«آموزش زبان مادری»، «حق» است. دیگر چه کسی میتواند این حق نخستین و پایهای را انکار کند؟
اظهارات برخی اعضای فرهیخته و ارزشمند فرهنگستان زبان و ادب فارسی در نقد «حق تدریس زبان مادری» از یکسو حیرتانگیز و از سوی دیگر مایه تاسف است. این حیرت و تأسف آنگاه که به دانشپژوهان بزرگواری چون فتحالله مجتبایی، بهاءالدین خرمشاهی و محمدعلی موحد میرسد، دوچندان میشود، چه، آنان صحابه فرهنگاند و نه همچون دیگر مخالفان زبان مادری، سوداگر سیاست. آنان ارزش «واژه» را میشناسند و با توجه به آشناییشان با حداقل یک زبان غیرفارسی میدانند که هر زبانی، ارزش ذاتی خود را دارد و جهانی از فرهنگ متفاوت و تجربه زیسته «دگر» را با خود حمل میکند.
۱- «آموزش زبان مادری»، «حق» است. دیگر چه کسی میتواند این حق نخستین و پایهای را انکار کند؟ حقی که در بسیاری از اسناد و معاهدات حقوق بشری مانند منشور زبان مادری، اعلامیه جهانی حقوق زبانی، بندهای ۳ و ۴ ماده ۴ اعلامیه حقوق اشخاص متعلق به اقلیتهای قومی، ملی، زبانی و مذهبی، ماده ۳۰ کنوانسیون حقوق کودک، ماده ۲۷ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، و اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی مورد تاکید قرار گرفته است. آیا میتوان حق را تمامقد فدای مصلحت کرد؟ تنها یک قرائت دگم و مجرد از مصلحت میتواند این حق کلان را بهکلی نادیده بگیرد. آیا میتوان به مصلحت کشور اندیشه کرد اما حق شهروندان را نادیده انگاشت؟
زبان مادری حتی اگر مطالبهی بحق قومیتهای مختلف کشورمان هم نبود، لازم بود خود دولت برای چنین امری پیشقدم شده و مردمان غیرفارسیزبان سرزمینمان را با زبان مادری خود آشنا و بر آن مسلط کند چه این انسانها حتی اگر ناآگاه به حق خود نباشند، از حق خود نباید محروم شوند. بماند که اینک چندین دهه از مطالبه تمامعیار آموزش به زبان مادری در میان ایرانیان غیرفارسیزبان میگذرد و با انکار برخی اصحاب فرهنگ و سیاست مواجه شده است.
۲- «آموزش زبان مادری»، «توطئه» نیست. بسیار زمان برد که بخشی از سیاستمداران پایتخت به هشدار نخبگان و کنشهای گروههای قومی گوش سپارند و بدانند که آموزش زبان مادری، نه یک توطئه که یک مطالبه مدنی است و توجه به آن میتواند به مثیاق ملی بینجامد. رویکرد تا حدی مثبت کاندیدای تدبیر و امید به این مطالبه اقوام و دیگر مطالبات آنان، چنان موثر بود که رای خیرهکننده گروههای قومی را به جیب روحانی ریخت. توهم توطئه، یک «سنت زشت» است. جایی که دیگر هیچ ابزاری برای مقابله با حق وجود ندارد، قید خطرناکبودن و توطئهخواندن بسیار راهگشاست. بسیار حیرتانگیز است اکنون که دولت به این نتیجه رسیده که به مطالبات بهتاخیرافتاده قومیتها گوش فرادهد، بخشی از صحابه فرهنگ به مقابله با حقیقت برمیخیزند. آنها سؤالی را باید پاسخ بگویند، آیا با حقوق بشر، قانون اساسی و شرع مقدس موافقند یا نه؟ آیا میدانند مخالفت با آموزش زبان مادری، یک کنش ضدحقوق بشری، یک رفتار غیردینی و مهمتر از همه مخالفت آشکار با نص صریح قانون اساسی است؟
۳- «آموزش زبان مادری» نه «خطرناک» بلکه موجب «تقویت امنیت ملی» است. بخشی از مخالفان آموزش زبان مادری، بهظاهر دغدغهی مرزها و امنیت ملی دارند. اگر طرح این دغدغه را صرفاً بهعنوان یک دغدغه قلمداد کنیم، باید به سخن بسیاری از کارشناسان برجسته جامعهشناسی و علوم سیاسی اشاره کنیم که صراحتا آموزش زبان مادری را موجب قوام امنیت ملی و اعتلای وحدت ملی میدانند. افرادی چون علی یونسی، علی ربیعی، مجتبی مقصودی، حمیدرضا جلاییپور، عبدالله رمضانزاده، هاشم هدایتی، مرحوم کاظم معتمدنژاد، کاووس سیدامامی، ابراهیم حاجیانی، احمد رضایی، ستار عزیزی، مصطفی ملکیان و دهها کنشگر و اندیشمند دیگر در گفتوگوهای متعدد صراحتاً بر این باور هستند که آموزش زبان مادری نه موجب تضعیف که موجب تقویت امنیت ملی خواهد شد. فراتر از این بخشی از این کنشگران معتقد هستند تحقق این حق گروههای قومی و دیگر حقوق آنان، برای ثبات کشور و حفظ مرزها و حفظ امنیت ملی، یک ضرورت اساسی است. تجربه بلغارستان و ترکیه نشان داده، انکار و سرکوب این حقوق میتواند به بحرانی تمامعیار بینجامد.
۴- «زبان مادری» هرگز در برابر «زبان فارسی» نیست. آموزش زبان قومی به مثابه حذف آموزش زبان فارسی نیست. هیچیک از نخبگان قومی و کسانی که این حق را مطالبه میکنند، بر این باور نیستند که زبان فارسی را از گردونه آموزش خارج کنند. اساساً آموزش زبانهای قومی، مقولهای جدا و سوا از آموزش زبان فارسی است. همانطور که آموزش زبان انگلیسی یا عربی مقولهای متفاوت از آموزش زبان فارسی است کسانی که بلافاصله آموزش زبان مادری ایرانیان غیرفارس را در برابر زبان فارسی میگذارند، بازی خطرناکی با زبان فارسی میکنند. آنان بیاینکه خود بدانند، گروههای قومی را در برابر زبان فارسی میگذارند. آموزش زبان اقوام یک حق برجسته است، اینکه چرا دوستان فارسیدوست از زبان فارسی بد دفاع میکنند، جای حیرت دارد. سالانه میلیونها تومان خرج تبلیغ و ترویج زبان فارسی میشود کسی هم نه از میان اقوام و نه از میان هیچ یک از سیاستمداران، مخالفتی با این مسأله ندارد. حالا که قرار است در کنار این زبان، زبان مادری ایرانیان غیرفارسی زبان، ترویج و آموزش داده شود، داد صاحبان رسمی زبان فارسی درمیآید. این اعتراض کاملاً بیجاست چون آنان اساسا چنین وظیفهای ندارند. آنان مسؤول زبان فارسی هستند نه مسوول زبانهای دیگر. گو اینکه هماینان هرگز در امر آموزش زبان عربی نه دخالت و نه ورود پیدا میکنند. شایسته است بهجای اظهارات نسنجیده، غیرکارشناسی و ضدحقوقی، به وظیفه خود بپردازند و این امر را به صاحبانش یعنی متخصصان زبانهای غیرفارسی و مسؤولان ذیربط واگذارند. اگر جایی زبان فارسی به خطر افتاد، اگر جایی زبان فارسی از فهرست دروس مدارس، حذف شد، آنها میتوانند بدون نفی زبانهای دیگر اظهار نظر کنند اما هرگز قرار نیست زبان فارسی حذف شود، قرار است زبان مادری غیرفارسها در کنار زبان فارسی تدریس شود. توصیه اکید به این دوستان اینکه لطفاً مردم را با خود و زبان رسمی کشور، دشمن نکنید. بر اساس فرمایشات مقام معظم رهبری، پاسداری زبان و ادب فارسی بسیار مهم و ارزشمند است اما قطعا پاسداری از این زبان، به معنای تضییع دیگر زبانها و انکار حقوق زبانی گروههای قومی مختلف نیست. نمیتوان و نباید برای حفظ یک زبان، به نابودی و حذف دیگر زبانها در امر آموزش و پژوهش اقدام کرد.
در پایان، سخن حکیمانهی مرحوم دکتر کاظم معتمدنژاد را یادآوری میکنم که دو سال پیش در گفتوگویی با «شرق» تأکید کرد: «باید دربارهی زبان مادری گروههای قومی، به تاریخ پاسخ داد.» اینک که صدای تمنای گروههای قومی را پاستورنشینان شنیدهاند، شایسته است روشنفکران و اصحاب فرهنگ و آکادمی نیز به صدای قومیتها گوش فرادهند و نه بهخاطر حقیقت، نه بهخاطر انسان، نه بهخاطر خدا که حداقل بهخاطر ایران و بهخاطر وجدان خودشان هم که شده این بار بعد از سالیان سال، یکبار برای همیشه برای تحقق این مطالبهی بحق تلاش کنند تا این بار پاسخی درخور به تاریخ دهیم.
نظرات
فاتح سعیدی
10 بهمن 1392 - 05:25با سلام وعرض خسته نباشیدخدمت جناب آقای زارع کهنمویی،نویسنده ئ نوشتهءفوق تحت عنوان "تدریس زبان مادری ملیتها ، حق است نه توطئه" خواستم به پاس زکاوت وفهم عمیق ایشان در رابطه با دفاع از این حق و قلم شیوا وروانشان در روشنگری وتبین این حق مسلم وانکار ناپذیر کمال تشکر و قدر دانی نمایم و از خداوند منان خواهانم طول عمر بابرکتش را عطا فرماید وامثال ایشان چون شمع فروزان برای روشنایی جامعه افزون باد . آنچه مسلم است اینکه :انکار قومیتها وزبان تکلم آنها و ومانع شدن شکوفایی زبان ارتباطی آنها نه تنها منطقی و معقول نیست بلکه شنا کردن بر خلاف جهت آب وحتی بر آبشار است . سر انجام بجز ناکامی و خستگی وسرخوردگی چیزی عاید نخواهد گشت.انجا که خداوند با مشیت خویش این تنوع در نژاد و رنگ و زبان را ا یجاد کرده و صراحتا در کلام ماندگارش آن را برای ابد طومار نموده وفرموده:همانا ما شما را از زن ومردی آفریدیم وشمارا شعبات و قبائل گردانیدیم تا برای همدیگر ممیز وسبب شناسایی همدیگر گردید ،براستی باتقواترینتان نزد خدا، بزرگوار وگرامی تر است." اندیشه ئ زدودن اقوام وتحمیل زبان وفرهنگی واحد ،مخالفت با سنت الهی است .چون اگر اراده ئ خدا بر این تصور وتمثیل بود قادر به خلقت یکسان وهمزبان ویک رنگ ونژادی بود. !
بدوننام
15 فروردین 1400 - 08:28تدریس زبان قومی یا محلی(زبان مادری کاملا کلمه تفرقه برانگیزی هست) طبق اصل پانزده قانون اساسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در کنار زبان فارسی ازاد است. بله این درست است.اما اگر قرار باشد تدریس به زبان قومی و محلی(شیمی-فیزیک-ریاضی و...)صورت گیرد اینجا مشکل پدیدار میگردد.از انجا که در بعضی از استانها از جمله اذربایجان عزیز گوههای قومی وجود دارند تضاد اجتمایی و جدایی نژادی و در نتیجه اختلاف و کینه قومی(البته با تحریک مستقیم دشمنان انقلاب اسلامی عزیز) پدیدار میگرددو زمینه جنگ و کشتار مسلمین به دست خودشان ایجاد میگردد.پس سخنان گهر بار مقام معظم رهبری تاکیدی است بر این مسئله.