غروب روز پنج‌شنبه ٢٢سپتامبر سال ١٩٨٨، در یکی از ایستگاه‌های قطار شهری شیکاگو، زنی در حضور گروهی از مردم مورد تجاوز قرار گرفت. در روز ٢۵سپتامبر دو روزنامه‌ی نیویورک‌تایمز و شیکاگوتریبون گزارش‌هایی درباره‌ی این واقعه منتشر کردند. اما نکته‌ی جالب در این گزارش‌ها این بود که کسی برای کمک به آن زن اقدامی نکرد...

   آنچه در بالا آمد، ماجرایی است که پروفسور مایکل کوک اسلام‌شناس و شرق‌شناس معاصر در مقدمه‌ی دانشنامه‌ی حجیمش "امر به معروف و نهی از منکر در اندیشه‌ی اسلامی" روایت می‌کند و آن را به مثابه یکی از مصادیق موجه‌بودن این آموزه‌ی اسلامی برمی‌شمارد[1]. بنابراین امر به معروف و نهی از منکر، در ذات خود واجد نوعی ارزش اخلاقی است. اما آیا این ارزش می‌تواند در میدان تطبیق، عملاً به ضد خود بدل شود؟

   به نظر می‌رسد که این ارزش اخلاقی ـ خاصه با نظر به تفکیک بین "گناه" و "جرم" در قرآن ـ در چهارچوب ارزش‌های اخلاقی دیگری مانند عدم اِکراه دینی و بسنده کردن به صرف «بَلاغ» (تبلیغ آموزه‌های دینی) سروسامان یافته باشد؛ چنان‌که قرآن (مهم‌ترین و یگانه متن مقدس مسلمانان) بکرات وظیفه‌ی پیامبر اسلام (ص) را در تبلیغ دین محصور کرده و نافرمانی از ایشان در حوزه‌ی گناهان شرعی (و نه جرم‌های عمومی مثل دزدی و قتل و...) را بدون هیچ عقوبت و مجازاتی رها کرده است:

    (و اگر سرپيچی كنند بر تو ابلاغ است و بس)[2]

    (و اگر پشت كرديد، بدانيد كه بر پيغمبر ما تنها تبليغ آشكار و روشنگر است و بس)[3]

    (پيغمبر وظيفه‌اي جز تبليغ ندارد)[4]

    (پس اگر روى برتابند ما تو را بر آنان نگهبان نفرستاده‏ايم بر عهده تو جز رسانيدن [پيام] نيست)[5]

   (و اگر آنان از فرمان تو سركشي كردند، بگو: من از كار شما بيزارم)[6]

   و...

   حتی به رغم اضطرابات و ابهاماتی که تراث فقهی مسلمین در این مسأله با آن مواجه است، گزارش‌های فقهای بزرگ اهل سنت نشان می‌دهد که این آموزه‌ی مهم دینی، نمی‌تواند ناقض آموزه‌ و سنت الهی آزادی و عدم اکراه دینی باشد. ابوبکر خلّال(311هـ) از احمد حنبل(241هـ) عبارتی نقل می‌کند که او یکی از شروط امر به معروف و نهی از منکر را عدم خوف از "نافرمانی" می‌دانست[7]. با وجود اختلاف روایات و وجوه منقول از امام احمد حنبل در این‌باره، قاضی عباسیان ابویَعلی ابن فراء حنبلی(458هـ) در توضیح این عبارت احمد می‌نویسد:

   «پس هرگاه که گمان قوی حاصل شد که با نهی از منکر، منکر زایل نمی‌شود، هدفی که باعث وجوب این آموزه بوده است از بین می‌رود و بنابراین [وجوب] این آموزه ساقط می‌گردد»[8].

   در انتها باید تکرار کنیم که یکی از دلایل مهم اضطراب و اختلافات چشمگیر فقها درباره‌ی تفسیر آموزه‌ی امر به معروف، و کیفیت و شروط تطبیق آن، ارتباط این مسأله با نظام‌ سیاسی عصر تدوین تراث مسلمین و امر به معروف و نهی از منکر صاحبان قدرت و حاکمان و... بود؛ پدیداری که حتی بر فهم نسل‌های بعدی مسلمین از مقوله‌ی جهاد نیز مؤثر افتاد. د. رضوان السیّد اسلام‌شناس بزرگ معاصر می‌نویسد:

   «روشن است که طی دو قرن و حتی سه قرن نخست هجری، آنچه که باعث ترجیح این تأویل ـ و نه تفسیر ـ از آیات قرآنی مربوط به امر به معروف و نهی از منکر شد، تنها بافتار‌های این آیات نیست؛ بلکه شرایط تاریخی تأسیس دولت و فتوحات، و استمرار دو جبهه‌ی جنگ بین مسلمانان و دشمنانشان، در شرق با اقوام تُرک، و در شام با بیزانسیان در این امر دخیل بود. این تاثیر از آنجا مشهود است که علمای شام و علمای حجاز در آغاز قرن دوم هجری بر سر "فریضه‌" جهاد اختلاف نظر داشتند. علمای حجاز بر این باور بودند که جهاد مستحب یا مندوب است، در حالی که شامیان که از حملات بیزانسی‌ها علیه خود در شمال شام رنج می‌بُردند، جهاد را امری واجب برای همه‌ی مسلمانان می‌دانستند»[9]. 

ـــــــــــــــــــــــ

ارجاعات:

[1]. گفتنی است دانشنامه‌ی مهم مایکل کوک با عنوان اصلی "Commanding Right and Forbidding Wrong in Islamic Thought" که برای نخستین بار انتشارات دانشگاه کمبریج در سال 2000 آن را منتشر کرد، به دو زبان عربی و فارسی نیز ترجمه شده است.  

[2]. آل عِمران: 20(ترجمه د. خرمدل) 

[3]. المائدة: 92(ترجمه د. خرمدل)

[4]. المائدة: 99(ترجمه د. خرمدل)

[5]. الشوری: 48(ترجمه فولادوند)

[6]. الشعراء: 216(ترجمه د. خرمدل)

[7]. الخلال، الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر، ص15، دار الكتب العلمية، بيروت، 2003.

[8]. «فإذا قوي في الظن أنه لا يزول بطل الغرض الذي لأجله وجب، فسقط »(ابن فراء، الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر، ص80)

[9]. مقدمه‌ی رضوان السید بر ترجمه‌ی عربی کتاب مایکل کوک: الامر بالمعروف والنهي عن المنکر في الفکر الاسلامي، ص15، الشبکة العربية للابحاث والنشر، بیروت، 2013.