اشاره: نقد و بررسی تاریخ جنبش اجتماعی کردها در ایران و کشورهای منطقه از سوی تحلیلگران دولتی و حتی غیردولتی همواره با مشکلات اساسی در درک ماهیت جنبش و خواستههای آن روبرو بوده است. غلبهی توهم توطئه نسبت به کل جنبش، جدایی طلبی و وابستگی به کشورهای منطقه را شاید بتوان به عنوان مهمترین مشکلات موجود در تحلیل جنبش کردها از سوی دیگران عنوان کرد. به نظر میرسد مشکل جدی در فهم و کنش متقابل در سطح منطقه و در میان نیروهای موثر منطقه وجود دارد و مانع از آن میشود که به روشی مسالمت آمیز مسائل مطرح و درک شوند.
بر کسی پوشیده نیست که جنبش کردها حرکتی بهم پیوسته در صول زمانی گذشته و عرض مکانی کشورهای چهارگانه منطقه است. حرکتی که هرچند در هر یک از کشورهای یادشده از منطق خود پیروی میکند، اما دارای تأثیر و تأثر متقابل بر یکدیگرند.
یک مسئلهی مهم در ارتباط با جنبش کردی توجه به ماهیت حرکات سیاسی و نظامی از این دست است. شکلگیری حرکات مساواتطلبانه مانند جنبش کردی با مشکلات و محدودیتهایی روبروست. طبیعی است وقتی که جنبشها در چهارچوب نظام سیاسی جایی برای طرح مسائل خود نداشته باشند، در خارج از آن برای تداوم خود ناچار از پرداخت هزینههایی خواهند بود.
ممکن است این مسئله کرد. اما باید در نظر داشت که چنین مشکلی در حکومتهای دموکراتیک اصولاً مطرح نیست این نظام سیاسی غیرمنعطف است که موجب میشود نیروها و حرکتهای موجود سیاسی در ورای نظام سیاسی خود فعالیت نمایند و هزینه آنرا نیز بپردازند. اینکه سنخ هزینهها از چه نوعی است جای خو دارد و موضوع این یادداشت نیست.
این مقدمه برای پرداختن به خبری بود که در مورد جلسه نقد کتاب خاطرات جلال طالبانی، از کارهای عرفان قانعیفرد منتشر شد. گویا ایشان در این جلسه مطرح کردهاند که «گروه بارزانی و طالبانی توسط ساواک شاه و اسرائیلیها هدایت شدهاند و اکنون هم اسرائیل در شمال عراق نقش اساسی دارد.» البته چون خبر مربوطه بسیار غیر حرفهای تهیه و منتشر شده بود، نمیتوان بر پایه آن به نقد جلسه و محتوای آن پرداخت. قدر مسلم چنانکه در بالا اشاره کردم از مشکلات جنبش کردی که در درون مرزهای سیاسی چهار دولت منطقه قرارگرفته است نقش دولتهای منطقه در اثرگذاری یا اعمال فشار و قدرت سیاسی بر آنهاست.
از دیر باز به شکلی تلاش شده است تا جنبش کردها را زیر نفوذ اسرائیل تحلیل کنند. حتی عبارت اسرائیل دوم را نیز برای کردستان بکاربردهاند. به اعتقاد من تب ضد اسرائیلی موجود در منطقه یکی از علل برگزیدن چنین نامها و تهمتهایی به جنبش کردی است تا بر اساس آن راه برای سرکوب جنبش فراهم باشد. منکر آن نمیشوم که ممکن است زمانی برخی از رهبران سیاسی کرد با دیگران -اسرائیلی یا غیر آن- مذاکراتی کرده باشند یا دیدارهایی صورت گرفته باشد. اما به اطمینان میگویم که جنبش کردی ربطی با آرمانهای دولت اسرائیل ندارد.
حتی اگر در مورد تجربهی «جمهوری کردستان» و شخص «قاضی محمد» نیز ادعای وابستگی به روسیه و .... مستند اثبات شود، آرمانها و عملکرد جنبش در دوره فعالیت آن نماینده واقعی جنبش تلقی میشود که در آن هیچ حرکت یا ایده خیانتکارانه نسبت به مردم و جنبش و حتی دولتهای منطقه وجود نداشته است.
اگر در حال حاضر آنچنانکه گفته میشود در دولت محلی کردستان اسرائیل نفوذ دارد، اگر این نفوذ فقط مربوط و محدود به این کشور بود میشد آنرا پذیرفت. اما چون بیشتر کشورهای منطقه از عربستان گرفته تا ایران و ترکیه و نیز کشورهایی چون کره، آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر در کردستان عراق حضور داشته و تلاش میکنند از طریق عقد قراردادهای متقابل از زمینههای سرمایهگذاری در کردستان بهرهبرداری کنند؛ دیگر مجالی برای گلایه از کشوری خاص باقی نمیماند. ضمن اینکه تاکنون بارها دولتهای ترکیه و ایران بارها مرزهای کردستان عراق را پشت سرگذاشته به حالت جنگی وارد منطقه «حکومت اقلیم کردستان» شدهاند و به توپ باران آن پرداختهاند. همین چند روز گذشته تا عمق 3 کیلومتری کردستان عراق نیروهای ایران پیشروی کرده و به توپ باران منطقه پرداختند.
نظر خوانندگان عزیز را به نکاتی جلب کرده و دعوت میکنم تا گزارش خبری را مطالعه کنند.
اول اینکه نقد و بررسی خاطرات تاریخی تنها توسط متخصصان تاریخ امکانپذیر است. علاوه بر آن، فعالان سیاسی هم عصر خاطرات یادشده نیز میتوانند در این زمینه صاحب نظر باشند.اسناد بجای مانده و آرشیو احزاب نیز از قابل استفادهاند.
در جلسه یاد شده معدود افرادی که حضور داشتهاند، هیچکدام تاریخدان به شکل تخصصی نبودهاند تا بتوانند نقدی منصفانه و علمی بر کتاب یادشده داشته باشند. در آن میان آقای زیبا کلام مانند شخصیت سیاسی اعزامی به منطقه برای مذاکره در هنگام بروز بحران کردستان، وجود داشته که میتوان به ایشان و اظهاراتشان به صورت خبری اعتماد داشت.
دیگر اظهاراتی هم که صورت گرفته به اعتقاد من صرفا عاطفی است و ناشی از بینش سیاسی یا نقد علمی گویندگان آن نبوده است.
به اعتقاد من تا وقتی فضای انتقادی و سالم سیاسی در کشور برای همه فراهم نیست تا به طرح مسائل خود بپردازند و فقط برخی آزاد باشند که مسائل خود را مطرح کنند، نه تنها تحولی در کشور به سمت توسعه سیاسی و آثار مثبت آن حاصل نمیشود بلکه شخصیتهای نامبرده شده در گفتههای آقای قانعیفرد که از محورهای تاریخ نه چندان دور جنبش کردی محسوب میشوند- با لحاظ کردن حق نقد و بررسی افکار و اعمال آنها برای همه- هیچوقت در افکار عمومی مردم و تاریخ منطقه اسیب نمیبینند.لطفا به خبر یادشده توجه فرمایید:
جلسهی نقد و بررسی کتاب جلال طالبانی رئیس جمهور عراق که توسط عرفان قانعیفرد نوشته شده، با حضور 18نفر امروز صبح (22/2/89) در تهران برگزار شد.
به گزراش روانیوز در این جلسه چهرههایی چون صادق زیبا کلام، دکتر اسعد اردلان، فیاض زاهد، جلال جلالیزاده، بهرام ولدبیگی و علی گلالی نماینده سفیر عراق حضور داشتند.
در این نشست که در محل کتابخانه ملی ایران توسط نویسنده کتاب برگزار شده بود فقط 18 نفر شرکت کردند که به علت مطالب درج شده در آن با عدم استقبال اهالی کتاب روبرو شد.
در این جلسه عرفان قانعیفرد سخنانی ایراد کرد که با اعتراض شدید بهرام ولدبیگی مدیر انستیتو فرهنگی کردستان در تهران و سامان سلیمانی سردبیر سابق روژههلات روبرو شد.
قانعیفرد در این نشست اعلام کرد که گروه بارزانی و حزب طالبانی توسط ساواک شاه و اسرائیلیها هدایت شدهاند و اکنون هم اسرائیل در شمال عراق نقش اساسی دارد.
وی در ادامه گفت که جمهوری مهاباد و حزب دموکرات کردستان عراق توسط روسها تاسیس شد قانعیفرد در ادامه گفت امروز پس از 30 سال سندی را افشا میکنم و آن هم نقش جلال طالبانی در مسلح کردن کردهای ایران از جمله حزب دموکرات و کومله در سالهای اول انقلاب است که طالبانی در حالی که در قم با امام خمینی دیدار میکرد در کردستان با جمهوری اسلامی میجنگید.
قانعیفرد در ادامه گفت که صادق زیبا کلام در مهاباد توسط حزب دموکرات به اسارت در آمد و دکتر قاسملو دستور اعدام او را صادر کرد. وی در پایان با اشاره به مصاحبههایی که انجام داده مسئلهی ملاقات طالبانی و بارزانی با اسرائیلیها را مطرح نموده است.
بهرام ولدبیگی مدیر انستیتو کرد در تهران در این نشست با اعتراض شدید به قانعیفرد گفت: این حرکت مشکوک بوسیله ایشان شروع شده و جنبش صد سالهی کردها را عامل ساواک شاه و اسرائیل معرفی میکند و این تحریف تاریخ کردها و توهین به ملت کرد است.
ولدبیگی در ادامه افزود؛ توهین و تخریب ملا مصطفی بارزانی و قاضی محمد اساس این حرکت است و دستهای پنهانی وجود دارد که امروز در ایران و در میان کردها آقای قانعیفرد میتواند هر چه دلش میخواهد مینویسد و چاپ میکند و ما اجازه حتی حرف زدن را هم نداریم.
مدیر انستیتو کرد در تهران گفت: اجازه نمیدهیم زیر پوشش جلال طالبانی رئیس جمهور عراق به تاریخ و جنبش کردهای ایران و ژنرال بارزانی فقید توهین شود.
ولدبیگی در ادامه گفت: در سال 1358 زمانی که دکتر زیبا کلام در مهاباد گروگان گرفته شد دکتر قاسملو دستور قتل او را صادر نکرده است و کذب محض است.
سپس سامان سلیمانی سردبیر سابق روژهه لات ضمن محکوم کردن اظهارات وی در اعتراض به سخنان قانعیفرد او را جاعل تاریخ خواند و گفت چند سال پیش قانعیفرد کتابی را تحت عنوان روناک یاسین در ایران چاپ کرد و چهار سال روی آن مانور داد که هیچگاه واقعیت نداشت.
دکتر جلال جلالی زاده نماینده سابق سنندج نیز طی تذکراتی به قانعیفرد به او اعلام کرد که کردها هیچگاه عامل اسرائیل نبودهاند و صلاح الدین ایوبی درسی به اسرائیلیها داده است که تا آخر عمر آنها دل خوشی از کردها ندارند.
وی در دفاع از مبارزات مردم کردستان عراق و جنبش بارزانی، آن را اساس حرکت کردها دانست و جلال طالبانی را رئیس جمهور قابل اعتماد برای مردم عراق دانست و از سیاستهای دیپلماسی او در رابطه با ایران تقدیر کرد.
دکتر صادق زیبا کلام هم طی سخنانی گفت: اگر من استاد تاریخ بودم به این کتاب قانعیفرد نمره صفر میدادم چون او اصلا با الفبای تاریخ آشنایی ندارد.
زیبا کلام در خاتمه گفت: شما حق دارید به این شیوه تاریخ نویسی اعتراض میکنید و در جواب قانعیفرد گفت من نماینده دولت در مهاباد بودم و هیچوقت توسط حزب دموکرات اسیر نشدهام من فقط مامور بودم که با آنها که جایگاهی در میان مردم کرد داشتند مذاکره کنم.
صادق زیبا کلام در خاتمه گفت: من توسط حزب کومله اسیر شدم و بعد از چند روز آزاد گردیدم.
دکتر اسعد اردلان استاد دانشگاه هم در این جلسه ضمن تقدیر از جنبش کردها ملا مصطفی بارزانی را رهبری شایسته و قابل ستایش دانست و از جلال طالبانی به عنوان سیاستمداری با هوش نام برد.
نظرات
پاسخ به عرفان قانعی فرد - منتشر شده در kurdistanmedia.org<br /> بسمه تعالی<br /> <br /> با سلام خدمت دست اندرکاران محترم سایت kurdistanmedia.org <br /> <br /> احتراما پیرو نوشته آقای عرفان قانعی فرد علیه بنده در آن سایت محترم خواهشمند است این جوابیه را منتشر کنید . خواهشمند است تغییری در جملات ندهید در غیر این صورت از انتشار آن خودداری فرمایید .<br /> <br /> با احترام <br /> <br /> علی بلخکانلو<br /> <br /> .................................................<br /> <br /> بسی یاوه گویی دروغ ! <br /> <br /> پاسخی به خود شیفتگی های آقای قانعی فرد<br /> <br /> با توجه به اینکه دفاع از خود در برابر هر گونه گفته های بی محتوا علیه فردی ، حق مسلم آن فرد می باشد لازم می دانم در جهت روشن شدن افکار عمومی نسبت به اظهارات آقای قانعی فرد علیه خود مطالبی را بیان کنم:<br /> <br /> 1- سال 1378 بنده سال آخر رشته ادبیات فرانسه در دانشگاه تبریز بودم و چندین کتاب از جمله کتاب ناسیونالیسم نژادی کرد نوشته آقای نادر انتصار را ترجمه کردم. در آن هنگام انتشارات نگاه سبز در زمینه کردی فعال بود، با مراجعه به آنجا برای اولین بار با آقای عرفان قانعی فرد آشنا شدم. تمام متن تایپ شده را تحویل دادم تا از طریق انتشارات روند گرفتن مجوز آن طی گردد. راهی خدمت سربازی شدم، بارها، تماس گرفتم مسئولین انتشارات اظهار داشتند که وزارت ارشاد مجوز نداده است ( اما هیچ گاه با آقای قانعی فرد صحبت نکردم ) . من دیگر پس از چند سال نهایتاً پیگیر نشدم تا این که بر حسب اتفاق همان کتاب را با یک عنوان افزوده ی مافیای قدرت به اسم آقای قانعی فرد دیدم. من تا کنون کلاً وی رافقط دوبار دیده ام و هیچ گونه رابطه دوستی هم ندارم. مطلبی را در این باره نوشتم و در سایت renesans.info منتشر کردم که با ایمیل های التماس گونه وی همراه شد تا اینکه به درخواست بعضی از دوستان نیز از شکایت صرف نظر کردم. اکنون با توجه به اظهارات یاوه گونه وی، لازم است سوالی از چند وی بپرسم که خود خوانندگان به قضاوت بنشینند :<br /> <br /> 1- آقای قانعی فرد، اگر مدعی هستید ترجمه مال خود شماست چرا در قسمت جستجوی مدارک ساده در سایت کتابخانه ملی ایران با جستجوی عنوان«علی بلخکانلو عرفان قانعی فرد» نام کتاب ناسیونالیسم نژادی کرد می آید که نام مترجم اول عرفان قانعی فرد و مترجم بعدی در قسمت شناسه افزوده علی بلخکانلو می آید ؟ http://www.nlai.ir<br /> <br /> من و شما کی و در کجا با هم کتاب مشترک ترجمه کرده ایم ؟ من شما را فقط دوباره دیده ام. اگر ترجمه شما بوده است، چرا اسم من را در صفحه آخر کتاب ژانی گل(ترجمه مرحوم محمد قاضی که بعداً به نام خود منتشر کرده اید.)فهرستی از آثار ترجمه شده خود را آورده اید وزیر عنوان ناسیونالیسم نژادی کرد نوشته اید : مترجم عرفان قانعی فرد با همکاری علی بلخکانلو ؛ باز هم می پرسم من کی و در کجا با شما در ترجمه یک کتاب همکاری کرده ام؟<br /> <br /> آیا این نکته برای اثبات یاوه گویی شما کا فی نیست؟<br /> <br /> سرشناسه<br /> :<br /> انتصار، نادر<br /> <br /> عنوان و نام پدیدآور<br /> :<br /> ناسیونالیسم نژادی کرد/ نوشته نادر انتصار؛ ترجمه عرفان قانعی فرد<br /> <br /> مشخصات نشر<br /> :<br /> تهران: نگاه سبز، ۱۳۷۸.<br /> <br /> مشخصات ظاهری<br /> :<br /> ص ۳۰۱<br /> <br /> شابک<br /> :<br /> 964-5639-13-1<br /> <br /> وضعیت فهرست نویسی<br /> :<br /> فهرستنویسی قبلی<br /> <br /> یادداشت<br /> :<br /> عنوان بهانگلیسی:Kurdish Ethnonationalism<br /> <br /> یادداشت<br /> :<br /> فهرستنویسی براساس اطلاعات فیپا.<br /> <br /> موضوع<br /> :<br /> کردان -- هویت قومی<br /> <br /> موضوع<br /> :<br /> کردان -- خاورمیانه -- فعالیتهای سیاسی -- قرن ۲۰<br /> <br /> موضوع<br /> :<br /> کردان -- خاورمیانه -- وضع سیاسی و اجتماعی -- قرن ۲۰<br /> <br /> موضوع<br /> :<br /> کردان -- سیاست -- و حکومت -- قرن ۲۰<br /> <br /> شناسه افزوده<br /> :<br /> بلخکانلو، علی، . - ۱۳۵۵<br /> <br /> رده بندی کنگره<br /> :<br /> DS۵۹/ک۴الف۷۶ ۱۳۷۸<br /> <br /> رده بندی دیویی<br /> :<br /> ۹۵۶/۰۰۴۹۱۵۹۷<br /> <br /> شماره کتابشناسی ملی<br /> :<br /> م۷۸-۱۲۹۱۶<br /> <br /> <br /> <br /> <br /> شما با افزودن یک سری مصاحبه و عکس به ترجمه بنده آن را به اسم خود کرده اید و آن وقت مرا نیز متهم می کنید؟ به نسانی کتابخانه ملی ایران مراجعه گردد :<br /> <br /> در نوشته تان به مصادره اموال انتشارات نگاه سبز اشاره کرده اید، در آن وقت کتاب دیگر بنده «اعلامیه جهانی حقوق بشر، کردی- فارسی» نیز در انتشارات بود که حدود 900 جلد آن پس از مصادره انتشارات در ورودی موسسه فرهنگی کرد- تهران روی زمین ریخته شده بود که هنگام بازدید از آنجا بار دوم شما را در لباس فردی دیدم که هر لحظه با پرواز به این کشور و آن کشور سفر می کنید، هدفی جز خدمت به کرد ندارید! اما هنوز به خواندن و نوشتن کردی تسلط ندارید و با `` نان شرافتمندانه`` بلیط سفرهای میلیونی به کشورهای مختلف و حضور در رسانه های معلوم الحال را تامین می کنید. خواستم کتابها را به شهرستان ببرم، شما از من خواستید بهتر است با باربری این کار را انجام دهم. شماره حساب دادید، مبلغ ناقابل شصت هزار تومان در بانک ملت به حساب شما واریز کردم تا زحمت دادن کتابها به باربری را بکشید اما شاید به خاطر پنچر شدن ماشین باربری است که هنوز کتابها نرسیده اند و آن مبلغ نیز به جمع گروه `` نان شرافتمندانه`` پیوست!<br /> <br /> شما دچار خودشیفتگی شده و خیال می کنید که کتاب یا خودتان مشهور شده اید. علی بلخکانلو برای تمام بینندگان بخش فرانسوی زبان شبکه سحر و خوانندگان سایت ها، و نشریات کردی(کرمانجی) بویژه در حوزه زبان کردی(کرمانجی) نامی آشناست و نیازی به معرفی از طریق اسم افراد مجهول الهویه و معلوم الحال را ندارد که کاری جز مصاحبه با پان ایرانیست ها ندارد. بیشتر از شما کتاب و مقاله ترجمه کرده ام البته به زبان شیرین کردی ( کرمانجی ) و مثل شما از خود بیگانه نیستم .<br /> <br /> من هیچ گاه از طرف هیچ وکیلی نه پیامی و نه نامه ای مبنی بر شکایت در این باره دریافت نکرده ام. چگونه فردی که از تلفن و نشانی من خبر ندارد می تواند مرا از باصطلاح شکایت شما آگاه کند. من اکنون در نشانی تهران، دانشگاه علامه طباطبایی،گروه فرانسه به شماره تلفن 09144618722 ( gundime118@yahoo.com) هستم و اگرواقعاً جرات دارید و خود را حق می دانید تماس بگیرید من هر لحظه آماده ام.<br /> <br /> شما نه فقط در حق من بلکه در حق دانشجویان زبان فرانسه دانشگاه تهران نیز اجحاف نموده اید. <br /> <br /> ( به نشانی http://www.4rojhelat.org/index.php?id=3808 مراجعه شود ) خود را مولف یک فرهنگ فرانسه- فارسی معرفی کرده اید، پس از کارکشیدن از آنان یک ریال هم به آنان پرداخت نکرده اید و یکی از آنان به نام حامدروزبهی اکنون پیش بنده است و با دیگران منتظر فرصتی هستند که با هماهنگی بقیه شما را حضوری ببینند. خود را مولف فرهنگ های یونانی، دانمارکی، نروژی کروی ژاپنی شمالی جنوبی همه کاره هیچ کاره ، فرانسه،. . . می دانید در حالیکه حداقل در حوزه فرانسه(بعنوان ارشد مترجمی فرانسه و کارشناس برنامه زنده LE MONDE EN QUESTION در شبکه سحر، بخش فرانسه) مطمئنم که حتی با مقدمات فرانسه نیز آشنا نیستید چه برسد به اینکه کارسنگین فرهنگ فرانسه- فارسی را انجام دهید. بنده آماده ام در این زمینه برای اثبات موضوع با شما در حوزه زبان های فرانسه، انگلیسی و کردی مناظره کنم تا معلوم شود فقط لاف می زنید.<br /> <br /> شما با نوشتن نامه ای تحت عنوان «آقای رئیس جمهور کرد شورشی جدایی طلب وجود ندارد» ماهیت ضد کردی خود را علنی کردید که با واکنش تند کردها مواجه شد. جناب قانعی فرد به شما توصیه می کنم که خودتان باشید. با تظاهر کردن نمی توان کارها را پیش برد، چون مردم هوشیار تر از آنند که شما تصور می کنید.تمام الفظ زشتی که در نوشته تان علیه من بکار برده اید و بیانگر شخصیت واقعی شماست تقدیم خودتان می کنم . تمام کلمات زشتی (مدعی مریض الحوال مجهول العنوان ) که در نوشته تان علیه من استفاده کرده اید پیشاپیش به عنوان هدیه سال نومیلادی تقدیم خودتان میکنم .<br /> <br /> لازم است اضافه کنم به خاطر این یاوه گویی های شما، عین کتاب را با حذف تصاویر مصاحبه ها، با تغییر نام چاپ خواهم کرد ، چون خود شما هم با تغییر اسم و هم بدون مجوز چاپ کرده اید.<br /> <br /> <br /> <br /> با احترام <br /> <br /> علی بلخکانلو – تهران 30 آبان 1387<br /> <br /> <br />
<br /> عرفان قانعی فرد منحرف گردیده! / روشنفکران شاید دیگر کتابهایش را نخوانند<br /> <br /> چه بسا باتوجه به حساسیتهای جامعه ما دیگر حتی کسی حاضر به مطالعه آثارش نباشد و در نتیجه همچون مهرهای درجوانی و بطور زودرس بسوزد. <br /> انتشار برخی مقالات و نیز گفتگوها از دکتر عرفان قانعی فرد، محقق تاریخ معاصر که به همت و لطف خود ایشان در اختیار پایگاه "کردستان امروز" قرار گرفته است، بازتاب متنوعی در میان خوانندگان و نیز فعالان فکری و رسانه ای کردستان داشت. از استقبال و تشویق گرفته تا اتهام جاسوسی، نوع بازخوردها را در قبال مباحث منتشره ایشان در "کردستان امروز" شکل می داد.<br /> "کردستان امروز" بنا بر اصولی که در مانیفست خود نیز اعلام داشته است همواره از این گونه مباحث استقبال خواهد کرد و بدیهی است این استقبال به معنای تایید کامل نظرات نویسندگان نخواهد بود و امکان انعکاس انتقادات نیز فراهم است.<br /> در واکنش به یکی از آخرین مقالات آقای قانعی فرد با عنوان "اعدام قاضی در آن بامداد بهاری" در "کردستان امروز"، پایگاه اینترنتی "به یان" یادداشتی انتقادی از آقای "هادی صوفی زاده" منتشر ساخته است که ضمن برخورداری از نکات قابل تامل، از به هم آمیختگی نقد علمی با تحلیل های شبیه به اتهام و نیز حدسیات غیر مستدل توام بوده و متاسفانه عمده انتقادات طرح شده در رابطه با آثار آقای قانعی فرد تاکنون از چنین سطحی فراتر نرفته است. به بیان دیگر پیش از آنکه "نظر" نقد شود، "صاحب نظر" زیر تیغ نقد قرار می گیرد که نتیجه آن ناخواسته تقویت "توهم توطئه" و نیز تخریب گفتمان های لازم علمی برای واکاوی مسائل کردستان است.<br /> "کردستان امروز" نظر به لزوم حفظ امانت متن کامل این یادداشت، نگاشته آقای صوفی زاده را برای نمونه آوری منتشر می سازد.<br /> ...........................................................................................................................<br /> "این روزها ویقینا" بعدازنمایش قدرت۲۲ی بهمن وآرامش بهظاهرنسبی فضای سیاسی تهران، حکومت اسلامی ایران برخی ازکارشناسان وابسته به خود درامورکردستان رابهمقاله نویسی درزیرلوای نقد تاریخ کردستان بهمنظورزیرضرب گرفتن جامعه کردستان وتحریف وجعل مبارزه ملی آن بهکار گماشته، تا بنا به فرهنگ هیئت حاکم تاریخ نویسی نمایند. <br /> توضیحات زیر، پاسخی به آقای عرفان قانعی فرد تنهابهدلیل اینکه ایشان درگذشته دراشکال مختلف فرهنگی، اجتماعی خودرابه جامعه روشنفکری معرفی نموده، وخدمات فرهنگی ارزندهای را درکارنامه دارد که هیچ انسان منصفی نمی تواند آنرا ندیده بگیرد امااین روزها برعکس روال یادشده، مواضع سیاسی جهت دار وحجم نوشتههای غیرواقعی درخصوص تاریخ چند دهه اخیرکردستان بهمثابه برداشتن نقاب ازصورتش است. بههمین جهت ضروری دانستم با تفکیک اینکه ازپاسخ به نظرات ایشان درمورد احزاب کردستانی ـ که این روزهامردنی ترازآنند کهقادربه دفاع از تاریخ خود باشند ـ خودداری، اما تحریف تاریخ وتحقیرشخصیتی وجیهالملله همچون قاضی محمد که جزو ارزشهای ملی خلق کردمحسوب می شود، بی پاسخ نگذارم. بههمین جهت لازم دانستم ضمن تبریک به آقای قانعی فرد جهت سردرآوردن ازسایت تابناک، ودرضمن بهاهداف ایشان ازاینگونه نوشتار وخصوصا" مطلب اعدام قاضی درآن بامداد بهاری بپردازم. <br /> <br /> آقای عرفان قانعی فرد، نویسنده ومترجم سرشناس، ژورنالیست روان قلم، محقق وزبانشناس، منتقد تاریخ کردها و فعال عرصه تحقیقات وفعالیتهای رسانهای، توانمندی کهخارج ازتخصص ودانش آکادمیک ، می توان اورا درنقش اوریانافالانچی، نوام چامسکی، جلال آل احمد شخصیتهای متعدد عرصه ادبیات وطنزتا کفراحمد دید. درارتباط بادانش و قدرت نویسندگی ایشان بهلحاظ سنی کمترکسی را بهاندازه ایشان زبردست وتوانمند سراغ هست. بااین وجودجهتگیریها وکردارش توصیفات فوق درذکراورا زیرسوال بردهاست همچنانکه خودازنویسنده ومترجم فقیدمحمد قاضی که اورامراد خود می پندارد، آورده که، خردمند کسی است که گفتارش را کردارش تصدیق می کند. موردی که بیش ازهرلایه اجتماعی بر روشنفکران سنگینی می کند و گفتارورفتار متناقض ایشان، خردش رانزد افکارعمومی زیرسوال بردهاست. <br /> <br /> آقای قانعی فرد، برخلاف روال معمول یک منتقد و نواندیش که اصولا" بخشی ازمحافل فکری وروشنفکری جامعهرابهدنبال خود می کشاند، شدیدا" مورد انتقاد فعالان وروشنفکران قرار گرفته و تناقض درافکار وعمل ایشان درقیاس با تخصص و تحصیلاتش چهرهای جنجالی از او ساختهاست. هرچند که اگرنسبت به حرفه نویسندگی و مترجمی ایشان بی تفاوت بود وتنها فعالیتهای ژورنالیستی وتحقیقاتی ایشان را مبنا قرار داد آنچه که از نوشتههای ایشان استنباط می شود، شگرد کاری ومواضع ایشان درارتباط با مسائل کردستان بسیار متفاوت ازمرکزایران است بااین تفاوتها که درفضای کردستان احزاب کردستانی رامعیوب ودرسطح ایران شخصیتهای ایرانی راهدف قراردادهاست و درمقابل منتقدین کردهیچگاه حاضر به پاسخگویی نبوده اما درمواردی درمقابل فارسها درمقام پاسخگویی برآمده، باوجوداین ازهردوجهت عملکردش مورد شک وتردید بسیار قرارگرفتهاست. آنچه که به تردیدها وگمان ها افزودهاست محتوای پاسخهایش به آن دستهازافرادی است که ایشان بهآنان پاسخ دادهاست که درپاسخهایش نوعی گریزوزیرکی ورفتاربچهگانه نهفته است که با عباراتی چون روحیه شلوغی دارم، فعالیت سیا سی نمی کنم ، یک دانشجوی زبانشناسی ام که کله ام بوی قرمه سبزی می دهد و می خواهم اطوار چامسکی را دربیاورم ودرمواردی خودرادرزیرلوای کرد بودن خودرا قائم می کند جوانی بچه سنندجم و کرد زبانم...زد و بند و کثافت کاری های پشت پرده را هم نمی دانم. نه از " سیا " پول می گیرم ، نه دولت ایران ؛ خبرنگاری و ژورنالیست بوده ام برای امرار معاش ؛ و از کسی و جایی هم یک ریال حمایت نشده ام...ما کردها از بدو تاریخ بی حمایت بوده ایم.... این مطالب سایت ها و خبرگزاری ها را که می بینی لطف و مهر و تشویق دوستان است و من جز شرمندگی برای آنها کاری نکرده ام.... اینگونه کلنجار رفتهاست. کهمی توان این عبارات را درپاسخش به آقای عطاالله مهاجرانی دراعتراض به تحریف سخنانش در جریان مصاحبهای با ایشان، ودرپاسخ بهکسی با نام مستعار م. م. که در پرسش و پاسخ در ارتباط با مصاحبه دکترابولحسن بنی صدر و درارتباط باشایعه مرگ فرح پهلوی وگمان درملاقاتهای ایشان با فرح مطلبی از دکتر منوچهر کیانی نام برد. درکتاب آهنگ وفا نیزکه مجموعهای ازمصاحبات خود با شخصیتهای مختلف را درج نموده به تغییر وتحریف مصاحبه آقای صارم الدین صادق وزیری پرداخته بود که لینک مربوط به سخنان جناب آقای صادق وزیری رامی توان دراینجا مطالعه وباکتاب آهنگ وفا مقایسه نمود.<br /> <br /> ایشان با طیف وسیعی از متفکرین و چهرههای ادبی ایران وجهان وبرخی ازچهرههای قابل احترام کردستان درتماس بوده که ارزش کارش دراینجاست وازهرکدام زیباترین سخن و یا انسانی ترین دیدگاه ازآنان را بازگونمودهاست که هیچگاه به سخنان آنان نه اینکه وفا نکرده، بلکهبهبسیاری ازاین افراد نیز پشت پازدهاست. یکی ازاین افراد آقای پرویزشهریاری است که گزارشی ازملاقاتش بااودریک مهمانی را تهیه نموده که ازاوآموخته : "کار پرسود برای جامعه و مردم ارزش و مرتبت دارد، بزرگی کار سودمندی آن است اگرجز روشنگری و خدمت دیگری درنظر باشد. هیچ ارزشی ندارد". اما گوئی ایشان بهجای پرویز شهریاری به عباس شهریاری رفته است. <br /> ارزندهترین راهنمایی را دوست جوانمردش دکتر مهران مصطفوی به او گوشزد نموده که به ایشان نصیحت نموده : "امین وشفاف و مستقل بنویس و امانتداری رارعایت بفرما". شاید بی توجهی ایشان به راهنمایی دوست جوانمردش سبب شده که آقای م.م به بهانه تحریف سخنان آقای بنی صدردرجریان مصاحبه با او به عرفان نوشته" اگر هدفتان رفاه وبهروزی ویک زندگی انسانی برای مردم ایران است یا اگر هم نیست بهر صورت شفاف باشید بدانید فریب دیگران محدوده زمانی دارد وتا ابد نمیتوان تناقض بین عمل وسخن را پوشاند".<br /> <br /> نکته دیگری که حائز اهمیت است ملاقات ایشان با مایکل لدین و مصاحبه با ایشان است که بباور بنده بحث مجزایی می طلبد و نباید مسائل زیر پرده راازنگاه دور داشت، اما هدف فعلی این مطلب راتشکیل نمی دهد. البته درکنار آن ترجمههایی نیز از افراد متنفذامریکایی انجام داده که همگی مرتبط با مسائلی است که ایران حساسیتهای زیادی با نام و عملکرد آنان دارد و بعداز ماجرای انتخابات ۲۲ی خرداد سران اصلاح طلب متهم به همکاری با این گروههای امریکایی شدند . <br /> <br /> هرچندعملکردایشان شدیدا"تحت تاثیربازگشت بهایران بعداز مدتی اقامت درکشور نروژ و درخواست پناهندگی ازآن کشوراست ویکی ازنکات مبهم فعالیتهای ایشان دراینجا نهفته است. دریک جمعبندی مختصرمی توان گرایش سیاسی ایشان رامشخص نمود.<br /> <br /> ۱. به لحاظ سیاسی وبا نگاهی به مواضع ایشان درخصوص انتخابات ریاست جمهوری و همچنین نقد شدیدی که ایشان به حمیدرضاجلایی پوریکی ازچهرههای مطرح درطیف اصلاح طلب وبرخی دیگر از سران موج سبز داشته، نمی توان ایشان را موافق موج سبز دانست. <br /> <br /> ۲. به لجن کشاندن مبارزات خلق کرد و ایجاد دشمن تراشی درمیان کردها نشان از بیگانگی ایشان با حرکت کردهاست واهدافی راکهایشان درمورد کردستان دنبال می کند بیشتر شبیه فعالیتهای امنیتی درقالب روزنامهنگار،اماکاملا" بیگانه باعرف روزنامهنگاری ویاتاریخ نگاری است. نگاهی به تفسیرات متناقض ایشان ازقاضی محمد درمیان مطالب متعددش خود گویای امراست. <br /> <br /> ۳. نوشتههای ایشان درخصوص گذشته وحال سلطنت طلبان وجدلی که پیرامون ملاقات ایشان با فرح پهلوی ودرج خبر مرگ فرح و تهیه گزارش از کتابخانه فرح در کاخ نیاوران کهدرسایتها منتشر گردید نشان از مرزبندی ایشان با آنان است. ۴<br /> <br /> . درسطح فرهنگی نیز افراد بسیاری ایشان را متهم به سرقت ادبی و ناصادقی درامانتداری متهم می کنند که مواردی توسط آقای علی بلخکانلو و آقای پدرام شعله گری درسایتهای انترنتی موجوداست. ۵<br /> <br /> . در محافل خصوصی نیز برخی ازچهرههای ادبی که ایشان مدعی دوستی باآنان است و بنده طی مباحثی با تنی چند ازاین افراد درسطح اروپا درجریان قرار گرفتهام، ازرفتار ایشان بسیار شاکی و متنفرند. بنابراین جایگاه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایشان درکجا قرار دارد مشخص نیست و همین بی ثباتی در رفتارش ایشان را نزد اهل فن مخدوش نمودهاست. بیهوده نیست که برای رهایی ازمسئولیت اخلاقی خود درپاسخ به م. م بیت زیر را ارائه می دهد. <br /> <br /> از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است<br /> <br /> این بیچاره همچنانکه دروصف آقای عبدالله حسن زاده که مصاحبه با آن هم حساسیتهای زیادی راایجاد نمود، می نویسد: "راست و حسینی اش اگر بگویم من بیشتر حسن زاده را مترجم زبان کردی و اهل ادبیات می شناختم و می شناسم و به عبارتی سخت بر ان عقیده ام؛ را اگر ادیب بود درکنار محمد قاضی و علی اشرف درویشیان قرار داشت" حال اگر ایشان هم در جستجوی تخصص خود بودشاید یکی از سرمایههای مملکت بود و شاید اگر یک درصد بهمراد خود می رفت امروز آنهمه مورد اتهام قرارنمی گرفت.<br /> <br /> ناگفتهنماند درجوامع ناسالم واستبداد زده ازاین قبیل اتفاقات فراوانند وبقول شادروان احمد بورقانی که هنگام راه یافتن به مجلس ششم متواضعانه اعلام نمودهبود که اگردرجامعهای سالم می زیستیم، جای افرادی چون بنده هرکزمجلس نبود. حال اگر جامعه ما سالم بودنیازی نبود که اقای قانعی فرد مورد استفاده قرارگیرد وقارهها بپیماید تا برای انجام مصاحبه باایرانیهای تبعیدی که درفهرست سیاه رژیمندتا با وارونه نشان دادن سخنان آنان ازاین طریق به اعتبار آنان لطمه وارد نماید. نمونههای فراوان آن می توان از مصاحبه ایشان با آقای عبدالله حسن زاده، دکتر بنی صدر، آقای مهاجرانی، آقای مسعود بهنود نام برد. <br /> <br /> با نگاهی به یکی ازنوشتههای خودش می توان دریافت که ایشان نکاتی را کهشامل شرح حال خوداست بیان نموده که احتمالا" توجیهی برای اهدافش می باشد نوشته ایشان تحت عنوان "ضرورت توهم شکنی و شکافتن واقعیت" که درارتباط با دستگیری آقای رامین جهانبگلو است، موید این حقیقت باشد که می نویسد : " عدم شناخت از وجود مراکز فکری بیشمار - موسوم و مشهور تینک تنک - در آمریکا، مایه این اتهام شده است، در حالی که در داخل ایران هم مراکز بیشماری هستند که بودجه آنها را از اعتبارات دولت ایران تامین می کنند و در اکثر مراسم و برنامه ها هم شخصیت های مختلف از ایران و دیگر کشورهای جهان هر از چند گاهی دعوت می شوند و شرکت کردن در هر کدام از این برنامه ها به معنای ارایه سخنرانی و نوشتن مقاله و کارگاه چند روزه آموزشی است که لاجرم مبلغی هم به عنوان حق الزحمه آن شخص پرداخت می شود و این عرفی بین المللی است و بس". بااین وصف بنده نیز براین باورم که ایشان بعنوان کارشناس امور با دریافت حق الزحمه وارد معرکه شدهاست کهمرکز اسناد انقلاب اسلامی با مسئولیت حجهالاسلام روح الله حسینیان و دبیر مجمع تشخیص مصلحت آقای محسن رضایی نهادهای مورد نظرایشان هستند ونباید ازنگاه دورداشت که تلاش برای نوشتن کتاب خاطرات جلال طالبانی می شود از زاویه همین نهادها به اوپیشنهاد شدهباشد. چراکه اهداف سیاسی زیادی درنوشتن خاطرات طالبانی برای سران ایران مطرح است، گرنه طالبانی چهرهای نیست که موضوعیتی داشتهباشد ووابستگی ایشان به جمهوری اسلامی برکسی پوشیده نیست، بنابراین تنها ایران است که درکیش شخصیت وبزرگنمایی طالبانی ذینفع است. <br /> <br /> ایشان جریانات کردی خارج ازکشوررا فاقد پایگاه مردمی و بی خاصیت می داند اما درعین حال بیشترین توجه رابرای به زیرذره بین نهادن این احزاب دارد وبرخی اوقات صدها کیلومتر راهرابرای یک مصاحبه از این جریانات پیمودهاست و برای نمونه بعداز تلخکامی درجریان سفر به سرزمین سوخته طی مطلبی با عنوان گفتگو حق انسانی من است، بهمشاجرات میان خود و حسن زاده پرداخته بود که متعاقب آن متن مصاحبه درج نگردید اما سوال این است که آیا هیچ انسان مستقلی حاضر به انجام همچون بازیهای کودکانه می باشد ونباید درک نمودکه اینگونه بازیها تاریخ مصرف محدودی دارد. <br /> <br /> درمورد قاضی محمد بسیار گفته شده هم ازطرف وفاداران وهم ازطرف مخالفان وآقای قانعی فرد بیشترین مباحثش به قاضی محمد گره خوردهاست و جملاتی رادروصف قاضی محمد بکار میبرد که همگی درجهت تخریب این شخصیت است. که می نویسد "قاضی هرگز تمایلات تجزیه طلبانه نداشت. و متاسفانه از روی نااگاهی وی را چنین متهم می کنند. قاضی محمد تنها درخواستی دارد و آن خواندن نماز نابهنگام صبح است". یک نویسنده متعهد به اخلاق هیچگاه آنگونه در صدد تخریب حتی دشمن خودش برنخواهد آمد، مگراینکه انگیزه نوشتن درازای حق الزحمه!! باشد درآنصورت باید رضایت حق الوجه!! برآوردهشود. کافی است به این جمله ایشان کهدررابطه با اعدام قاضی محمد نوشته پاسخ داده شود که نوشته "شاید کسی نمی دانست که یکی از آموزنده ترین درسهای تاریخ، رقم خورده است". تنها پاسخی که می توان به آقای قانعی فرد داد این است که می توان ازآن به عنوان جهش تاریخی یادکرد این است که درتاریخ ایران زنده یادقاضی محمد برخلاف اکثرسیاستمداران ایرانی که فراررابرقرارترجیح داده ایشان قراررابرفرارترجیح داده و حقانیتی که درمنش قاضی محمد نهفته است بامقبولیت بیشتری درجامعه ریشه دوانیده وبا هیچ روشی امکان مخدوش نمودن آن نیست، حال فرقی نمی کند ماموراعدام قاضی محمد کردبوده، یا تاریخ نگاران کرد قلابی همچون رشید یاسمی، احسان هوشمند و یا آقای قانعی فرد بخواهندبنا به میل رژیمهای ضد خلقی تاریخ راوارونه جلوه دهند دهند،بلکه آنان هستند که دراذهان جامعه منفور واقع می گردند،همچنانکه گردیدهاند. نکته اساسی این است که اتهام قاضی محمد ازنظرنظام پهلوی تجزیه بخشی ازخاک کشوربود، امارضاشاه ومحمد رضاشاه کهبیشترین داعیه میهن پرستی را داشتند درتبعید جان دادند ویک وجب خاک برای دفنشان درایران نیافتند و اصل تناقض اینجاست. ومطمئنا" سید علی خامنهای نیزمیهن پرست تر ازآنان نیست. بنابراین درسی راکه ایشان آموزنده توصیف نموده کاملا" برعکس وباید متوجه دیکتاتورها و سران فعلی نظام گردد. <br /> <br /> درپایان این راهم اضافه نمایم کهمشکل ما کردها نداشتن میهن آزاد است و فقر فرهنگی ما هم دراینجا نهفته است. همچنانکه درمطالب دیگر اقای قانعی فرد موجوداست، اگر روزگاری رضاماکسیم نگهبان منزل آصف درسنندج بوده، وبعدها رضاشاه ایران شد وهمین حاج آقا محسن که تاقبل ازانقلاب قهوهچی کوچههای پشت چهارراه استانبول بوده وامروز درراس امورقراردارد، کسب موقعیتشان ـ نهمدیون دانش ومیهن پرستی و مذهبی بودن ـ مدیون وجودمیهنی مستقل بنام ایران است. این واقعیت را می شود اززبان آقای یوسف عزیزی بنی طرف دریافت، این را می شود اززبان آقای فرج سرکوهی فهمید که دربدترین شرایط اخلاق را فدای مصلحت نمی کنند. و اقای قانعی فرداگربنا بههرانگیزهای که نوعی بیماری محسوب می شودقاضی محمد را طلبه ساده دل، زبان بسته، وکلماتی که بارمنفی دارند وسال گذشته دوست صمیمی و نازنینش آقای دکتر محمد علی مهرآسا هم ازواژه پیشنمازدروصف قاضی محمد استفاده نمود، دردوران حکومت ملی کردستان طرح تغییر خط والفبای کردی ازعربی به لاتینی راارائه داده بود، که طرح همچون اندیشهای درمخ یک طلبه نمی گنجد واینکه اگر بخشی ازموفقیت جامعه امروزی ترکیه درتغییرالفبای عربی به لاتینی است و این تغییرامروزه بنام آتاتورک تمام شده است برای اولین بار ودرست پانزده سال قبل ازآتاتورک توسط آقای لطفی فکری نماینده کردستان درپارلمان عثمانی پیشنهاد ومطرح شده بود. <br /> <br /> کوتاه سخن، آنچه جای تاسف است آقای قانعی فرد علیرغم استعدادی وآثاری که چاپ نموده به مسیری منحرف گردیده که بهآسانی قادرنخواهد بود باردیگر درمیان روشنفکران و دانشگاهیان خودرابیابد وچهبسا باتوجه به حساسیتهای جامعه ما حتی کسی حاضربه مطالعه آثارش نباشد و درنتیجه همچون مهرهای درجوانی وبطورزودرس سوخت. <br /> <br /> تاریخ: ۱۳۸۹/۲/۱۲ <br />
عرفان یک جاعل تاریخی به تمام معناست.
برای آشنایی بیشتر با نقدهای وارد بر دکتر قانعی فرد به نشانی زیر مراجعه نمایید.<br /> <br /> http://kurdistantoday.ir/NewsDetail.aspx?itemid=۱۰۱۴
با سلام<br /> ضمن تشکر از مطلب بموقع و مفید استاد مولودی <br /> و تشکر از توضیحات سایر دوستان <br /> امیدواریم اقلی قانعی فرد جوابیه و توضیحاتی... بنویسند <br /> ممنون
با سلام<br /> <br /> با کمی تامل وتفکر در نوشته های آقای قانعی فرد میتوان به این واقعیت رسید که وی فردی کاملا منفعت طلب میباشد وبرای رسیدن به منافع خود حاضر است با صراحت وبدون شناخت از تاریخ به تحریف واقعیتهای تاریخی بپردازد چرا که با مطالعه کتاب خاطرات جلال طالبانی میتوان نتیجه گیری کرد که هدف او از نوشتن این کتاب تحریف تاریخ پر از افتخار کرد درمقابل حکومتهای استکباری و تعریف وتمجید از جمهوری اسلامی وبر حق دانستن جنایتهای این رژیم در مقابل کرد می باشد .