در سالهای اخیر، توجه به رویکردهای جدید در امر آموزش (نظیر) همراهی تربیت با تعلیم، به فعلیت رسانیدن استعدادهای نهفته، توجه به آموزش غیر مستقیم، یاد گیري مشارکتی فعال، خلاقیت،.. بهره گیري از روشهای نوین در تعلیم و تربیت دینی، نیاز به نظرات و پیشنهادات صدها آموزگار مجرب و کارشناسان تعلیم و تربیت است. موضوع مقاله حاضر راهکارهای ایجاد انگیزه و علاقه در کودك و نوجوان براي حضور در کلاسهای تربیتی میباشد.
در این مقاله سعی شده به چرایی مورد توجه قرار دادن انگیزش توسط اولیاء و مربیان پرداخته شود.
انگیزش همان چیزي است که اکثر ما احساس میکنیم به اندازهی کافی داراي آن نیستیم اما میدانیم که وجود آن حائز اهمیت است و همچنین به عزت نفس به عنوان قلب انگیزش و عوامل کاهنده و افزاینده آن اشاره شده است. براي نمونه به مدرسه کیفی گل سر اشاره شده است که سیستم آموزش مدرسه را مسئول ایجاد شرایط یادگیري میداند. در این راستا به تدریس موفق، سال گذار نمونه هایی از موارد بالا برنده انگیزه مستمر همچنین رشد هیجانی کودکان لازمه ایجاد انگیزه براي کلاس تربیتی است. و در پایان پیشنهادات و راهکارهای عملی ارائه شده است. همچنین مقاله داراي دو ضمیمه عملی روش تدریس میباشد.
مقدمه
اگر تربیت امري آسان و ساده بود، نمیبایست این همه کودکان غیر مسئول در خانودهها و مدارسی که مربیان و معلمان و والدین مسئول دارند، وجود میداشت. روشی که در جهت اصلاح رفتار کودك اتخاذ میکنیم، همیشه باعث پیشرفت کودك نمیشود.
معمولا روان شناسان و روان پزشکان، بیشترین توجه و فعالیت خود را معطوف به مسائل و مشکلات کودکان نا به هنجار میکنند و توجه چندان به کودکان طبیعی یا به هنجار ندارند.
می دانیم که تغییر رفتار به تنهایی کافی نیست و همیشه باید سعی درتغییر انگیزه کودك داشته باشیم. در فرهنگ آمریکایی کودکان شهري در تعیین اهداف خانواده نقش سازندهای ندارند. اما کودکان روستایی به علت مسئولیتی که برعهده کودکان گذاشته میشود، آنها احساس میکنند در جهت اهداف خانواده تلاش میکنند و خود را عضوي فعال در خانواده به حساب میآورند. متاسفانه زندگی شهري امروزي این احساس را از بین برده، وکودکان در مقابل بزرگترها احساس ضعف میکنند. از طرفی برنامههای مختلفی برروي کودك و نوجوان اثر گذار هستند مثل اینترنت، لوازم صوتی و تصویری پیشرفته و گوشیها باعث مشکلات اساسی درتربیت نسل نوجوان و جوان شده، ما باید ازعهدهی نیازهای خود برآییم، برنامههای مختلفی براي خانواده، و قواعد جدیدی را سروسامان بدهیم و بی وقفه نیازها و خواستههای خودمان را با نیازها وخواستههای کودکانمان هماهنگ کنیم، اما درگیر گرفتاريهای اجتماعی و شخصی هستیم که عدم موفقیت کودکان فقط یکی از این گرفتاری هاست. ناهمگونی در چارچوب فکري فرزندان، جامعه، دین در مقابل آن وجود بزه کاریدر اجتماع و محیط ناامن، مارا براین میدارد که چگونه میل و رغبت و انگیزه در کودکان، نوجوانان و جوانان ایجاد کنیم تا مشتاقانه در کلاس های تربیتی حضور داشته باشند، از گلستان دین بهرهمند شده و بینش و منش مورد قبول خانواده، اجتماع،
دین و اخلاق پیدا کند.
تاریخچه و تعریف انگیزش:
چرا اهمیت انگیزش براي والدین روز به روز بیشتر میشود؟
چیز تازهای دربارهی انگیزش وجود ندارد. در تمامی مدتی که بشر میزیسته انگیزش یکی از حقایق زندگی بوده است. آمادگی برای مبارزه وتلاش، آزمودن چیزهای تازه. ارائهی بهترین شیوهی انجام کار، و بررسی کم و کیف امور، جنبهای پایدار و تغییر ناپذیر از شخصیت انسان است.
کودکی براي رفتن به مدرسه آماده میشوند و تقریبا به طور اجباری به تحصیل علم مشغول میشوند. در برنامههای رسانههای جمعی دربارهی کودك تیزهوش، اشتیاق والدین را براي موفقیت فرزندان خود تحریک میکند و الگوهایی براي کودکان فراهم میآورد.
عوامل اجتماعی و اقتصادي نیز، تاثیر خود را دارند، مشاغل فاقد مهارت، به ویژه در مشاغل تمام وقت، به این معناست که شرایط لازم براي افرادي که وارد دنیاي کار میشوند به طور فزایندهای اهمیت پیدا میکند. اما با وجود بیکاري، به ارزش تحصیلات لطمه زده است و عدم موفقیت کودکان و نوجوانان در درس و کنکور و تلاش آنها برای برآوردن انتظارات دیگران، ممکن است به بهای از دست رفتن سلامت روانی خودشان تمام شود. حال با این اوضاع واقعا نیاز به انگیزه قوی دارند تا به کلاس تربیتی جذب شوند زیرا فشار اولیه اولیا وجود ندارد، نوجوان خود را موظف به آمدن به کلاس نمیداند و در ثانی علاقهای نیز نشان نمیدهد. به قول نویسنده الیزابت هارتلی بروئر(نویسنده کتاب، ایجاد انگیزه در کودکان) کودکان انسان هستند نه عروسک، یا کبوتر یا هنر پیشه.
نخستین مسئولیت پدر و مادر، پرورش کامل کودك و تشویق خود انگیزشی در اوست. براي ایجاد انگیزه و تحرك در کودك، باید به ساختن ویژگیهای زیر در او بپردازیم:
- خود باوری
- خودکارایی
-خود گردانی
خودباوري یعنی اینکه انسان داراي حسی مثبت وروشن از( خویشتن) باشد و بتواند خود را به شیوههاي بسیار متفاوت و مطلوب بررسی کند. کودکانی که خودشان را باور نداشته باشند نوعی از خود ناباوري آنها رافرا میگیرد. خود کارایی زمانی به وجود میآید که فرد احساس لیاقت و شایستگی کند زیرا خود را باور دارد و از خود انتظار دارد که بتواند کاري را به طور موثر انجام دهد. کودکی که فاقد احساس خود کارایی باشد احساس ناامیدي و بی لیاقتی میکنند. خودگردانی یعنی آنکه شخصی بتواند مستقلانه به طرف ساختن مشکلات و انجام تکالیف بپردازد. کودکانی که فاقد توانایی ادارهی خود هستند احساس یاس میکنند و در ادامه زندگی به دیگران وابسته میشوند.
ایجاد انگیزه در کودکان
کودکان خوشبختانه یا متاسفانه بزرگ میشوند. راهکارهایی که در مرحلهای کودکی براي آنان سودمند و موفقیت آمیزند، در زمانهای دیگر کمترمناسب و ثمر بخش واقع میشوند زیرا هرچه سن کودك بالاتر میرود عاقل تر و با تجربه تر میشود و نیازهای عاطفی و اجتماعی متفاوتی دارد و والدین باید به هرکدام از این نیازها پاسخ متفاوتی بدهد.
انگیزش چیست؟
انگیزش همان چیزیی است که اکثر ما احساس میکنیم به اندازهی کافی داراي آن نیستیم اما میدانیم که وجود آنها حائز اهمیت است. چون به ما کمک میکند تا احساس رضایت خاطرکنیم، دربارهي خودمان احساس مسئولیت کنیم، و بر زندگی خود مسلط باشیم. انگیزش شرط اساسی رشد شخصیت، رضایت خاطر و موفقیت است.
اگر بنا باشد انگیزش را به آتش تشبیه کنیم، یعنی به نوع منبع انرژي که تعهد است را در وجود انسان زنده نگه دارد. در این صورت انگیزش نیاز به سوخت دارد. و اگراین سوخت به بیش از اندازه باشد نیز مضر است.
انگیزش تمایل به انجام کار در گرو توانایی فرد است تا بدان وسیله نوعی نیاز تأمین گردد. میتوان انگیزش را بر حسب رفتار عملی تعریف کرد. کسانی که تحریک شوند نسبت به کسانی که تحریک نشوند تلاش بیشتري مینمایند.
1-با توجه به مایر، "انگیزه یک کلمه است که به عنوان بخشی از فرهنگ عامه از مفاهیم روانی است".
2-انگیزه و انگیزش غالبا به صورت مترادف به کار برده میشوند. با این حال میتوان انگیزه را دقیقتر از انگیزش دانست. به این صورت که انگیزش را عامل کلی مولد رفتار اما انگیزه را علت اختصاصی یک رفتار خاص به حساب آورد.
3-مثلا وقتی که میپرسیم چرا فلان شخص رفتار خاصی را انجام میدهد، به دنبال انگیزه او هستیم. اصطلاح انگیزه بیشتر در اشاره به رفتار انسان به کار میرود.
انگیزش در کلام
انگیزش در کلام به معانی زیر به کار میرود:
1-الهام فکري
2-تلاش و عرق ریزي (براساس انجام کار)
3-اشتیاق و آرمان
4-توجیه
5-خودکاوي
•انگیزش به عنوان الهام فکري:
الهام کلید و اساس خود انگیزش است. بیانگر احساس بسیار شخص درباره آن چیزهایی است که فرد دوست دارد یا میخواهد. راهنمایان کارآمد این شور و هیجان را پرورش میدهند و از آن حمایت میکنند.
•انگیزش به عنوان تلاش و عرق ریزي:
تعریف متداول انگیزش، میزان تلاشی است که افراد در رسیدن به نتایج یا هدفها صرف میکنند. دراین زمینه واژه هایی مانند: نیروي اراده، پشتکار، استقامت، شکیبایی، پیگیري و تأدیب نفس به ذهن خطور میکنند. درنظر منتقدان، انرژیی که در تعریف انگیزشی بدان اشاره شد، شور و هیجان نیست بلکه سعی و تلاش و کوشش و عرق ریختن است.
•انگیزش به عنوان اشتیاق و آرمان:
انگیزش شامل اشتیاق و امید و آرمان نیز میشود. ما باید داراي هدف، آرمان و مقصدي براي بلند پروازيهاي خود داشته باشیم. انگیزه داشتن یعنی نسبت به کاري که میخواهیم انجام دهیم، طرح و بینش روشنی داشته باشم. دراین زمینه الگوها نقش بسیار مهمی ایفا میکنند. چون آنها نمونههای مطلوبی از همان افراد یا اشیایی هستند که ما دلمان میخواهد به آنها برسیم.
•انگیزش به عنوان توجیه:
روانشناسانی که نخستین بار در دهههای 1930 و 1940 سعی کردند انگیزه را به صورت علمی مورد پژوهشو تحلیل قرار دهند. آنها را عنصري درونی و کما بیش ذاتی تلقی میکردند. نه نیرویی که به آسانی با تفکرکنترل میشود. این نیروهارا به عناوین مختلفی، از جمله( نیازها)،( سایقها) یا( امیال) نامیدند. درحال حاضر پژوهشگران ترجیح میدهند انگیزش را عاملی آگاهانه و عقلانی تلقی کنند نه عاملی گسیخته ومقهور کننده. با این تصویر ذهنی، انگیزش ما دلیلی براي انجام دادن کارها هستند.
•انگیزش به عنوان خودکاوي:
انگیزش همچنین به هیجان مربوط به جستجوي خویش و کشف خود نیز مربوط میشود. اگر ما در کشف مهارتهای نوین استعدادها و منابع شخصی که ملکه ذهن ما نشده باشند، احساس خرسندي و لذت نمیکردیم، تمایل کمتري به تلاش میداشتیم. مارکوس و نوریوس، دو روان شناس موفق آمریکایی، معتقد بودند که انگیزش، فرایند کاوش( خودهاي محتمل) ماست. باید باور کنیم که هر چیزي براي ما امکان پذیر است و باید جرأت آزمودن آن را داشته باشیم. خودکاوي شامل سه ویژگی است. وقتی هر سه ویژگی را کسب کنیم، بزرگترین موفقیتها را به دست خواهیم آورد. این ویژگیها عبارتند از:
•خودپروري از طریق کنجکاوي کردن.
•کشف ظرفیتها و امکانات فردي خود.
•درك این ظرفیتها و امکانات تنها به وسیلهی خودمان
هر چقدر دیگران بیشتر در کارما مداخله کنند و ظایفی را که برعهده ماست انجام دهند، به همان میزان، کمتر میتوانیم وجهه واعتبار کسب کنیم. البته در صورت همکاري با دیگران گاهی اوقات میتوان بعنوان پدرومادردریادگیري فرزندانمان به موفقیتی قابل توجه دست یابیم
عزت نفس به عنوان قلب انگیزش
کسانی که دربارهی خودشان احساس خوبی داشته باشند، نتایج خوب به بارمیآورند. کودك براي آنکه انگیزه داشته باشد، باید خودش را باور کند اساس عزت نفس در کودکی شکل میگیرد.
اصل نخست در رشد و تربیت دینی، معرفت و توجه به باري تعالی و پس ازآن توجه به خود و شناخت خویش در پی این شناخت فرد ارزش وجودي خود را مییابد. این همان عزت نفس است. واین از کودکی براثر تعامل کودك با اطرافیان شکل میگیرد.
ایجاد محبت قلبی و صمیمیت پذیرفتن آنها با همان ویژگی و خصوصیاتی که دارند، قدردانی و تشویق وتحسین به مقدار تلاشی که در کارهاست. چگونگی ارتباط و تعامل مهمترین عامل در افزایش عزت نفس است.
عوامل کاهنده عزت نفس
تحقیرو به رخ کشیدن کارهاي خلاف در حضور دیگران و انتظارات بالا.
منابع:
Self direc
نظرات
ام طه
02 اسفند 1395 - 05:59خانم میرفضلی عزیز بسیار زیبا بود، الله تعالی به شما و همه تلاشگران عرصه دعوت جزای خیر دهاد، آمین!