بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی هر چند پرچمهای سرخ در میادین و کلاههای قرمز هنوز بر سر مردمان این کشورهاست اما روح کمونیسم شکست و هیاهوی تبلیغاتی استالین و مائو جایی در دلهای مردمانشان ندارد غرب مسیحی توانست بازارهای شوروی ، آسیای مرکزی و شرق اروپا را تسخیر کند اما ایمان مسیحی در دنیای امروزی فرصتی برای تبلیغ در مقابل دین اسلام که هم جنبه روحی و هم مادی دارد، نداشته و ندارد. دینی که به دلیل خاستگاه شهری و توجه بسیارش به دنیای زمینی و انسان مادی می تواند مردمان شهرنشین و صنعتی را بیشتر جذب کرده و خلأ روحی و معنویشان را نیز پرکرده بحران پی آمده از دنیای صنعتی را چاره ساز باشد، یقینآً اسلام است. مسلمانان باید شرق را بخصوص پس از سقوط استبداد ضد دینی کمونیسم فرصتی بدانند و به هیچ ایدئولوژی و مکتب و سیستمی اجازه ندهند تا این فرصت را تخریب و به تهدید تبدیل کند اما با ظهور گروههای تندرو که بیشتر پیآمد سیاستهای انگلیس در مستعمرات هندی برای ایجاد شکاف در میان مردمان استقلال خواه و نیاز آمریکا در ایجاد حصار و مبارزه با شوروی بوده و البته عدم اهتمام مسلمانان میانه رو و دعوتگران آگاه برای آگاه سازی و بازکاوی دیدگاههای مسلمانان و سنت گرایان دیندار در مناطقی چون افغانستان فرصتی بیشتر به استعمارگران دنیای کنونی بوده است، تا طالبان بتوانند با تخریب مجسمه های بسیار با ارزش و محترم بودا و هتک حرمت مذاهب و دینهای غیر اسلام در چنین مناطقی کینه هایی ریشه سازند. اکنون بوداییان در میانمار به برادران مسلمان ما بی حرمتی میکنند مساجد را ویران کرده و از آن مهمتر خون مسلمانان را بر زمین ریخته و زنان مسلمان را آزار می دهند، باید دو نکته را به یاد داشت 1- شرق آسیا جنبه های ماوراء طبیعی اسلام را بیش از جنبه های سیاسی آن خواهان بوده و هست 2- اسلام در شرق آسیا از طریق تجارت و کلاسهای تدریس در شهرهای مکه و مدینه به این نواحی راه یافته است(علمای کرد و شاگردان اندونزیایی، ماتین وان برونسن،ترجمه محمد رسول آلماسیه،نشریه فرهنگ و هنر،اسفند ،1382 ، شماره 7 ،از68 تا 75) حال چه باید کرد؟ اولاً-تلاش شود تا به هیچ نوع پاسخگویی از نوع تندروی و خشونت طلبی در مقابل این اعمال که هر چشم بینایی ان را وحشیانه می داند داده نشود. ثانیاً-این اعمال وحشیانه و غیر انسانی به انظار مردمان مسلمان وغیر مسلمان در گوشه و کنار جهان از طریق شبکه های ماهواره ای و اجتماعی رسانده شود تا اینکه افکار عمومی بشر را علیه این اعمال وحشیانه به تکاپو اندازیم و هم در مورد اسلام و مسلمانان پرسش ایجاد شود(هر زمان که ایجاد پرسشی در ذهن مردمان در مورد اسلام شده موجب ایجاد جود اسلام پذیری بوده است که نمونه آنها 11 سپتامبر و بی حرمتی ها به شأن مبارک ختمی مرتبت بوده است) ثالثاً-حاکمان مسلمان و بخصوص متعهد سعی کنند بر کشور فقیر و ضعیف برمه از ابزارهای سیاسی و اقتصادی در دسترس خویش به نحو ممکن ، مؤثر و مطلوب استفاده کنند. رابعاً-بازرگانان مسلمان با تمرکز بیشتر بر بازاهای چنین نقاطی دعوتگری را همچون تاریخ پرافتخارشان در گذشته چاشنی کار خویش سازند تا برکت اقتصادشان دلهای کینه آلود بوداییان را به امید خداوند هدایتگر باشد. خامساً-دانشجویان و مهاجران مسلمان در هرگوشه زمین تلاش کنند تا اهالی برمه را در مورد اسلام و رحمت محمدی آگاه و روشهای محبت آفرین و مهرآمیز ختمی مرتبت را به آنها یاد اور شوند، تا شاید مسلمان شدن هر نفر از این مردمان اشعه ای از نور بر تاریکی آنها باشد یادمان باشد که سقوط کمونیسم شوروی فضایی برای تشکیل باغی اسلامی در شرق فراهم کرده است بهترین کار پاک کردن این باغ از آوارهای کمونیسم و کاشتن نهال اسلام است تا مردمانش از این خیر و برکت بهره مند شوند و نگذاریم این فرصت تهدیدی شود