شیخ محمد غزالی یکی از دعوتگران بزرگ اسلام و از بزرگترین مردان اصلاحگر بود او دارای توانمندی و استعدادی بود که فقط نوابع از آن برخوردارند او مؤمنی صادق در ایمان خود و مجاهدی خستگی ناپذیر در میدان بود اسلام تمام زندگی او را تحتالشعاع خود ساخته بود پس برای اسلام زیست و تمام زندگی خود را نذر خدمت به آن و قلم و اندیشه خود را صرف بیان مقاصد و روشن نمودن اهداف و شرح اصول و پایههای آن نمود و متعرضین به اسلام را سر جای خود نشاند راههایی که او را به هدفش میرساند را تجربه کرد و با نوشتن کتاب چاپ مقالات در نشریهها استفاده از رادیو و تلویزیون تلاش کرد تا به هدفش دست یابد خداوند به او اندیشهای ژرف داه بود و دارای اسلامی وسیع و شناختی هولناک از اسلام بود پس کتابهای زیادی در میدان اندیشه اسلامی تحویل جامعه اسلامی داد که سبب زنده شدن امت و اصلاح نسل و بازکردن راهی جدید در مسیر تربیت جوانان گشت او در هنگامی که در مطبوعات قلم میزد عقلها را میپروراند و فضاهای جدیدی در مسیر رشد اندیشهها میگشود مطمئنا اگر او مشغول ادبیات میشد به بالاترین جایگاههای آن دست مییافت و میتوانست بمانند نمونه بینظیر و حجت در ادب و نابغه اسلام مصطفی صادق رافعی باشد اما او راه دعوت رابرگزید پس ادیب نابغه دعوت گشت.
خداوند به او فصاحت و قدرت بیانی داده بود که هر کس با او همنشین میشد شیفته او میگشت و قلب او را بسوی خود جذب میکرد دارای لهجهای راستین و ایمانی زیبا و اندیشههایی روشن بود و قضایای اسلام را به زیباترین شکلی مطرح میکرد و در هر کجا پا میگذاشت سخنرانیها و درسهای او محل تجمع اهل فکر و دعوت بود غزالی در حین سخنرانی احساسات شنوندگان را دوست خود میگرفت و در موقع نوشتن عقل و اندیشه خواننده را جهتدهی میکرد او همانطور که روان و سلیس مینوشت این چنین نیز سخنرانی میکرد و سخنرانیهای او مجموعههایی نغز و بیمثال در ادب عربی بودند و غزالی مرد اصلاح بود به دردهای جامعه در تمام نواحی آن آگاه بود او زندگی خود را در مسیر کشف بیماریها و مبارزه با بدعتها سپری کرد و با فساد در زبانی شفاف که در آن هیچگونه ابهامی نبود رو در رو به مبارزه برخاست آنچه را که به درستی آن معتقد بود آشکارا میگفت و به خشم فرمانروایان و سلطهپذیرفتگان بیاعتنا بود او را ایمانی راسخ و شجاعتی فطری و روانی به آرامش رسیده به جنبش در میآورد.
• تولد و رشد
شیخ محمد غزالی در پنجم ذی الحجه سال 1335ه-ق برابر دوازدهم سپتامبر 1917م در روستای{نکلاالعنب} تابع استان{البحیره} در مصر متولد شد و در خانوادهایی باعزت و کرامت پرورش یافت و در جویی مؤمنانه رشد یافت پس قرآن را حفظ کرد و شروع به فراگیری حدیث در خانه پدرش نمود سپس به آموزشکده آموزش ابتدایی دینی در اسکندریه پیوست و در آنجا بود تا مدرک دبیرستان ازهری را گرفت و سپس در سال 1356 ه ق = 1937 به قاهره رفت و به دانشکده اصول دین پیوست و در زمان تحصیل در قاهره به امام حسن البنا تماس گرفت و رابطهاش با او محکم و از افراد نزدیک به او شد تا جایی که امام بنا از او خواست تا در مجله: الاخوان المسلمین: مقاله بنویسد زیرا فرهنگ قوی و قدرت بیان او را دیده بود پس اولین مقاله او وقتی که دانشجوی سال سوم دانشکده بود چاپ شد و امام بنا همیشه او را تشویق به ادامه نوشتن میکرد تا اینکه در سال 1360=1942م فارغ التحصیل شد و سپس مدرک تخصصی(العالمیه) را در دعوت به سال 1362 = 1943 کسب کرد و سفر خود را در مسیر دعوت را در مساجد قاهره شروع کرد.
• در میدان دعوت و فکر
میدانی که شیخ غزالی برای آن آفریده شده بود میان دعوت آگاهانه به سوی خدا بود که از قلم و زبانش در این راه یاری جست او در مجله: اخوان المسلمین: یک بحث ثابت تحت عنوان"خاطراتی زنده"داشت که در آن قلم او قضایای اسلام و مشکلات مسلمانان معاصر را آشکارا میساخت و ضد ستم اجتماعی و نظام طبقاتی نظامیکه تعداد کمی در آن بیشترین نعمتها را تصاحب کرده بودند و اکثریت مردم به سختی زندگی میگذراندند حملات راستین را رهبری نمود دیری نگذشت که اولین نوشته غزالی به نام: اسلام و اوضاع اقتصادی: در سال 1367=1947م به بازار آمد که در آن اثبات نمود که اسلام دارای اندیشه اقتصادی است و به پرورش ثروت و همکاری و تضامن اجتماعی بین طبقات فرا میخواند و کتابی دیگر به نام(اسلام و نظامهای سوسیالیستی) به دنبال آن آمد که تکمیل کننده برنامه اصلاح اقتصادی بود که در کتاب اول طرح کرده بود و مفاهیم تامین اجتماعی توزیع ثروت و املاک به روش درست و جایگاه فرد در امت و مسئولیت امت در قبال فرد را شرح داد و سپس کتاب سوم بنام(تهمتهای کمونیستها و سرمایهداران به اسلام) منتشر ساخت این کتاب سه کتاب به خوبی میل شیخ به اصلاحگری را در همان ابتدا آشکارا میساختند و مشغول شدن او به تألیف و نوشتن زمانی بود که قبل از او دعوتگران این راه را نرفته بودند و اکثر دعوتگران به وسیله وعظ و ارشاد و اکتفاء به مبارزه با بدعتها و منکرات به کار دعوت میپرداختند.
• در بازداشتگاه
شیخ کار خود در میدان دعوت را ادامه داد تا اینکه آوازه او بخاطر راستی اخلاص فصاحت و بلاغت به همه جا رسیدتا اینکه بر جماعت اخوان المسلمین بادهای سیاه - دستگیری شکنجه اعدام - وزید و در ماه سفر 1368=دسامبر1948 منحل اعلام شد و املاک آن مصادره و اعضای آن بازداشت شدند و مؤسس جماعت زیر نظر و به تایید حکومت ترور شد شیخ غزالی از جمله کسانی بود که دست طغیان و سرکشی گریبان او را چسپید و به همراه بسیاری از برادرانش در بازداشتگاه الطور انداخته شد و در سال 1369ه=1949م از زندان آزادشد تا کار خود را پی بگیرد در حالی که شور و حماسه او برای دعوت افزایش یافته بود سر سختتر از پیش به دفاع از اسلام و بیان حقایق آن پردخت او نوشتن مقالات و تألیف کتاب و ایراد سخنرانی و کنفرانس را ادامه داد و ثمره این تلاش خستگیناپذیر کتابهایی بود که در عالم اندیشه جایگاهی خاص دارند کتابهایی چون(اسلام و استبداد ادبیات) که در آن به دفاع از مفهوم آزادی پرداخت جایگاه اصل شورا را محکم کرد و آن را یک فرض نه یک فضیلت و یک امر الزامی شمرد و به استبداد ستم و مهدود کردن آزادیها حمله برد و سپس کتابهای دیگری که تأملاتی در باره دین و زندگی و عقیده مسلمان و اخلاق مسلمان بود منتشر کرد.
• از اینجا میدانیم
در این زمان کتاب استاد خالد محمد خالد: من هنا نبدا: - از اینجا شروع کنیم - منتشر شد و در آن ادعا نمود که اسلام دین است نه دولت و آن ارتباطی به اصول حکمرانی و امور دنیا ندارد این کتاب سبب غوغا و بلوایی بزرگ در صفحه نشریات شد و مورد کسانی قرار گرفت که از اسلام توت داشتند و مولف را برای نوشتن این کتاب ستودند غزالی عهده دار جواب دادن به دوستش خالد محمد خالد شد و دلایل او را در یک سر مقاله ابطال کرد و سپس در کتابی تحت{من هنا نعلم} به تفضیل به رد افکار او پرداخت انصاف حکم میکند که یادآوری کنیم که استاد خالد محمد خالد تمام گفتههای خود در کتاب: من هنا نبدا: را پس گرفت و کتاب دیگری به نام(دین و دولت) تألیف کرد که در آن غزالی را در همه آنچه گفته بود تایید نمود سپس کتاب(التعصب و التسامح بین المسیحیة و الاسلام) را با ظرافتی خاص تألیف نمود زیرا او نمیخواست که ملیت امت اسلامی را دچار بحران کند اما اوضاع او را مجبور کرد تا کتابش را طوری تألیف کند که روی بر کتاب یکی از قبطیها باشد زیرا او به اسلام تهمتهای ناروایی را نسبت داده بود غزالی در رد خود کاملا با حجت و برهان وارد شد و از شدت و تعصب اجتناب کرده بود و در آن گذشت و جوانمردی اسلام را در مقابل اهل کتاب اثبات نمود با وجود اینکه مسلمانان در معرض جنگهای صلیبی قرار گرفتند و آنها بر شرق اسلامی بدبختیها و رنجهای زیادی را متحمل ساختند و آنچه که اسپانیاییها بر مسلمانان در اندلس در آوردند و بدون رعایت هیچ گونه اخلاق و عاطفه به بدترین شکل آنها را قتل عام کردند و یا مجبور به تغییر دین و مذهب نمودند(همه را در کتاب خود بیان کرد).
• غزالی و عبدالناصر
بعد از انقلاب 1952م و موفقیت رهبران آن در سیطره یافتن بر کشور رابطه آنها با اخوان المسلمین که سبب پیروزی و استقرار آن شده بودند بهم خورد و شروع به ایجاد دودستگی در میان صفوف آنها نمودند اگر بیداری و آگاهی مرشد ثابت قدم"حسن الهضیبی"مقابل او با فتنهها نبود مطمئنا اموری روی میداد که سر آنجام آن پسندیده نبود و در نتیجه این فتنه رابطه میان غزالی و امام مرشد بهم خورد که به جدایی غزالی از جماعت و خارج شدن او از دایره آن منجر گشت غزالی در مورد این اختلاف بحث میکند و در آن افکار خود را مورد باز بینی قرار میدهد و در ارزش دیدگاه خود تجدید نظر کرد و در چاپ جدید کتابش(من معالم الحق فی کفاحنا الاسلامی الحدیث) از جمله نشانههای حق در مبارزات الاسلامی جدید ما - به این اختلافات پرداخته است و در آنجا میگوید من با استاد مرحوم حسن الهضیبی دچار اختلاف شدم و من در آن اختلافات بسیار تند بودم زیرا من فکر میکردم که برخی از دشمنان من دیدگاه استاد هضیبی را نسبت به من خراب کردهاند تا مرا تضعیف کنند چون با وی دیدار کردم - بعد از آزادی از زندان - آنچه را روی داده بود یاد آوری کردم و یکدیگر را در آغوش کشیدیم و آنچه را واقع شده بود به فراموشی سپردیم و با او بر خدمت دعوت اسلامی اتفاق نمودم و خداوند از آنچه روی داه است بگذرد.
و این آن چیزی است که از غزالی انتظار میرود چرا که او بسیاری از مواقع نوشتهها و گفتههای خود را بازبینی میکرد و در آنها تجدید نظر مینمود و از بازگشت به نظر درست هنگامی که برای او صحت آن اشکار میشد اجتناب نمیکرد و دیدگاه خود تجدید نظر خود را با شجاعتی کمنظیر که فقط در افراد خاص سراغ داریم اعلان میکرد شیخ این عهد را حفظ کرد و همیشه به حق تمسک میجست و آنرا اشکار میکرد در حالی که او از آزادی چندانی برخوردار نبود اما او همیشه از خلال کتابهای خود فریبهای دشمنان اسلام را اشکار میکرد در این مدت کتابهای چون(کفاح دین)(معرکة المصحف فی العالم الاسلامی) و(حصاد الغرور) و(الاسلام و الزحف الاحمر) را به رشته تحریر درآورد غزالی در زمانی که اکثریت مردم در خاموشی و سکوت را برگزیده بودند زیرا آن سبب نجات آنها از بازداشتگاههایی بود با جراتی بینظیر و شجاعتی بیهمتا حقایق اسلام را بیان مینمود برخی از مردم به سکوت خوار کننده اکتفاء نکردند بلکه داوطلب تزئین باطل برای حکمرانان و تحریف سخن حق از جایگاه خود شدند و هرگز موضعگیری او در کنفرانس ملی برای نیرویهای مردمی که در سال 1382هق=1962م منقعد شد از یاد نخواهد رفت چرا که او به تنهایی در مقابل جمع عظیم حاظر ایستاد و به استقلال امت در قانون فراخواند و به التزام به آنچه شرع میگوید دعوت کرد این سخن غزالی اثری نیکو در روان مؤمنان خاموش بر جای گذاشت در حالی که اقلام فتنه گر به او هجوم آوردند و زهر خود را بر شیخ تنها که مبارز میدان بود ریختند و نشریه الاهرام سنگینی و وقار خود را از دست داد و به شدت شیخ را به تمسخر گرفت اما امت به نفع او در جامعه ازهر راهپیمایی بزرگی ترتیب داد و نزد نشریه اهرام تجمع کردند تا از کرامت و عقیده و از یکی از دعوتگران و نمادها ی خود دفاع کند بطوری که نشریه الاهرام مجبور شد عذرخواهی کند.
• در زمان سادات
دایره فعالیت شیخ در زمان رئیس جمهور سادات گسترده شد مخصوصا در ابتدای دورهایی که در آن به علما مقداری اجازه فعالیت دادند پس علماء با همت این فرصت را غنیمت شمردند و فعالیت خود در دعوت را شدت بخشیدند پس جوانان به دعوت آنان لبیک گفتند چهره واقعی مصر اشکار شد و شیخ غزالی یکی از بارزترین آن دعوتگران بود که با جهد و جهاد و زبان و قلم به پیش میرفت و خداوند متعال قلوب مردم را پذیرای او ساخته بود همینکه شروع به سخنرانی در مسجد جامع عمرو بن عاص نمود - در حالی که آن مسجد سالها متروکه مانده بود - رونق به آن بازگشت و رواقهای آن پر از نمازگزار شد.
غزالی از صراحت لهجه در گفتن نظر خود کوتاه نیامد و بیداری او در کشف حیلههای کسانی که دنبال فرصت میگشتند تا به اسلام ضربه بزنند ادامه یافت و با حکمت کسانی را که مهار خود را به او داده بودند رهبری نمود تا اینکه دولت قصد خود را در تغییر قانون احوال شخصی که مصر اعلان نمود و برخی از مواد قانون آن که خلاف شرع بود به گوش مردم رسید شیخ در این زمینه نظر خود را اشکار کرد بطوری که برخی از حاکمان را به خشم آورد و تجمع جوانان اطراف شیخ و نقد برخی از حاکمان عمومی در دولت آنها را بیشتر به خشم واداشت پس بر او سخت گرفتند و او را از مسجد عمرو بن عاص دور ساختند و فعالیت او را ممنوع کردند پس مجبور شد که مصر را برای فعالیت در دانشگاه ام القری در عربستان سعودی ترک کند در هفت سالی که در آنجا بود لحظه ای از دعوت الی الله در دانشگاه بوسیله وسایل ارتباط جمعی کلی و بصری غافل نماند.
• در الجزایر
سپس شیخ غزالی به الجزایر رفت تا به عنوان رئیس مجلس علمی دانشگاه اسلامی"امیر عبد القادر"در قسطنطنیه فعالیت کند شیخ کار خود را به پیشرفتها و افزایش دادن تعداد دانشکدههای ان و درست کردن برنامههای علمی و سنتی دانشگاه منحصر نکرد بلکه کار خود را گستراند تا تمام الجزایر را شامل شود او در آنجا یک سخن هفتگی داشت که در روز دوشنبه از تلویوزن پخش میشد و الجزائریها آن را پیگیری میکردند زیرا در آن مفاهیم و معانی جدیدی در فهم اسلام و زندگی یافته بودند بدون شک جهاد او در آنجا جهاد رهبران اصلاحگر"عبدالحمیدبنبادیس و محمد البشیر الابراهیمی و مدرسه فکری آنها را تکمیل کرد و انصاف این است که بگوییم شیخ مورد حمایت رئیس جمهور وقت شاذلیبنجدید بود زیرا وی خواستار اصلاح الجزایر و بازگشت آن به عربیت بود بعد از اینکه زبان و چهره آن بیگانه شده بود شیخ غزالی از هفت سالی که در الجزایر بود به مصر بازگشت تا فعالیت و جهادش را در تألیف و بحث و سخنرانی تکمیل کند.
• غزالی در میان مردان اصلاحگر
غزالی در میان مردان اصلاحگر بمانند قلهای سر فراز است که دارای استعدادها و عصرمندیها متعدد میباشد در میدان تألیف بسیار موفق بود البته ایشان فقط به یک جنبه از اندیشه اسلامی اکتفا نکرد بلکه تألیفات او در برگیرنده تجدید نظر در اندیشه سیاسی و مبارزه با دردها و بیماریهای جامعه اسلامی و رد کردن نوشتهها و کلام دشمنان اسلام و عقیده و دعوت و اخلاقو تاریخ و تفسیر و حدیث تصوف و هنر ذکر کرد و برخی از تألیفات او در اخر زندگیاش سبب عکسالعملهای بسیاری در میان حامیان و مخالفان او شد مانند دو کتاب"السنة النبویة اهل الفقه و اهل الحدیث"و قضایای المرأة المسلمة:"و بخاطر ژرفاندیشی و فهمش از اسلام دایره کارش گسترده گشت تا دشمنان و کینهتوزان اسلام را نیز در بربگیرد و دستهای بزرگ از کتابهای او حامل این هدف هستند و در راستای کشف کردن گمراهی این افراد و رد کردن تلاش آنها علیه اسلام میباشد اما جبهه دیگری که دایره عمل او آن را در برگرفت شامل بعضی از افراد میشد که به کار دعوی میپرداختند اما مردم را مشغول فرومایه ساخته و از اصول غافل کرده بودند و جزئیات را گرفته و کلیات را رها ساخته بودند و مشغول اعمال جوارح شده بودند و اعمال قلب را از یاد برده بودند کار و فعالیت شیخ بر روی این دسته از مردم تأکید میکرد تا از غفلتی که در آن بسر میبرند بیدار شوند امااین دسته از دعوتگران به شدت به شیخ حمله کردند و شیخ از زبان آنها در امان نماند و رعایت جهاد و مبارزه او را نکردند و به فکر و اجتهاد او احترام نگذاشتند اما شیخ بدون اینکه به فریاد آنها توجه کند راه خود را ادامه داد کتابهای او در برگیرنده عناصر اصلاحگری هستند که با بینایی به آنها دعوت کرده است تا شامل تجدید ایمان به خداوند و عمیق کردن یقین به آخرت و دعوت به عدالت اجتماعی و مقاومت با استبداد سیاسی و آزادی زن از سنتهای غیر اسلامی که وارد فرهنگ اسلامی شده بودند و مبارزه با دین داری اشتباه وآزاد ی و یگانگی امت اسلامی و فرا خوان به پیشرفت و مبارزه باعقب ماندگی و پاک کردن فرهنگ اسلامی و توجه به زبان عربی باشد وی برای رسیدن به هدف از وسایلی متعدد چون سخنرانیهای بیدارگر و روشن بخش استفاده برد این سخنرانیها افکار شفاف و واضح را که با زبانی زیبا و منطقی آرام و مطمئن و بدون شور ویرانگری که سبب تحریک احساسات باشد بیان کرد و کلام شیخ آنقدر دقیق بود که نمیتوان هیچ قسمتی از آن را اضافه دانست او در سخنرانیهایش معلمی توجیهگر محصلی راهنما و رهبری بود که دست همراه خود را میگرفت و او را به سر زمینی امن میرساند خلاصه کلام اینکه در غزالی استعدادهایی در زمینه اصلاحگری یک جا جمع شده بود که در نزد دیگران یک جا جمع نشده بود او نویسندهای چیرهدست مجاهدی راستین و سخنرانی مؤثر و اگاه به دردهای جامعه و بینا به داروهای آن بود.
• از جمله مهمترین تألیفات او
- اسلام و اوضاع اقتصادی(اولین تألیف او که در سال 1947 م منتشر شد)
- سنت نبوی میان اهل فقه و اهل حدیث
- قضایای زن مسلمان
- فقه السیره
- قانون یکپارچگی فرهنگ(شرح اصول عشرین)
- از اینجا میدانم -
- قذائف الحق – خمپارهاندازهای حقیقت
- پایههای ایمان
- اسلام و استبداد سیاسی
- دردها و داروها
• در گذشت
شیخ به دیدار خدایش شتافت در حالی که او در میدانی بود که تمام عمر خود را در آن سپری کرده بود شیخ در حین مناقشه مسئلهای که به عقیده مر بوط میشد در کنفرانس دعوت اسلامی در ریاض دچار حمله قلبی شد که در اثر آن در نوزدهم شوال 1417 = 9 مارس 1996 در گذشت و در مدینه منوره در قبرستان بقیع دفن شد.
5 ذی الحجه 1335 - 19 شوال 1417
22 سپتامبر 1917 - 9 مارس 1996
منابع:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یوسف القرضاوی: شیخ غزالی آن طور که او را شناختم - دار الشروق قاهره 1420=2000م.
عبد الحلیم عویس و دیگران: شیخ غزالی بخشهایی از زندگی مجاهد ی بزرگ و بررسی قسمتهای از اندیشه او - انتشار: دارا الصحوة للنشر - قاهره 1412ه=1993م.
محمد عماره - الشیخ محمد الغزالی/جایگاه اندیشه و میادین نبرد، انتشار الهئیة المصریة العامة للکتاب - القاهرة1992م.
محمد رجب بیوهی: نهضت اسلامی در زندگی رهبران معاصر آن - دارالقلم دمشق 1420ه=1999م.
نظرات