متأسّفانه خاورمیانه هر روز و هر لحظه آبستن حوادث و اتّفاقات غیرقابل پیشبینی و بعضاً تأسّفباری است. به محض روشن کردن تلویزیون باید منتظر اخبار تکان دهنده و دلخراش و جنگ و گریز باشیم که یک طرف و یا هر دو طرف آن مسلمانان معتقد و ملتزم و مدافع به ظاهر اسلام میباشند.
گویا اینکه رسانههای نوشتاری و شنیداری به جای پرداختن به نیازهای روزمره و اساسی و کمک به ارتقاء سطح فکری جامعه، اصلاح رویههای غلط و ترویج تفکر اعتدالی و آگاهیبخشی، هدفی جز انعکاس قتل و کشتار، آوارگی، دربدری، بدبختی و نکبتباری مردمی مظلوم و بریده از یک زندگی شرافتمندانه و بهدور از جار و جنجال ندارند.
در این بین رفتار و عملکرد و اعلام مواضع احزاب و تشکّلها و گروههای فعّال در عرصهی مدنی و حکمرانی به مراتب تأسّفبارتر است.
اگر وظیفهی احزاب و تشکّلها را دادن بیانیه و موضعگیری در خصوص رویدادهای هرچند مهم و یا کماهمیت خارجی ندانیم، بلکه بر عکس وظیفه و رسالت احزاب را آموزش و تربیت نیروی انسانی ماهر و مسؤولیتشناس و مسؤولیتپذیر و پرورش قوّهی تجزیه و تحلیل،ن قد برنامهها و ساز و کارهای دولت در جهت خدمت به شهروندان و ارائهی برنامههای نظاممند و کارا برای بهبود وضعیت در عرصههای مختلف، حضور پر رنگ در انتخابات به منظور شراکت در قدرت، بالا بردن قدرت تصمیمگیری اعضا در سطح خرد و کلان و آمادهی برعهده گرفتن سمتهای کلیدی بدانیم و حاکمان نیز با اعتراف به سودمندی وجود احزاب و تشکّلهای منتقد و حمایت از بالندگی آنها به جای سرکوب و یا منزویکردنشأن به کم کردن توقعات، تنشها و سوءتفاهمات کمک خواهد کرد و شاهد حضور فعال و جدی شهروندان در اداره امور خواهیم بود و زمینهای را برای اعتماد و اطمینان و آرامش متقابل فراهم میکند که حضورشان نه تنها ضروری بلکه الزامی خواهد بود.
اما هدف از بیان مطالب بالا این است که در ایران چون اکثر احزاب و تشکّلها دولتساخته و موسمی هستند و فقط در ایام انتخابات ظهور و بروز مقطعی دارند یا به خاطر مصالح و منافع و یا از طرف حاکمیّت جدّی گرفته نمیشوند و نمیتوانند به نحو شایسته عرض اندام کنند، وظایف و رسالت خود را به گونهای سنجیده و پخته انجام نمیدهند؛ کارشان شده صرفاً صدور بیانیه و موضعگیری علیه حرکت و یا اقدام و تجاوز کشور بیگانه برونمرزی، بهطوری که انتظارات اعضا و هواداران را به نقطهای غیرقابل برگشت رسانیدهاند که باید برای هر اتفاقی در آن طرف مرز اعلام موضع نمایند و در محکومیت ظالم و یا مظلوم نهایت ابتکار خود را در طبق اخلاص نهاده تا بلکه اگرنه هواداران بلکه مخالفانشان را کمی آرام کنند و هزینههای هنگفتی را به خاطر مسائلی که اصلاً درحیطهی وظیفهشان نیست بپردازند. کار به جایی رسیده که اعضا و هواداران و حتی افکار عمومی به نوشتهها و محکومیّتهای اشخاص حقیقی و حقوقی حزبی ارجی نمینهند و اصرار دارند حتماً رسماً و اسماً و با تأیید بالاترین مقامات حزبی اقدام شود و شرایطی ایجاد شده که در صورت تأخیر و یا عدم اقدام با انواع اتّهامات مواجه خواهند شد. در حالی که معتقدم اصلاً این از وظایف و اختیارات احزاب و تشکلها نیست که در مورد هر اتّقاقی واکنش نشان دهند و بیانیه صادر کنند.
به واقع ما به جای متن و تفسیر دقیق آن، حاشیهها را روز به روز بزرگ و بزرگتر میکنیم. تنوّع و تفاوت دیدگاهها و برداشتها بدبختانه به جای وحدت و همدلی بعضاً جداییها و کدورتها را تشدید کردهاند. به عنوان مثال تجاوز به حریم سوریه یعنی کانتون عفرین به هر بهانهای از طرف دولت ترکیه برابر قوانین بینالمللی و دولتها محکوم است و هر عقل سلیم و منصفی آن را تقبیح میکند. هر چند نوع واکنش بسته به میزان منافع و مصالح کشورها دارد. [بنگرید به اعلام مواضع روسیه، ایران، اقلیم کردستان، آمریکای متّحد کردهای سوریه و حتی خود سوریه] که متأسّفانه عدهای به جای تحلیل و تمرکز بر اصل واقعه درصدد انتقامجویی هستند و با ایجاد جوی مسموم و بهدور از قصاوت منصفانه نمک بر زخمهای کهنه میپاشند.
پس برای تعدیل و کم کردن حسّاسیّتها و توقّعات ایجاد شده در سطح ملّی و محلّی، همگام با احزاب، رسانهها و شخصیّتها در آسمان رنگینکمان افکار و اندیشهها باید دگرپذیری، تسامح، تساهل و مدارا را تمرین کنیم؛ احترام به حقوق و تکالیف شهروندی، تحمل نظرات مخالف، درک موقعیّتها، پرهیز از خشونت، تخریب و قضاوتهای ناروا و ناحق علیه یکدیگر را خصوصاً در فضای مجازی متوقف کنیم.
با انتقادات سازنده، راهگشا، مفید و ترغیب و تکریم به جای دنبال بهانه بودن و متهم کردن، راههایی را به سوی زندگی مسالمتآمیز، شاداب و بانشاط، پیشرفته، دارای امنیت و رفاه برای جامعه جستجو کنیم و امید را در هر شرایطی زنده نگه داریم.
نظرات