ابراهیم با فراغت بال و خرسند، به خاطر رهایی از چند حادثهی تلخ و شیرین، به دنبال مأموریتی دیگر بود.
سالها قبل مقدّمهی آموزش مراسم و مناسک حج آغاز شده بود؛ با عدم باروری همسر ابراهیم ساره و بارگرفتن هاجر، کنیزی که ساره برای بقای نسل ابراهیم به او بخشید. هاجر بار بر زمین نهاد. کودکش شیرین و جذاب بود، رشد نمود و حس پدری و مهر ابراهیم او را به سوی اسماعیل سوق میداد.
نمیدانم غریزه زنانگی ساره تا چه اندازه در دوری همسر دوم از شوهرش نقش داشته است؟! هر چه بود مشیت الهی این بود که هاجر و طفلی کوچک همراهِ مردی مصمم راهی سرزمینی لمیزرع و خشک شوند. امر پروردگار، ابراهیم را بر آن داشت که هاجر و طفل را در تنهاییِ این سرزمین رها کند و برای حفظِ همسرِ جوان و طفل کوچکش از گرما و زندگی در غربت و تنهایی و ترس، پناهی جز سایهیِ مهر خداوند نبیند و چه سایهی استواری!
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل