واقعاً جای تأمل است که در روزگار ما دیانت و خداپرستی به چنین جایگاهی تنزل پیدا کرده است! واقعاً مایه‌ی شرم‌ساری‌ است که به دشمنان قسم‌خورده‌ی خود، میدانی باز برای هرگونه تدبیر را داده‌ایم! واقعاً جای تأسف است که هم سپر و هم سلاح خود را زمین گذاشته‌ایم و ادعای مبارزه داریم (البته اگر خواسته یا ناخواسته خود نیروی دشمن نشده باشیم)!

واقعاً جای حسرت است که تنها تعداد بسیار کمی از مردم عبادات خاصّ خدای رحمن را به‌گونه‌ای که شایسته و بایسته است انجام می‌دهند و گروهی هم در نهایت اجمال و سادگی، فقط به انجام فرایض اکتفا کرده‌اند!

افرادی هم برنامه‌های دینی خود را فقط به آینده موکول می‌کنند، آینده‌ای که خدا می‌داند در پیش است یا خیر!

واقعاً اگر این روزها حضرت رسول-صلی الله علیه وسلم- در بین ما بود و امّتش را با این وضعیت می‌دید، چه می‌گفت؟

اما کار به این جا ختم نمی‌شود، ادامه‌ی ماجرا سخن از افرادی است که نه تنها عارشان می‌آید که هرگونه فعالیتی را با نیت دین و خداپرستی انجام دهند بلکه با جملاتی کوچک و محدود، برای خود توجیهاتی بزرگ و بیشمار اختیار نموده و بهانه‌های متعددی تراشیده‌اند که شمارشان کم نیست!!!

اشخاصی که ظاهراً مسلمان هستند و همیشه در هنگام بیماری و مشکلات و ناراحتی‌ها به قرآن، دعا و نماز مراجعه می‌کنند و به خدا پناه می‌برند.

اما در ماباقی لحظات زندگی فطرتشان را فراموش می‌کنند و هرگاه در حضور آن‌ها کوچک‌ترین بحثی از دستورات دین شد، با استناد به سؤالات و شبهاتی واهی سعی می‌کنند شخص مؤمن و متّقی را در بن بست قرار دهند.

فریب‌خورده‌هایی که می‌خواهند با طرح یک پرسش و شبهه (که گاهاً عوام از پاسخ به آن بی‌بهره‌اند) از تمام قید و بند‌های دینی آزاد گشته و از دایره‌ی وظیفه و تکلیف بیرون آیند.

واقعاً

چقدر مضحک است که می‌خواهند دینی کامل و شامل و جامع چون اسلام را که متضمّن سعادت بشریت است با یک سؤال خدشه‌دار کنند!

چقدر تلخ است وقتی می‌بینیم افرادی که دوستان و برادرانمان هستند بدون آنکه خود بدانند، نقش عوامل نفوذی دشمن را بازی می‌کنند!

چقدر دردناک است مشاهده صحنه‌ای که در آن مسلمان علیه ریشه‌ی اسلام تبر به دست گرفته است!

برای سودمند شدن بیشتر و نمایان شدن چهره‌ای واضح‌تر از مطالب، چند نمونه‌ی معروف از همین سؤالات را بررسی می‌کنیم و سپس به ادامه‌ی بحث باز می‌گردیم.

البته جواب تک تک سؤالات به ده‌ها صفحه توضیح نیاز دارد ولی چون تجربه نشان داده دوستان -از روی بی‌سوادی (حداقل در موضوعات دینی)- با یک جمله قانع می‌شوند پس به همان شیوه نیز اکتفا شد.

1ــ خداوند چه نیازی به نماز و روزه‌ی ما دارد؟ که خود را زحمت بدهیم؟

پاسخ: خداوند به عبادت ما نیاز ندارد، اما ما شدیداً به آن نیازمندیم. هم برای این جهان و هم برای آخرت؛ به‌طوری‌که هیچکس نمی‌تواند منکر تأثیرات بهداشتی، اجتماعی و روحی روانی عبادات در زندگی اشخاص گردد.

2ــ من فقط قرآن را قبول دارم، چون مطمئنم احادیث همه دستکاری شده و تغییر کرده‌اند؛ پس چرا قبولشان داشته باشم؟

پاسخ: در همین قرآنی که می‌گویی قبولش دارم یکی از آیات می‌فرماید: (أَطِيعُوا اللَّـهَ وَ َطِيعُوا الرَّسُولَ...) پس خداوند دستور داده به پیروی از رسول-صلی الله علیه وسلم-. اما پیروی از رسول-صلی الله علیه وسلم- چگونه است؟ خوب مطمئناً تبعیت از اعمال و گفتار پیامبر-صلی الله علیه وسلم- است اما از ترس همین چیزی که شما می‌گویید؛ علمای اسلام 6مجموعه حدیث را گردآوری کرده‌اند که به آن‌ها می‌گویند «صحیحین ستّین» یعنی حدیث این شش نفر صحت دارد اسامی آن‌ها به این شکل است: صحیح امام بخاری، مسلم، ابن‌ماجه، ترمذی، نسائی، ابوداود.

3ــ اگر مشروبات الکلی را کم مصرف کنیم به‌گونه‌ای که مست نشویم یا اگر در خانه بخوریم و بیرون نرویم و باعث آزار کسی نگردیم اشکالی ندارد، پس چرا نخوریم؟

پاسخ: در قرآن کریم مطلقاً فرموده حرام است و حتی اجازه‌ی نوشیدن یک قطره هم در هیچ جایی داده نشده است. حال یک سؤال در اینجا مطرح می‌گردد: با این حکم صریح بسیاری از مردم جامعه استقبال پرشوری از مشروبات الکلی دارند(!) اگر پروردگار یک استثنا برایش ذکر می‌فرمود، کار به کجا می‌کشید؟!

4ــ چرا مردم رو به کعبه نماز می‌خوانند درحالی‌که از سنگ ساخته شده، آیا این بت‌پرستی نیست؟ چرا نماز بخوانم؟

پاسخ: مردم برای کعبه نماز نمی‌خوانند بلکه عبادتشان برای خدای صاحب آن کعبه است. نماز خواندن به سمت کعبه همزمان که باعث وحدت و انسجام فوق‌العاده‌ای در بین نمازگزاران گردیده است، فواید علمی نیز دارد از جمله آنکه: کعبه در مرکز جاذبه‌ی زمین قرار دارد و زمانی‌که ما به نماز می‌ایستیم و 7نقطه از بدنمان با زمین ارتباط پیدا می‌کند، انواعی از امواج منفی که ضمیر ناخودآگاه ما آن‌ها را دریافت کرده است، تخلیه می‌شوند، یکی از دلایل آرامش نمازگزار بعد از نماز همین است و... .

5ــ خدا می‌تواند سنگی بسازد که خود قادر به برداشتن آن نباشد؟ پس چرا می‌گویید خداوند قادر مطلق است؟ پس نیست...

پاسخ: با این سؤال چه بگوییم بله و چه بگوییم خیر صفت قادر بودن پروردگار زیر سؤال می‌رود اما پاسخ هر سؤالی را که نمی‌توان با بله و خیر داد و جواب این است: وقتی می‌گوییم یکی از صفات خداوند، وهاب (بخشنده) است پس نباید کافران را نیز به جهنم بفرستد و باید آن‌ها را ببخشد، اما پروردگار این کار را انجام نمی‌دهد؛ زیرا جبّار نیز می‌باشد. در مثال سنگ نیز، درست است که یکی از صفات پروردگار قادر است اما مشخصاً خداوند حکیم نیز می‌باشد و کارهای عبث و بیهوده را هرگز انجام نمی‌دهد؛ چرا باید همچین سنگی بسازد؟...

6ــ از هر چیزی که مربوط به دین و دینداری است، متنفر شده‌ام؛ چرا فلان شخص که دعوتگر دین است چنین خلافی مرتکب شد؟

پاسخ: اگر شخصی پیش شما بگوید چون یکی از فامیل‌هایم راننده‌ی خوبی نبود و تصادف کرد، من هم ماشین نمی‌خرم! راستی چقدر به حرف وی اعتنا می‌کنید؟

این قضیه نیز درست به این شکل می‌باشد، خوب شما دیندار باشید و همچنین کاری را انجام ندهید آیا شما مسؤول کار ایشان هستید؟ یا برعکس؟

یکی از مشکلات بسیار گزنده و فراگیر جامعه‌ی اسلامی این است که دین به شخص نسبت داده شده است...

7ــ کسی تا به حال از آخرت برنگشته است پس از کجا معلوم که جهنم و بهشتی وجود دارد؟ و این همه مشخصات برایش ذکر می‌کنند.

پاسخ: درست است که کسی تا به حال برنگشته اما پروردگاری که آن دنیا، ما و تمام کائنات را ساخته با ما ارتباط برقرار نموده و از این طریق ما را خبردار نموده است و همان‌گونه که می‌دانیم در قرآن به خوبی از آنجا بحث شده است و قبول نداشتن این سخن به معنای قبول نداشتن قرآن است و باید از دلایل دیگری برای اثبات قرآن استفاده نمود.

8 ــ قرآن به عربی آمده است پس برای عرب‌هاست و به ما ربطی ندارد. برای ملت ما هم کتاب آمده که نامش اوستا می‌باشد و ازآن زرتشت پیامبر است پس چرا قرآن بخوانیم؟ 

پاسخ: همچنان که قرآن را نخوانده‌اید، مطمئنم که اوستا را نیز مطالعه نکرده‌اید؛ زیرا آن موقع می‌فهمیدید که زبان اوستا نه کُردی است و نه فارسی دری امروزی! بلکه نوعی از فارسی است نزدیک به زبان سانسکریت، که چیزی از آن متوجه نمی‌شویم.

همچنین در قرآن نیامده «یا ایّها العرب» بلکه فرموده (یا ایّها النّاس) یا فرموده (رحمة للعالمین) و نگفته «رحمة للعرب».

9ــ چرا باید نماز را به عربی بخوانیم؟ ما که عرب نیستیم.

 

پاسخ: شما با عربی مشکلی ندارید بلکه از وجود دین راضی نیستید طبق دلیل زیر: 

امروز بسیاری از مردم ما با تمام توان برای یادگیری زبان انگلیسی تلاش می‌کنند درحالی‌که ما نه آمریکایی هستیم و نه انگلیسی.

کسی نمی‌گوید چون من انگلیسی نیستم از کامپیوتر استفاده نمی‌کنم یا کسی نمی‌گوید به دلیل مذکور، یک مقاله‌ی زبان اصلی را ترجمه نمی‌کنم؛ زیرا زبان انگلیسی به نوعی پل ارتباطی با علم امروز است به این خاطر به آن بیش از حد بها داده‌ایم، اما ما باید این حقیقت را نیز بدانیم که عربی زبان دین است و برای دینداری و خداپرستی باید در حد نیاز حتماً آن را بدانیم...

10ــ چرا فلانی نماز نمی‌خواند و روزه هم نمی‌گیرد اما وضع مالیش تا این اندازه خوب است، اما من نماز هم می‌خواندم و روزه هم می‌گرفتم و قرآن هم می‌خواندم ولی تا این اندازه فقیر هستم؟ پس دیگر دینداری نکردم و نخواهم کرد. 

پاسخ: زمانی که یک مقاله را می‌خوانیم تا زمانی‌که به قسمت نتیجه‌گیری نرسیده‌ایم حق تصمیم‌گیری نداریم.

و در مسایل زندگی هم باید برای «نتیجه» اعمال بهای زیادی قایل بود. مردم ثروت و امکانات را برای خوشبختی و آسایش می‌خواهند اما امکانات دلیل بر خوشبختی یک شخص نیست، در سرتاسر جهان کم نیستند افراد بی‌خدایی که در اوج ناز و نعمت به دلیل احساس بدبختی خودکُشی می‌کنند.

بلکه خوشبختی رضایت و آرامشی است که پروردگار در ذات آدم قرار خواهد داد. که با تقوا و دینداری محقق می‌شود. همچنین اسلام یک کاسبی و شغل نیست که هرچه فرد دیندار‌تر باشد، ثروتمند‌تر گردد حتی خداوند در قرآن می‌فرماید: (لَیسَ للانسانِ الّا ما سَعی) نیست برای انسان مگر سعی و تلاش خودش. چنانکه می‌بینیم بسیار از افراد ایماندار هم بسیار ثروتمندند؛ زیرا تلاش کرده‌اند؛ یا پدرشان تلاش کرده و ثروتی برای آن‌ها به جا مانده است.

خلاصه هم در بین ایمان‌داران و هم در بین بی‌دینان افراد ثروتمند و مستمند وجود دارد...

11ــ تمام کشور‌های مسلمان عقب‌افتاده هستند، در دنیای جدید و مدرن مسلمان بودن یعنی عقب‌افتادگی؛ آیا انگیزه‌ای داشته باشم برای مسلمان بودن و انجام عبادات؟

پاسخ: در کدام کشور مسلمان تا به حال اجازه داده‌اند اسلام واقعی در اریکه‌ی قدرت باشد؟ یا حداقل اگر در کشوری دین در قدرت بوده است چند درصد مردم خود را ملتزم به اجرای احکام دین دیده‌اند؟ واقعاً بوده است!

اگر ما تا این اندازه کم هستیم؛ چرا تمام ابرقدرت‌های دنیا در کشور‌های مسلمان‌نشین جمع شده‌اند و به راه‌اندازی تفرقه اشتغال دارند؟

تمامی کشورهایی که شما پیشرفته می‌پندارید در کشور‌های خود مشغول عمران، آبادانی، علم و صنعت و در ممالک ما مشغول فتنه و آشوب‌های فرقه‌ای و قبیله‌ای می‌باشند. آن‌ها در اینجا چیزی برای از دست دادن ندارند جز طمع و افراطی خواهیشان!

حتی اجازه نمی‌دهند آنگونه که می‌خواهیم برای خود تصمیم‌گیری کنیم.

با این حال بستگی دارد به اینکه چه تعریفی از پیشرفت و عقب‌افتادگی داشته باشیم:

شهید سید قطب می‌گوید: کشوری که در آن دین اسلام وجود نداشته باشد با تمام پیشرفت‌های مادی و دنیایی جاهل و استکبار معرفی کرده است و برعکس.

در یک جمله می‌توانیم بگوییم «عقب‌افتادگی ما بخاطر دور بودن از مفاهیم اسلام است نه وجود این دین مبین».

تاریخ بزرگترین گواه بر این ادعاست؛ زیرا تا زمانی‌که دین حرف اول را می‌زد (هم در بین دولت‌مردان و هم در بین مردم) مانند دوران خلافت خلفای راشدین و تا قرن‌ها پس از آن، ما بودیم که علم، صنعت، آگاهی، بهداشت و دموکراسی را به غرب صادر می‌کردیم. ولی بعد به دلایل متفاوت ما افول کردیم و آن‌ها با بال‌های ما پرواز کردند...

اما هرگز فراموش نکنیم؛ چون ما در گذشته برتر بودیم، می‌توانیم ادعا کنیم: از این پتانسیل برخور داریم که دوباره صدرنشینی کنیم... 

چنان که دیدیم سؤالاتی با این سمت و سو و جهت‌گیری مسقیم سینه‌ی جامعه‌ی اسلامی را نشانه می‌روند و چه‌بسا جوانان زیادی اعم از باسواد و بی‌سواد را به دنبال خود می‌کشند.

اگر از فاصله‌ای مناسب این سؤالات را کالبدشکافی کنیم به‌وضوح پی می‌بریم:

افرادی که این مطالب را مطرح می‌کنند هیچ‌گونه اطلاعی از متون دین ندارند و برای فرار از مسؤولیت‌های تعریف شده، مدام دنبال این‌گونه بهانه‌ها می‌گردند. 

گاهاً افرادی پیدا می‌شوند آگاهی‌های محدودی هم دارند اما متأسفانه در اثر مطالعات یک طرفه فریب داده شده و با در میان گذاشتن همچنین عناوینی شروع می‌کنند به دست یازی و پرتاب کردن تیر به سمت تاریکی...

اما در هر حال با تقلیدی کاملاً کورکورانه پنبه‌ی خود را رشته می‌کنند. شاید به این خاطر است که سؤالات تا این اندازه در میان تمام افرادی که این حرف‌ها را می‌زنند، تکراریست. 

اما چون افراد عادی از پاسخ دادن به آن‌ها عاجزند، دچار نوعی خودبینی و تکبّر شده‌اند و احساس می‌کنند به موفقیت بزرگی دست پیدا کرده‌اند و می‌توانند هر مسلمانی را به چالش بکشانند، لذا به زور از خواب غفلت بیدار نمی‌شوند. ازاین‌رو باید در نهایت تواضع با آن‌ها بخورد کرد و به آن‌ها پاسخ داد.

غرور آن‌ها به حدی است که بلافاصله بعد از پاسخ به یکی از سؤالاتشان دیگری و دیگری را مطرح می‌کنند اگر خدای نکرده پاسخ‌های حکیمانه به آن‌ها ندهیم احتمالاً یا به پرخاشگری روی می‌آورند یا سکوت معنی داری اعمال می‌کنند و با به دل گرفتن و رنجیدن و کینه‌ی فراوان بحث را پایان می‌دهند.

بنده معتقدم هرچه سریع‌تر باید اطلاع‌رسانی کرد و حقیقت را به آن‌ها گفت؛ زیرا کافی است چند نفر ساده‌لوح و مشابه خودشان را با این سمّ مهلک، مسموم و گرفتار سازند و آن‌ها نیز تعدادی دیگر... اما نیک می‌دانیم که هدایت به دست پروردگار است. 

و می‌دانیم زمینه‌ای فراهم شده که دشمن به سادگی می‌تواند از آب گل‌آلود ماهی بگیرد و به مقاصد شوم و شیطانی خود که کم‌رنگ کردن دین محمد المصطفی-صلی الله علیه وسلم- است دست یابد که نام آن زمینه‌ی بی‌اطلاعی مردم از دین می‌باشد.

و این سؤالات هر چند در ظاهر منطقی به نظر برسند اما باطناً تمامشان غلط و فریبنده‌اند و دستی زشت و خشن و بی‌رحم در زیر دست‌کشی لطیف خود را پنهان نموده، دست‌کشی به‌نام غفلت از مطالعه و تحقیق...