محاربه:
حرابت عبارت است از راهزنی یا همان سرقت بزرگ. استعمال لفظ سرقت در «قطع الطریق» استعممال حقیقی نیست، زیرا سرقت، ربایش مخفیانهی مال غیر است و در راه زنی، متهم مال غیر را علنا میرباید. با این حال در «حرابت» نیز نوعی از مخفی کاری وجود دارد و آن این که متهم به دور از چشم حکومت و مأموران ذی ربط، گردنهگیری میکند، از این رو به عمل چنین متهمی لفظ سرقت به تنهایی اطلاق نمیشود، بلکه آن را با قیودی به کار میبرند؛ مثلاً «سرقت کبری» گفته میشود؛ چه، اگر فقط سرقت به کار میرود، مفهوم قطاع الطریقی مستفاد نمیگردد. ضرورت استعمال آن با «قید»، نشانهی این است که لفظ سرقت، مجازا در مورد حرابت به کار میرود. (بررسی تطبیقی حقوق جزاب اسلامی و قوانین عرفی، عبدالقادر عوده، 704/2 ، با نقل از: شرح فتح القدیر، 268/4).
بررسی تطبیقی سرقت و محاربه:
هر چند عنوان «سرقت کبری» در مورد محاربه به کار میرود، محاربه از هر جهت با سرقت یکسان نیست. سرقت، ربایش مخفیانهی مال غیر است و محاربه، عبارت است از خروج یک شخص برای این که مال غیر را با قلدری بستاند.
پس رکن اساسی سرقت، اخذ مال و رکن اساسی محاربه، خروج برای اخذ مال؛ اعم از آن که مالی را بگیرد یا نگیرد. سارق، اگر مال غیر را بگیرد، سارق تلقی میگردد ولی متهم در حالات ذیل محارب محسوب میشود:
اول- برای این که با استعمال زور، مال غیر را بستاند، از خانه خارج شود؛ هر چند مالی نگیرد و کسی را به قتل نرساند و راه را نا امن نسازد.
دوم- به قصد فوق از خانه خارج شود، مال کسی را بگیرد ولی مرتکب قتل نشود.
سوم - قصد گرفتن مال به زور از خانه خارج شود، کسی را بکشد ولی مالی نگیرد.
چهارم- به قصد مزبور خارج شود، هم مال مردم را بگیرد و هم مرتکب قتل گردد.
در حالات مزبور، چنانچه متهم از منزل خود با این قصد که به زور مال غیر را بگیرد خارج شود، محارب محسوب میشود اما اگر به قصد یاد شده خارج شود ولی راه را نا امن نسازد و کسی را نکشد و مالی نستاند، محارب نخواهد بود و خروج از خانه به قصدگرفتن مال غیر، چنانچه به یکی از حالات مزبور منجر نشود، «محاربه» نامیده نمیشود لیکن عمل مجاز و مباح نیست و گناه محسوب و تعزیر میشود. اگر بدون قصد گرفتن مال غیر از خانه خارج شود، هر چند دست به قتل یا جرح دیگری بزند، عمل متهم «محاربه» نخواهد بود، هم چنین خروج از خانه به گرفتن مال غیر ولی بدون استعمال زور محاربه نیست و عمل چنین شخصی، «اختلاس» نامیده میشود.
ابوحنیفه و احمد و شیعهی زیدیه تعریف ذیل را ارائه دادهاند: خروج از خانه به قصد گرفتن مال غیر یا با استعمال زور که به نا امنی راه، یا مال دیگری، یا کشته شدن شخصی منجر گردد.
بعضی گفتهاند: محاربه عبارت است از نا امن ساختن راه برای گرفتن مال دیگران. ( منبع سابق، ٧٠٤/٢؛ با نقل از: بدائع الصنائع، 90/7؛ اسنی المطالب، 154/2؛ المغنی، 302/10؛ شرح الازهار؛ 374/4؛ شرح الزرقانی، 108/8؛ ).
جمهور فقها را عقیده بر آن است که محارب، مسلمان یا کافر ذمی است که راهزنی میکند، یا کسی است که به قصد گرفتن مال مردم به زور، خروج میکند. ( منبع سابق؛ 704/2 با نقل از: بدایه المجتهد؛ 379/2؛ نیل الاوطار؛ 260/7؛ المحلی؛ 300/11).
در مذهب مالک گفته شده است که حرابه عبارت است از نا امن ساختن راه؛ اعم از آن که متهم قصد گرفتن مال مردم را داشته یا نداشته باشد پس کسی که راه را به هدف دیگری غیر از گرفتن مال قطع کند، محارب است؛ مثلاً میگوید: نمیگذارم این افراد از شام خارج شوند. ( منبع سابق؛ 704/2؛با نقل از:بدایه المجتهد، 379/2).
شافعیه در تعریف حرابه گفتهاند: عبارت است از خروج به منظور گرفتن مال یا قتل دیگری؛ یا ترسانیدن زور گویانه به پشت گیری قدرت و اقتداری که استمداد طلبی مجنیٌ علیه را بعید میسازد، ( منبع سابق ،705/2 با نقل از: اسنی المطالب؛152/2؛ نهایه المحتاج؛ 2/8). البته اینان قتلی را به عنوان محاربه میشناسند که به قصد گرفتن مال یا نا امن ساختن راه صورت پذیرد. ( منبع سابق، 705/2، با نقل از: اسنی المالب؛ 155/4 و نهایه المح. تاج؛ 154/4).
ظاهریه میگویند: محارب، ستیزهجو و نا امنساز راه مردم و مفسد فی الارض است.... کسی که به منظور نا امن ساختن راه دیگری شمشیر بکشد، هر چند قصدش گرفتن مال نباشد، محارب است. (منبع سابق، 705/2؛ با نقل از: المحلی، 306/11 و307 و 308).
شیعهی امامیه در تعریف محارب دیدگاههای مختلفی دارند، بعضی از فقهای امامیه مانند اهل سنت، حراب را به قطاع الطریق اختصاص دادهاند.
شیخ طوسی میگوید: محارب که خداوند او را در آیه محاربه ذکر کرده است، قاطعان طریقند که سلاح خود برهنه و( آماده) کنند، و راه را ترسناک ( و نا امن) گردانند. ( مقارنه و تطبیق در حقوق جزای عمومی اسلام، علی رضا فیض،467، با نقل از: الخلاف، شیخ طوسی، 208/3).
علامه میگوید: محاربه تحقق مییابد هر گاه کسی گرفتن و ربودن مال را به زور و آشکار قصد کند، واگر آن را در نهان ببرد سارق شمرده میشود و اگر به ظاهر برباید و بگریزد منتهب نامیده میشود که کیفر قطع برای او نخواهد بود. هر گاه کسی، با دیگری دشمنی دارد و قصد ترساندن فقط او را داشته باشد. این کار اگر چه نا مشروع و حرام است، ولی محاربه صدق نمیکند. (مقارنه و تطبیق در حقوق جزای عمومی اسلام، علی رضا فیض،468؛ با نقل از: قواعد، علامه، باب حدود، حد محاربه قسمتی دیگر از فقهای امامیه قائل به تعیم مفاد و مصداق محاربه هستند و آن را فراتر از قطاع الطریق میدانند.
علی رضا فیض با نقل از صاحب جواهر میگوید: بنا بر این، زدن کاروانها، ایجاد نا امنی در راهها، دستبردهای قهرآمیز به مصالح و منافع عمومی و سرقتهای مسلحانه، ایستادن در برابر حکومت اسلامی، کارشکنیهای قهرآمیزدر پیشرفت امور جامعه، آتشسوزی و خرابکاری به قصد ایجاد اغتشاش و نا امنی از مصادیق محاربه هستند. (مقارنه و تطبیق در حقوق جزای عمومی اسلام، علی رضا فیض، با نقل از: جواهر، 571/14).
مجازات محاربه:
به عقیده ابو حنیفه و شافعی و احندو شیعهی زیدیه، کیفر محارب بنا بر عملی که انجام میدهد، متفاوت خواهد بود، عمل متهم در صور ذیل محاربه محسوب میشود:
1-نا امن ساختن راه بدون آن که کسی را بکشد یا مالی را بگیرد.
2- فقط مال کسی را بگیرد.
3- فقط کسی رابکشد.
4- هم بکشد و هم مال کسی را بگیرد.
به نظر فقهای یاد شده هر یک از اعمال مزبور، مجازات خ خود را دارند، ولی مالک میگوید امام حق دارد از میان انواع مجازاتهای که در حق محارب، در آیهی مبارکهی (نص) تصریح گردیده یکی را انتخاب نماید. (بررسی تطبیقی حقوق جزای اسلامی و قوانین عرفی، ٧١٢/٢ ، با نقل از: شرح الزقانی ؛ 112/8؛ اسنی الطالب؛ 158/4؛ المغنی؛ 322/10؛ شرح الازهار، 379/4؛ بدائع الصنائع، 93).
نظرات
Mostafa mohaqeqe damad
27 آذر 1401 - 21:51☑️نامه سرگشاده آیتالله محقق داماد به جامعه قضات کشور: متن نامه آیت الله سید مصطفی محقق داماد به روایت پایگاه خبری جماران، چنین است: حدود یک قرن از تاریخ تشکیل دادگستری مدرن ایران میگذرد؛ در این مدت به رغم نشیب و فرازهای بسیار، به دلیل وجود قضات فاضل، شجاع ونفوذ ناپذیر در این دستگاه، آرایی صادرشده که به علت دقت و مستدل بودن و انطباق با قانون و شرع، در تاریخ قضاء ایران می درخشد و موجب افتخار و سربلندی و عرضه به جهانیان بوده و هم اکنون، منبعی غنی برای دانش حقوق بشمار می رود . قدرت قضایی قضات شریف در این مدت، پشتوانه ای برای حفظ حقوق عامه اعم از خصوصی و کیفری واجرای عدالت و تأمین آزادیها بوده و ملت ایران در پناه اسطوره ها و استوانه هایی از دانش قضایی، احساس آرامش می کرده اند؛ قضات ضعیف و احیاناً نفوذپذیر، معدود و شناخته شده ومشاربالبنان و محکوم به انزوا بودند. پس از انقلاب اسلامی با ورود چهرهایی از اجتهاد و فقاهت به دادگستری، این امید و آرزو افزون یافت که دانش حقوق در آغوش تفقه، تکامل و ارتقا یابد و نمونه ای از عدالت اسلامی و الگویی برای ارایه به جهانیان باشد. تندروی های روزهای آغازین پس از انقلاب، لکه چرکینی است بر چهره حاکمیت اسلامی که هرگز قابل اغماض نمی باشد . در این ایام که کشورمان با بحران ناآرامی مواجه است و تمام مشکلاتی که موجباتش را ناتوانی دولتها فراهم ساخته اند امروز به دامن دستگاه قضایی سرازیر شده، قضات کشورمان را با امتحانی عظیم روبرو ساخته است. امتحانی که ناظرین آن، عموم آحاد ملت ایران و داور نهایی آن پروردگاه متعال است. الیس الله باحکم الحاکمین؟! سروران گرام ! انتظار از شما بزرگواران، ژرف نگری و امعان نظر در صدور رأی بخصوص در دماء است که به اجماع فقها بلکه همه خردمندان عالم، این موضوع جای احتیاط کامل می باشد. خطا و تساهل در خون و مجازات غیر مشروع نسبت به افراد را، حافظه تاریخ فراموش نخواهد کرد! به این حدیث نبوی توجه فرمایید؛ ادرءوا الحدود عن المسلمین مااستطعتم فان وجدتم للمسلم مخرجا فخلوا سبیله فان الامام لان اخطأ فی العفو خیر من ان یخطئ فی العقوبه . (کنزالعمال/۱۲۹۷۱) این جمله شریف، زمانی از پیامبر رحمت (ص)صادر شده که هنوز اثری از اندیشه تفسیر مضیق درامور کیفری نه در مغرب زمین ونه هیچ نقطه ای از جهان، وجود نداشته است . با ورود اصطلاحات و نهادهای فقهی در قوانین کیفری ایران، کار صدور رأی درامور جزایی آن هم بنام دین خدا، کار آسانی نیست؛ زیرا برای تفسیر و تبیین آنها مراجعه به منابع معتبر فقهی و طبعاً اجتهاد قضایی لازم است و در غیر اینصورت لا سمحالله رأی صادره فاقد مشروعیت خواهد بود. باعث تاسف است که در این ایام افرادی از ذوی المناصب، بدون هیچگونه آشنایی با الفبای قضاوت و آگاهی از صعوبت امر نسبت به دستگاه قضایی تعیین تکلیف میکنند، و به آنان امر و نهی می نمایند یکی تسریع می خواهد و دیگری تغلیظ می طلبد! ولی اطمینان دارم که اینگونه فضا سازیهای غیرکارشناسانه و غیر مسؤلانه، هرگز تاثیری در قضات شریف و خردمند و شجاع و با تقوا نخواهد داشت و موجب بی احتیاطی و خدای ناکرده تساهل در اعراض و نفوس نمی گردد. رعایت دقیق آیین دادرسی کیفری، که یکی از زیباترین ره اورد های تمدن و خرد بشری است و توجه همه جانبه نسبت به رعایت حقوق متهم و درکنار همه این اصول، توجه به اصل انسانی - اسلامی احتیاط در دماء، مورد استدعا از شما بزرگواران صاحب مناصب بالای قضایی بخصوص منصب نظارت می باشد. ان ربک لبالمرصاد (فجر/۱۴) والسلام سید مصطفی محقق داماد -۲۴ اذرماه
رحیم آذرنيا
27 آذر 1401 - 13:22کاک احمد مفتیزاده رحمة الله علیه آیه محاربه را بسیار عالی ومفید تفسیر میکند. معرّبش خدمتتان می فرستم.
ناصر سقزی
27 آذر 1401 - 06:40سلام بسیار عالی بود. نکات ذیل قابل ذکر است: 1. چند اشتباه نگارشی، تایپی دارد، لطفا ویرایش بفرمایید. 2. بهتر بود، استاد گرامی در پایان اشاره مینمودند، برای هر کدام از جرمها حداقل و حداکثر چه مجازاتی در فقه در نظر گرفته شده، 3. آیا این اعتراضات مصداق محاربه است؟ جواب بر خوانندگان روشن نیست