بسم الله الرحمن الرحیم لا اله الا الله ولا نعبد الا ایاه، مخلصین له الدین ولو کره الکافرون ونصلی ونسلم علی سید الخلق والمرسلین.
اما بعد: امکان ندارد انسان مسلمان از کتاب خدا بینیاز باشد، مسلمان اینگونه است:
چه در خواندن، چه در گوش دادن، و چه در حمل قرآن، همیشه خود را نیازمند بدان میبیند. پارهای از مردم آنرا حفظ میکنند، یا بعضی از آنرا حفظ میکنند، برخی آنرا در جیب خود، و دیگری آنرا در گوشی موبایل خود به صورت دیداری و شنیداری هر بامداد و شامگاهان حمل مینمایند.
و خدای عزوجل میفرماید: لَا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ/جز پاکان به آن دست نمیرسانند.
من در این نوشتار در پی جستجو و کند وکاو در مورد حکم اهل علم در مورد این آیه که آیا منظور از "مطهرون" انسانهای پاک طینت یا فرشتگان است، نیستیم اگر چه قول ارجح، آنانرا فرشتگان معرفی مینماید. و در پی این نیستیم که احکام استنباط شدهی فقهی از آیه را برشمرده و آنرا طبق نظر فقیهان بیان داریم، بلکه نه در پی احکام فقهی این آیه که در پی «فقه آیه» هستیم.
چنانکه مرحوم سید قطب میگوید: این قرآن برای مواجهه با یک موضع تاریخی معین یا بخصوص نیامده، بلکه بعنوان منهجی مطلق خارج از قیود زمان و مکان آمده است. منهجی که جماعت مسلمان آنرا هر جا باشد چون موقفی که این قرآن بخاطر آن نازل شده اتخاذ مینمایند. و امروز درست مانند مثل آن موقفی است که قرآن بخاطر آن نازل شد و این زمان مانند زمانی گشته که این قرآن به قصد برپا داشتن اسلام در زمین نازل سده است.
متأسفانه امروزه با ورود کتابهای یونانی و... از جنس کلام که کارشان فقط مشغول کردن انسانها به اموری که فایدهای در بر ندارد ما را از کلام خدای متعال دور کردهاند، کلامی که هزار واندی سال پیش پیامبر مکرم اسلام -صلی الله علیه وآله وسلم- به نقل از کتاب آلبانی محدث؛ السلسلة الصحیحة به ما این خبر که حالت هشدار دارد را داده که:
" من اقتراب (وفی روایة: أشراط) الساعة أن ترفع الأشرار وتوضع الأخیار ویفتح القول ویخزن العمل ویقرأ بالقوم المثناة، لیس فیهم أحد ینكرها. قیل: وما المثناة؟ قال: ما استكتب سوى كتاب الله عز وجل ".
این حدیث از اعلام نبوت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم میباشد، بطوریکه تمامی خبرهای آن محقق گردیده، مخصوصا آن خبری که در مورد (المثناة) میباشد و آن تمام نوشتههایی است که به رشتهی تحریر در میآید بجز کتاب خدا و چیزهایی که در مورد آن میباشد از احادیث نبوی و آثار سلف صالح آنگونه راوی حدیث آنرا بیان کرده است، فکأنه مقصود از (المثناة) هر چیزی است که انسان را از کتب خدای متعال بازدارد همانگونه که در روایتی با سند حسن آمده که چون پیامبر اسلام در دستان سیدنا عمر بن خطاب تورات را ملاحظه فرمودند، گفتند: (یا ابن الخطاب! أمتهوكون أنتم كما تهوكت الیهود والنصارى؟! والذی نفس محمد بیده لو كان موسى حیاً ما وسعه إلا اتباعی/ای فرزند خطاب! آیا شما نیز مانند یهود و نصاری در دین خود دچار حیرتید؟! قسم به کسی که جان محمد به دست اوست اگر موسی زنده میبود جز پیروی از من چاره ای نداشت).
پس باید یقینی جازم به حقیقت این دین و شعوری واضح به کافی بودن اخبار وحی وجود داشته باشد تا از افتادن در چالهای که در بن آن شیطان برای پذیرایی از ما دهان خود را باز کرده نیفتیم.
پس به ناچار برای درک و دریافت فرامین الهی اول باید خود را از موانع تصفیه کرده، سپس بر اساس اخبار وحی خود را تربیت کنیم.
آنگونه که فراء در ذیل این آیه (لَا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ)میگوید: طعم، نفع و برکت این قرآن را درنمی یابند مگر پاکان، یعنی مؤمنان به قرآن.
پس:
نخستین مرحله، تصفیه یا همان پاک کردن دل از غیر خدا و رفع موانع است که چون سدی در میان نفع، برکت و چشیدن طعم قرآن و خوانندهی آن قرار گرفته میباشد.
مرحلهی دوم: تربیت بر اساس منهج قرآن میباشد، بر اساس منهج قرآن آنچنان که سید قطب میگوید: حق، محقق نمیشود و باطل هم به صرف بیان کردنش در جامعه نابود نمیشود و به صرف اظهار کردن این حق است و آن باطل کاری از پیش نمیرود و حق بصورت یک واقعیت در میان مردم جاگیر نمیشود و باطل هم در دنیای مردم رفتنی نیست مگر اینکه قدرتش در هم شکسته شود و به جای آن، قدرت حق جایگزین گردد[...]
همانا منهج خدا خواهان سیطره بر امور برای خارج ساختن از عبادت بندگان به عبادت خدای بندگان است و برنامههای جاهلیت خواهان برچیدن منهج خدا در روی زمیناند و اینکه بر آن چیره گردند.
پس حقیقت این قرآن برای قاعدین و به گل نشستگان قابل درک نخواهد بود و رمز و راز این قرآن برای کسانی که سلامت و راحتطلبی و بندگی برای غیر خدا را برگزیدهاند روشن نخواهد شد.
پایبند بودن به قرآن تنها به معنای حفظ قرآن آنگونه که در حدیث به آن اشاره شده: تَعَاهَدُوا الْقُرْآنَ، فَوَالَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ لَهُوَ أَشَدُّ تَفَصِّیا مِنَ الإِبِلِ فِی عُقُلِهَا/ از قرآن، مواظبت كنید (همواره آنرا تلاوت نمایید) سوگند به ذاتی كه جانم در دست اوست، قرآن سریعتر از شتری كه زانویش بسته باشد، می گریزد، نیست بلکه باید در دستان ما چون پرتوافکنی باشد که دوردستها را روشن گرداند و نقشههای پاپ و کاهن را به قول اقبال در هم بشکند.
نقش قرآن چون که بر عالم نشست
نقشه های پاپ و کاهن را شکست
گر تو می خواهی مسلمان زیستن
نیست ممکن جز به قرآن زیستن
فاش گویم آنچه در دل مضمر است
این کتابی نیست چیز دیگر است
چون که در جان رفت جان دیگر شود
جان چون دیگر شود جهان دیگر شود
با مسلمان گفت جان بر کف بنه
هر چه از حاجت فزون داری بده
پس برای تغییر جهانبینیای که از دیار فرنگ آمده، ناگزیر باید بر جهانبینی قرآن، نظری دوباره به منظور اصلاح و بازسازی افکار و عقایدمان افکنده شود.
نظرات