فیلد مارشال محمد حسین طنطاوی فرمانده کل نیروهای مسلح و وزیر دفاع اسبق مصر که سه‌شنبه گذشته در ٨٥ سالگی درگذشت، را می‌توان متنفذترین ژنرال مصری در سپهر سیاست مصر در سه دهه اخیر پنداشت. طنطاوی تقریبا در همه جنگ‌های مصر از ١٩٥٦ تا ١٩٧٣ شرکت داشت. او یک بروکرات نظامی بود که شخصیتی آرام و بی ‌سر و صدا داشت و در خفا و به دور از سیاست‌ورزی آشکار کار می‌کرد. 

اسناد ویکیلیس برگرفته از نامه‌های وزارت خارجه آمریکا، او را فردی مهربان، خوش اخلاق اما «تغییرستیز» معرفی می‌کند، اما این نظامی "مهربان" خط قرمزش ارتش و تداوم حضور آن در قدرت بود. از سال ١٩٩١ که مبارک او را به سمت فرماندهی کل نیروهای مسلح انتخاب کرد، رفته رفته چنان موقعیتی پیدا کرد که حذف او برای مبارک هم آسان نبود. 

در سال‌ ٢٠٠٧ که قانون اساسی مصر اصلاحیه خورد و راه را برای جانشینی جمال مبارک پسر حسنی مبارک هموار ساخت، طنطاوی اندکی از منش محافظه‌کارانه خود فاصله گرفت و مخالفت کرد، اما جنجالی و رسانه‌ای رفتار نمی‌کرد. مبارک در سال‌های آخر قدرت خود، خواسته یا ناخواسته تحت تاثیر اطرافیانش و شخص جمال مبارک از نظامیان فاصله گرفته بود. می‌توان گفت که در آن‌ سال‌ها مصر در کنار دولت رسمی، دو دولت موازی داشت، یکی دولت نوپای جمال مبارک و متنفذین حزب حاکم و دیگری هم دولت موازی ارتش. هر دو هم برای تصاحب دولت رسمی پس از مبارک رقابت پنهان می‌کردند و در عین حال هم خصوم مشترکی (جریان‌های اسلام سیاسی، چپ و لیبرال) داشتند.

در این سال‌ها جمال مبارک در حال توسعه کارتلی اقتصادی بود که ارتش آن را رقیب مزاحمی برای خود می‌دانست؛ ارتشی که از دهه‌ها پیش دالان‌های اقتصادی مهم مصر در کنترلش بود. همین کارهای جمال و سودای ریاست جمهوری وی، ارتش را به تحرک سری علیه او و فعالیت‌های اقتصادی‌اش واداشت. 

این نزاع پنهان میان دو قطب موازی دولت پنهان مصر ادامه داشت تا این که شعله‌های "بهار عربی" به مصر رسید و مردم علیه حسنی مبارک قیام کردند؛ خیزشی که ارتش در آن فرصتی برای "تنبیه" مبارک می‌دید؛ تا این که در تحولی قابل تامل، دستگاه عریض و طویل پلیس در جمعه خشم ٢٨ ژانویه ٢٠١١ فروپاشید و ارتشیان توانستند مبارک را متنبه کنند. او نیز متقاعد شده بود که قدرت جمال مبارک و نزدیکانش را مهار کند. البته قبلش ارتش این پیام را به مبارک رسانده بود که هرگز اجازه نخواهد داد یک غیر نظامی بر مصر حکومت کند، حتی اگر فرزند فرمانده اعلای نیروهای مسلح (مبارک) باشد. 

مبارک که خود را بازنده نزاع پنهان با یاران ارتشی دیروزش می‌دید، در اقدامی غیرمنتظره عمر سلیمان رئیس دستگاه اطلاعات، را به عنوان معاون خود انتخاب کرد تا از جانب نظام حاکم به گفتگو با مخالفان بنشیند. سلیمان و طنطاوی از سه دهه قبل شدیدا با هم اختلاف داشتند و همین انتصاب رشته ارتباط میان مبارک و طنطاوی را به کلی قطع کرد. چند ساعت از انتصاب عمر سلیمان نگذشته بود که طنطاوی با برگزاری نشست شورای نظامی بیانیه‌ای هشدار آمیز خطاب به مبارک صادر کرد و در غروب روز بعدش وی را مجبور به کناره‌گیری از قدرت کرد.

این گونه بود که "انقلاب" جوانان مصری در سایه کشمکش میان دو قطب موازی قدرت حاکم با حذف قطب ضعیف معادله "پیروز" شد، اما قطب قدرتمندتر آن (دولت موازی ارتش) همچنان پابرجا بود و انقلابیون و اخوان المسلمین بی‌توجه به آن، به اشتباه حذف مبارک را به معنای پیروزی انقلاب خود دانستند.

طنطاوی که بعد از انقلاب، شخص اول مملکت شده بود، سودای ریاست جمهوری هم داشت، اما بخت یارش نبود و با مخالفت جدی انقلابیون جوان روبرو شد.

او پس از آن، رفته رفته با اتخاذ سیاست‌هایی میان انقلابیون شکاف انداخت و به تقویت بازوی نظامی دولت پنهان کمک کرد؛ اما این دولت همچنان خطر خصوم سنتی از اسلام‌گرها، چپ‌ها و لیبرال‌ها را در مقابل خود می‌دید. این مانع هم دو سال بعد با اشتباه اخوان المسلمین در به دست گرفتن قدرت، آوار شدن مشکلات یکصد ساله مصر بر سر دولت برآمده از انقلاب و پیامدهای سهمگین آن برداشته شد. در این یک سال قدرت اخوان چنان شکافی میان اسلام سیاسی و دیگر انقلابیون ایجاد شد که عملا خیلی‌ها نادانسته در صف ارتش افتادند؛ غافل از آن که خود پس از حذف اخوان هدف بعدی نظامیان خواهند بود. اخوان و مرسی با برکناری طنطاوی و انتصاب سیسی به جانشینی وی گمان می‌کردند که خطر ارتش منتفی گشته است؛ غافل از این که دولت پنهان قوی‌تر از آن است که با جابجایی چهره‌ها و در سایه شکاف عمیق در جبهه رقیب از میان برود.

این گونه بود که طنطاوی کارگردان اصلی دو دهه اخیر سپهر سیاست مصر شد؛ هم مانع جانشینی جمال مبارک شد و حسنی مبارک را مجبور به کناره‌گیری کرد؛ و هم به عنوان گواه باعث تبرئه او در دادگاه شد و همچنین به نوعی پایه‌ریز بازگشت نظامیان به قدرت و کودتای سیسی علیه مرسی بود.