نویسنده‌: سردار شمامی

آرزو همان خواسته‌ی درونی است که‌ انسان در اعماق قلب خود آن را احساس و بدان تعلق خاطر پیدا می‌کند و در صورتی که‌ توانایی داشته‌ باشد برای دستیابی بدان تلاش می‌نماید. انسان وقتی با خطا و اشتباهی مواجه‌ می‌شود، پیوسته‌ آرزو می‌کند که‌ ای کاش فلان مقدمه‌ را سر هم نمی‌کردم تا به‌ این نتیجه‌ی نامطلوب نمی‌رسیدم، ای کاش فلان حرف را نمی‌زدم، فلان عمل را انجام نمی‌دادم، با فلانی پیمان رفاقت نمی‌بستم و دوستی با فلانی را برنمی‌گزیدم و... تا به‌ این نتایج نامطلوب دست نمی‌یافتم و خود را به‌ این درد و آزار گرفتار نمی‌کردم.
در جامعه‌ی‌ بشری پیوسته‌ از این‌گونه‌ آرزوها مشاهده‌ می‌شود و هر روز تعداد زیادی از انسان‌ها از چنین آرزوهایی پرده‌ برمی‌کشند و خواسته‌های قلبی خود را برای خود و یا بعضی از دوستان و بستگانشان اظهار می‌دارند. آری با توجه‌ به‌ اینکه‌ انسان موجودی قدرت‌طلب است و در راه‌ کسب مقامات و پست‌های مهم و کلیدی جستجو به‌ عمل می‌آورد، برای نقص‌های خود تأسف می‌خورد و در برابر اشتباهات و اعمال مادون انسانی خود احساس شرمندگی می‌نماید، لذا پیوسته‌ و مدام آرزو سر می‌دهد که‌ ای کاش فلان عمل را انجام می‌دادم که‌ به‌ فلان نتیجه‌ مطلوب می‌رسید و خود را از فلان مقدمه‌ می‌رهانیدم تا با این روز ننگ مواجه‌ نمی‌شدم. باید دانست که‌ سر دادن چنین آرزوهایی موجب می‌شود که‌ انسان آشفته‌ و بی‌قرار گردد و موجودی همیشه‌ غمگین و بی‌نشاط از او به‌ وجود آید که‌ به‌ هیچ کار و کرداری علاقه‌مند نباشد. از همین رو است که‌ پیامبر اسلام (صلى الله علیه وسلم) که‌ از پشتیبانی وحی برخوردار بود و بنا به‌ پیام‌های دریافتی از طرف خداوند متعال، توصیه‌ و سفارشات خود را ارائه‌ می‌داد، به‌ مبارزه‌ با این بیماری پرداخته‌ و جهت رویارویی با آن، دو راهکار را پیشنهاد نموده‌اند:
نخست: اینکه‌ انسان پیوسته‌ از اعمال نیک و سودمند جستجو به‌ عمل آورد و نتایج را به‌ خداوند متعال بسپارد؛ چنانکه‌ می‌فرمایند: «احرص علی ما ینفعک و استعن بالله و لا تعجزن و ان اصابک شیء فلا تقل لو انی فعلت لکان کذا و کذا، و لکن قل: قدر الله و ما شاء فعل، فان لو تفتح عمل الشیطان». «برای کسب اموری که به تو می‌رسانند، حریص باش و از خداوند نیز طلب یاری کن، و هرگز عجز و ناتوانی را از خود نشان مده‌. و اگر اتفاقی برای تو افتاد، مگو اگر من به فلان طریق عمل می‌کردم، چنین و چنان می‌شد، بلکه‌ بگو: همه‌ی امور به‌ تقدیر الهی بستگی دارند و او هر آنچه‌ که‌ بخواهد، انجام می‌دهد. زیرا که واژه‌ی «اگر» راه را به سوی اعمال شیطانی می‌گشاید».
دوم: هرگز اعمال تجربه‌ شده‌ را دوباره‌ تجربه‌ نکنیم و به‌ همان آزمایش نخست اکتفا نماییم. چنانکه‌ می‌فرماید: «لا یلدغ المؤمن من جحر واحد، مرتین!». «مؤمن از یک سوراخ، دو بار، گزیده نمی‌شود». در قرآن کریم نیز وقتی واژه‌ی «لیت = تمنی، ای کاش» را مورد دقت و بررسی قرار می‌دهیم، به‌ این نتیجه‌ خواهیم رسید که‌ سر دادن این واژه‌ به‌ طور عموم به‌ کسانی تعلق دارد که‌ از قوانین الهی سرباز زده‌اند و هوی و آرزوهای شخصی و غریزی خود را دنبال کرده‌اند، به‌ جز دو مورد که‌ یکی مربوط به‌ مریم مادر عیسی است، آنجا که‌ گفت: یا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیًّا [ مریم/ 23]. «اى کاش پیش از این مرده بودم و به کلى فراموش مى‌شدم!». دیگری هم مربوط به‌ آن شخص دعوتگر سوره‌ی یاسین است که‌ پس از مرگ، آرزو سر می‌دهد و می‌گوید: یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ * بِما غَفَرَ لِی رَبِّی وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِین. [یاسین/ 26- 27]. «گفت: اى کاش قوم من مى‌دانستند که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامى داشتگان قرار داده است». این دو مورد نیز اگر به‌ دقت مورد کنکاش قرار گیرند، پی خواهیم برد که‌ خارج از چارچوب آرزوهایی هستند که‌ برای غیر مؤمنین بیان شده‌اند، زیرا مورد نخست که‌ مربوط به‌ مریم (علیها السلام) است، در موقعی سر داده‌ شده‌ که‌ عملی دور از انتظار (خارق العاده‌) از او بروز یافته‌ و می‌داند با مردمانی مواجه‌ می‌شود که‌ هر نوع تهمتی را به‌ او نسبت می‌دهند و انواع آزار روحی و روانی را برای وی فراهم می‌آورند. از همین رو است که‌ آرزو می‌نماید و می‌گوید، ای کاش قبل از تولد این کودک جان می‌دادم و هیچ احدی از من یاد نمی‌کرد. در رابطه‌ با مورد دوم نیز می‌گویم: اگر به‌ سیاق آیات نظر افکنیم، خواهیم دانست که‌ سر دادن آرزو در چنین مواقعی هیچ که‌ تأسف انگیز نیست و انسان را غمگین نمی‌نماید، بلکه‌ بسیار شادی آفرین است و کامیابی را به‌ لحظات زندگی می‌بخشد. زیرا ایشان وقتی این جمله‌ را سر داده‌ که‌ به‌ اطمینان واقعی دست یازیده‌ و به‌ بهشت موعود قدم نهاده‌ است، لذا در کمال آسودگی و آرامش خاطر آرزو نموده‌ که‌ ای کاش قومش از حال و وضع او اطلاع می‌یافتند که‌ در چه‌ شادی و سروری بسر می‌برد و چه‌ صفحه‌هایی از لذایذ را ورق می‌زند. اما وقتی سر دادن این واژه‌ (لیت، تمنی) از جانب غیر مؤمنین را مورد دقت قرار می‌دهیم، پی خواهیم برد که‌ آنان در کمال تأسف و با ندامت و پشیمانی فوق العاده‌ای آن را بر زبان می‌آورند و در قبال از دست دادن یک سری موارد، انگشت ندامت خود را به‌ دهان گرفته‌اند و آرزو می‌نمایند که‌ ای کاش فلان عمل را انجام نمی‌دادم و فلان عمل را دنبال می‌کردم. اینک شما و آرزوهای غیر مؤمنان در قبال یک سری موارد:
1. انجام عمل صالح: حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحاً فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ. [مؤمنون/ 99 – 100]. «(آنها هم چنان به راه غلط خود ادامه مى‌دهند) تا زمانى که مرگ یکى از آنان فرا رسد مى‌گوید: پروردگار من! مرا باز گردانید!. شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم. (به او مى‌گویند:) چنین نیست، این سخنى است که او به زبان مى‌گوید (و اگر باز گردد برنامه‌اش همچون سابق است) و پشت سر آنها برزخى است تا روزى که برانگیخته مى‌شوند».
2. پرداخت صدقه‌: فَیَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِی إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَکُن مِّنَ الصَّالِحِینَ. [منافقون/10]. «پروردگارا! چرا مرا مدت کمى به تاخیر نینداختى، تا صدقه دهم و از صالحان باشم!».
3. عدم مواجهه‌ با نامه‌ی اعمال: ‏ وَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کِتَابِیهْ. [الحاقة/ 25] «اما کسى که نامه اعمال او به دست چپش داده شده مى‌گوید: اى کاش هرگز نامه اعمالم به من داده نمى‌شد».
4. آرزو‌ی خاک بودن: وَیَقُولُ الْکَافِرُ یَا لَیْتَنِی کُنتُ تُرَاباً. [نبأ/40] «و کافر مى گوید:" اى کاش خاک بودم"!»
5. انتخاب منهج پیامبر و عدم اختلاط با دوستان بد: ‏یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً * یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَاناً خَلِیلاً ‏* لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولاً. [فرقان/27 _ 29]. «اى کاش با رسول خدا راهى برگزیده بودم. اى واى بر من! کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! او مرا از یاد حق گمراه ساخت، بعد از آنکه آگاهى به سراغ من آمده بود، و شیطان همیشه مخذول کننده انسان بوده است».
6. فاصله‌ داشتن با شیاطین: وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ * وَ إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ * حَتَّى إِذا جاءَنا قالَ یا لَیْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ. [زخرف/ 36 – 38]. «هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطانى را به سراغ او مى‌فرستیم و همواره قرین او باشد. و آنها (شیاطین) این گروه را از راه خدا بازمى‌دارند، در حالى که گمان مى‌کنند هدایت یافتگان حقیقى آنها هستند. تا زمانى که نزد ما حاضر شود، مى‌گوید: اى کاش میان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود، چه بد همنشینى هستى تو!».
7. بازگشت به‌ زندگی دنیا، عدم تکذیب پیام الهی و التزام به‌ ایمان: وَلَوْ تَرَىَ إِذْ وُقِفُواْ عَلَى النَّارِ فَقَالُواْ یَا لَیْتَنَا نُرَدُّ وَلاَ نُکَذِّبَ بِآیَاتِ رَبِّنَا وَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ. [انعام/27]. «اگر (حال آنها را) ببینى هنگامى که در برابر آتش ایستاده‌اند که مى‌گویند اى کاش (بار دیگر به دنیا) باز مى‌گشتیم و آیات پروردگارمان را تکذیب نمى‌کردیم و از مؤمنان مى‌شدیم».
8. اطاعت از خدا و پیامبر: یَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ یَقُولُونَ یَا لَیْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا. [احزاب/ 66]. «در آن روز که صورتهاى آنها در آتش (دوزخ) دگرگون خواهد شد (از کار خود پشیمان مى شوند و) مى‌گویند: اى کاش خدا و پیامبر را اطاعت کرده بودیم».
9. نجات از دوزخ:...فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِیلٍ. [غافر/ 11]. «به گناهان خود معترفیم، آیا راهى براى خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟!». با توجه‌ به‌ آیات فوق خواهیم دانست که‌ سر دادن آرزو، نشان از غم و اندوهی عمیق دارد و پرده‌ از آن برمی‌کشد که‌ چنین شخصی از درون می‌سوزد و در بیرون هم با سختی‌ها پنجه‌ نرم می‌کند؛ همان‌گونه‌ که‌ طرفداران زندگی دنیا از اطرافیان قارون، راز درونی خود را فاش کرده‌ و آرزو سر دادند و گفتند: قالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیم. [قصص/ 79]. «اى کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم! به راستى که او بهره عظیمى دارد!». اما‌ افرادی که‌ مؤمنانه‌ زندگی را ورق می‌زدند، در برابر ثروت قارون چنین برخورد نمودند که‌ گفتند: وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ لا یُلَقَّاها إِلاَّ الصَّابِرُونَ. [قصص/80]. «واى بر شما! ثواب الهى بهتر است براى کسانى که ایمان آورده‌اند و عمل صالح انجام مى‌دهند، اما جز صابران آن را دریافت نمى‌کنند». زیرا مؤمنان در سایه‌ی آیه‌ی ذیل زندگی را سپری می‌نمایند که‌ خداوند متعال فرموده‌اند: قُلْ لَنْ یُصِیبَنا إِلاَّ ما کَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ. [توبه‌/51]. «بگو هیچ حادثه‌اى براى ما رخ نمى‌دهد مگر آنچه خداوند براى ما نوشته است، او مولى (و سرپرست) ما است و مؤمنان تنها بر خدا توکل مى‌کنند». و چنین احساسی به‌ درون آنان راه‌ یافته‌ که‌: گر زحکمت ببندد دری زرحمت بگشاید در دیگری هرگز غم و اندوه‌ را به‌ خود راه نمی‌دهند و مشکلات و مصایب را با دل و جان پذیرا می‌شوند: أَلا إِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ. [یونس/62]. «آگاه باشید اولیا (و دوستان) خدا نه ترسى دارند و نه غمگین مى‌شوند». خداوند متعال نیز در این زمینه‌ به‌ آنان کمک کرده‌ و آرامش و قوت قلب را به‌ درونشان سرازیر می‌نماید، چنان‌که‌ می‌فرماید: هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدادُوا إِیماناً مَعَ إِیمانِهِمْ. [ الفتح/4]. «او کسى است که سکینه و آرامش را در دلهاى مؤمنان نازل کرد تا ایمانى بر ایمانشان افزوده شود». به‌ امید این‌که‌ آرزوهای ما در چارچوب کسب رضایت الهی باشد و برای رسیدن به‌ پست و مقام‌های دنیایی نباشد.