارابه‌ی تاریخ به‌ سوی هدفی معیّن دانسته و نتیجه‌ی برخورد تمدّن‌ها و فرهنگ‌ها را ماندگاری فرهنگ و تمدّنی می‌دانند که قدرت و زور بیشتری داشته باشد و به آسانی بتواند سایر فرهنگ‌ها را در خود استحاله نماید. بنابراین یا پایان تاریخ را از آن مکتب کمونیستی می‌دانند یا بر بقا و فراگیری لیبرال دموکراسی غرب صحّه می‌گذراند. همه‌ی این‌ها ملاک برتری بر اساس معیاری زمینی و از نظر انسان خاکی است؛ به‌گونه‌ای که اگر از ناسیونالیست‌های افراطی علّت برتری قوم و نژادشان پرسیده شود، حقارت چنین ملاک‌های زمینی جهت برتری قومی، نژادی و آئینی بیشتر نمود می‌یابد. اما ملاک آسمانی و الهی برای این برتری چیست؟ این چه ملاکی است که سیاه و سفید، عرب و غیرعرب و در یک کلام تمامی‌ بشریّت را در زیر لوای اسلام و ‌چتر « لَا إِلَـٰهَ إِلَّا اللَّـهُ» جمع می‌کند. قرآن تلاش در جهت عمران و کم‌کردن فساد، مقابله با رذایل و دفاع از فضایل را به عنوان عامل این برتری معرّفی می‌کند. 

كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ؛ «شما (ای پیروان محمد) بهترین امتی هستید که به سود انسان‌ها آفریده شده‌اید (مادام که) امر به معروف و نهی ازمنکر می‌نمائید و به خدا ایمان دارید.» (آل‌عمران/۱۱۰)

این چنین از مسلمانان خواسته می‌شود تا با تمام توانِ خویش علیه فساد به مقابله و مبارزه برخیزند، با دست، زبان و دل فسادی که جامعه‌ی بشری را آلوده می‌کند به عقب برانند، علیه فساد سیاسی‌ای که جوامع را در برگرفته و ترس و هراس ناشی از حکام ظالم، لحظه‌ای آرام ننشینند، علیه فساد اقتصادی و گرسنگی ناشی از آن؛ که جان میلیون‌ها انسان را می‌گیرد، علیه فساد فرهنگی و اجتماعی که هر کدام هزینه‌های هنگفتی را بر این انسان خاکی تحمیل نموده‌اند و بالاخره علیه فسادی که از سوی صاحبان قدرت و ثروت بر این کُره‌ی ‌خاکی تحمیل شده و به آن آسیب می‌رساند و هر روز ابعاد آن وسیع‌تر و گسترده‌تر می‌شود، کمر همّت بسته و خویشتن را آماده کنند. راه بسیار دشوار و سختی است، مشکلات فراوانی سر راه داعیان ـ این سمبل‌های بهترین امّت ـ قرار گرفته است، راهی است نیازمند صبر، عمل و سعه‌ی صدر، تأنّی و حکمت؛ چرا که عامل تمامی ‌این فساد‌ها انسان است، انسان‌هایی که چه ‌بسا انبوهی از گمراهی، تقلید و تعصُّب، جهالت، خرافات و شرک بر روی دلشان نشسته و آن را در برگرفته، برگیرنده‌های دریافت پیام الهی‌اشان سایه افکنده و فکر، هوش و عقل را از آنان ربوده است، انسانی که می‌تواند دلی سخت‌تر از سنگ داشته باشد که برای سوراخ کردن و نرم نمودن آن نیازمند سال‌ها و بار‌ها قطره ‌قطره‌ی آب حیات است تا در آن اثرگذار باشد. (قرآن کلام خدا یا محمد؛ داستان‌های قرآنی؛ جلد پنج ص۲۱۴-۲۱۷) 

چنین فسادی را در مصر ابتدا نظامیان در طول سال‌ها حاکمیت خویش؛ و سپس ارتش با کودتای خویش به وجود آورد. در واقع شعاری که سال‌ها پیش فرعون سر داده بود (ندای انا ربکم الأعلی) در عصر حاضر برخی از سران ارتش سر می‌دهند. ارتش از یکسو حاکمی را که طبق اصل شورا و بر اساس رأی مردم و از طریق صندوق رأی انتخاب شده بود را برکنار و دولت آن را ساقط نمود و دولتی را از چهره‌های گمنام، غیر مردمی و فاقد پشتوانه‌ی احزاب و آحاد جامعه که خود را ملزم و پایبند به شریعت نمی‌داند بر قدرت نشاند و از سوی دیگر قانون اساسی مردمی و اسلامی (تصویب با رأی بیش از شصت در صد) را جهت تعدیل؛ تعلیق نمود که نمونه‌ی بارز و برجسته از استبداد و دیکتاتوری و نفی توحید می‌باشد. در چنین موقعیت و زمانی طبق فرموده‌ی پیامبر (ص) بالا‌ترین جهاد کلمه‌ی حقی است که علیه سلطان جائر و ستمکار ادا می‌شود.‌‌ همان ندایی که امروزه در صحنه‌ی مصر شاهد آن هستیم. (ارحل یا سیسی) چنین وظیفه‌ای آحاد جامعه از زن و مرد؛ پیر و جوان را شامل می‌شود چنانچه در مصر زنان دوشادوش مردان و حتی در جاهایی مصمم‌تر از آنان در این گرمای سوزان و ماه مبارک؛ لمیدن بر روی مبل‌ها و تکه دادن بر متکا‌ها و آسایش و آرامش زندگی خانوادگی را‌‌ رها و در میدانها و خیابان‌ها حاضر شده؛ سختی‌ها و مشقات فرمان الهی را با جان خریده و جانشان را بخت می‌نمایند. (کشته شدن سه زن در المنصوره؛ روز جمعه ۲۸ تیرماه‌ ۹۲ دهم رمضان) 

 وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ؛ و مردان‌ مؤمن‌ و زنان‌ مؤمن‌ دوستان ‌یکدیگرند به‌معروف‌ امر می‌کنند و از منکر نهی‌ می‌کنند. (توبه/۷۱)

متأسفانه در طول تاریخ اسلام تقلیل امر به معروف و نهی از منکر به امور جزئی و مسائل فقهی و اختلافی سبب شده؛ امت اسلامی از بزرگ‌ترین منکر (همان غضب الوهیت پروردگار) که نماد آن حاکمیت طاغوت‌ها و حکام جور و ستم در طول ۱۴ قرن بر کشورهای اسلامی است غافل و همواره مسلمانان پس از خلافت راشده تحت عناوین مختلفی مانند خلیفه؛ اولوا الأمر؛ پادشاه و... محدود افرادی را مسلط بر جان؛ مال و دین خویش ببینند. افرادی که وراثتی قدرت را دست به دست چرخانده؛ بر منابع طبیعی و انسانی جوامع اسلامی سایه افکنده و هرگونه می‌خواهند در آن دخل و تصرف می‌کنند. (فرستادن ۱۵ میلیارد دلار برای کودتاچیان جهت قتل و عام مردم مظلوم مصر و مقابله با توحید و همچنین صرف میلیارد‌ها دلار در سوریه و....) و به خاطر حفظ قدرت خویش آحاد جامعه را روانه زندان؛ شکنجه‌گاه و قتلگاه نموده و از کشته‌ها پشته ساخته‌اند. 

قدرت امر به معروف و نهی از منکر که تجلی مدرن آن‌را می‌توان در رسانه‌های عمومی (شبکه، مجلات؛ روزنامه و…) و همچنین تجمعات خیابانی و حضور در میادین (رابعه و نهضه و...) دانست، چنان لرزه‌ای بر حکام جور می‌اندازد که راهی جز سرکوب؛ جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات و ایجاد تفرقه در صفوف مسلمانان (بسته به شرایط و جامعه) نمی‌بینند. اینجاست که مسلمانان؛ آنانی که فهم غلط و نادرست و ناقصی از توحید دارند و فریادرسی و فرمانروایی را در کنار خداوند به بندگان اختصاص می‌دهند با حکام جور همنوا شده؛ دلارهای ارسالی از سوی شاه عربستان را در تحقق بخشیدن به توحید مفید دانسته و به بهانه‌های واهی و دلایل بی‌اساس مانند جلوگیری از فتنه؛ آشوب و فتنه بزرگی را بر جامعه‌ی اسلامی تحمیل و در صفوف منسجم مسلمانان ایجاد شکاف می‌کنند. (شیخ الازهر به جای اینکه از اجتهاد اسفناک و ننگین قرن بیست و یکمی خویش دفاع و در دفاع از آن ارائه‌ی دلیل و برهان نماید به بهانه‌ی اعتکاف به گوشه‌ای خزیده و بر تمام ظلم و جور و کشتار نظامیان سکوت کرده است.) متأسفانه جمعی از افرادی که فکر تصوف دارند و گروهی از سلفی‌ها و عوام جامعه مصر هم به دلیل همین فهم غلط از توحید؛ ارتش را ناجی خویش دانسته و آگاهانه و یا به صورت غیرعمدی به فرمانروایی غیر خدا تن داده و شکاف بزرگی را در توحید خویش ایجاد نموده‌اند. غافلند از اینکه: 

وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّـهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاءَ ۗ وَاللَّـهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ ﴿١٤٠﴾ وَلِيُمَحِّصَ اللَّـهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ ﴿١٤١﴾ أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّـهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ؛ و ما این‌ روز‌ها (ی‌ پیروزی‌ و نصرت‌) را در میان‌ مردم‌ به‌ نوبت‌ می‌گردانیم تا خداوند مؤمنان‌ را معلوم‌ بدارد و از میان‌ شما شهدایی‌ بگیرد و خداوند ستمکاران‌ را دوست‌ ندارد. و تا خدا، مؤمنان‌ را پاک‌ گرداند و کافران‌ را نیست‌ و نابود سازد. آیا پنداشتید که‌ وارد بهشت‌ می‌شوید، حال‌ آن‌ که‌ خداوند هنوز مجاهدان‌ شما را متمایز نساخته‌ و پیش‌ از آن‌ که‌ صابران‌ را معلوم‌ بدارد؟ (آل عمران ۱۴۰- ۱۴۲)

در چنین ناملایمات و سختی‌هایی جبهه بندی‌ها روشن شده و از میان کسانی که بر شعار «لَا إِلَـٰهَ إِلَّا اللَّـهُ» شهادت داده‌اند پس از ثبات و پایداری شهید انتخاب می‌شود و اگر زنگاری بر دل مؤمنان سایه افکنده؛ زدوده گشته و جبهه‌ی نفاق برای مسلمانان عیان و آشکار می‌گردد. 

آری آنچه در چنین میادینی برجسته می‌گردد توحید و فهم صحیح و نادرست از آن است فهمی که رئیس الازهر و سران حزب نور را در شب کودتا در رکاب نظامیان می‌نشاند و پس از اینهمه کشتار حقیقت را در جلوی چشمان آنان قرار نمی‌دهد؛ دسته‌ای از مسمانان را به میدان تحریر می‌کشاند تا در آنجا در کنار لیبرال‌ها و سکولارهای باغی بر شریعت خدا نماز تراویح به جای آورند و سران حزب تمرد را با وجودی که به شعائر دینی بی‌توجه‌اند وا می‌دارد جهت عوام‌فریبی به مراسم افطار در میدان تحریر دعوت نمایند و در سوی دیگر در میدان رابعه‌ی عدویه شعار «حَسْبُنَا اللَّـهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ» (آل عمران/۱۷۳) و «وَاللَّـهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ» (یوسف/۲۱) طنین انداز شود. (برخی از افراد؛ دینی را که اینهمه پیامبر در طول تاریخ بشری جهت دریافت و ابلاغ آن مبعوث شده‌اند و جهت تطبیق آن شکنجه؛ آزار و حتی کشته داده‌اند را در چند نماد ظاهری آغشته به بدعت خلاصه می‌نمایند.‌‌ همان ایمان دوران مدرن با ظاهری خاشع در مقاطعی و درون حاقد و بت‌پرور) 

مقابله با حاکمیت جور و حذف آن؛ رسالتی است که به اتحاد و انسجام تمام گروه‌های اسلامی و حتی غیر اسلامی و آزادیخواه نیاز دارد. به همین دلیل بایستی تمام احزاب و جریان‌های اسلامی با محوریت توحید اختلافات فقهی را کنار گذاشته و پیرامون کلیات؛ نصوص و اصول و مبانی اساسی جهت رپشه‌کنی طاغوت و استقرار نظام الهی که بر یکسانی و به رسمیت شناختن حقوق همه‌ی انسان‌ها صحه می‌گذارد به یکپارچگی برسند. 

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا؛ همگی‌ به‌ حبل‌ الله چنگ‌ زنید و پراکنده‌ نشوید. (آل عمران/۱۰۳)

وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ ۚ وَأُولَـٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ؛ و همانند کسانی‌ نباشید که‌ پراکنده‌ شدند و با هم‌ اختلاف‌ کردند پس‌ از آن‌ که ‌بینات‌ برایشان‌ آمد و برایشان‌ عذابی‌ بزرگ ‌است. (آل عمران/۱۰۵)

همان اتحاد و انسجامی که در مصر در حال شکل‌گیری است به گونه‌ای که شعار‌ها و بیانات به جای اینکه جنبه‌ی دفاع از گروه و یا حزب خاص و حتی محمد مرسی داشته باشد، متوجه‌ی حاکمیت استبدادی، بازگشت قانون اساسی منتخب؛ اصول و مبانی دموکراتیک جهانشمول و دفاع از موجودیت مصر به عنوان وطن همه‌ی مصریان شده است. 

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ، ای کسانی که ایمان آورده‌اید (در برابر شدائد و ناملایمات) شکیبایی ورزید و (در مقابل دشمنان) استقامت و پایداری کنید و مراقبت به عمل آورید و از (خشم) خدا بپرهیزید تا اینکه رستگار شوید. (آل عمران/۲۰۰)

این رسالت بزرگ نیازمند صبر، شکیبایی و استقامت فراوانی است که بایستی سرلوحه‌ی زندگی مؤمنان قرار گیرد؛ مخالفان این رسالت؛ تمام تلاش و جهد خویش را به کار می‌گیرند و به هر ترفندی متوسل می‌شوند تا از طریق مثلث شوم زر، زور و تزویر، مقاومت و ثبات وپایداری مؤمنان را در هم شکنند؛ زیرا ماندگاریشان در مسند و قدرت را با استقرار نظام توحیدی در منافات می‌بینند. مخالفان داخل و حامیان خارجی‌اشان دست به دست هم داده تا با صرف هزینه‌های مادی و تبلیغات شدید رسانه‌ای، کارگزاران رسالت توحیدی را مورد آزار و اذیت قرار دهند. چنانچه در مصر ابتدا تمام تلاش‌ها براین بود تا اعتراضات را از سطح ملی به حزبی کاهش داده و با تقلیل آن به اخوان المسلمین آن‌را نوعی دعوای سیاسی بر سر قدرت جلوه دهند. سپس به زندانی و شکنجه‌ی رهبران و سران گروه‌ها روی آورده و در کنار آن به برخی از احزاب پیشنهاد حضور در کابینه‌ی کودتایی را دادند؛ با پخش نامه‌هایی بر روی تظاهرکنندگان و متحصنان میدان رابعه‌ی عدویه از طریق هلیکوپتر و مانورهایی (قدرت‌نمایی نظامی) بر روی آنان درصدد ارعاب و وحشتشان برآمدند؛ در صحنه‌هایی هم ارتش با تمام قوا وارد شد و با کشتن بیش از پنجاه نفر از حامیان محمد مرسی در رکعت دوم نماز صبح در مسجد مصطفی در نزدیکی گارد ریاست جمهوری؛ و استفاده از گاز اشک‌آور و گلوله‌های پلاستیکی در میدان رمسیس و کشتن تعدادی دیگر فضای رعب و وحشت را به ‌‌اوج رساندند. به همین دلیل قدم گذاشتن و باقی ماندن در چنین صحنه‌ی توحیدی نیازمند بذل جان و مال است. 

لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذًى كَثِيرًا ۚ وَإِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ؛ و شما قطعاً در مال‌ها و جانهایتان‌ آزموده‌ خواهید شد و از کسانی ‌که‌ پیش‌ از شما به‌ آنان‌ کتاب‌ داده‌ شده و همچنان‌ از کسانی‌ که‌ کفر ورزیده‌اند اذیت و آزار فراوانی می‌بینید. (و اعمال نادرست و سخنان ناشایستی می‌شنوید.) ولی‌ اگر صبر کنید و تقوی‌ پیشه‌ نمایید از عزم‌ امور است. (آل عمران/۱۸۶)

انگار این آیه در همین مقطع و برای کودتای نظامی در مصر نازل شده است. این روز‌ها نگاهی به شبکه‌هایی که به وسیله‌ی اهل کتاب اداره می‌شوند و تأملی در موضعگیری اسرائیل و آمریکا به منزله‌ی دو نماد از اهل کتاب و سران کشورهای عربی که بزرگ‌ترین غاضبان الوهیت و ربوبیت پروردگار به شمار می‌آیند، نشان می‌دهد که تمام امکانات مادی؛ تبلیغی و دیپلماسی خویش را به کار بسته‌اند تا مؤمنان را مورد آزار و اذیت خویش قرار دهند. 

ممکن است در گردش سنن الهی و ورود از قدری به قدر دیگر مؤمنان هم از طریق به کارگیری غلط و ناروای اسباب نقش داشته باشند، ولی آنچه مهم است اینکه نباید با عملکرد بعدی از دایره‌ی بخشش و نعمت پرودگار خارج گشت. همواره این بیان صحابی پیامبر (ص) در پاسخ به مشرکان (جنگ احد و جراحات وارده در آن را در مقابل پیروزی جنگ بدر قلمداد می‌نمود) که کشتگان ما در بهشت و کشته‌های شما در جهنم‌اند، حد فاصله‌ی دو جبهه باشد.‌‌ همان اتفاقی که در جنگ احد برای صحابه‌ی کرام افتاد و پیروزی ایشان را به شکست مقطعی جهت پندپذیری و درس‌آموزی تبدیل نمود. 

وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّـهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُم بِإِذْنِهِ ۖ حَتَّىٰ إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُم مِّن بَعْدِ مَا أَرَاكُم مَّا تُحِبُّونَ ۚ مِنكُم مَّن يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنكُم مَّن يُرِيدُ الْآخِرَةَ ۚ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ ۖ وَلَقَدْ عَفَا عَنكُمْ ۗ وَاللَّـهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ؛ و در هنگام که آنان را (در آغاز جنگ احد) با کمک و یاری او از پای در می‌آوردید خداوند به وعده‌ی خود با شما وفا کرد. تا آن‌گاه که سستی کردید ودر امر به کشمکش پرداختید و اختلاف ورزیدید و پس از آنکه آنچه را که دوست می‌داشتید به شما نشان داد. نافرمانی کردید. دسته‌ای از شما خواهان کالای دنیا و دسته‌ای خواستار آخرت گردید. پس شما را از آنان بازداشت و از ایشان منصرفتان گردانید، تا شما را بیازماید و شما را بخشید و خداوند را بر مؤمنان نعمت و منت است. (آل عمران/۱۵۲)

جماعت‌های اسلامی به خصوص اخوان، بایستی از این سنت الهی درس‌ها آموخته و به جبران اشتباهات گذشته‌ی خویش بپردازند. اگر نزاع و انشقاقی در بین خود داشته‌اند؛ اگر خواهان کالای ناچیز دنیوی بوده و آن را بر نعمات بی‌کران الهی ترجیح داده‌اند، باید در عملکرد خویش تجدید نظر نمایند. سران سیاسی و تصمیم‌گیرندگان این جماعت اسلامی نباید هیچ‌وقت این روز‌ها را فراموش کنند. نباید این مردمان؛ پیر زنان و پیرمردان؛ زنان و کودکان را که بدون داشتن تعلقات حزبی و گروهی تنها به جهت اعتلای شعار «لَا إِلَـٰهَ إِلَّا اللَّـهُ» خواب و آسایش را بر خویش حرام نموده؛ شب و روز در این گرمای سوزان تابستان و در ماه مبارک رمضان بدون کمترین چشمداشت در خیابان‌ها و میادین حاضر شده‌اند را از یاد ببرند. این افراد بایستی پس از بازگشت ثبات به مصر مورد تکریم و تمجید واقع شوند. مشکلات اقتصادی و معیشتی آنان رفع و جهت رفاه آنان گام‌های مثبتی برداشته شود و در صورت ناتوانی در ادای وظایف در کمال شجاعت قدرت و اداره‌ی امور این مردم را به افرادی توانا واگذارند. به طور حتم اگر از احساسات و عواطف دینی این مردم در راستای اهداف حزبی و گروهی بهره‌برداری شود و آن‌ها را وسیله و پله‌ای برای کسب قدرت و ثروت قرار دهند، سنن الهی دوباره گریبانشان را گرفته و عذاب آخرت بسی دردناک‌تر است؛‌‌ همان سرنوشتی که در طول تاریخ بر سر همه‌ی مستبدان تاریخ آمده است. مردمان هم بر اساس نیات خویش از رحمت و پاداش بی‌پایان پروردگار به خاطر مجاهدات و مشقاتی که متحمل شده‌اند، بهره‌مند می‌گردند. 

وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّـهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ* وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّـهِ تُحْشَرُونَ؛ و اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید مغفرت و مرحمتی (که شما را در بر می‌گیرد) بهتر از چیزهایی است که (آنان در طول عمر) جمع آوری می‌کنند. و اگر بمیرید یا کشته شوید به سوی خدا بازگردانده می‌شوید. (آل عمران/۱۵۷و ۱۵۸)

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ﴿١٦٩﴾ فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّـهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ و کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند مرده مشمار؛ بلکه آنان زنده‌اند و بدیشان نزد پروردگارشان روزی داده می‌شود. آنان شادمانند از آنچه خداوند به فضل و کرم خود بدیشان داده است و خوشحالند به خاطر کسانی که بعد از آنان مانده‌اند (و) بدیشان نپیوسته‌اند؛ اینکه ترس و هراسی برایشان نیست و آنان اندوهگین نخواهند شد. (آل عمران/۱۶۹و۱۷۰)

و این آیات تسکین و قوت قلب برای کسانی است که بدون آگاهی از نیات سران و رهبران گروه‌ها و احزاب پای در عرصه‌ی جهاد جهت استقرار نظام الهی می‌گذارند. کسانی که تصور می‌کنند ممکن است مجاهدتشان مورد بهره‌برداری حزبی واقع شود و خونشان هدر رود که با اخلاص در نیت می‌توانند به دریای رحمت الهی بپیوندند. 

وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّـهُ رِزْقًا حَسَنًا ۚ وَإِنَّ اللَّـهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ؛ و کسانی که در راه خدا هجرت کرده‌اند و سپس کشته شده‌اند و یا اینکه (به مرگ طبیعی) مرده‌اند خدا جزا و نعمت زیبایی بدیشان عطا خواهد کرد؛ چرا که خداوند بهترین نعمت‌رسان و دهنده‌ی خیر و عطا است. (حج/۵۸)

سایر مؤمنان هم می‌دانند در صورت اقرار و ثبات بر شعار «لَا إِلَـٰهَ إِلَّا اللَّـهُ» و تلاش در راستای استقرار نظام الهی اگر در این راه کشته هم نشوند حتی اگر در رختخواب بمیرند شهید به حساب آمده و از رزق و نعمات خداوند بهره‌مند می‌گردند. 

این چنین مسلمانان همواره خویشتن را مخاطب آیات قرآن قرار داده و در سایه‌ی قرآن زندگی می‌کنند و آیات قرآن در خوشی و سختی؛ زندگی شهری و روستایی؛ داخل خانه، خیابان و میادین در گذشته؛ حال و آینده به زندگی فردی و اجتماعی‌اشان سامان می‌دهد. همواره قرآن را همراه خویش داشته و در خیمه‌هایی که بر افراشته‌اند؛ در تجمعات و لحظه لحظه‌ی زندگی آن‌را از خویشتن جدا نمی‌نمایند. همین تفاوت آشکار این کتاب را با سایر کتب آسمانی نمایان و سندی بر الهی بودن و اعجاز آن و راز جاودانگی قرآن می‌باشد.