یوسف سلیمان زاده- شهرستان سقز
سخنان رجب طیب اردوغان نخستوزیر ترکیه در اجلاس جهانی داووس موجی از شور و شعف و خوشحالی را در میان جوامع اسلامی و عربی و مدافعان حقوق بشر و کلیهی مخالفان جنایتهای اسرائیل به وجود آورد که استقبال بیش از پنج هزار نفر از مردم ترکیه از ایشان در فرودگاه استانبول، حمایت هزاران نفر از ساکنان اردوگاه جبالیا در شمال نوار غزه و دفاع فراکسیون پارلمانی اخوانالمسلمین مصر از این حرکت شجاعانه نمونه بارز این واکنشها است.
کارشناسان مسایل سیاسی از نگاههای متفاوتی این رویداد بیسابقه را مورد تجزیه وتحلیل خویش قرار دادند. عدهای از مفسران آن را حرکتی کاملاً پوپولیستی جهت ایجاد انگیزش در تودهها و همنوایی آنها با حزب حاکم (عدالت و توسعه) که رهبری آن بر عهدهی اردوغان است دانسته و از آن به عنوان حرکتی تبلیغی در راستای کسب آرای بیشتر در انتخابات پیش رو و نوعی پاسخگویی به افکار عمومی ترکیه که اغلب مسلمان ومدافع حقوق فلسطینیان هستند میدانند چرا که آنها بر این باورند که اردوغان با این اقدام خویش توانست از میان امواج سهمگین انتقادات داخلی که در مدت حملات 22روزه اسرائیل در نوار غزه علیه حزب حاکم ایجاد شده بود به سلامت بگذرد. گروهی دیگر بر این باورند که با این حرکت ترکیه درصدد است به عنوان متحد آمریکا، اتحادیهی اروپا و اسرائیل که روابط دوستانهی تنگاتنگی با آنها دارد و به دلیل داشتن جایگاه مناسب در میان گروههای فلسطینی به خصوص حماس به منزلهی قدرتی منطقهای جایگزینی برای ایران و سوریه شده تا ضمن جامه عمل پوشاندن به صلحی پایدار در خاورمیانه اهداف اسرائیل را نیز محقق نماید آنها جهت اثبات ادعای خویش به تلاشهای ترکیه در برگزاری مذاکرات مستقیم مابین اسرائیل و پاکستان و اسرائیل و سوریه استناد کرده و براین باورند که اردوغان با این عمل خویش درصدد یادآوری نقش حیاتی ترکیه درتأمین امنیت منطقهای به غرب وافزایش توان بازیگری کشورش در عرصهی منطقه به منظور حفظ منافع منافع ملی ترکیهی لائیک است. بعضی هم آن را نوعی واکنش ایدئولوژیک و حمایت از حقوق انسانی و گونهای دفاع از هم کیشان مسلمان او دانسته و ضمن حمله به سران کشورهای عربی و اسلامی و دادن نشان شجاعت به اردوغان بقیه حکام جامعهی اسلامی را به تقلید از او فرامیخوانند و یا در نهایت به گفتهی خود اردوغان در بازگشت از سوئیس درجمع استقبال کنندگان که آن را نوعی دفاع از مظلومیت انسانی و حمایت از غرور ملی ترکیه نامید. خلاصه اقدام اردوغان با تفاسیر بالا و هر تفسیر دیگری که ممکن است ازسوی کارشناسان مسایل سیاسی ارائه شود میتواند نکات زیر را را در بر داشته باشد:
1. متأسفانه جامعه اسلامی و مسلمانان امروزه در نبود یک رهبری سیاسی که ورای تعصبات قومی و مذهبی دغدغهی دفاع از حقوق شهروندان مسلمانش را داشته باشد زندگی بسر میبرند. رهبری که بتواند حرکت تودهها و اقشار مختلف جامعه را ساماندهی کند و به عنوان قائدی قابل اعتماد و اطمینان توان و استعداد آنها را در راستای حل معضلات جهانی بکار گیرد. همین خلأ رهبری سیاسی سبب شده است مسلمانان همواره در حسرت چنین عکسالعملهای در نقاط مختلف جهان و در اجلاس مهم بینالمللی باشند. در واقع جامعه اسلامی بعد از جدایی رهبری دینی از سیاسی بایستی در انتظار باشد تا شاید رئیس جمهور کشوری از امریکای جنوبی« هوگو چاوز» با اخراج سفیر و قطع روابط دیپلماتیک با دشمنانش از حق مظلومیت آنها دفاع نماید و آنها را قهرمان والگوی خویش در مبارزهی با استبداد قلمداد کند. و یا در سرزمینهای اسلامی به رهبران مستبدی و ظالمی دل ببندند که دستشان به خون هزاران انسان بیگناه آلوده است. به عنوان مثال همین مردم فلسطین در مقطعی صدام حسین را که با معرفی خود به عنوان سردار قادسیه قصد سرپوش گذاشتن بر جنایات خویش را داشت منجی خود در راستای نابودی اسرائیل مینامیدند و یا در انتظار افرادی چون بوش و اوباما باشند تا شاید صلح و آرامش کذایی را برایشان به ارمغان بیاورد.
2. هرچند در جهانی که امروزه ظلم و استبداد بر آن سایه گسترانده (تشویق نمودن شیمون پرز از سوی حاضران جلسه نمادی از پایمالی حقوق بشر و حمایت از نسلکشی و جنایت بشری است) سخنان اردوغان بارقه امیدی در تاریکی جهل و خفقان حاکم بر جو جهانی بود و نبایستی حرکت شجاعانه ایشان را با هر اهداف سیاسی نادیده گرفت ولی آنچه مایهی تأسف است:
اولاً چرا این واکنشها زودتر و در مدت جنگ 22روزه صورت نپذیرفت تا شاهد سلب حیات از هزاران انسان بیگناه و ویرانی تمامی زیر ساختهای نوار غزه نباشیم. ثانیاً چرا بقیهی سران شرکت کننده و بخصوص بان کی مون دبیرکل سازمان ملل که از نزدیک شاهد جنایتهای رژیم صهیو نیستی در غزه بوده و عمرو موسی دبیر کل اتحادیه عرب هیچ واکنشی نشان نداده در حالی که پرز به مدت 25دقیقه بدون اعتراض شاهد توجیه تمامی جنایتهای رژیم اسرائیل در راستای دفاع از حق خویش شد.
3. سران کشورهای مختلف که در داووس سویس جمع شدهاند تا فکری به حال اقتصاد بیمار و رکود اقتصاد جهانی بنمایند چرا از این نکته غافلند که سالانه کشورگشای و ارضای هوی و هوسهای شخصی آنها چه هزینههای هنگفتی را بر جهان تحمیل مینماید و چرا به این فکر نیستند که قبل از تخریب و نابودی شهرها و روستاها و سپس بازسازیشان و صرف هزینههای هنگفت، از این تجاوزگری و خوی استعماری خویش دست بر داشته و این همه هزینه را بر کشورهای قربانی و ملتهای جهان تحمیل ننمایند. متأسفانه ما در جهان امروز به وفور شاهدیم که سران کشورهای استعماری و جوامع بینالمللی یا مستقیماً و یا با سکوت خویش سالانه در تخریب و زیرساختهای اقتصادی و عمرانی بسیاری از کشورهای مظلوم مشارکت و بعد همین کشورها جهت عوام فریبی و تثبیت موقعیت خویش بودجههای هنگفتی را از جیب ملتهای خویش جهت بازسازی آنچه که خود تخریب میکنند روانهی کشورهای قربانی نموده و بعد درصدد برمیآیند که در کنفرانسهای این چنینی ضمن تشویق کشورغارتگر دارویی برای اقتصاد بیماری که خویش مسبب آن هستند تجویز نمایند.
4. کاش سران و حکام کشورهای جهان قبل از دفاع از حق مظلومان دیگر نقاط مختلف جهان، حقوق حداقلی«ملی و مذهبی» شهروندان خویش را رعایت مینمودند و آن وقت پرچم آزادیخواهی و حمایت از ستمدیدگان را به دست میگرفتند تا ما با خیالی آسوده دفاع آنها را ناشی از حمایت از کرامت آدمیان و نسل بشری بدانیم و شائبه اهداف سیاسی و عوام فریبی در این دفاعها از میان میرفت و این جرأت را پیدا میکردیم که در محافل مجالس با نقل شجاعت آنها در میان خاص و عام به عنوان قهرمانی از آنها یاد نموده وآنوقت برگی افتخارآمیز بر سند تاریخی خویش و کشور خود میافزودند. با نهایت تأسف در چنین حقکشیهای بینالمللی، موضعگیری و حمایت را از کشورها وسرانی مشاهده میکنیم که در سرزمین خویش ظالمانهترین اقدام را در حق اقلیتهای مذهبی و قومی خویش انجام داده و خود در انظار بینالمللی داعیهی دفاع از حقوق بشرمیشوند.
5. هرچند به هیچ وجه موافق عملکرد احزاب دینی تندرو که به زور درصدد پیاده کردن شریعت اسلامی در جوامع هستند، نیستم ولی محبوبیت حزب حاکم ترکیه که خود را پاسدار میراث ضددینی آتاتورک و حامی سکولاریسم میداند«حتی از روی سیاست» و الگوپذیری سایر جوامع اسلامی از آن حزب که حتی با در اختیارداشتن اکثر نهادهای قدرت«اکثریت کرسیهای پارلمان، نخستوزیری و ریاست جمهوری» و پشتوانهی مردمی نتوانست یکی از بدیهیترین احکام پروردگار(حجاب) را در جامعه برای احقاق حقوق شهروندان خویش پیاده کند و از سوی دیگر تأکید بر روابط دیپلماتیک این حزب با اسرائیل حتی پس از اجلاس داووس باعث نگرانی در موارد زیر میشود.
الف- گسترش چنین الگویی از دین«سکولاری» ممکن است احزاب دیگر اسلامی را به واکنش واداشته و زمینهساز تشنجات و درگیریهای بیشتر اجتماعی در جوامع اسلامی شده که به طور حتم کشورهای استعماری بیشترین بهره را از این درگیریها خواهند داشت.
ب- گسترش چنین قرائتی از دین که به هیچ وجه با روح و ماهیت اسلام سازگار نیست « مگر در شرایط اضطرار و به عنوان نوعی استراتژی جهت بازگشت خلافت اسلامی» در میان جوامع به طور حتم در میان عوام فهمی کاملاً غلط از دین در ذهن شان ایجاد میکند که تغییر چنین فهمی در آینده نیاز به انقلابی دیگر و صرف هزینههای هنگفت در آن جوامع دارد تازه اگر افرادی را هم که با این تلقی از دین به حضور پروردگار میشتابند معذور بدانیم.
ج- چنین حمایتی ممکن است در درازمدت به ضرر ملت فلسطین و مقاومت گروههای جهادی باشد چرا که: -ترکیه به عنوان متحد اسرائیل موقعیت او را با کلیهی جنایتهایش در طول این 60سالی که از تأسیس آن میگذرد در منطقه تثبیت میکند. - اگرگروههای فلسطینی میانجیگری ترکیه را به رسمیت نشناسند به طورحتم با این جوسازیهای کاذب رسانهای حمایت افکار عمومی را از دست داده که همین زمینهساز و بهانهای در دست کشورها میشود تا با زدن برچسب تروریست برپیشانی گروههای فلسطینی جنایتهای بیشتری را با حمایت جامعهی بینالمللی علیه آنها مرتکب شوند.
پست الکترونیک: yosef.bukany@yahoo.com
نظرات