مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان در گفتوگو با شرق؛
آموزش، کودک آزاری را کاهش میدهد
نگار حسینی
چندی پیش خبری مبنی بر دستگیری باندی با عنوان باند کفتارها در تهران شنیده شد. این افراد در جنگل لویزان به پسران نوجوان تعرض می کردند. این چندمین موردی است که طی سال های اخیر در تعرض جنسی به کودکان اتفاق می افتد. به این بهانه با فرشید یزدانی مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان گفت وگو کرده ایم.
این روزها خبر تعرض جنسی به کودکان از جمله خبرهای همیشگی است. چه چیز موجب افزایش این نوع خشونت در سطح جامعه میشود؟
شرایط اقتصادی و فرهنگی است که به این داستان خشونت دامن می زند. خشونت به شدت در حال افزایش است. انجمن در سال گذشته یعنی اوایل سال 85 و پیش از آن در ماه تنها 5 یا 6 مورد کودک آزاری گزارش داده بود اما در چند ماه گذشته هر روز یک مورد کودک آزاری داشته ایم، که البته بعضی از این موارد واقعاً جدی و تاسف آور بوده اند. پاره ای از این موارد حتی توسط نزدیکان کودک روی داده است. این نیاز به یک کنکاش جدی در حوزه های اجتماعی و اقتصادی دارد. این خطری است که نه تنها امروز کودکان بلکه آینده جامعه را نیز تهدید میکند.
با این حساب به نظر می رسد خشونت علیه کودکان در حال گسترش است؟
تجربه ما در این سال ها نشان می دهد که این خشونت در حال افزایش است و نیز اوضاع اقتصادی و اجتماعی این خشونت را دامن می زند.
شرایط اقتصادی و اجتماعی چگونه مستقیماً بر خشونت در اجتماع تاثیر می گذارد؟
شکاف اقتصادی در جامعه منجر به این شده که لایه میانی درآمد لاغر شود. یعنی از قشر متوسط کم شود. این البته به این معنا نیست که ثروتمندان افزایش یافته اند بلکه فقرا بیشتر شده اند. وقتی این نابرابری اتفاق می افتد، حاشیه نشینی زیاد میشود و حاشیه نشینی منجر به افزایش خشونت میشود.
یعنی شما معتقدید که این خشونت از دل فقر در جامعه برمی خیزد؟ مقصودم این است که در میان اقشار فقیر خشونت بیشتر است؟
نه، از فقر نه، بلکه از نابرابری در جامعه. نابرابری در فرصت ها که منجر به حاشیه نشینی و فقر میشود. در این حالت فرد نمی تواند به آموزش برسد. وقتی آموزش نبیند، اعتیاد و ناهنجاری به وجود می آید که تولید خشونت میکند. در حال حاضر یک میلیون و 700 هزار کودک وجود دارند که در چرخه تحصیل وارد نمی شوند، این موجب میشود کودک مهارت های زندگی را نبیند و اساساً دارای رفتارهای خشونت آمیز شود.خشونت در جامعه در حال نهادینه شدن است.این حتی در نظام آموزشی ما هم به چشم می خورد. مهربانی را کمتر در سیستم آموزشی آموزش می دهیم. همین طور نمونه هایی به ما مراجعه کرده اند که در مدرسه تنبیه شده اند. به هر حال یاد ندادن مهارت های زندگی و ارتباطی ایجاد خشونت میکند.
چه عواملی از نهادینه شدن این اقدام ها جلوگیری میکند؟
این یک فرآیند پیچیده است. در گام نخست، دولت می تواند این کار را انجام دهد. همین طور NGO ها. اما به هر حال دخالت مردم در این میان محدود است. برای مثال یکی از کارهایی که در این زمینه می توان انجام داد و انجمن پیشنهاد داده، این است که یک درصد هزینه ها برای صلح یا کودکان کار هزینه شود.
شما تصور می کنید اگر اقتصاد اصلاح شود مشکل حل میشود؟
مبانی ایجاد خشونت در خانواده های فقیر بیشتر است. اما در میان ثروتمندان این خشونت به عدم آموزش بازمی گردد. به هر حال اگر خشونتی اتفاق بیفتد ما مسوولیت را متوجه دولت می دانیم، چه به لحاظ به وجود آمدن و چه به لحاظ رفع آن. منظورم البته دولت خاصی نیست. همه دولت های گذشته و نیز همین دولت مد نظر ما هستند.با توجه به شاخص های اجتماعی پیشتر این هشدار داده شده بود که در دهه هشتاد خشونت افزایش می یابد. ما به اندازه کافی به این هشدار توجه نکرده ایم.
در سال های اخیر خانواده ها چقدر مشکل تعارض به کودکان را بیان می کنند؟
ما چند نمونه برخورد خوب داشته ایم مثلاً برادر 22ساله ای خواهر 14ساله اش را که مورد تعرض قرار گرفته بود پیش ما آورد، البته دور از چشم پدر. در هر صورت نیاز به آگاه سازی است و این به قدر کافی وجود ندارد. صدا و سیما نقش اساسی دارد و این نقش انجام نمیشود همان گونه که بسیاری از موارد هنوز تابو است. عفونت را اگر پنهان کنیم بدتر میشود. باید آن را باز کرد.
تفاوت این نوع نگاه با نگاهی که در کشورهای اروپایی جاری است، چیست؟
ما البته تحقیقی در این زمینه نداریم. اما به هر حال در جامعه اروپایی راحت تر ابراز و پیگیری میشود.
واکنش خانواده ها درباره مورد تعرض قرار گرفتن دختر یا پسرشان چقدر متفاوت است؟
به نظر می رسد در مورد پسران خیلی راحت تر این موضوع را پنهان می کنند و از فرآیند زندگی آینده حذف می کنند. در دختران این تاثیر بسیار پیچیده تر است و ضربه جدی به آنها وارد میکند. اما تعرض به دختران در جامعه اگر از پسران بیشتر نباشد، کمتر نیست و حتی این موارد از طرف خانواده های این دختران اعلام نمیشود بلکه وقتی فرد متعرض دستگیر میشود این افراد معرفی می شوند.
تبعات این مشکل در کدام جنس سخت تر است. دختران یا پسران؟
به نظر می رسد در مورد دختران سخت تر است. در دختران این موجب ادامه کار میشود. بسیاری از زنان خیابانی، دخترانی هستند که در سنین پایین مورد تعرض قرار گرفته اند ،
گاهی اوقات حتی خانواده ها دختر را طرد می کنند و او ناچار در این چرخه فساد می افتد.
پس می توان نتیجه گرفت که دخترها به روسپیگری کشیده می شوند و پسران خود عامل خشونت می شوند؟
نه، ما تحقیقی نداریم. ولی در واکاوی این موارد به نظر می آید.
در مورد این گروه کفتارها انجمن شما چه اقدامی می تواند انجام دهد؟
ما خواسته ایم حدود 40 کودکی که مورد تعرض قرار گرفته اند با ما کار کنند تا اینکه این مساله برایشان حل شود. این تاثیر را البته نمی توان پاک کرد. با این حال با این اقدام می توان از بازتولید خشونت جلوگیری کرد.
به طور کلی کودک بودن این افراد چقدر در این موضوع که مورد تعرض قرار بگیرند مهم است؟
کودک هم به لحاظ آگاهی و هم به لحاظ جسمی ضعیف است. کودک تا سنی اصلاً مفهوم این رابطه را نمی فهمد. برای مثال دختری تا 11سالگی مورد تعرض قرار می گرفت و بعد فهمید که این غیرعادی است. آموزش جنسی خیلی مهم است. باید برای دانش آموزان آموزش جنسی داده شود. ما صرفاً آموزش جنسیتی داریم. اینکه دختران سبزی پاک می کنند و پسران مکانیکی. این آموزش ها باید در آموزش و پرورش بیشتر شود.
نظرات