شیرینی پیروزی دکتر پزشکیان امیدوارم به کام حامیانش تلخ نشود و خوشحالی آنان به اندوه مبدل نگردد... شاید خیلی از افراد انتظار چنین دستاوردی را نداشتند؛
امروز سیام تیر 1402 است حال و هوای رضوانشهر سنگین است خبری در شهر پیچیده و همه را در بهت و حیرت فرو برده است مردم کنجکاوانه از هم میپرسند تا از کنه ماجرا باخبر شوند... ماجرای یک قتل است؛ از روایتهای مختلف و حکایتهای متناقض که بگذریم چکیده داستان این است که دختر نوجوانی توسط پسر همسن و سالش به قتل رسیده است آن هم به طرز فجیع؛
کسی گمان نمیکرد آن شاگرد شلوغ و ناآرام دبیرستان شهید رجایی رضوانشهر که نه تنها همشاگردیها که معلمان هم از دست او عاصی شده بودند، روزی چنان متحول شود که دیگران را به حیرت اندازد و به جایگاهی برسد که درگذشت او ضایعهی جبرانناپذیری برای جامعهاش محسوب شود. آری از روزی که حقیقت اسلام را درک کرد و خود را شناخت، روز به روز به سمت ترقی گام برمیداشت و همواره امروزش بهتر از دیروز بود.
رمضان در راه است
در همین نزدیکی
تا چند منزلی خانهی ما آمده است
عطر او را من امروز پگاه
ز نسیم سحری بشنیدم
صبح در کوچهی ما عطر پراکند و گذشت
مژدهی آمدنش داد به دل مشتاقان
کوچه آزین بندید خانه را پاک کنید
میهمانی است گرامی و عزیز
پیشوازش بروید ارمغانی دارد
سبدی در دستش
مملو از مغفرت و رحمت و عتق از آتش
همه را از ره دور
از برای من و تو آورده است...
«استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم، داد میزنیم؟
چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟
شاگردان فکرى کردند و یکى از آنان گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیم.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل