به نظر میرسد این یک نکتهی بدیهی باشد که هدف اصلی هر کسی افزودن میزان رضایت است از زندگی خود؛ و معنای سادهی خوشبختی هم همین است.
میکوشم از وسواس تعریف عشق بپرهیزم، اما میترسم که مفاهمه در اضطراب افتد. پس ناچارم بگویم که منظورم از این واژه رابطهای است سراسر کشش و خواهش میان انسانی با انسانی یا حیوانی یا شیئی؛ که عموماً خواهان را عاشق و خوانده را معشوق و خواسته را وصال مینامند. و نشانه صدق آن این است که عاشق با داشتن معشوق، یا با امید آن، خود را صاحب همه چیز میبیند، حتی اگر هیچش نباشد و با نداشتن آن خود را صاحب هیچ نمیبیند، حتی اگر همه چیزش باشد.
تجربه گرایی و عقل گرایی دنیای مدرن گو اینکه در مواردی رقیب یکدیگر انگاشته میشدند، اما در یک جا به توافق رسیدند و آن تنگ کردن عرصه بر فکر دینی بود. پیامآوران راسیونالیسم و آمپریسیسم در دنیای مدرن همچون دکارت و گالیله با اندیشه دینی از در نزاع در نیامدند. اما عصر روشنگری با استفاده از میراث به جا مانده از آنان که همانا معیار عقل و محکّ تجربه بود، دین را به چالش گرفتند. عقل و تجربه، دست کم در نقد دین، نزاع خویش را فراموش کردند و از دو سو به استواری فکر دینی حمله بردند.
یکی بر سر شاخ و بن میبرید
مروری کوتاه بر تاریخ اندیشهی دینی حکایت از آن دارد که در این دیدگاه ارزش و کارایی عقل محل انکار و تردید بوده است. اگر چه بسیاری از متون دینی، عقل را به عنوان یک آیت الهی ستودهاند و در عداد آفریدههای شگرف خلقت تمجید کردهاند، آن را میزان مزیت انسان قرار داده و به تقویت و تبعیت آن فراخواندهاند و حتی آن را سرمایهی عبودیت انسان شمردهاند،
افراد و اطواری که ذیل عنوان روشنفکری دینی شناحته شدهاند، به دو قسم منقسم میشوند: روشنفکری و روشنفکران دینی لیبرال و روشنفکری و روشنفکران دینی چپ. بعید البته نیست کسانی خود یا دیگرانی را بیرون از این دو قسم بشمارند، و ضمن حفظ مؤلفههای روشنفکری و دیانت، مقسم چپ و راست را نالازم یا ناکافی به شمار آورند؛ تردید نیز نیست که این دو قسم در تاریخ روشنفکری دینی موجود بوده است، ولو کسانی خود را وراء آن بنشانند. این دو عنوان، عادتاً، مهم و مشهور بودهاند و سخن ما نافی قسم یا اقسام دیگر نیست.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل