نسیم فرح بخش بهاری در حال وزیدن است و طبیعت مرده در حال نوشدن و سوز و سرمای زمستان در حال رخت بربستن. بهار نیز رویدادی است همانند سایر رویدادهای طبیعی و تاریخی که برای خردمندان برخوردار از گوش شنوا و چشم بینا حاوی درس‌ها و عبرت‌های فراوانی است. چنان که خداوند در آیه‌ی ۶۵ نحل می‌فرماید: «وَاللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ» یعنی: خدا است که از (ابر) آسمان آب را می‌باراند و زمین را پس از مرگ آن، (دوباره جان و) حیات می‌بخشد. بی‌گمان در این (کار باراندن و رویاندن و موات و حیات) دلیل روشنی (بر وجود مدبّر حکیم) است برای آنان که گوش شنوا دارند. 

دروسی که باید از بهار گرفت: 

بهار نوید بخش آخرت است، به همین دلیل پیامبر فرموده: «فَإذا رأیُتُمُ الَّربیعَ فأکثِروا ذِکرَ النُشُور» یعنی: با دیدن بهار فراوان رستاخیز را به یاد آورید. خداوند هر سال یک بار زنده کردن طبیعت بعد از مرگ زمستانی را به ما نشان می‌دهد، تا تصور زندگی بعد از مرگ برایمان آسان گردد. خدایی که قادر باشد هر سال یک بار زمین و روییدنی‌های آن را بمیراند، سپس زنده گرداند، توانایی آن را هم دارد که تنها برای یک بار آدمی را بمیراند و در آخرت زنده گرداند. 

•بهار خوش آب و هوا دائم در پسِ زمستان سرد و سوزان می‌آید، همان‌گونه که روزِ روشن در پسِ شب سیاه. «وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ آیَاتٌ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» (جاثیه: ۵) یعنی، همچنین در دگرگونی شب و روز و در چیزهایی، (همچون باران و نور و اشعّه‌های گوناگون) که خدا از آسمان فرو می‌فرستد و (سبب) رزق و روزی هستند و خدا به‌وسیله‌ی آن‌ها زمین را بعد از مرگش حیات می‌بخشد و نیز در وزش باد‌ها (و بالطبع دگرگونی هوا) نشانه‌های بزرگی است برای آنان که به تعقّل می‌پردازند. ‏این آمد و شد پی در پی، حامل پیام امید است و به انسان می‌آموزد که فضای سرد و تاریک موجود همیشه ماندگار نیست و اگر تاب مقاومت در برابر آن وجود داشته باشد، رو به زوال است و خورشید گرم و تابان در پس این سوز و تاریکی، هر آن پرده از رخسار می‌زداید. سختی‌های امروز را به امید دستیابی به خوشی‌های آینده باید تحمل نمود. 

در نومیدی بسی امید است                    پایان شب سیه سفید است 

نباید از زمستان انتظار هوای گرم داشت و از شب هوای روشن، بلکه باید با سرما و سیاهی آن دو ساخت و برایشان چاره‌اندیشی کرد. به قول اقبال لاهوری: 

مسلمانی که داند رمز دین را                     نساید پیش غیرالله جبین را 

اگر گردون به کام او نگردد                        به کام خود بگرداند زمین را 

•گرچه بهار زداینده‌ی یخ‌های زمستانی است؛ اما آن نیز ماندگار نبوده و چون جهانگردی است که چند صباحی نزد ما مه‌مان است و سپس سفر را بر حضر ترجیح داده و ما را به فصلی دیگر می‌سپارد. آمدن بهار معتدل باید ما را نه از وسایل خنک‌کننده‌ی تابستان غافل نماید و نه از وسایل گرمازای پاییز و زمستان آتی. شادابی، طراوت، سرسبزی و خوشی‌های بهار، انسان متعادل را گرفتار غرور نمی‌کند. وی بهره‌ی خود را از فرصت پیش‌آمده فراهم می‌آورد. نه آمدن بهار می‌تواند او را از کوره به‌در برد و نه رفتنش او را اندوهگین گرداند. شخص متعادل خود را مصداق این آیه‌ی قرآن می‌گرداند که: «... لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ» یعنی، ‏... این بدان خاطر است که شما نه بر از دست دادن چیزی غم بخورید و نه شادمان بشوید بر آنچه خدا به دستتان رسانده است. خداوند هیچ شخص متکبّر فخرفروشی را دوست نمی‌دارد. مسلمانی که به قضا و قدر ایمان دارد هنگام روی آوردن خوشی‌ها و ناخوشی‌های زندگی شاکر و صابر است؛ زیرا می‌داند که زندگی معجونی زیبا از هر دوی آن هاست: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا». 

•بهار یادآور گذشت یک‌سال از عمر آدمی‌ست و بهترین زمان برای محاسبه‌ی نفس و تجدید و تکمیل عهدهایی که با خود و خدای خود بسته‌ایم. رمز موفقیت انسان‌ها در محاسبه‌ی به هنگامِ نفس و اقدام به برطرف نمودن معایب است. کسانی که به محاسبه‌ی هر از چند‌گاه خود نمی‌پردازند، به معایب خویش اطلاع نمی‌یابند و در نتیجه چون به رفع آن عیوبشان نمی‌پردازند، در باتلاق معایب خویش دست و پا می‌زنند. بهار بهترین فرصت برای این مهم است. صاحبان اندیشه‌ی سالم به حساب خود می‌رسند، قبل از اینکه به حسابشان رسیدگی شود و نابخردانِ غافل از احوال خویش، محاسبه‌ی نفس را جفا به خود تلقی می‌نمایند. 

•هدف از محاسبه و لازمه‌ی آن، برنامه‌ریزی برای آینده است که بدون آن محاسبه معنایی ندارد. هر کس گرایشی به تغییر و حرکت به سوی کمال دارد، باید در نیمه‌ی دوم اسفند محاسبه‌ی سالانه‌ی خویش را آغاز کند و برای سال پیش رویش برنامه ریزی نماید و اهداف سالانه‌ی خود را نصب العین قرار دهد، تا هر قدمی را که در سال نو برمی دارد، رو به جهتی مشخص و در راستای تحقق هدفی معین باشد. بدون داشتن نظم و برنامه جهت حرکت انسان روشن نیست و آدمی توانایی سنجش و ارزیابی خود را ندارد. بهار مناسب‌ترین فرصت برای این مهم نیز هست. 

•بهار، شادابی، طراوت، سرزنده بودن و تنوع پذیری را به ارمغان دارد. بهار هر سال، سه ماه بیشتر نیست؛ اما می‌شود دوازده ماه سال را بهاری بود. بهار می‌تواند ایستگاه خوبی برای تقویت روحیه‌ی نشاط و شادی و دگرپذیری و پایان دادن به جمود و در لاک خود ماندن و افسردگی و اندوه باشد. انسان در بهار بیش از هر فصل دیگری میل به بهره بردن از طبیعت و زیبایی‌های موجود در آن دارد، بیش از هر زمان دیگر به سیر و سفر می‌پردازد و برای آسایش تن و آرامش روان برنامه‌ها دارد. او می‌تواند برای همه‌ی سال انرژی و روحیه کسب کند و در فصل‌های دیگر سال نیز بهاری رفتار کند و بدین صورت بهار می‌تواند منشأ تغییر و تحول روانی و رفتاری در آدمی باشد. 

برخورداری از هر نعمتی، تکالیفی به دنبال دارد که فرار از این تکالیف، منجر به زوال آن نعمت می‌گردد. بهار نیز نعمتی از نعمت‌های خداوند است که با وزیدن نسیم‌های نوید بخشش، مسؤولیت‌ها و تکالیفی را بر ما تحمیل می‌کند و بدون انجام آن‌ها از فواید و خوشی‌های آن کم بهره خواهیم ماند. از آنجا که در فصل بهار ارتباط انسان با طبیعت به اوج خود می‌رسد؛ و لذا اگر به وظایف خود در قبال طبیعت آگاه نباشد، می‌تواند بد‌ترین نوع آسیب را به طبیعت وارد سازد. حفظ محیط زیست، مهم‌ترین وظیفه‌ی انسان در هر زمان خصوصاً در فصل بهار می‌باشد. 

 

دلایل قانونی و اخلاقی حفاظت محیط زیست در اسلام: 

۱.محیط زیست آفریده خداست و حفاظت از آن به معنای حفظ آیات و نشانه‌های آفریدگار است. 

۲.اجزای تشکیل‌دهنده‌ی طبیعت، موجوداتی هستند که پیوسته در حال ستایش آفریدگار خود هستند؛ به همین دلیل عدم رعایت نظافت در مورد آن‌ها گناهی بزرگ محسوب می‌شود. چنانچه قرآن می‌فرماید: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِیهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَکِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ» یعنی، آسمان‌های هفتگانه و زمین و کسانی که در آن‌ها هستند، همگی خدا را تسبیح می‌گویند و بلکه هیچ موجودی نیست مگر اینکه (به زبان حال یا قال) حمد و ثنای وی می‌گوید، ولی شما تسبیح آن‌ها را نمی‌فهمید. (إسراء: ۴۴) 

۳.همه‌ی قوانین طبیعت را خداوند وضع نموده است و هرچه در طبیعت اتفاق می‌افتد بر اساس قانون طبیعی خداوند است، پس باید از رفتار‌های چون تخریب و یا آلوده نمودن طبیعت که در جهت تخطی از قانون خدا صورت می‌گیرد، ممانعت کرد 

۴.تأکید قرآن براین است که انسان تنها موجودی نیست که در این دنیا زندگی می‌کند: ‏ «وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ یَطِیرُ بِجَنَاحَیْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُکُمْ» یعنی، هیچ جنبنده‌ای در زمین و هیچ پرنده‌ای که با دو بال خود پرواز می‌کند وجود ندارد، مگر اینکه گروه هائی همچون شمایند. (انعام: ۳۸) 

گرچه ‏انسان برسایر موجودات کره‌ی خاکی برتری دارد اما مخلوقات دیگر نیز در خور احترام و حفاظت‌اند. پیامبر اسلام نیکی به حیوانات را نیز درخور پاداش می‌دانست. 

۵.اخلاق زیست محیطی در اسلام بر اصل «عدل و احسان» استوار است و همه‌ی روابط انسانی از جمله روابطش با طبیعت باید بر همین مبنا باشد: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ» (نحل: ۹۰) لازمه‌ی التزام به این اصل، عدم سهل‌انگاری در حفظ محیط زیست و رعایت نظافت آن است. 

۶.به‌هم‌زدن تعادلی که خداوند به طبیعت بخشیده است، گناه محسوب می‌گردد. منبع همه چیز در عالم نزد خداوند است. خداوند در حدّ نیاز و مصلحت به زمین ارزانی می‌دارد: «‏وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ‏» یعنی، چیزی وجود ندارد مگر اینکه گنجینه‌های آن در پیش ما است و جز به اندازه‌ی معیّن و مشخّصی (که حکمت ما اقتضاء کند) آن را فرو نمی‌فرستیم. (حجر: ۲۱) 

۷.محیط‌زیست تنها از آنِ نسل حاضر نیست؛ بلکه نسل‌های آتی هم در آن سهیمند و نباید به سهم آیندگان در طبیعت خیانت ورزید. ضمیر «کم» در آیه‌ی ۲۹ سوره‌ی بقره هم به این مهم اشاره دارد: «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا». 

۸.و سرانجام خداوند وظیفه‌ی نیابت و جانشینی را بر عهده‌ی انسان نهاد و این وظیفه آنچنان دشوار بود که هیچ موجودی حاضر به پذیرش آن نشد. این وظیفه‌ی خطیر در بردارنده‌ی دو بخش مهم است که عبارتند از بندگی خدا و آبادانی زمین. حفظ محیط‌زیست نیز بخشی مهم از آبادانی زمین است که عدم رعایت آن شانه خالی کردن از بخشی از وظیفه‌ی جانشینی محسوب می‌گردد: «هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا» یعنی، اوست که شما را از زمین آفریده است و آبادانی آن را به شما واگذار نموده است. (لوئی پ. پویمان، اخلاق زیست محیطی، ج۲) 

در دین مبین اسلام اصول اخلاقی معینی بر رابطه‌ی انسان با محیط زیست حاکم است. نقش انسان تنها در بهره برداری از طبیعت و لذّت بردن از آن خلاصه نمی‌گردد؛ بلکه حفظ و حمایت از آن را نیز شامل می‌شود. پیامبر حتی در جنگ‌ها خود را در قبال حفظ درختان، چشمه‌ها و حیوانات مسؤول می‌دانست و مجاهدان اسلام را به حفاظت و از بین نبردن آن‌ها سفارش می‌فرمود. آن حضرت هنگام خشکسالی و کمبود باران نماز باران می‌خواند و دعا می‌نمود. 

رابطه‌ی انسان با محیط زیست علاوه بر بهره‌گیری و حفاظت، شامل تفکر و توسعه هم می‌شود. بر ماست تا در جلوه‌های زیبای طبیعت به دیده‌ی اعتبار نظر افکنیم و از مظاهر متنوع طبیعت پند و اندرز‌ها گرفت و در توسعه و آبادانی آن دریغ نورزیم.