تجدّد، مدرنیته، دهکدهی جهانی، عصر ارتباطات، آزادی بشر، جملههای پر طمطراق، اسمهای پر زرق و برق، نشستهای پر حاشیه و «مردم» و «عقیده» دو تنهای فراموش شده و «زن» باز هم جنس دوم. همه جا حتی در پایتختهای مدعی دموکراسی بدترین حلقهی اتصال بشر به همدیگر و معرفی زن با تعریفی ناقص، با هیئتی شیطانی و ذاتی گناهکار نابخشودنی... .
امروز از این پس این رسوب شده عقاید پوسیده گرچه زن را به صدر نشاندهاند اما در چه؟! در سکس، در خودآرائی و عرضهی جسم، در تهی کردن فکرش از اندیشه یا در جوامعی دیگر پیچیده در ردایی سیاه و ضخیم نگاهبان خانه و این دو تفاوت فاحش دو زاویهی روبروی هم برای تعریف زن و قضاوتی نابرابر دربارهی او بدون حضور شعورش. گوشهای از دنیا زن نقطهای ضعیف و به واقع یک هیچ پر معناست. مایملکی که متعلق به پدر و سپس شوهر و حتی بعد از این دو به پسر! کالایی بیسند گاهی، ارزان بیحرف و سخن. نوع آرام و بیدردسرش و کمگوترش پر طرفدارتر.
زنانی که جز مطبخ و مطعم برای مرد معنایی ندارد. آنانی که قربانی خشونتهای بیصدا در عصر ارتباطاتاند، آنانی که حتی از حقوق اولیهی انسانی هم بی بهرهاند. مرگهای خاموش، قتلهای ناموسی بیمغز و حتی گناهی در نگاه و در گوشهای دیگر در اوج خودنمائی و بیحریف میدان با صد رنگ و بزک ایستاده بر سکوی نمایشهای فَشِن(Fashion) پرخرج یا ستارهی اول سینماهای دنیا در چه؟! در نقش اول نیرنگ و فریب و عامل اصلی برای رونق و فروش فیلم. همه چیزش را گرفته و یک چیز عطایش کردهاند آزادی حیوانی و نامش با تعریفی کلاسیک «آزادی زن» قد علم کرده در مقابل کرامت انسان که جز در تجلی اسلام بی معناترین است. زنی که هویت و ماهیت و حتی آبرویش را از اسلام وامدار است، زن مسلمانی که فقیه، مجتهد و فرماندهی جنگ است، او را در تعریفهای وارونه از اسلام جز وسیلهای برای ارضای شهوت مرد نشان ندادهاند.
اسلام را با تمام حرمتی اعطایی به زن به نقطهای نزول دادهاند که حتی زنان مسلمانمان در ممالک اسلامی را از آن بیزار و برئ کرده است. تحریف حقایق، بوق و کرنای تبلیغاتشان چنان گوش دنیا را پر کرده است که گویی جز آنها هیچ کس منجی زن نیست. حالی که شبهای لودگی و بیشرمی تنها تفریح و جایگاه زن جز دربارها و کابارهها و در اوجش هالیوود و بالیوود با آن شکل پر فضاحت چیز دیگر نیست و نامش را آزادی گذاشتهاند. و میکوبند بر طبل تبلیغ که ما زن را شناسنامه دادهایم و از او بتی تمامعیار برای رهایی ساختهایم. بیچاره مترسک بزک کردهی عریان که جز نمایش اندامش دیگر هیچ برای عرضه ندارد و این نامش تجدد میشود که سالهاست مبلغان برای معرفیاش کنفرانس و میزگرد میگذارند و زن سادهی ما به خیالش که با بیرون شدن از حجاب از بدبختیهایش گریخته، غافل از آن که جز نگاههای هرزه و حریص هیچش عاید نیست و به زودی تمام اندوختهاش بر باد فنای بیآبرویی سپرده و بس. این همان پارادایس اعطای حق زن که حسرتش شاید بر دل بسیاری از زنان شرقی مانده و گاه اتفاق افتاده که زن واماندهی ما در گوشهای از دنیا این نوع آزادی را چشیده و وقتی به تفالهای تبدیل شد بعد از سالیان دراز بیمصرف گشته و بر بانیانش لعنت فرستاده است که از او جز برجستگیهای بدن و ظرافت اندامش هیچ ندیدهاند. با این جمعبندی میتوان به این نتیجه رسید که اسلامستیزی و ایجاد جوّ اسلامهراسی آن چنان قوت گرفته که اگر اتحاد و اتفاق مسلمین ایجاد نشود فردا جز سایهای از وحشت از آن هیچش باقی نمیگذارند و با یک برنامهریزی صریح و بیصدا تمام دنیا و افکار عمومی را علیه او و به نام تروریسم تجهیز میکنند. امروز ما چه کردهایم در مقابل این همه هجمهی سیاه و خاکستری که حیثیت نه تنها اسلام، نه تنها زن که آبروی بشر را به حراج گذاشتهاند. متحد شده و ایستادهایم؟! یا خود نیز بر آن افزودهایم؟! به ستونهایش حمله بردهایم تا سریعتر خرابش کنیم. علیه هم شبکه و برنامه ترتیب دادهایم که دیگر دشمنان را خیال برنامهریزی در خاطر نباشد چرا که ما خوب میدانیم چگونه بر هم بتازیم. نیروی اهریمنی و شیطانی این روزها در کار است تا با توهین و حمله به مقدسات مسلمانان آن از طرف مذهبیونی افراطی آتشبار جبهه دشمن شوند و به خوبی توانستهاند برای رسیدن به هدفهای پلیدشان موفق باشند اما مکر این مکاران و خدعهی نابکاران گرچه در ظاهر پر رونق است اما به تعبیر قرآن «کفی بر آب است» و به زودی رسوای حرکات بی منطق خود میشوند و چهرهی واقعی صحابه پیامبر و امهات مسلمین (رضی الله عنهم اجمعین) نشان داده خواهد شد. و دردناکتر این که امروز فلش این حمله به سوی کسی است که مترادف با آبرو، کرامت و حرمت زن در اسلام. عایشهای (رضی الله عنها) که توانست با قدرت استدلال و دُهای بینظیرش بعد از پیامبر(ص) مجتهدِ اوّل مردم برای حل مسائلشان باشد. فقیهی بیبدیل که در شرح و توصیف مسائل و مشکلات بیهمتا عرض اندام کند. اویی که «حمیرا»ی پیامبر و باهوشترین زنان زمان خود بود. مظلومانه مورد هجمهی تیر نامردی نامردمانی است که شنیعترین تهمتها را به سویش نشانه رفتهاند و امروز اگر خدای عایشه که سورهی مبارکی از قرآن در برائت اوست ساکت مانده و فجور گفتار مدعیان زالوصفت را با صبوری جواب نداده، نه نشان برحقی آنهاست که خداوند عقل سلیم و بیغرض را با مردمانی منصف به خودشان واگذاشته است.
اگر این ستون عقیده مسلمانان مورد هجمه قرار گیرند فردا بیشک قرآن و پیامبر(ص) موارد بعدی حملهاند. بر تمامی مسلمانان است که «حبل متین» و تمسّک به قرآن و پیروی از پیامبر (ص) در مقابل این حرکات کور بایستند که این نیروی محرکهی ابلیسانه از حرکت سخیف و بیپروایی کثیفاش باز ایستد و با تزریق شعور و آگاهی به مردم و زنان بفهمانیم که امروز دیگر نه روز خوابآلودگی است. و بر زنان آگاه ما نیز تکلیف و وظیفه است تا با بیرون کشیدن خود از چاه نادانی و جهل توطئهها را نقش بر آب سازند و برای تابناکی چهرهی واقعی اسلام به تمام دنیا در تقلاّ باشند. بر اینانی که توهین و تهمت بر مادر خود روا میدارند چه جای گلایه و ارائهی منطق است که جز حماقت هیچشان در خاطر نیست و خدا را شاکریم که دشمنانمان را از احمقان قرار داد و در پاکی و مظلومیت عایشه صدیقه (رضی الله عنها) همان بس که سورهای برای اوست و لقب حمیرای پیامبر سزای اوست و تمسّک به روش او برنامهی ماست. امید که در شناساندن چهرهی پر مکر و تزویرشان به مسلمانان فعّالتر و نیرنگشان را به خودشان و تاریکی دهلیزهای فکرشان باز گردانیم:
مه فشاند نور و سگ عوعو کند
هر کسى بر خلقت خود مىتند
* Katayoun.mahmoodi@gmail.com
نظرات
بار ک الله به شاگرد کاک حسن امینی خانم محمودی!
نمی دانم در اظهار نظر فرارو،مرز کوتاه حلم تا سفاهت را شکسته ام یا نه،امّا حسّی از جنس هراس همواره مرا از خطر افتادن در دام مبادله طعن و تنفّر بیم می دهد!ضمن درک احساسات پاک خانم محمودی و ستایش دغدغه ایشان،توصیه می کنم که به هوش باشیم با ترسیخ متانت مؤمنانه و درمانگری طبیبانه،حتی الامکان ترویج حقیقت را با نزاع های هویّتی و دفاع از آبروی یک مؤمن را با سوق دادن مخاطبان به سوی لجاجت،همراه نسازیم!چرا که به فرموده امام غزالی در مقدمه«الاقتصاد فی الاعتقاد»،طرح حقیقت در شرایط لجاجت خیز،مهم ترین محرّک اصرار بر انحرافات و عمده ترین عامل ترسیخ بدعت ها بوده است و آن که با آلودن نصیحت به طعن و استخفاف،مخاطبان را به لجاجت وا می دارد،در گناه پافشاری آنان بر کژی ها شریک است. رقیب افکنی و مشاکله در غیظ نمایی و دیگران را «چزاندن» و شادمانی از اِسکات خصم،کار هویّت بانان ناشکیب است که گره از ابروی تاریخ می گشایند امّا بر دل اخلاق و انصاف می زنند و بی توجّه به هشدار مارکس در باب خطر الیناسیون،ارزش انسانها را قربانی مصنوعات بشر (=در اینجا،مذاهب) می سازند!
سلام سرکار خانم محمودی<br /> خیلی ممنون بابت نوشتار کوبنده تان در دفاع از زنان به بهانه دفاع از حضرت عایشه. به نظر من اینکه شما بدون واهمه بسیاری از سخنانی را که به زبان یا قلم آوردن آنها در جامعه ما به ویژه از سوی یک زن تابو به حساب می آیند, بیان کرده اید, خود گامی به سوی به چالش کشیدن همه آن چیزهایی است که پنهان مانده اند و زنان ماجور پنهان ماندنشان را می کشند. با این وجود باید بگویم که دستاوردهای مدرنیته برای زنان را صرفا به یکی از آسیبهای آن یعنی سو استفاده از زنان به نفع تاجران و غولهای اقتصادی, فروکاهش دادن و آن همه زحمات و تلاشهای طاقت فرسای زنان مغرب زمین را برای رساندن زنان به جایگاهی نسبتا مطلوبتر, بی اهمیت جلوه دادن واقعا بی انصافی است.<br /> با احترام<br /> ثریا خدامرادی