نویسنده‌: دکتر غلامعلی افروز

رابطه میان پسرها و پدرها در چهارچوب وظایف مسؤولیت‌های پدران خانواده تحلیل می‌شود. متأسفانه پدران نمی‌دانند چگونه باید با پسران خود رفتار کنند. بسیاری از آسیب‌های پسران در جامعه به رفتار پدران با آن‌ها برمی‌گردد. در این قسمت به چند اصل روان‌شناختی برای پدران اشاره کرده‌ایم.
پسرها از هرگونه ارتباط آمرانه، غریبانه، متکبرانه، خصمانه و تنبیه‌گرانه با پدرها گریزانند.
پسرها دوست دارند همیشه پدر را در حالتی آرام و به دور از اضطراب، دغدغه و عجله دریابند و فرصت گفت‌وشنود راحت و بیان راز دل با آنان را صمیمانه، صریح و در عین حال با احترام داشته‌باشند.
پسرها دوست دارند و نیازمندند که پدرها به دور از بی‌حوصلگی، عصبانیت و با صبوری و متانت و زبانی گیرا به مسائل فکری آنان پاسخ گویند و با آن‌ها درباره‌ی برداشت‌های فرهنگی و تحلیل‌های اجتماعی و سیاسی‌شان با سعه‌ی صدر و آرامش کامل مشورت کنند.
در رابطه مطلوب پدرها و پسرهای سعادتمند به جای تحقیر و تهدید، تکریم و تشویق حاکم است. به جای انتقاد و تکذیب، اطمینان و تأیید جاری است. به جای اضطراب و ناامنی، فضایی آکنده از آرامش و امنیت خاطر حاکم است.
به جای فرمانروایی و فرمانبرداری، احساسی از صمیمیت متقابل و رابطه مراد و مریدی در جریان است و به جای رابطه‌ی خشک و آمرانه، اقتدار عاطفی، رفتار اخلاقی، مردانگی، گذشت و صبوری به چشم می‌خورد.
زیبایی و شکوه رابطه پدرها و پسرها باید به گونه‌ای باشد که مادرها همواره تأییدکننده آن باشند. در سایه‌ی برقراری چنین ارتباط پایدار و دوست‌داشتنی است که کانون خانواده از هر گونه تعارض و دوگانگی احساسی به دور می‌ماند.
به این ترتیب، به جای آن‌که مادر همواره مجبور و محکوم به رفتار انفعالی و تحمل‌کننده رفتار و رابطه شکننده و پرخاشگرانه پدر و پسر باشد، وحدت رویه و زبان مشترک الگوهای بزرگسال در کانون خانواده حاکم می‌شود و به جای خشم، پرخاشگری، خودمحوری، خودکامگی، کشمکش، و ستیزه‌جویی، ارزش‌های اخلاقی و معیارها و موازین انسانی حاکمیت خواهد داشت.
هر قدر شخصیت پدر برای فرزندان، به ویژه پسرها، محبوب و مطلوب باشد میزان همانندسازی پسرها با پدرها بیشتر می‌شود و به نظرها و راهنمایی‌های آن‌ها بیشتر توجه می‌کنند. بدیهی است در ارتباط با مادرها نیز چنین است. وقتی پدر پیوسته شخصیت مادر را در حضور فرزندان گرامی می‌دارد میزان تبعیت فرزندان از مادر محبوب بیشتر می‌شود و زیباترین رابطه میان مادرها و فرزندان، به ویژه دخترها، شکل خواهدگرفت.
پسرها دوست دارند که در خانه و مدرسه، از نزدیک با ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری، آرمان‌ها و اندیشه‌ها، هدف‌ها و برنامه‌های پدران و معلمان و مربیان مرد بیشتر آشنا شوند.
برای پسران برقراری ارتباط مفید، مؤثر و متقابل با الگوهای محبوب و مطلوب پدری منطقی، استوار و مقتدر، فوق‌العاده ارزشمند است.
پسرانی که بیش از دیگران دارای ارتباط صمیمی و خوشایند کلامی با پدر هستند و از مصاحبت و همزبانی و همدلی با پدر لذت می‌برند از بیشترین مصونیت روانی و فرهنگی برخوردارند و در دوران جوانی، اعتماد به نفس و صلابت شخصیت خواهند داشت.
پسرانی که از کم‌ترین ارتباط خوشایند کلامی با پدر محرومند و با پدر، پیوند کلامی و عاطفی ندارند و با دنیایی از ناآرامی درون، پریشانی خاطر، عقده‌های روانی و احساسی نه چندان مطلوب پا به دوره‌ی جوانی می‌گذارند بیش از دیگر همسالان خود مستعد انواع آسیب‌پذیری‌های روانی، فکری، اجتماعی و سیاسی خواهند بود.
آن دسته از کودکانی که با نگرشی کاملاً مثبت و خوشایند نسبت به شخصیت الگوی پدر پا به عرصه مدرسه می‌گذارند در در برقراری ارتباط با معلم کلاس و آموزش‌پذیری بسیار موفقند. برعکس، کودکانی که با کوله‌باری از تجارب ناخوشایند از زندگی با الگوهای بزرگسال، تعارض‌های والدین و تحمل تحقیرها، سرزنش‌ها و تنبیه‌ها وارد مدرسه می‌شوند همواره با شک و تردید به شخصیت معلم می‌نگرند و در برقراری ارتباط مفید و متقابل با او و سازش اجتماعی با مشکلات چشمگیری مواجه می‌شوند. اگر پسربچه‌ی نوآموزی که به تازگی راهی مدرسه و کلاس درس شده خاطرات تلخی از کلام و رفتار پدر در موقعیت‌های گوناگون زندگی اجتماعی و در کانون خانه داشته‌باشند، با این تصور که احتمالاً همه‌ی مردادن این‌گونه‌اند. به سادگی نمی‌تواند از صمیم قلب، ارتباط برقرار کند و برقراری چنین ارتباطی گاه ماه‌ها به طول می‌کشد.
بدیهی است که در اینجا معلم فهیم، بصیر و متعهد است که باید صمیمانه، صبورانه و مهربانانه و پایداری و ثبات در این شیوه و منش و با حسن اخلاق و پاسخ‌های مثبت و حسنه در برابر واکنش‌ها به رغم رفتارهای نامطلوب شاگرد زمینه‌ای فراهم آورد که کودک باور تازه و درستی از شخصیت الگوهای بزرگسال در اجتماع پیدا کند.