بدون شک یکی از غنی‌ترین، نیرومندترین و پرآوازه‌ترین فرهنگ‌‌ها و تمدنهای شناخته شده در تاریخ، تمدن مصر است و این مرهون مجموعه‌ای شرایط استراتژیک می‌باشد، که مهمترین آنها عبارتند از:

مساحت یک میلیون کیلومتر مربع، جمعیت بیش از 80 میلیون نفری، دسترسی به آبهای آزاد، حلقه‌ی اتصال سه قاره‌ی آسیا، اروپا وافریقا، پدر جهان عرب، حاکمیت بر کانال سوئز، جریان رود عظیم نیل و مبدأ حرکت‌های مهم اسلامی، بنابراین، بی دلیل نیست که مصر را منشور هزار رنگ می‌دانند.

در چنین خواستگاهی بود که با اندکی فاصله از سقوط امپراطوری عثمانی، نهضت فکری اخوان‌المسلمین ظهور کرد ودر کمتر از یک قرن با بهره‌گیری از برنامه‌ریزی‌های مدوّن و دقیق، در چارچوب قرآن و سنت و با رعایت حقایق موجود در جهان، در بیش از 70 کشور دنیا طرفدارانی پیدا کرد. شاید بتوان حرکت اخوان‌المسلمین را منظم‌ترین نهضت اسلامی معاصر دانست.

با آغاز موجِ آزادی‌خواهی در شمال آفریقا و شعله‌ور شدن آن در تونس و سقوط حکومت‌های استبدادی، نوبت مصر رسید، و در مدت زمان کوتاهی حکومت مستبد حسنی مبارک بر افتاد. با پایان حکومت مستبد حسنی مبارک، با توجه به عوامل استراتژیک یاد شده، در ظاهر یک حکومت استبدادی سقوط کرده بود، اما در باطن و در پشت پرده‌‌ها، تمام معادلات منطقه‌ای دچار اختلال شده بود، و زلزله‌ای ایجاد شده بود، که پس‌لرزه‌های آن حداقل در اقصی نقاط جهان عرب کاملاً مشهود بود.

با رسیدن به فرآیند مراحل مختلف انتخابات مصر، در بیش از 4 انتخابات پیاپی، اخوان‌المسلمین دارای بالاترین رأی بودند و توانستند رئیس جمهور منتخب خود را در فضایی شفاف و مور تأیید جهانیان و در سایه‌ی دمکراسی به کُرسی ریاست بنشانند. اما این نتایج برای غرب و همپیمانان منطقه‌ای‌اش وحکومت‌های مستبد خوشایند نبود. تجربه‌ی مصر، نفاق دمکراسی امریکایی و متحدان منطقه‌ای‌اش را کاملا هویدا ساخت و نتیجه آن شد که در کمتر از یک سال حکومت مردمی، شفاف و دمکراتیک محمد مرسی از طریق ارتشی که مورد حمایت جدی امریکا بود، با خشونت و سبُعیّتی که روی جلادان تاریخ را سفید کرده بود، پایین کشیده شد.

اما چرا اینگونه شد؟

افراد متخصص زیادی در رشته‌های مختلف در دلایل سقوط حکومت محمد مرسی قلم‌فرسایی کردند، بعضی‌‌ها منصفانه و گروهی هم بی‌امان و مغرضانه. اما انصاف حکم می‌کند که بعضی از دلایل را بپذیریم و آن را در سقوط دمکراسی در مصر بی‌تأثیر ندانیم و بعضی دلیل‌های دیگر را تنها برآمده از کینه و حسادت و تعصب و نفوذ و تأثیر طرح‌های پلید سرویس‌های اطلاعاتی غرب و هم‌پیمانان منطقه‌ای‌اش بدانیم. اما اگر قدری دقیق‌تر به اوضاع مصر بنگریم، سرنخ‌های واضح و مستندی را می‌توانیم بیابیم، که علاوه بر عوامل مختلف و مکرر یاد شده در رسانه‌های متعدد، شاید بتوان بخشی از مهمترین عوامل سقوط دمکراسی در مصر را که کمتر به آنها اشاره شده، بشرح زیر دانست:

1. ویژگی انقلاب‌ها: ویژگی‌ انقلاب‌ها، فرصت دقیق تحلیل وقایع ازدست می‌رود، در انقلاب‌ها عضله‌ها بیش مغزها فعالیت می‌کنند. درانقلاب‌ها احساس، عواطف و شتابزدگی بر ادراک، برنامه‌ریزی و تعقل مقدم است و در این شرایط، سرعت بر تدرّج برتری دارد و نهایتاً رسیدن به هدف در این شرایط هروسیله‌ای را توجیه می‌کند. تمام آنچه در مورد انقلاب‌ها گفته شد، به دلیل شرایط حساس حاکم بر مصر با درجاتی بالاتر روی داد. آشفتگی داخلی و دخالت‌های بی‌امان و خطرناک خارجی و نیز، جمعیت فقیر و بی‌سواد بالای 40 درصد مردم؛ هر لحظه حکومت بر آمده از صندوق‌های رأی را دچار چالش‌های بزرگتری می‌کرد.

2. هجوم امپراتوری‌های رسانه‌ای علیه اخوان المسلمین: قدرت رسانه‌ایِ بقایای نظام ساقط شده و تمام طیف‌های مخالف، وضعیت برآمده از صندوق‌های رأی در داخل از یک طرف و امپراتوری‌های رسانه‌ای غربی و همپیمانان مستبد منطقه‌ای در خارج، از طرفی دیگر- یکی از مستبدین منطقه، به تنهایی صاحب 30 کانال ماهواره‌ای حرفه‌ای است - حملات بی‌امانی را به دمکراسی شفاف و مورد تأیید جهانیان در پیش گرفتند.

این رسانه‌‌ها عموماً دارای دو ویژگی بودند: اولا حمایت مالی هنگفت و ثانیاً تخصص در تغییر و انحراف حقایق و نشر گسترده‌ی اکاذیب در میان عامه.

3. ضعف شدید رسانه‌ای اخوان: آمارهای متنوعی از موفقیت‌های اعضای اخوان‌المسلمین در مصر منتشر شده، که گوشه‌ای از آن بشرح زیر است: 28 هزار پزشک، 48 هزار مهندس، وبیش از 100 هزار معلم و در دست داشتن 76 در صد نظام پزشکی مصر. تمام این موفقیت‌‌ها، مؤثر، عالی و شایسته تقدیر است، اما کافی نیست. در لحظات حساس و تاریخ‌ساز انقلابی، مهندسین، پزشکان و معلمین با عنایت به جایگاه ویژه هر صنف، ابزار مؤثری برای کنترل و هدایت جامعه در دست ندارند و فقط ناچارند نظاره‌گر واقعیت‌های تلخ باشند. اما پرسش تلخ این است که چرا اخوان‌المسلمین در مصر با سابقه‌‌ای بیش از 70 سال و در محیطی که حداقلّ، فضای باز رسانه داشت، نتوانسته بود مجموعه‌ای کانال ماهواره‌ای حرفه‌ای که آینه‌ی تمام‌نمای حقایق موجود باشد، برای میلیونها مصری ایجاد کند. نهایتاً تمام تلاش رسانه‌ای اخوان معطوف به یک کانال ماهواه‌ای به‌نام مصر 25 بود، که عمری کمتر از انقلاب داشت. این عدم توازن رسانه‌ای، اخوان‌المسلمین را به حاشیه راند و حکومت مُرسی در این مبارزه‌ی بی‌امان و نابرابر نتوانست بیش از این مقاومت کند. طبیعی هم بود، زیرا طیف عمومی جامعه که اکثریت هستند، در مصر سرگردان و شدیداً شایعه‌پذیر بودند و به هر طرف که از حیث رسانه و تبلیغات قوی‌تر بود لاجرم متمایل می‌شدند.

اما در پایان ذکر این نکته لازم است که اخوان‌المسلمین در عمل ثابت کرد که در حساس‌ترین لحظات بر اصول خود پایبند است و از خشونت پرهیز می‌کند و هزاران شهید را برای رسیدن به عزت، کرامت و آزادی جامعه، تقدیم می‌کند. امیدواریم قطره قطره‌ی خون این شهیدان، امواج رسانه‌ای گلگونی برای بیداری هر چه بیشتر مردم مصر باشد. 

_

منابع: 

1.مصر از زاویه‌ی دیگر، جمیله کدیور

2.اقتصاد سیاسی نفت، محسن رنانی 

3.ارتش باید با اخوان توافق کند، ماشاء الله شمس‌الواعظین، سایت دیپلماسی ایرانی، 19 تیر 1392