بهمن قره‌داغی

سریال «مرد هزار چهره» که طرح قصه‌اش بر اساس برداشت ناقصی از قصه‌ای به نام «پخمه» نوشته محمد نصرت مشهور به « عزیز نسین»‌ترکیه‌ای با‌ترجمه رضا همراه ( یا « کوڕه که‌چه‌ڵه » در فولکلور کُردی) که او را همیشه اشتباهی می‌گیرند و در مسیر زندگی‌اش همواره اتفاقات تلخ و شیرینی را تجربه می‌کند، نوشته شده و می‌توانست توصیف زلال و کالبد شکافی درستی از سیستم بی‌نظم و بیمارگونه اجتماع و محیطی باشد که همه ما کم و بیش با آن آشنا هستیم.
این سریال سیزده قسمتی در جامعه رسانه محور ایرانی با برنامه و هدف!، به تخریب چهره‌ی قدسی شعرا، هنرمندان و روشنفکران پرداخت و همه آنها را اهل منقل و وافور و توهم و خیال فرض کرد. همگی به خوبی آگاهیم که شعر اصیل‌ترین هنر ایرانیان به شمار می‌رود و بخش پررنگی از افتخارات ایران را فرهنگ زلال ریشه‌دارش تشکیل می‌دهد به گونه‌ای که در عرصه‌ی بین‌المللی این کشور، ما در ادبیات جهان به شمار می‌رود و در کارنامه خود، بزرگانی که چهره‌های بی‌همتایی چون مولوی، خیام، نظامی، حافظ و... دارد که هر یک از آنها در ماندگاری و غنای هر چه بیشتر و معرفی فرهنگ این کهن سرزمین، حق آب و گل دارند.
به راستی اجازه پخش سریال ضعیف و پر از لودگی « مرد هزار چهره» جای تأسف است و باور داریم آبادانی خرابه‌های این سریال در این مملکت، به زمان زیادی نیاز دارد و کم و بیش زخم التیام یافته‌ی حمله‌ی ویرانگر مغول را، چنگ انداخت و حافظه‌ی تاریخی تلخ جامعه‌ی فرهنگی را بیدار کرد و آزار داد. در همه‌ی جوامع، شاعران را نماد فرهنگ و ادب آن جوامع می‌دانند و به اشکال گوناگون ارج می‌نهند و می‌ستایند و از پایگاه و جایگاه ویژه‌ای برخوردار می‌باشند. ما در این دیار چنین انتظاری را منتظر نمانده‌ایم و تنها تهمت زدن و پریدن به این شاخ و آن شاخ و عظمت‌ها را حقیر و حقارت‌ها را عظیم جلوه دادن نمی‌خواهیم. در این میان جالب است و تأسف‌بار که با ساده‌انگاری و عدم فهم تفاوت بنیادین طنز با هجو، گروهی از عالی‌ترین چهر‌های هنری یعنی شاعران را، پوچ‌انگار و پرت و بی‌مایه معرفی کنیم و با وقیح‌ترین شیوه نه تنها ادب و هنر جامعه را هیچ انگاریم و به جایگاه اساتید و بزرگان ادبیات هم حمله‌ور شویم و، جمع جماعت بزرگان را، ساده‌لوحانه و پوچ معرفی نماییم؛ به‌طوری که آن اجتماع حتی قدرت تشخیص یادداشتی بی‌منطق، بی‌مفهوم، بی‌مایه و پرت و پلا را با خوانش‌هایی چندش‌انگیزِ چندین و چند بار، نفهمیده احسنت و آفرین بفرستند و راه را از چاه نشناسانند!!
چگونه است در یک فضای نظامی یکی هست تا کجروی‌ها و به خطا رفتن‌های مرد هزار چهره را نوعی یادآور شود و آنوقت بزرگان فرهنگ و ادب مملکت را این‌گونه معرفی کنیم. چرا باید اجازه داد به جامعه معلمان توهین شود. اگر معلم جامعه آنگونه است که در سریال معرفی شد آنهم در جایگاه دبیری که 30 سال خدمت کرده و... پس چرا جامعه بچه‌هایشان را به مدارس می‌فرستند؟ بزرگداشت مقام معلم مگر تنها به هفته معلم اختصاص دارد؟ چرا در آن هفته او را پیامبر و... معرفی می‌کنیم و... امروز به تماشاگران که عموما جوانان و نوجوانان هستند با جملاتی کذایی او را اینگونه معرفی می‌کنیم؟
بنابراین ضمن باور به دردی چنین عمیق و ماندگار، از تهیه‌کنندگان این سریال می‌خواهیم در برنامه‌ی ویژه‌ای از جامعه‌ی فرهنگی و فرهنگیان جامعه پوزش بطلبند و گرنه با پخش بی‌هنگام فیلم‌ها و سریال‌هایی از این دست (نیما، شهریار، و... ) باد از پی باد خواهد آمد و و کوچه را به بیابان و بیابان را به قبرستان بدل خواهد ساخت.