عراقی‌ها ملتی بااراده، مهارنشدنی، تسلیم ناپذیر و متمایل به سرکشی در برابر حاکمان هستند و هر از گاهی بسیار رغبت می‌کنند تا ایشان را عوض کرده و با هیچ حکومتی قرارداد ماندن نبسته‌اند. در روزگاران اخیر این ملت به حاکمانی مبتلا شده‌اند که از بدترین درگیری‌های مذهبی، نژادی و گروهی بهره برده و باعث پراکندگی، گسیختگی و فروپاشی امور اجتماعی و کشوری آنان شده‌اند. همین سبب گردید تا عراق در چنگال اشغال بیفتد، در حالی که همگان از مدت‌ها پیش به این باور رسیده بودند که دوران اشغال‌گری به پایان رسیده و میراث استعمار کهنه شده است و روابط بین المللی جز بر منافع و ارتباطات اقتصادی استوار نیست و دشمنی هرچند شدید باشد، فقط در محدوده‌ی جنگ سرد می‌ماند.
ولی گویا عراق یک استثنا بود که در نبردها و کشمکش‌های منطقه‌ای و مذهبی و چندپارگی داخلی گرفتار آمد تا جایی که گروهی از مردمش به آمریکا پناه بردند با این تصور که قدرت برتر است. به همین سبب در سال 2003م آمریکا سرزمین و توان عراق را تصرف کرد. از آن تاریخ تا کنون جنگ داخلی و مذهبی در آن برپا هست و روزانه ده‌ها و صدها و حتی هزاران نفر جان می‌بازند. جهات متعددی کوشیده‌اند برای بحران‌های پیوسته و پیاپی عراق که به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی مردم در این کشور تبدیل شده است، راهکاری بیابند. اما هنوز هیچ یک از کوشش‌ها با موفقیت و شانس همراه نبوده است و بحران ادامه دارد؛ بحرانی که فرزندان این ملت اصیل و تاریخی را می‌بلعد. عراق و عراقی‌ها در هر دوره‌ی تاریخی در مسیر خدمت به بشریت در سطوح مختلف، نقش‌های کوچک و بزرگ یا زیاد و اندکی داشته‌اند و عناصر ارزشی گران‌سنگی به تاریخ بشریت ارائه داده‌اند.
 هنگامی که مردم از درک بحران و تحلیل و تفسیر و تقسیم‌بندی آن ناتوان بمانند، به یقین نخواهند توانست آن را درمان نمایند. گاهی انسان راحتی را در ناامیدی و رفاه را در تسلیم شدن می‌بیند. مؤمنان جایگاه و فضیلت این کشور را دانسته و به نیکی پی برده‌اند که عراق خواندن و نوشتن را به بشریت آموزش داده است، این سرزمین سرچشمه‌ی نبوت و رسالت بوده است، ابراهیم ـ علیه السلام ـ مهاجرت خود را از این منطقه آغاز کرد و به مصر، شام و شبه جزیره‌ی عربستان رفت تا خدا او را به مکان بیت الحرام راهنمایی کند و به او و فرزندش اسماعیل ـ علیه السلام ـ فرمان دهد تا کعبه را در وادی مکه بسازند و در میان مردم اعلان حج نمایند تا ملت و آیین بنیان گذاشته شود و سنگ زیرین برای یک‌پارچگی بشریت تأسیس گردد، مگر آنان که دچار سفاهت شده و انسانیت خود را فراموش کرده و از بشریت می‌گذرند. شایسته است هم خود عراقی‌ها و هم تمام جهانیان به این سرزمین توجه و عنایت داشته باشند و قدرش را بدانند تا تمدن، فرهنگ و میراث فرسوده‌اش را ترمیم کرده و پایه‌های عمرانش را دوباره بنا نهند. بحران‌های گوناگونش را درمان کنند تا بشر بدین وسیله برخی از بدهی خویش را به این کشور و ملت اصیل و کهن ادا نماید.
هنگامی که دانستیم بحران عراق به مرحله‌ای خطیر و پیچیده رسیده است، و بحرانی جزئی نیست تا با راهکارهای کوچک و آسان درمان شود، پس باید به قرآن مجید پناه ببریم، چون کتاب هستی است که از سوی خداوند سبحان و پاک نازل شده تا معادل هستی و دربردارنده‌ی آن و راهنمای استخلاف باشد. ما بحران عراق را بر قرآن عرضه کردیم و از آن برایش درمان خواستیم، چون رسول الله ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ که راستگو و تأیید شده است، فرموده که کتاب خدا را در میان ما برجای گذاشته است و اگر به آن چنگ بزنیم هرگز گمراه نخواهیم شد، زیرا کتابی است که باطل از پس و پیش به آن راه ندارد و از سوی خداوند حکیم و حمید فرود آمده است. او ما را از فتنه و بحران در می‌آورد و در برابر سختی‌ها پاسداری می‌کند. هر ستمگری که آن را رها کند، خدا او را در هم می‌کوبد و هر کس که از غیر آن راهنمایی بطلبد، خدا او را گمراه می‌کند. قرآن ریسمان مستحکم و راه راست خداست. هر کس آن را بر زبان آورد، راست گفته است، هر کس به وسیله‌ی آن حکم کند، عدالت ورزیده است، هر که به آن پناه آورد، خدا پناهش می‌دهد، هر کس به آن سو کند، راه برایش روشن شده و در مسیر درست قرار گیرد.
هنگامی که بحران عراق را بر کتاب خداوند بزرگ عرضه کردم، شاخص‌های زیر را پیش روی من گذاشت:
1. مصیبت و بلا هنگامی آغاز می‌شود که زمان بر امت به درازا بکشد و تعهد نسبت به کتاب خدا فروکاهد و در نتیجه دل‌ها سخت شده و روان‌ها سنگ گردد. در آن هنگام خدا میان‌شان دشمنی و کینه انداخته و در دین دچار پراکندگی می‌شوند و به دسته‌ها و گروه‌های گوناگون تقسیم شده و هر کس به داشته‌اش دل‌خوش است: «فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ  وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ  وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ  فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ  إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ وَمِنَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى أَخَذْنَا مِيثَاقَهُمْ فَنَسُوا حَظّاًمِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ فَأَغْرَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَىيَوْمِ الْقِيَامَةِ وَسَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ». (مائده/13و 14) (پس به سزاى پيمان‌شكنى‌شان آنان را از رحمت خويش دور داشتيم و دل‌های‌شان را سخت گردانيديم كه كلمات را از جاهای آن‌ تحريف مى‌كنند و بخشى از آن‌چه را كه به آن پند داده شدند، فراموش كردند. و تو پيوسته بر خيانتى از آنان پى مى‌برى- مگر اندكى از آنان- پس از ایشان درگذر و روى برتاب. بى‌گمان خداوند نيكوكاران را دوست دارد. و از كسانى كه گفتند: ما نصارا هستيم، از آنان پيمان گرفتيم، آن گاه بخشى از آن‌چه را كه به آن پند داده شدند، فراموش كردند. پس بين آنان تا روز قيامت دشمنى و كينه افكنديم و خداوند آنان را به آن‌چه مى‌كردند، خبر خواهد داد).
سپس به دو گروه اهل کتاب می‌گوید که راه رهایی از گرفتاری‌هایی که در آن هستند، رسول الله و کتابی می‌باشد که خدا نازل کرده است: «يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ. يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ». (مائده/15و 16) (اى اهل كتاب، رسول ما به سوى شما آمده است كه بسيارى از آن‌چه از كتاب را كه نهان مى‌داشتيد، براى شما روشن مى‌سازد و از بسيارى در مى‌گذرد. به راستى از خدا براى شما نور و كتابى روشن آمده است. خداوند با آن كسى را كه خشنودى او را بجويد به راه‌هاى نجات هدايت مى‌كند و آنان را به توفيق خود از تاريكي‌ها به سوى نور بيرون مى‌برد و آنان را به راه راست هدايت مى‌كند).
این آیات توضیح می‌دهد امت‌هایی را که خداوند بلندمرتبه برای رسالت و کلام خویش برگزیده است، دارای نشانه‌ها و سنت‌هایی هستند که پیشرفت  و پسرفت یا یک‌پارچگی و پراکندگی‌شان را کنترل می‌کند. هرگاه خدا کتابی را بر امتی فرو فرستاده است، همانند تورات که برای خاندان اسرائیل بر موسی ـ علیه السلام ـ یا انجیل که بر عیسی ـ علیه السلام ـ نازل شد، اگر زمان به درازا بکشد و به زبان حال بگویند خدایا میان ما و کتاب‌های‌مان فاصله بینداز، گویا از آیین خویش خسته شده و خواهان دوری از آن هستند. در نتیجه خدا هم در مقابل این، ایشان را به سنگ‌دلی و فشارهای روحی گرفتار می‌کند و بدین ترتیب حمایت و عنایت خدا از آنان گرفته می‌شود و رحمتش بر ایشان فرود نمی‌آید و در بین‌شان عداوت و کینه به جای همدلی، صفای روحی، کارهای شایسته و اقدامات درست جایگزین می‌گردد. وقتی میان آنان دشمنی و کینه‌توزی سرازیر شد، دیگر متوقف نمی‌شود تا از گمراهی دست بکشند و با فروتنی و کرنش و توبه به کتاب آسمانی بازگردند. آن گاه است که در دل توان فهم کتاب جای می‌گیرد و رفتار الاغ‌گونه با کتاب متوقف می‌شود: «كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآَيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» (جمعه/5) (همانند الاغ که کتاب‌هایی می‌برد. چه بد است ماجرای مردمی که آیات خدا را دروغ پنداشتند. و خدا مردم ستمگر را هدایت نمی‌کند).
2. امروز عراقی‌ها از قرآن فاصله گرفته‌اند و دل‌ها نسبت به آن سنگ شده است. در قرآن تدبر نمی‌کنند و بر دل‌ها قفل زده شده است. اگر می‌خوانند از حنجره گذر نمی‌کند. بر زبان می‌آورند ولی آن را نمی‌فهمند. همانند کسی که کتابی بر دوش دارد. همه‌ی مذاهب، طوائف و گرایش‌ها در این موضوع برابرند. در نتیجه‌ی رها ساختن قرآن، این سنگ‌دلی و فاصله از دین ایجاد شده و سرانجام به پراکندگی و اختلاف منجر گردیده است. امروزه یک عراقی جایگاه طایفه را از منزلت امت برتر دانسته و امر مذهب را بر امر خدا یا مقام مرجع تقلید را بر مقام پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و قرآن مجید ترجیح می‌دهد. به همین سبب به مرحله‌ای رسیده‌اند که در شمار این آیه قرار گیرند: «إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا» (انعام/159) (کسانی که دین‌شان را جدا کرده و دسته دسته شدند).
3. خداوند بلندمرتبه می‌گوید: «إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ  إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ» (انعام/159) (به یقین آنان که دین خود را پراکندند و گروه گروه شدند، تو در هیچ چیز از ایشان نیستی، کارشان صرفا با خداست و سپس آگاه می‌کند آنان را به آن‌چه می‌کرده‌اند). این آیه بیزاری رسول الله ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ را از ایشان اعلام می‌دارد، و پیامبر هنگامی از ایشان برائت می‌جوید که خدا اعلام بیزاری نماید. خدا در جای دیگری می‌گوید: «وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ﴾ (انفال/33) (خدا آنان را کیفر نمی‌داد تا هنگامی که تو میان‌شان هستی و خدا عذاب کننده‌ی ایشان نبود تا وقتی که آمرزش می‌طلبند). این اعلان بیزاری آنان را در جایگاه استحقاق عذاب ناشی از تفرقه و پراکندگی قرار می‌دهد. به همین سبب آیه‌ی دیگر می‌گوید: «قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَىٰ أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ ۗانْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ» (انعام/65) (بگو او تواناست تا بر شما عذابی از بالای سرتان یا از زیر پاهای‌تان بفرستد یا بر شما لباس دو دستگی بپوشاند و برخی را از کیفر برخی دیگر بچشاند. بنگر چگونه آیات را باز می‌کنیم تا شاید بفهمند). وقتی مردم دچار پراکندگی شدند در واقع به مرحله‌ای پاگذاشته‌اند که رسول الله ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ از آن در حج پایانی خویش بیم داده و فرمودند: «لاترجعوا بعدي كفاراً يضرب بعضكم رقاب بعض» (پس از من به کفر باز نگردید تا برخی از شما گردن برخی دیگر را بزنند).
4. بحران عراق به جایی رسیده است که مردم کشتار به خاطر هویت، نام، مذهب و دین را آسان و بی‌ارزش شمرده و هر حزب، گروه یا طایفه‌ای به خودش اجازه می‌دهد خون دیگران را بریزد و از جهنم و خشم خدا نترسد. به اخطارها و بیم‌دادن‌های شدید قرآن کریم در موضوع قتل نفس توجه نمی‌شود. هیچ کدام از گفتارها و کردارهایی که کشتن دیگران را تجویز می‌کنند، به خشنودی خدا و رسولش یا اهل بیت یا صحابه، و مؤمنان کل دوران‌ها منجر نمی‌شود. چگونه خدا یا رسولش از کارهایی خشنود می‌شوند که بارها از ارتکاب آن بیم داده و انجام دهندگان را از وقوع در آن ترسانده‌اند؟!
5. چگونه می‌توان این گرداب و بحران پیوسته و دایمی را متوقف کرد و از فتنه بیرون آمد؟   
الف ـ همگی باید به درگاه خدا توبه‌ی نصوح و صادقانه داشته باشیم.
ب ـ باید از دل‌ها و اذهان خود گزندها و وسوسه‌های شیطان را بزداییم تا ما را به سوی تفرقه در دین و تبدیل جامعه به چندین گروه سوق ندهد: «مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ» (روم/32) (از کسانی که دین‌شان را جدا کردند و دسته دسته بودند. هر حزبی به آن‌چه دارند شادمان‌اند). هرگاه خدا در ما تصمیم درست و صداقت در روی‌آوری به خود در راستای برون رفت از این حالت را ببیند، ما را یاری خواهد کرد.
ج ـ باید برای خدای خویش ثابت کنیم که در راستای رسیدن به وحدت در دین، عدم تفرقه، دوری از چندتکه کردن قرآن و برداشت‌های التقاطی و گزیده‌ای یا محدوده‌ مشخص کردن برای آیات صداقت داریم. باید از هرچه که در میراث فرهنگی و اندیشه‌های تفرقه‌آمیز و جدایی‌افکن‌مان وجود دارد دوری گزینیم و نگذاریم بیش از این دل‌ها را بپراکند و ما را دسته دسته و گروه گروه نماید. این میراث مذهبی که باعث ایجاد فرهنگ جدایی در نسل‌های گوناگون شده است، باید با این آیه از سرچشمه بخشکد: «تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ»(بقره/134) (آن امتی است که گذشته است، برای اوست آن‌چه به دست آورده و برای شماست آن‌چه کسب کردید و از شما از آن‌چه می‌کرده‌اند، پرسیده نمی‌شود). باید سطح درک ما از مسؤولیت اخلاقی و شخصی و مسؤولیت انسان در برابر کارها و گفتارها و باورهایش بالا رود و بدانیم کسی مسؤول کار کسی نیست و جز با فرمان خدا کسی برای دیگری شفاعت نمی‌کند. در قیامت از کردارهای‌مان پرسیده خواهیم شد و میراث و تاریخ ما، هرچه باشد در برابر خدا به درد ما نمی‌خورد. رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به خاندان خویش فرمود: «اعملوا فإني لا أغني عنكم من الله شيئاً» (عمل کنید که من در برابر خدا برای‌تان کاری نمی‌کنم). قرآن کریم می‌گوید: «وَكُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنشُورًا اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا» (اسراء/13 و 14) (و قطعا پرونده‌ی هر انسانی را در گردنش آویختیم و روز قیامت برایش کتابی درمی‌آوریم که آن را گشوده می‌بیند. بخوان کتابت را که حسابرسی خودت امروز بر خودت بس است).
د ـ هنگامی که احساس مسؤولیت اوج بگیرد و بدانیم که خدا هر کس را به خاطر اعمالش محاسبه می‌کند و علاقه یا بغض ما نسبت به دیگران در برابر او برای‌مان سودمند نیست، آن‌گاه مجموعه‌ای از افسانه‌هایی که باعث تقویت تفرقه و پراکندگی بوده‌اند، فرو می‌ریزد.
هـ ـ در میراث ما کتاب‌هایی وجود دارد که باعث تحریک و استمرار مسائل مذهبی می‌شود، در میان شیعیان همانند کتاب‌های اصول کافی کلینی، بحارالانوار مجلسی، الغدیر امینی، فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب طبرسی نویری و دیگر آثاری که به اصحاب رسول الله یا همسران ایشان توهین می‌کنند. باید مراجع تقلیدشان و مدرسان حوزه‌های علمیه و متخصصان در امور ادیان و فرق مردم را توجیه کنند. از اهل سنت نیز انتظار می‌رود برخی از کتب ابن تیمیه همانند منهاج السنة النبویة فی الرد علی الشیعة والقدریة یا کتاب الوشیعة فی نقد عقائد الشیعة و ... را کنار بگذارند. این گونه کتاب‌ها باید فقط در دسترس متخصصان و پژوهشگران در سطوح بالای تحصیلی و تحقیقی یا دکترها و اساتید قرار بگیرد.
و ـ شایسته است کتابی در موضوع علم رجال و شناخت راویان حدیث و نیز کتابی که دربردارنده‌ی پاره‌ای از احادیث صحیح نزد مذاهب مختلف است، تدوین گردد و هر حدیثی که در قرآن اصلی دارد و از نظر سند و متن صحیح است، در آن گنجانده شود تا کتاب مشترک مذاهب در مدارس دینی باشد؛ احادیث معینی که از مشترکات و فضای باز فکری مذهبی سخن گوید و باعث نزدیکی مذاهب و طوائف شود.   
 زـ شایسته است گروهی از بهترین علمای بی‌طرف و کسانی که به ضرورت وحدت کلمه میان امت مؤمن یقین و باور دارند، تفسیری بنویسند که قرآن را با قرآن تفسیر کند و از همه‌ی جانبداری‌هایی که در تفاسیر مختلف به چشم می‌خورد و بر آن رنگ تقدس و احترام زده شده است، تهی باشد، تا از این برداشت‌های جانبدارانه و مذهبی و جهت‌دار تقدس‌زدایی شود.
ح ـ باید از رسانه‌ها و انواع هنر جهت ترویج فرهنگ وحدت و همگرایی میان اقشار امت کمک گرفته شود تا از هرچه باعث تقویت گرایش‌های مذهبی، نژادی و تفرقه‌افکنانه می‌شود، پرهیز گردد.
این چارچوبی است که می‌توان با آن و به وسیله‌ی نور و هدایت قرآن از بحران بیرون رفت تا شاید بتوانیم به وحدت برسیم، به کتاب خدا چنگ بزنیم، نماز را برپای داریم و به ریسمان خدا تمسک جوییم. از خدا خواستاریم که میان دل‌های‌مان انس برقرار کند و امور ما را سامان بخشد و گفتار ما را بر حق استوار دارد. آن روز است که مؤمنان از یاری خدا شادمان خواهند بود. او هرکه را بخواهد یاری می‌دهد.