نویسنده‌: کیومرث یوسفی

«واللیل إذا یغشی والنهار إذا تجلی» الحمدلله رب العالمین، وصل الله وبارک وسلم علی رسوله الأمین محمد وآله وصحبه اجمعین.... قرآن کریم و سنت نبوی از جنبه‌‌‌ها وجهات متعدد و به صورت‌‌‌های گوناگونی به «وقت/زمان» توجه وعنایت ویژه‌ای داشته‌اند واز آن به عنوان نعمتی بزرگ ازجانب خداوند یاد کرده‌اند. آن جا که قرآن از منت ارزانی داشتن «وقت/زمان» و بیان عظمت فضل خداوند برانسان با اعطای آن سخن می‌گوید: «وسخر لکم الشمس والقمر دائبین وسخر لکم الیل والنهار وآتاکم من کل ما سألتموه وإن تعدوا نعمت الله لا تحصوها... » ابراهیم / 33-34 [ وخورشید وماه رامسخر شما کرده است که دائماً به برنامه خود ادامه می‌دهند و شب را و روز را مسخر شما ساخته است، و از هر چه خواسته‌اید به شما داده است، و اگر بخواهید نعمت‌‌‌های خدا را بشمارید نمی‌توانید آن‌‌‌ها را شمارش کنید...].
در جایی دیگر می‌فرمایند: « و هو الذی جعل الیل والنهار خلفه لمن اراد أن یذکر أو أراد شکور » فرقان / 62 [ خدای رحمان کسی است که شب و روز را جایگزین یکدیگر می‌سازد، برای انسانی که بخواهد به یاد خدا باشد یا بخواهد سپاسگزاری کند. ] خداوند جهت نشان دادن اهمیت «وقت/زمان» و بیان آن درآغاز سوره‌‌‌های مکی به اجزای معینی از آن سوگند یاد کرده است، مانند شب (لیل)، روز (نهار)، بامداد (فجر)، چاشت (ضحی) و عصر، همانگونه که می‌فرماید: «واللیل إذا یغشی والنهار إذا تجلی» [ سوگند به شب دران هنگام که جهان رابپوشاند وسوگند به روز هنگامی که تجلی کند وآشکار وظاهر گردد. ] و: » والضحی واللیل إذا سجی » [ سوگند به روز درآن هنگام که آفتاب برآید وهمه جا را فراگیرد وسوگند به شب درآن هنگام که آرام گیرد. ] و: « والعصر إن الانسان لفی خسر » [ به عصر سوگند که انسان‌‌‌ها همه در زیانند مگر... ] بدیهی است که مفسران مسلمان بر این باورند که هر گاه خداوند به چیزی از آفریده‌‌‌هایش سوگند یادکند بدان جهت است که انظار بندگان خودرا بدان جلب کند وآنان را متوجه بزرگی منافع وآثار آن گرداند. سنت نبوی نیز بر اهمیت «وقت/زمان» و ارزش آن تأکید می‌کند و مسؤولیت انسان را در برابر زمان و وقت و بازخواست از آن، در پیشگاه خداوند و در روز رستاخیز را مقرر می‌کند تا جائی که دو سؤال اصلی و مهم از چهار سؤال و پرسش اساسی‌ای که در روز قیامت متوجه هر مکلفی خواهد شد به سؤال از «وقت» اختصاص دارد.
از معاذ بن جبل رضی الله عنه روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: « لن تزول قدما عبد یوم القیامه حتی یسأل عن اربع خصال: عن عمره فیما افناه وعن شبابه فیما ابلاه وعن ماله من أین إکسبه وفیما انفقه وعن علمه ماذا عمل به. » [ در روز رستاخیز هرگز گام‌‌‌های بنده خدا از میدان محاسبه تکان نمی‌خورد تا اینکه او را از چهار خصلت سؤال کنند: اول این که عمر و اوقات زندگی خود را در چه چیزی فنا کرده است؟ دوم، از جوانیش که در چه راهی آن را به پیری رسانیده است؟ سوم، از مالش که آن را از کجا و از چه راهی بدست آورده است، و در چه راهی و چگونه آن راخرج کرده است؟ و چهارم، از علم و دانشش که با آن چه کار کرده است؟ به روایت بزار وطبرانی با اسناد صحیح ومتن حدیث ازطبرانی است.] برهمین اساس است که حجةالاسلام امام محمد غزالی رحمه الله علیه در جمله‌ای نغز وشیوا می‌فرمایند: «... وهر نفسی از عُمر، گوهری است که با آن سعادتِ ابد را صید توان کرد.» «وقت» خصایص و ویژگی‌‌‌هایی دارد:
• سرعت انقضا و سپری شدن وقت.
• وقتی که گذشت بر نمی‌گردد. (حسن بصری می‌فرمایند: هیچ روزی نیست که سپیده دم بدمد و ندای سرندهد و انسان را مخاطب خویش نسازد که: ای فرزند آدم، من مخلوق تازه‌ای هستم و برعمل تو گواهم پس از من توشه‌ای بیندوز، زیرا چون گذشتم هرگز تا روز رستاخیز برنمی‌گردم.»
• براستی وقت گرانبهاترین چیزی است که انسان دارد. با توجه به این که وقت زودگذراست و گذشته آن هرگز برنمی‌گردد و هیچ چیزی جای آن را نمی‌گیرد وعوض ندارد، پس وقت نفیس‌ترین و گرانبهاترین چیزی است که انسان دارد و این ارزشمندی و گرانبهایی وقت بدان جهت است که «وقت»، ظرف هر عملی و هر تلاشی و هر چیزی است که انسان بدست می‌آورد. بنابراین وقت درواقع چه برای افراد وچه برای جامعه سرمایه حقیقی انسان است. براستی به گفته‌ی امام شهید حسن البناء رحمه الله علیه وقت «زندگی» است و زندگی انسان جز وقت چیز دیگری نیست، وقتی که از لحظه تولد تا لحظه مرگ و وفات می‌گذرد وانسان آن را پشت سر می‌گذارد. و در این باره بازهم حسن بصری گفته است؛ «ای فرزند آدم تو جز مجموعه‌ای از ایام نیستی. پس هرگاه روزی گذشت بعضی و برخی از تو گذشته است!»
تکلیف مسلمان درقبال وقت:
و زمانی که «وقت» این همه اهمیت داشته باشد تا آن حدی که وقت حقیقتاً زندگی است، پس بر انسان مسلمان تکلیفی بلکه تکالیفی در برابر وقت و زمان واجب گردیده است که باید این وظیفه و تکالیف خویش را در برابر وقت بخاطر داشته باشد و آن را در نظر داشته باشد تا فراموش نشوند و وظایفش را از دایره شناخت، ادراک و حرف به دایره ایمان، باور، اراده و عمل منتقل کرده و به مورد اجرا بگذارد و بدان‌‌‌ها عمل کند. حرص بر استفاده به موقع ازوقت اولین وظیفه انسان مسلمان در برابر وقت خویش آن است که آن را حفظ کرده و مراقب و مواظب آن باشد، همان گونه که از مال خود محافظت به عمل می‌آورد، بلکه باید محافظت از وقت، بیشتر از محافظت از مال باشد و بایستی در استفاده از تمام وقتش حریص بوده وآن را در راه منافع دین و دنیا به کار گیرد وهمچنین آن را در مواردی که به سود وسعادت ملتش و رشد و ترقی روحی و مادی آن باشد، صرف کند و از آن بهره گیرد... و هر نفسی از عُمر، گوهری است که با آن سعادت ابد را صید توان کرد. پیشینیان گفته‌اند: « ازجمله علامات خشم خداوند اضاعه وقت وتلف کردن آن است.» ونیز گفته‌اند: « وقت شمشیر بران است، اگر تو او را قطع نکنی او تورا قطع خواهد کرد. » با تمامی این اوصاف مشاهده می‌شود که ایرانیان ارزش زیادی برای «وقت وزمان» قایل نمی‌شوند و ساعت‌‌‌ها وقت گرانبهای خود و دیگران را بیهوده تلف می‌کنند و دریغ از حتی افسوسی! جلسات و نشست‌‌‌های ادارات و سازمانها همیشه با تأخیرهای غیرقابل باوری برگزار می‌شود. ساعت‌‌‌ها وقت مردم در ادارات، بیمارستان‌‌‌ها، انواع صف‌‌‌ها و... تلف می‌شود و کسی هم جوابگو نیست و محترمانه‌ترین جوابی که بدهند این است که «عجله نکن، عجله کار شیطان است.» اشتباه نکرده‌اند که گفته‌اند هنر نزد ایرانیان است و بس! البته در اتلاف وقت خود و دیگران. مرحوم احمد بورقانی می‌گویند: « به قول محسن مخملباف که هر کجا هست خداوند به سلامت دارش، همه ما خواسته یا ناخواسته قاتل آشنا و غریبه هستیم. زیرا بلایی را سرِ دوست و غریبه می‌آوریم که قاتل سرِ مقتول می‌آورد. مخملباف می‌گوید: کار قاتل چیزی نیست جز به هدر دادن، تلف و کوتاه کردن عُمر مقتول. کسی که امید دارد 70 سال زندگی کند ممکن است در 50سالگی به دست فردی کشته شود. به بیان دیگر قاتل 20سال عُمر او را تلف و کوتاه کرده است. حال اگر کسی دو ساعت وقتِ غریبه و آشنایی را بی‌جهت به هدر دهد و تلف کند یعنی دو ساعت عُمر او را کوتاه کرده وهمان کار قاتل را انجام داده است. [ احمد بورقانی، روزنامه اعتماد ملی، ص 16، دوشنبه، 11 دی ماه 1385، شماره 267 ]. درد اتلاف وقت خود و دیگران دردی است همه گیر به گونه‌ای که قُبح خود را از دست داده است، حتی فعالان عرصه‌ی «بیداری اسلامی‌» و «حرکت اسلامی‌» نیز بدان مبتلا گشته‌اند و به قول معروف همرنگ جماعت شده‌اند. از مردم عادی نمی‌توان انتظار زیادی داشت اما رسوخ این «بیماری» کشنده در بدنه «حرکت اسلامی‌» قابل قبول نیست. زیرا حاملان و داعیان «حرکت اسلامی‌» خود به این فرموده خداوند مهربان ایمان و باور دارند که: «لتسئلن یومئذ عن النعیم». تکاثر/8 [ در آن روز از ناز و نعمت بازخواست خواهید شد.] و مگر «وقت و زمان» از گرانبهاترین و باارزش‌ترین نعمات خداوند عزوجل برای انسان نبوده و نیست؟ پس چگونه آن را به آسانی و غافلانه هدر می‌دهیم؟ در حالی که پیشینیان ما (رحمت خدا بر ایشان باد) بر آن حریص بودند و لحظه لحظه‌ی آن را ظرفی برای انجام اعمال صالحه و آبادانی زمین قرار می‌دادند. متأسفانه در تمام جلسات اطلاعی – آموزشی و مشورتی حرکت‌‌‌های اسلامی «وقت و زمان» تلف شده و هدر می‌رود. گرچه هدف و نیت خیر است، اما خیر بودن نیت نمی‌تواند توجیه کننده‌ی اتلاف وقت و هدر دادن عُمر حاضران باشد. چند سال پیش فیلمی دیدم، در آن فیلم شخصی از بازیگر نقش اول پرسید ساعت چند است؟ واو در جواب گفت: اینجا وقت آن قدر ارزش ندارد که مجبور شوم «ساعت»ی تهیه کنم. (نقل به مضمون). به امید روزی که «وقت» برایمان آنقدر ارزش داشته باشد که مجبور شویم «ساعتی» تهیه کنیم و به قول مخملباف «قاتل» دیگران نباشیم. باید از خودمان شروع کنیم و حضور به موقع در جلسات، نشست‌‌‌ها و محل کار برایمان تبدیل به ملکه شود. چون «یک انسان مصمم گروهی را به حرکت درمی‌آورد و گروهی خروشان، جهان را تکان خواهد داد.» وَ وَفِقنا اللهمَ برحمتک ولطفک أن نسیر علی مسیر الکمال وطی الصراط.