این سؤال همیشه در ذهن مسلمانان انعکاس داشته که چرا جامعه اسلامی دچار چنین انشقاق فکری شده و با وجود قرار گرفتن در دایره‌ی بسیار وسیع و معنی‌دار «امت اسلامی» به چه دلیل یا دلایلی فاصله‌ها چنان ملموس است که مسأله از حالت «تفاوت سلایق» یا به عبارت دیگر «مذاهب» پا را فراتر نهاده و در بسیاری موارد، کار به تکفیر و ارتداد کشیده شده است؟ گروه‌ها با التهاب کنترل‌نشدنی نسخه‌ی جهنمی بودن را برای گروهای مخالف می‌پیچند. با مطالعه دقیق بافت عقیدتی و فکری اسلام و رویکرد بی‌نظیر آن در متحد کردن گروه‌های زیرمجموعه‌ی امت اسلامی، این شکاف تا حدی غیرطبیعی می‌نماید. البته از بدو ظهور اسلام، اختلاف سلیقه وجود داشته و انتظار وجود آن هم می‌رود اما به این منظور که با به چالش کشیدن سایر دیدگاه‌ها، بهترین قرائت از دین تقدیم جامعه اسلامی شود و بهترین شکل عبادی به روز شده و تقدیم نسل‌ها گردد و در این راستا احترام و ارزش گروه‌ها نیز حفظ شده و آرامش شهروندان امت اسلامی مراعات گردد. متأسفانه این دیدگاه از مسیر خود خارج شده و علی‌رغم تلاش‌های مدیدی که در احیای سنت دیرینه‌ی انتقاد دلسوزانه و خیرخواهانه به دور از حذف صاحبان ایده‌ها از صحنه حیات فکری و سیاسی انجام پذیرفته، اما هنوز مشکل مورد بحث بر سر جای خود باقی مانده و در برخی موارد از حد خارج شده است. دستورات الهی در این میان برای درمان دردهای موجود، به کنار نهاده شده و چنان می‌نمایاند که گوش‌های شنوا و قلب‌های گیرا و پذیرا، از جهان رخت بربسته‌اند. آیات کریمه، علی‌الخصوص آیات مربوط به وحدت، هنوز در فرهنگ دینی اعضای امت نهادینه نشده و با وجود تأکید مؤکد قرآن کریم بر این امر، طرفداران واقعی انگشت‌شماری در حوزه‌ی خود دارند. این آیات مستقیم و بدون نیاز به توضیح و تفسیر در اختیار ما قرار داده شده‌اند و اطاعت امر را بر همه ما واجب گردانیده است. به نمونه‌هایی از این دست آیات کریمه نگاهی گذرا می‌افکنیم:

-(محمد-صلی الله علیه وسلم- فرستاده‌ی خداوند است. کسانی که با او هستند در برابر کفار سخت‌گیر و جدی هستند و نسبت به همدیگر مهربان و دلسوزند...)[فتح:29]

-(...کشمکش نکنید، درمانده و ناتوان می‌شوید و شکوه و هیبت شما از میان می‌رود...)[انفال:46]

-(همگی به رشته خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید...)[آل‌عمران:103]

-(... و [شما ای اهل ایمان!] مانند کسانی نباشید که پس از آنکه دلایل روشن برای آنان آمد، پراکنده و گروه گروه شدند و [در دین] اختلاف پیدا کردند، و آنان را عذابی بزرگ است.)[آل‌عمران:105]

-(از دین آنچه را به نوح سفارش کرده بود، برای شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحی کردیم؛ و آنچه ابراهیم و موسی و عیسی را به آن توصیه نمودیم [این است] که دین را برپا دارید و در آن فرقه‌فرقه و گروه‌گروه نشوید...)[الشوری:13]

 مگر آیات فوق و نظایر آن لازم الاجرا نیستند؟ آیا فکر نمی‌کنیم که همه در برابر آیات اتحاد و برادری آنقدر مسؤول هستیم که در به جا آوردن ارکانی نظیر نماز و روزه و زکات و... هستیم؟ آیا بی‌توجهی به حتی یک آیه باعث غضب الهی نشده و ما را از دایره‌ی دین دور نخواهد کرد؟ مگر خداوند ایمان به برخی آیات و انکار برخی دیگر را مورد نکوهش قرار نداده است؟ 

-(بی‌تردید کسانی که به خدا و پیامبرانش کافر می‌‌شوند و می‌خواهند میان خدا و پیامبرانش [با ایمان آوردن به خدا و کفرورزی به پیامبران] جدایی اندازند؛ و می‌گویند: به بعضی ایمان می‌آوریم و به برخی کافر می‌شویم و می‌خواهند میان کفر و ایمان راهی [خاص] برگزینند، [سبک مغز و بی‌شعورند].)[النساء:150]

-(باز این شما هستید که یکدیگر را می‌کشید و گروهی از خودتان را از خانه‌هایشان آواره می‌کنید و از روی گناه و تجاوز یکدیگر را بر ضد آنان [که آواره کرده‌اید] یاری و کمک می‌دهید و اگر آنان در حال اسارت نزد شما آیند، برای آزاد شدن‌شان فدیه می‌دهید، در صورتی که آواره کردن‌شان بر شما حرام بود. آیا به بخشی از کتاب [آسمانی] ایمان می‌آورید و به بخشی دیگر کفر می‌ورزید. پس کیفر کسانی از شما که چنین تبعیضی را [در آیات خدا] روا می‌دارند، جز خواری و رسوایی در زندگی دنیا نیست و روز قیامت به سوی سخت‌ترین عذاب بازگردانیده می‌شوند و خدا از آنچه انجام می‌دهید، بی‌خبر نیست.)[البقره:58]

لذا تأملی دیگر برای بازگشت به پیام‌های الهی لازم است. لحظه‌ای باید توقف کرد و مسیری را که در آن قرار گرفته‌ایم بررسی کرده و برای رسیدن به درجه‌ی ایمان و یقین به بازخوانی کلام الهی بپردازیم. 

روش‌های زیر می‌توانند در ایجاد صمیمیت و نزدیکی بین ارکان جامعه دینی و اسلامی نقش موثری را ایفا نمایند:

1.قرآن کریم که بزرگ‌ترین منبع آگاهی دهنده از دیدگاه راستین در مورد گروه‌های نجات یافته می‌باشد، بیشتر مورد مطالعه و مداقه قرار گرفته شود. خداوند از بندگان مؤمن انتظار دارد که در اختلافات خود، قرآن کریم را مرجع قرار داده و آن را به عنوان اولین و مهم‌ترین قاضی در میان خود به حساب آورند. می‌دانیم که بسیاری از اختلافات از سوی برخی گروه‌ها که شاید از درجه بالایی از اخلاص و سادگی نیز برخوردار باشند، عدم اشراف کافی از پیام‌های مندرج در کلام الهی و ارتباط آیات می‌باشد. خداوند آنگونه که خود می‌فرماید، همه چیز را بیان داشته (تبیان لکل شی) و نکته‌ای را از قلم نیانداخته تا مبادا بشر در سرگردانی باقی بماند. امروزه بیش‌ترین نکات اختلاف‌انگیز همانا نگرش‌های بسیار متفاوت حول محورهای اعتقادی مانند «توحید و یکتاپرستی» می‌گردد. خداوند به زبان قرآن، شکایت قرآن کریم از مسلمانان به جهت دوری و عدم پیروی از قرآن در روز حساب‌رسی را مطرح می‌فرماید. این خود هشداری جدی و قابل تأمل است تا مسلمین به این منبع تغییرناپذیر و موثق مطلق برگردند و خود را از پراکندگی‌های فکری و عقیدتی نجات دهند.

2.دومین مسأله‌ای که سبب گسترش شکاف میان مسلمانان گردیده، توضیح و تفسیر قرآن مطابق و موافق با اهداف و آرزوهای خودشان است. این نوع برخورد با قرآن از خطرناک‌ترین عوامل فتنه و انحراف است. بسیار مشاهده شده است که گروه‌ها به منظور به اثبات رساندن اهداف و امیال خود، آیات قرآن را بدون در نظر گرفتن اسباب و دلایل نزول کلام الهی، تفسیر به رأی کرده و تحت هر شرایطی ایده خود را به اثبات می‌رسانند. برای پرهیز از افتادن در این دام، لازم است که مسلمانان و گروه‌های فعال دینی و یا مذهبی خالصانه به سوی رضایت الهی برگشته و زندگی، اهداف، برنامه‌های حزبی، گروهی و فردی خود را با قرآن همانند نموده و خود را با این کلام بی‌نظیر منطبق سازند. هر کس باید این را بداند که زیان‌بارترین عمل آن است که مورد رضایت خداوند قرار نگیرد. به‌راستی دردآور است که عمری را با مشکلات و ناملایمات دست و پنجه نرم کنیم تا به هدفی برسیم اما ناگهان از سوی الله ندا آید که این تلاش‌ها مورد قبول واقع نشده است. اینجاست که هم دنیا و هم آخرت را از دست داده‌ایم و این خسرانی مبین است.

3.پرهیز از حزب‌زدگی و آرمان‌زدگی یکی دیگر از طرق رهایی از اختلاف است. اعضاء و هواداران احزاب و دسته‌جات گروه‌گرا، چنان غرق در به نتیجه رساندن گروه و فکر خود هستند که در آن حزب یا گروه ذوب شده و به غیر از دستورات و برنامه‌های حزبی، چیز دیگری را نپسندیده و هر فکر و برنامه‌ای را که همسو با آن‌ها نباشد باطل و محکوم به نابودی قلمداد می‌کنند. این را می‌توان به نوعی «تعصب» نیز معنی کرد. تعصب‌های مذهبی به سبب برخورداری از شعارهای انتزاعی و آرمانی، از خطر بیش‌تری برخوردار هستند. مذهب می‌تواند در صورت ایجاد آرمان‌های احساسی و عاطفی، پیروان خود را به مسیرهایی سوق دهد که فرد را آماده انجام هر نوع عمل غیرمنطقی کند. بیش‌تر انتحارها و قتل عام‌های گروهی مذهبی علیه مذهب دیگر از این طریق بوجود می‌آیند. به منظور دوری از این نابسامانی، نگرش ابزاری به حزب و گروه بسیار ضروری و حیاتی است. انسان‌های وارسته، هیچ‌گاه اجازه ابزاری شدن برای چارچوب‌های تنظیمی را به خود نداده و همواره آزاداندیشی را سرلوحه‌ی زندگی مذهبی، اجتماعی و سیاسی خود قرار می‌دهند. هدف از تشکیل گروه‌ها و احزاب، رسیدن به هدفی بزرگ‌تر و مراتب عالی انسانی و الهی است نه تفوق و برتری حزبی بر حزب دیگر و یا گروهی بر گروه دیگر. 

4.ایمان به تنوع افکار بشری و باور به جایگاه والای انسان به عنوان اشرف مخلوقات، می‌تواند ما را از خودنگری و خودبینی نجات دهد. خداوند به اندازه‌ی تک‌تک افراد روی زمین، سلیقه و افکار مختص به فرد آفریده است. همان‌طوری که اثر انگشت هر فردی با تمام افراد روی کره‌ی زمین متفاوت است، سلایق و ایده‌ها نیز می‌تواند متفاوت از همدیگر باشند. هر انسانی خود یک جهان است و دارای ویژگی‌های خاص خود می‌باشد. بشر می‌تواند با متوسل شدن به نقاط مشترک در اصول زندگی و روش کلی، همزمان از سلیقه خود نیز بهره برده و به زندگی رنگ دیگری ببخشد. از مجموع این رنگ‌ها است که زندگی شیرین می‌شود. با نهادینه شدن این فرهنگ در میان امت اسلامی، مسأله‌ی تسامح و تساهل نیز خود به خود حل شده و راه رشد و توسعه‌ی همه جانبه بر روی امت، گشوده خواهد شد.

5.دوری از مسایل جزئی و کم اهمیت -که در دیاگرام سلایق قرار دارند- می‌تواند در ایجاد محیطی آرام تأثیر داشته باشد. بزرگ‌نمایی تفاوت‌ها یا حوادث تاریخی که بسیاری از آن‌ها دست‌خوش تحریف و یا تغییر شده‌اند، امروزه از عوامل ایجاد اختلاف در میان گروه‌ها علی‌الخصوص صاحبان مذاهب می‌باشد. از آنجایی که تاریخ دست‌نوشته‌ی بشر است و بشر نیز بدون گرایش و تمایل نمی‌باشد؛ لذا قابل اعتماد کامل نبوده و عاری از اشتباهات نیست. بهترین روش خودداری از تسلیم مطلق شدن در برابر تاریخ‌نویسان مسایل دینی و مذهبی، انطباق و سنجش صحت و سقم آن‌ها با رویکردها و مفاهیم قرآنی است. همه‌ی منابع قابل تحریف هستند به استثنای کلام الهی که براستی گنجینه‌ای بی‌نهایت ارزشمند و نعمتی بی‌نظیر برای همه انسان‌هاست. تاریخ برای عبرت‌آموزی است و نمی‌تواند برنامه‌ی سعادت و نجات انسان را پایه‌گذاری کند. از هیچ انسانی درباره‌ی اعمال و کردار گذشتگان سؤال نخواهد شد و مسؤولیت هر نسل بر عهده همان نسل است. 

6.ایجاد و گسترش فرهنگ دوست داشتن به خاطر خدا و پایه‌گذاری مهر و محبت بین افراد امت از ضروریات است. تمامی نقدها و خرده‌گیری‌ها باید در راستای نوع‌دوستی و خیرخواهی باشند. برای دوست داشتن برادر مؤمن و مسلمان تنها یک بهانه کافی است. بارزترین بهانه همانا اقرار به کلمه‌ی شهادتین و سر بر سجده نهادن عموم مسلمین بر سجاده‌ی تعبد به سوی یک قبله می‌باشد. یکی از حکمت‌های تعیین یک قبله هم همین است که کعبه سَمبل اتحاد و علاقه بین امت اسلامی گردد و روح یکتاپرستی را هر روز به شریان حیات اسلامی مسلمین تزریق کند. 

با امید به وقوع پیوستن رویای شیرین (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ...)[حجرات:10]