از زمان پیدایش انسان، شعر ها و آواهای مادرانه بوجود آمد که هر مادری با زبان بومی خود از دل و جان برای فرزندش سر می دهد و گوش نونهال را نوازش می دهد. این حس در او تا نوجوانی و جوانی حتی بزرگسالی وجود دارد، حال موضوع به این مهمی شاعران و صاحبان ذوق و سلیقه را به خود فرامیخواند که بیایند و دنیای کودک را از داستانهای جن و پری و غول جادوی ترسناک رها کند و شعرهایی را بسرایند که عامل تعیین کننده هویت کودک و ریشهای عمیق در دین و اخلاق و ملیت داشته باشد. استفاده از کلمات، ضرب المثلها، نصیحتها، ابراز علاقهها را متناسب با فرهنگ جامعه خود بسازد. خداوند در قرآن زبان را عامل شناخته شدن بشر از یکدیگر می داند پس این ما هستیم که گوش کودک خود را با صداها و شعرها مأنوس میسازیم. موسیقیها و شعرها مانند عادت غذایی هستند که از کودکی این مزه تا بزرگسالی برایش کشش و جاذبه دارد. اگر مربی کودکان آنها را یاری نکنند، فستفودها جایگزین تغذیهی صحیح خواهد شد که پیامد آن انواع بیماریهاست.
داستانها و نوشتهها در رابطه با مخاطبین کودک و نوجوان شاید مهمتر از غذا باشد زیرا با روح کودک سر و کار دارد. محتوای نوشتهها باید قادر به معرفی گذشته و فرهنگ قوی آنان، دربردارندهی نگاه متفکرانه به خود، خدا، خلق، خلقت باشد و معرف واقعی آثار گرانبهای تاریخی و گردشگری منطقه و وطن و کشور باشد و با شنیدن و خواندن آن، مخاطب بتواند به ارزشمند بودن سرزمین خود پیببرد و کمک بزرگی به توسعه توریسم نماید.
من اکنون این سروده ی ناقابلم را به کودکان وطنم به خصوص کودکان گیلان تقدیم می کنم:
آبشار ویسادار از زیباترین آبشارهای ایران و سومین آبشار مرتفع استان گیلان است. این آبشار به معنی "سایه درخت بید" است که در 16 کیلومتری شهر پره سر در شهرستان رضوانشهر واقع شده و همچون نگینی در دل جنگلهای زیبایی این منطقه می درخشد.
آبشار ویسادار
تو راه کوه شهرمون که راه آن دوردوره
هرچی که تو بالابری آن دوردورا پر از نوره
دره فراوون می بینی تو درهها آب میبینی
مروارید و سبزه و گل انگار داری خواب میبینی
شرشر صدای آبشار در زیرکوه یه آبشار
این آبشار ویسادار ویسادار توپره سره
نظرات
bande khoda
08 دی 1391 - 07:19mahshare, aali ast, afarin afarin.....
بدوننام
09 دی 1391 - 11:37آخه این هم شد شعر. چنان مقدمه چینی کردید و تقدیم کردید که ما گفتیم با چه شعر مجذوب کننده ای روبرو میشیم. بابا این شعر نه وزن داره نه قافیه داره نه ردیف داره نه زیبایی هنری داره.... شرشر صدای آبشار در زیرکوه یه آبشار این آبشار ویسادار ویسادار توپره سره یعنی من روزی چند بار دارم این شعرو می خونم و هی می خندم. مخصوصا بند آخرش. آدم فکر می کنم شاعر می خواد یه حرف هنری یا فلسفی بزنه بعد می بینه که داره آدرس می ده. بابا شعر گفتم اصول داره، اسلوب داره. به خدا قصد توهین ندارم و آدم بدبینی هم نیستم. اما باید یه کم به قواعد هر چیزی آشنا بود و بعد واردش شد.
سیده تهمینه میرفضلی
23 دی 1391 - 09:03به نام خدا شعرهمانند افسانه هاباهمه ی خیال ها و زیبایی ها می توانند زندگی ساز یا زندگی سوز باشد واینجاست که شعر کودک در برابر شعر بزرگ هااهمیت خود را بر کرسی بلند تری می نشاند.بزرگ ترها همینند که هستند وتو هر شعری که به آن ها بدهی ،درآن خود را می جویند،وچون خود خود رانیابند،آن را آیینه ای نامنا سب میدانند وبه دورش می اندازندوفراموشش می کنند. اما کودک آن نیست که هست،آن است که خواهد شد،وتو هر شعری که به او بدهی درآن خود را می سازد. کودک تماشاگر زندگی بزرگ ها ست وحرکات بزرگها برای او ابهامی شیرین دارد. بزرگ بودن را بازی بزرگتری می داندو ابهام روابط بزرگ ها او رابه تخیل وا می دارد.این تخیل او از زندگی را در تقلید روابط بزرگ ها می بینیم.که مادر شده با عروسکش حرف می زند. مابزرگتر ها در همه چیز جویندهء معناییم،حال آن که خود معنای عالی حیات را نمی شناسیم تفاوت میان اعمال بی معنی کودک و اعمال بی معنی ما فقط درزشتی اعمال بی معنی ما و زیبایی اعمال بی معنی کودک است. امامابزرگترهاوقتی می خواهیم کودکان خودراسرگرم کنیم،دانسته یاندانسته،منطق آنهارادربازی وآوازمی پذیریم وبرای آنهامهمل می سازیم ومی خوانیم.درکلمات کودک تکراراهمیت بیشترداردوازآن لذت می بردمثل قاقالی لی،شرشر،دودو،....کودک زیبایی کلام رادرموسیقی بازمی یابد،درسخنش موسیقی هست.هجاها اغلب ازحیث آهنگ هم ارزش اندنه صرفا مقیدبه قافیه وردیف.پس جهان کودک پنجره های گشوده دلبازرابه سوی طبیعت داردوگذرگاه های تنگ رابه سوی تعقل،به سوی جهان بزرگترها،به سوی جامعه یاتمدن. درجهان کودک اشیاواموررنگ انتزاع نگرفته اند،اشیاوامورچنانکه هستندنه چنانکه درذهن انتزاعگرانسان متعقل جلومی گیرند.دردنیای پیشرفته امروزی ارتباط برقرارکردن بادنیای بزرگان درقالب کتب ومقالات بسیارآسان است کمترکسی پیدامی شودکه خودرادرحد کودکان کوچک کندوعواطف واحساسات آن هارادرک کند.وتوجه آنهارابه طبیعت بومی منطقه ای پیرامون آن هامعطوف کند. ازدیدگاه دینی وجودمنتقدجرقه ای برای پیشرفت انسان است.ومن این رابه فال نیک می گیرم. خواننده گرامی! به همین علت است که شماپس ازتکرارشعرخنده تان گرفته زیرااین شعربرای کودکان سنین پیش دبستان ودبستان است.ومسلم است که برای شماخنده دارباشد.نوشته بودیدپایان شعربیشترشبیه آدرس دادن است.بایدبگویم اصلایکی ازاهداف چندگانه شعرویسادارمعرفی این چشم انداززیبای طبیعت گیلان برای کودکان است؛شایدکه کودکان مابهتربتوانندمعرف این طبیعت زیباباشند.
سیده تهمینه میرفضلی
23 دی 1391 - 09:05به نام خدا شعرهمانند افسانه هاباهمه ی خیال ها و زیبایی ها می توانند زندگی ساز یا زندگی سوز باشد واینجاست که شعر کودک در برابر شعر بزرگ هااهمیت خود را بر کرسی بلند تری می نشاند.بزرگ ترها همینند که هستند وتو هر شعری که به آن ها بدهی ،درآن خود را می جویند،وچون خود خود رانیابند،آن را آیینه ای نامنا سب میدانند وبه دورش می اندازندوفراموشش می کنند. اما کودک آن نیست که هست،آن است که خواهد شد،وتو هر شعری که به او بدهی درآن خود را می سازد. کودک تماشاگر زندگی بزرگ ها ست وحرکات بزرگها برای او ابهامی شیرین دارد. بزرگ بودن را بازی بزرگتری می داندو ابهام روابط بزرگ ها او رابه تخیل وا می دارد.این تخیل او از زندگی را در تقلید روابط بزرگ ها می بینیم.که مادر شده با عروسکش حرف می زند. مابزرگتر ها در همه چیز جویندهء معناییم،حال آن که خود معنای عالی حیات را نمی شناسیم تفاوت میان اعمال بی معنی کودک و اعمال بی معنی ما فقط درزشتی اعمال بی معنی ما و زیبایی اعمال بی معنی کودک است. امامابزرگترهاوقتی می خواهیم کودکان خودراسرگرم کنیم،دانسته یاندانسته،منطق آنهارادربازی وآوازمی پذیریم وبرای آنهامهمل می سازیم ومی خوانیم.درکلمات کودک تکراراهمیت بیشترداردوازآن لذت می بردمثل قاقالی لی،شرشر،دودو،....کودک زیبایی کلام رادرموسیقی بازمی یابد،درسخنش موسیقی هست.هجاها اغلب ازحیث آهنگ هم ارزش اندنه صرفا مقیدبه قافیه وردیف.پس جهان کودک پنجره های گشوده دلبازرابه سوی طبیعت داردوگذرگاه های تنگ رابه سوی تعقل،به سوی جهان بزرگترها،به سوی جامعه یاتمدن. درجهان کودک اشیاواموررنگ انتزاع نگرفته اند،اشیاوامورچنانکه هستندنه چنانکه درذهن انتزاعگرانسان متعقل جلومی گیرند.دردنیای پیشرفته امروزی ارتباط برقرارکردن بادنیای بزرگان درقالب کتب ومقالات بسیارآسان است کمترکسی پیدامی شودکه خودرادرحد کودکان کوچک کندوعواطف واحساسات آن هارادرک کند.وتوجه آنهارابه طبیعت بومی منطقه ای پیرامون آن هامعطوف کند. ازدیدگاه دینی وجودمنتقدجرقه ای برای پیشرفت انسان است.ومن این رابه فال نیک می گیرم. خواننده گرامی! به همین علت است که شماپس ازتکرارشعرخنده تان گرفته زیرااین شعربرای کودکان سنین پیش دبستان ودبستان است.ومسلم است که برای شماخنده دارباشد.نوشته بودیدپایان شعربیشترشبیه آدرس دادن است.بایدبگویم اصلایکی ازاهداف چندگانه شعرویسادارمعرفی این چشم انداززیبای طبیعت گیلان برای کودکان است؛شایدکه کودکان مابهتربتوانندمعرف این طبیعت زیباباشند.
سیده تهمینه میرفضلی
06 بهمن 1391 - 11:46خوانندگان گرامی! جهت اطلاع عرض کنم که دربیت چهارم جای مصرع هاعوض شده است.
رهگذر
06 بهمن 1391 - 11:51باعرض سلام به نویسنده ومحقق عزیز نوشته شماروخوندم وبه وجداومدم چون خودم شاهداین منظره زیبابودم.وزیباترازهمه پاسخ شمابه مخاطبی بودکه به قول خودبارهاوبارها اون روخونده وبی معنی بنظرش رسیده .من هم موافقم باشماچون کودکی زبانی است که بایدباکودک بودتادریافت.مابزرگترهاازدریچه خودمون که نگاه کنیم نمیتونیم اوج زیبایی دنیای اونهاروببینیم.
یک مادر
09 اسفند 1391 - 09:24سلام.شعرشماروبرای کودک خودم خوندم انگارازبه زبون اوردنشون لذت می بره وسپاسگزار
سهیل
04 بهمن 1392 - 09:17با تشکر از شاعره خطه سریبز شهرستان تالش جدا جای بسی افتخار است که شاعره ای با این ذوق فراوان در عرصه شعر قدم نهاده وباید دیگر زنان نیز دست به این اقدامات فرهنگی وتربیتی بزنند ومن پیشنهاد می کنم که شعراومترجمین این شعر ارزشمند را به زبانهای زنده دنیا ترجمه کنند؟؟؟؟؟!!!!!!!