شخصیت هر فرد مسلمان با بعضی از ارزشها که کیان او را تشکیل داده و راه و رسم زندگی او را مشخص میکنند، از دیگران برجسته میشود و این ارزشها بهخاطر انجام وظیفه مسلمان که همانا عبادت خداوند و آبادانی زمین است، از دیانت او سرچشمه میگیرد.
از جمله این ارزشها، یاری و همکاری با یکدیگر است.
همچنان خداوند، جهانیان را آفریده است و از لطف و کرمش بدانها تواناییهای عقلی، جسمی و ذاتی بخشیده است که متفاوت از همدیگر هستند، به گونهای که طیفی از انسانها از لحاظ قدرت بدنی، نهایت فوقالعاده هستند اما سطح ذکاوتشان آنقدر پایین است که حتی امورات شخصی خود را هم سنجیده نمیتواند.
"مردمان شهرنشین و دهاتی در مسیر تکامل یکدیگر قرار دارند، گرچه بعضی آنها این یاریرسانی را حس نکنند"
برای راهیافتن به عمق اهمیت تعاون، لازم است تا به چگونگی بدست آمدن آن اندیشه کنیم، مثلاً در لقمهای دستتان فکر کنید که چند دسته از انسانها، علوم (دانش) و کارخانهها دست به دست هم دادند تا این یک لقمه در اختیار شما قرار گرفته است.
اگر جلوتر قدم بنهیم میبینیم که به چیزهای دیگر هم نیاز است و سوالهای از این دسته خلق میشود؛ چه کسی این دانهها را اصلاح نموده است؟ زمین چگونه آماده شده است و این وسایل و امکانات از کجا و چگونه بکار گرفته میشوند؟
اما پیامبر "صلی الله علیه وسلم" این نگرش را اصلاح نموده، ایمان و عمل صالح را وسیلهای رهایی از دوزح خوانده است.
ابو ذر صاحبی رسول الله "صلی الله علیه وسلم" نقل میکند که از پیامبر سوال کردم، چه چیزی انسان را از دوزخ نجات میدهد؟ گفت: ایمان به خداوند، دوباره سوال کردم، ای پیامبر خدا آیا همراه با ایمان عمل هم شرط است؟ گفت: از آنچه خداوند برایت روزی داده است برای دیگران هم بخوران، گفتم اگر فقیر بود و چیزی در اختیار نداشت چه؟ گفت: امر به معروف و نهی از منکر کند، گفتم: اگر توانایی این کار را نداشت چه کند؟ گفت: شخص ناتوانی را یاری کند، اگر ضعیف بود و توان یاری مظلوم را نداشت؟ گفت: آیا دوست نداری برای برادرت خیری برسانی تا از شر دیگران در امان بماند؟ گفتم اگر کسی چنین اعمالی را انجام بدهد، وارد جنت میشود؟ گفت: هیچ مسلمانی ملتزم به این اعمال نمیشود مگر اینکه دست او را گرفته و داخل بهشتش میکنند.
پیامبر "صلی الله علیه وسلم" در گفتههایش همواره تشویق به همکاری داشته است، از جمله: (مسلمان برای مسلمان نقش دیوار را دارد که پارهای از آن پارهای دیگر را محکم نگه میدارد و سپس انگشتانش را در هم داخل نمود) و همچنان (مسلمانان در محبت، دوستی و رحمدلیشان مانند یک عضو هستند و هرگاه عضوی به درد آید دیگر عضوها را نماند قرار...)
یک خشت به تنهایی خود نه در مقابل سردی تاب میآورد، نه گرمی و نه توان محافظت دارد، اما زمانیکه این تک خشتها همدیگر را در آغوش بکشند و با هم پیوند بخورند؛ در مقابل هرچیزی تاب میآورند و کسانیکه در خالیگاه "اندرون خشتهای گردآمده" قرار بگیرند، از هر خطری محفوظ میمانند.
قاضی عیاض در این رابطه میفرماید: تشبه نمودن پیامبر "صلی الله علیه وسلم" مسلمانان را به یک جسم، در واقع ارج گذاشتن به حقوق آنها و تشویق به همکاری و مهرورزی است.
پیامبر "صلی الله علیه وسلم" رابطهای دو مسلمان را به رابطهای اعضای یک جسم تشبه نموده است، چنان رابطهای که شگافهای قومی را پیوند داده و احساس همدردی را از دورترین عضو یک جسم به دیگران انتقال میدهد و در مقابل اعضای سالم جسم در راه یاریرسانی و عافیتبخشی به جسم آسیبدیده؛ هیچ چیزی را دریغ نمیکنند. از این تشبه پیامبر چنین برداشت میشود که بناء ساختمان تمدن کامل نمیشود و به نهایت نمیرسد مگر زمانیکه انسانها خودشان را یک جسم بپندارند و این جسم وقتی به هدف و مقصدش نزدیک میشود که اعضایی آن شل نباشند و سد راه رسیدن او به هدف نشوند.
از نخستین جلوه گاههای تعاون که پیامبر "صلی الله علیه وسلم" به آن تاکید نموده است، انفاق در راه خداوند است.
یک توجهی دیگر که پیامبر برای تعاون دارد؛ بکارگیری تواناییها در زمینههای مختلف برای سامان بخشیدن به زندگی دیگران است، اینکه راههای درآمد، کسب معیشت و چگونه زیستن را برای دیگران بیاموزیم و این کار یکی از بزرگترین دستاورهای محسوب میشود که ما را به خداوند نزدیک میکند.
اگر کدام مهارتی نداشت تا از آن طریق برای برادرانش یاری برساند، پیامبر "صلی الله علیه وسلم" برایش دروازه دیگری را باز گذاشته است تا از آن باب وارد همکاری شود و دست مردمان تهیدست و مظلوم را بگیرد.
پیامبر "صلی الله علیه وسلم" فرمودند: برادرانت را یاری کن، خواه ظالم باشد و خواه مظلوم، صحابی عرض کرد، یا رسول الله یاری رسانی مظلوم برایمان فهم است اما ظالم را چگونه یاری کنیم؟ پیامبر "صلی الله علیه وسلم" فرمودند: سد راهش قرار بگیرید و او را از ظلم باز دارید. (صحیح بخاری)
آنچه بیان شد یک نوع تعاون فکری است که باورها و نحوهی نگرش انسانها را اصلاح مینماید؛ زیرا زمانیکه انسان از خواهشات نفسانیاش پیروی کند و راه ستم را در پیش گیرد، دو نوع عقوبت به او تعلق میگیرد؛ یکی از طرف خداوند، چونکه خداوند دعای مظلوم را نادیده نمیگیرد.
دوم، هم از طرف خداوند عِقاب میچشد و از هم جانب مردم، به این گونه که مردم در تلاشاند تا از راه قانونی حقشان را از او بستانند و اگر بر این خواستهشان نتیجهی مرتب نشد؛ برای گرفتن حقشان حتی فراتر از قانون نیز قدم میگزارند.
در هردو حال آنکه ضرر را متقبل میشود، شخص ظالم است، اما در این میان تو بهترین نقش را ایفا میکنی، و میتوان گفت که بهترین خدمت را انجام دادی؛ زیرا نه تنها او را از ظلم به دیگرا ن باز داشتی بلکه جلو خواهشات نفسانیاش هم سد گذاشته و او را از ظلم بر خویشتن منع کردی.
آری! چه بسا انسانهایی گناهکار و بدفعل در حول حوش ما زندگی میکنند و سخت محتاج همکاری هستند و به خصوص طیف معتاد و عملی، نیاز دارند تا کسی دستشان را بگیرد و آنها را از این مهلکه نجات دهد، طیف مذکور انتظار کسی را به نظاره نشسته تا بیاید و سبب رهایی آنها از بند شیطان و خواهشات نفسانی شود.
اخلاقیات همکاری
سعید بن برده از پدرش نقل میکند که پیامبر "صلی الله علیه وسلم" معاذ و ابی موسی را به یمن فرستادند و در آن هنگام برایشان نصحت کردند که آسانی را پیشه بگیرید و از سختگیری بپرهزید، بشارت بدهید و از نفرتدادن دوری کنید، اطاعت کنید و سرپیچی نکنید. (صحیح بخاری)
پیامبر "صلی الله علیه وسلم" اساسی که تعاون بر آن استوار است، تحت عنوان پذیرش وضع میکنند، بناءً وقتی خداوند حق را بر زبان یکی از افراد جاری کرد؛ مناسب است که دیگران آن را بپذیرند، و هر یک نکوشد تا به مظهر حکیم که سخنش حق و داوریاش عین ثواب است، ظاهر شود.
چرا که چنین خواست و رغبتی زمینههای تعاون را از بین میبرد، چون وقتی هر یک مسیری را در پیش بگیرند چگونه به هم میرسند؟
چگونه با اختلاف که سببش به کرسی نشاندن رای و تحمیل آن به دیگران میباشد_اگر چه رای دیگران بهتر از آن باشد _تعاون ایجاد میشود؟
نظرات